نقل
از کمونيست
شماره ١١٦
جک
استرا، وزير
خارجه سابق
بريتانيا،
اخيرا در
مقاله اي که
در يک روزنامه
محلي منتشر شد
به زنان
مسلمان محجبه
در حوزه
انتخابيه خود
توصيه کرد تا
هنگام ملاقات
و طرح مشکلات
خود با وي از
استفاده از
روبنده
خودداري
ورزند. وي در
مقاله خود
نوشته است که: زدن
روبنده بر
چهره باعث تشديد
حس ”جدايي“ و
انزواطلبي مي
شود... و داشتن حجاب
کامل (شامل
روبنده) باعث
مي شود تا
ايجاد روابط
بهتر و مثبت
تر بين دو
جامعه مسلمان
و غيرمسلمان
دشوار تر شود.
اين موضوع به
يک مسئله
جنجالي در
بريتانيا تبديل
شده است. مطلب
زير نوشته
اي است ازهوزان
محمود يكي از
اعضاي رهبري
حزب کمونيست
کارگري عراق،
و سخنگوي خارج
کشور سازمان
آزادي زن در
عراق نوشته و
در سايت
روزنامه
گاردين چاپ
انگلستان در
تاريخ هفتم اکتبر
٢٠٠٦ درج شده
است.
سعيد
کرامت
موضوع
برسر حق
انتخاب نيست
هوزان
محمود
حجاب
تنها يک لباس
ساده نيست،
بلکه نشانه
سرکوب زنان،
وسيله اي براي
کنترل بر
تمايلات
جنسي، تسليم
به اراده خدا
و يا مرد است.
حجاب پرچم
اسلام سياسي
است و از آن
براي جدا کردن
زناني که بر
حسب اتفاق در
به اصطلاح "جهان
اسلام" متولد
شده اند، از
زنان بقيه
دنيا استفاده
ميشود.
من تصور
نميکردم که در
هيچ موردي با
جک استراو هم
عقيده باشم.
اما اکنون
احساس ميکنم
که با او
موافق هستم که
چه احساسي به
انسان دست
ميدهد وقتي که
با يک زن که
خود را با
حجاب، برقعه و
يا نقاب را پوشانده
است.
اما به
نظر من او
خيلي دير
موضوع را
متوجه شده
است: در واقع
کل دولت
بريتانيا با
تاخير توجه اش
به اين پديده
جلب شده است.
زنان تمام
اندام خود را
پوشانده اند،
پسران نوجوان
تبديل به بمبگذاران
انتحاري شده
اند، تقاضا
براي ايجاد
سازمانهاي
مذهبي و تحميل
قوانين شريعت
در "امور
خانوادگي"
روبه افزايش
است.
دولت جک
استراو هميشه
براي "جامعه چند
فرهنگي اش"
بخودش باليده
است؛ جامعه اي که در
آن دولت به
هرنوع فرهنگ عقب
افتاده و ضد
انساني
احترام
گذاشته شده و
امکان رشد
داده است. در
اين جامعه
زنان با پيشينه
اسلامي از
سرکوب شده
ترين ها
هستند.
گرامي
داشت
"فرهنگهاي
گوناگون"،
وجود مسجد و
مدارس مذهبي
امکان را براي
شستشوي مغزي
جوانان و با
توليد ارزشها
اسلامي و نهايتا
پرورش فعالين
اسلام سياسي
فراهم ميسازد.
شيوه
زندگي گتوايي،
ايزوله کردن
جوامعه، عدم
ادغام،
نژادپرستي
نهادي شده هر فاکتوري
از يک سيستم
هستند که
موجبات
شستشوي مغزي
نسل جوان را
فراهم و آنها
را بسويي سوق
ميدهد که با
علم کردن هويت
مذهبي از
خودشان دفاع
کنند. در اين
ميان هم اسلام
سياسي تلاش
ميکند که
جوانان جوامع مختلف
را حول "پروژه
جهاد" براي
ايجاد يک
جامعه که تمام
جهان طبق
قوانين و
"اخلاق"
شريعت اداره شود،
متحد کند.
بيشتر
از هميشه
ميشنوم که
خيلي از زنان
ادعا ميکنند
که پوشيدن
حجاب، برقعه و
يا نقاب
انتخاب خود
آنها است. من
اين ادعا را مطلقا
رد ميکنم.
سرپيچي از
پوشيدن حجاب،
اگر به قيمت
جانشان تمام
نشود،
ميتواند
نتايج تلخي
براي زنان
داشته باشد. مثلا در
عراق زنان
بدون پوشش اسلامي
از سوي جامعه
طرد ميشوند.
زيرا بعنوان
زنان "سبک" به
آنها نگريسته
ميشود.
در اين صورت
شانس کمتري
براي "ازدواج
آبرومندانه"
خواهند داشت. براي
رفتن به
دانشگاه با
مشکل مواجه
خواهند شد.
هنگامي که يک
خانواده اين
را يک تهديد
براي "شرف"
خانواده اش
ميبيند،
ميتواند نتايج
ناگواري
داشته باشد.
ارزشهاي
نسبيت فرهنگي
جان زنان
بسياري را در بريتانيا
گرفته است،
بدون اينکه
قاتلين آنها
بشيوه
عادلانه اي
مجازات شده
باشند. در
اين موارد با
اتکاه به
ارزشهاي
مذهبي و
فرهنگي به
قاتلين تخفيف
داده شده است.
حقوق زن
جهانشمول است.
مجرم بايستي
طبق قوانين
مجازات شود نه
بر اساس
ارزشها مذهبي
و فرهنگي.
تصور
کنيد که به يک
دختر٤-٥ ساله
گفته شده است
که حجاب
بپوشد. در اين
صورت انتخاب
کجاست؟ اگر
شما در يک
جامعه اي
متولد شويد که
فضاي آن
ارزشها و شيوه
زندگي اسلامي
را تحميل
ميکند، با
ساير دنيا
بيگانه است،
آيا در اين
صورت انتخاب
ديگر راحت
است؟ من درک
ميکنم چرا
دختران حجاب
ميپوشند اما
نمي توانم
آنرا چيزي غير
از يک زندان
انفرادي
ببينم.
به کمکهاي
بي پايان
دولتي براي
گسترش
فعاليتهاي مذهبي
و ايجاد مدارس
مذهبي بايستي
پايان داده شود.
ما
نياز به يک
سيستم آموزشي
سکولار
داريم؛ مدارس
و موسسات
آموزشي
بايستي از يک
استاندار
جهانشمول
تبعيت کنند.
من دوست دارم
دخترم بجاي
فراگيري مذهب
و "فرهنگهاي
مذهبي
متفاوت" از
فراگيري
ارزشهاي هنر
انساني،
ادبيات،
موزيک و علوم لذت
ببرد. تا قبل
از اينکه
والدين
ارزشهاي خودشان
را به بچه ها
تحميل کنند،
بچه ها تفاوتي
بين انسانها
با رنگهاي و
يا اديان
مختلف قائل نيستند؛
آنها همگي
مانند دوست و
اعضاي يک
جامعه به خود
نگاه ميکنند.
پوشش
حجاب براي
دختران به سن
بلوغ نرسيد
بايستي ممنوع
باشد و بچه
بايستي در
مقابل والدين
ظالم- بله،
درست است، ظالم-
والديني که در
تلاش براي
تحميل مذهب
خودشان بر
آنها هستند،
محافظت شوند.
ايجاد جامعه
اي فارغ از مذهب
يک پيش شرط
براي زنان
آزاديخواه و
مترقي است. در
مقايسه با
کشور هاي که
اسلام دست بالا
را دارد،
درکشورهاي
غربي، جائي که
مذهب از دولت
جداشده است،
زنان در
موقعيت
برابرتري با مردان
قرار دارند.
در عراق
ما شاهد خشونت
روز افزون بر
عليه زناني که
از پوشش حجاب
خود داري
ميکنند
هستيم.
در عراق حجاب
با ضرب اسلحه
تحميل شده
است. تنها حق
انتخابي که در
آنجا به زنان
داده شده،
اطاعت است.
در ايران
زنان بخاطر
ابراز
تمايلات انساني
خود شلاق و يا
سنگسار
ميشوند.
جمهوري
اسلامي ايران
تقريبا به مدت
سه دهه است
زنان را سرکوب
کرده است.
در
افغانستان،
سودان،
سومالي،
پاکستان،
عربستان
سعودي، ما
شاهد هستيم که
چگونه ترور و
سرکوب زنان در
اولويت
دولتها است.
به همين
دليل ججاب يک
لباس ساده
نيست، بلکه يک
اعلاميه
سياسي است،
پرچم جنبش
اسلام سياسي در خاور
ميانه، اروپا
و در جهان است. ما
بايستي با
مطالبه
قوانين سکولار،
آموزش سکولا و
برابراي براي
همه در مقابل اين
پرچم قاطعانه
بيستيم.
مذهب
بايستي خصوصي
شود! مذهب يک
امر شخصي است
و نبايستي در
امر روزمره
جامعه دخالت
کند. نقد تمام
مذاهب حق ما
است؛ آزادي
عقيده و بيان
نبايستي مورد
معامله قرار
گيرد.