براى انسانى بزرگ

از بهرام مدرسى


2
من با به عهده گرفتن ساختن بناى ياد بود منصور حکمت، افتخارى غير قابل توصيف را نصيب خودم کردم. پروسه ساختن اين بنا تقريبا يکسال طول کشيد. اين يکسال اما براى من دردناک بود. شايد سريعتر و بيشتر از هرکسى مجبور شدم نبودن آن انسان نازنين را باور کنم، چيزى که اگر چه در دنياى سياست و کار حزبيم از همان روز اول نبودنش مجبور به قبولش شدم، در خلوت خودم اما هنوز نميخواستم باورش کنم. اين کار مجبورم کرد تا نبودن وجود نازنينش را از همان روز اول فورا قبول کنم. ميبايست بگويم که ابرو و چشمان مجسمه، ابرو و چشمان نادر هستند؟ ميبايست لبخندش را تصوير کنم. ميبايست... بارها گريستم و کار را قطع کردم. بارها از مارى لوئيزه خواستم که کار را از اول شروع کند. تصور اينکه مجسمه عزيزترين انسان زندگيت را ميسازى برايم سنگين بود. ساختن مجسمه هر لحظه به من ميگفت که او نيست، که او رفت، که اين يادبودش است.
3
بعد از تمام شدن کار ساختن مجسمه براى نصب آن به لندن رفتم. و يک هفته بعد مراسم اولين سالگرد آن انسان بزرگ بود. تعداد زيادى از دوستداران منصور حکمت، با چهره‌هاى مصمم، انسانهايى که با مشت‌هاى گره کرده يادش را گرامى ميداشتند و احزاب کمونيست کارگرى ايران و عراق، همه براى گراميدشت ياد عزيزش حضور داشتند. در کنار اين عزيزان احساس قدرت کردم، هنگامى که ميخواستم گورستان را ترک کنم برگشتم و نگاهى به مجسمه کردم. لبخند ميزد. لبخندى که از او بخاطر دارم. تمام يکسال گذشته را فراموش کردم. او هست. او خواهد بود. او در کنار ما تا روزى که ديگر کودکى گرسنگى نکشد، خواهد ماند.
4
بهرام مدرسى
٢۸ اوت ٢٠٠٣



هاى گيت لندن



طرح       ٣٠ ژوئيه تا ٣٠ اوت ٢٠٠٢
01-04
  04   03   02   01
(با ماوس به شماره عکسها فقط اشاره کنيد)

7
مجموعا ٩ طرح از طرف من پيشنهاد شد. طرحى که سرانجام بر اساس آن، بناى يادبود ساخته شد، اساسا نتيجه صحبتى بود که در اين مورد با حضور رفقا حميد تقوايى، آذر ماجدى و کورش مدرسى انجام شد. تصميم گيرى آخر را آذر کرد. (عکسهاى ١ تا ٤)
8
رفقاى زيادى از من پرسيده‌اند که طرح بناى يادبود قرار است چه چيزى را بيان کند؟ جواب من اين است: قرار است همان‌چيزى را بيان کند، که بيننده احساس ميکند.
9
در رابطه با خود طرح نکته‌اى را اما لازم به توضيح ميدانم. سبک‌هاى مختلفى براى ياد کردن از شخصيتهاى تاريخى وجود داشته‌اند. بخصوص آنجا که مجسمه‌اى براى اين يادبود ساخته ميشود.
10
بعضا با بزرگ کردن مجسمه، تلاش ميشود که بزرگ بودن کسى را نشان دهند. مجسمه‌هايى با ابعادى بزرگ، بسيار بزرگتر از واقعيت انسانها. در اين سبک قرار است انسان با کوچک پيدا کردن خود در مقابل عظمت آن مجسمه، بزرگى کسى که قرار است يادش را گرامى داشت را احساس کند. اين سبک براى من هم به لحاظ اصولى سبکى قابل رجوع نبود و هم مهمتر از آن، به دليل اينکه مجسمه نادر بود، سبکى نادرست براى گراميداشت آن انسان بزرگ بود. بناى ياد بود تا آنجا که به نيم‌تنه مربوط است، تلاش کرديم تا ترجمه يک به يک واقعيت باشد.

پيدا کردن مجسمه‌ساز و ريخته‌گرى که دقيقا همان بنايى را بسازد که ميخواهيم، ٤ ماه طول کشيد.
Marie- Luise Bauerschmidt به دليل تجارب و ظرافت و دقتش در کار دقيقا کسى بود که ميبايست اين نيم تنه را بسازد و به همين شکل Horst Borchardt بعلت سبک ريخته‌گريش و عشقش به کارى که انجام ميدهد و ارادتى که به منصور حکمت پيدا کرد هم دقيقا همان ريخته گرى بود که ميبايست مجسمه را ريخته گرى ميکرد.


مراحل ساخته شدن مجسمه
05-08
  08   07   06   05
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

ابتدا مدلى گچى (عکسهاى ٥ تا ٨) با مقياس ١ به ٢٠ ساخته شد. اين مدل به روشن کردن جزئيات طرح و ظرايفى که بايد در آنها دقت بيشترى بشود کمک زيادى کرد. اين مدل کوچک تا آخر مرحله ساختن مجسمه از گل ما را همراهى کرد.
09-29
29 28 27 26 25 24 23 22 21 20 19 18 17 16 15 14 13 12 11 10 09
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

قدم دوم ساختن نيم‌تنه (عکسهاى ٩ تا ٢٩) . ماتريال اين کار گل رس است. اين مرحله که ٤ ماه بطول انجاميد، با اتکا به مهارت و تجارب گرانبهاى Marie-Luise اساسا امکان پذير گشت. از ١٨ دسامبر ٢٠٠٢ تا ١٨ آوريل ٢٠٠٣ پروسه‌اى بود که در آن مجسمه کم کم شکلى را که بايد به خود ميگرفت. تقريبا هر آخر هفته بايد پيشرفت کار چک ميشد و تغييرات احتمالى در مجسمه داده ميشد، تغييراتى که همانطور که قبلا گفتم اساسا با اتکا به مهارت مارى لوئيز امکان پذير بودند. طى اين مدت دو بار آذر به برلين سفر کرد تا نزديکى مجسمه‌اى که در دست ساختن بود را با واقعيت بسنجد. هر بار تغييراتى در جزئيات چهره داده شد.
15
دررابطه با خود نيم تنه توضيحى را لازم ميدانم. هر کسى با ديدن چهره نادر به ياد او مى‌افتد. اين اما به اين معنى نيست که اگر از تک تک اين افراد بپرسيد که نادر چه شکلى بود؟ جواب واحدى را به شما خواهند داد. هر کسى با توضيحى که در مورد چهره نادر ميدهد، در واقع شخصيت او را پيش خود براى شما بازگو ميکند. ساختن مجسمه‌اى که بيان کننده تمام احساسات آن انسانهاى عزيزى باشد که نادر را ميشناختند، غير ممکن است.
30-34d
 30  31  32  33  34a  34b  34c  34d
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

پس از اتمام کار نيم‌تند از گل رس، اين مجسمه يکبار ديگر با گچ قالب گيرى ميشود و براى ارسال به ريخته‌گرى آماده ميشود (عکسهاى ٣٠ تا ٣٤).
35-43
 35  36  37  38  39  40  41  42  43
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

سپس از مجسمه و قطعات پايه در کارگاه ريخته گرى Borchardt با گچ يکبار ديگر قالب منفى گرفته ميشود. اين قالب گيرى براى مراحل بعدى ريخته‌گرى اهميت زيادى دارد (عکسهاى ٣٥ تا ٤٣)
44-56
 44  45  46  47  48  49  50  51  52  53  54  55  56
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

در مرحله بعدى درون قالبهاى منفى ژلاتين ريخته ميشود تا لايه‌اى نه چندان کلفت ژلاتين کل سطح داخلى را بپوشاند (عکسهاى ٤٤ تا ٥٦)
57-64
 57  58  59  60  61  62  63  64
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

روى سطحى که با ژلاتين پوشيده شده است (در عکسها رنگ ژلاتين بکار برده شده سياه هستند) با موم مايع، لايه‌اى که به کلفتى خود مجسمه برنزى بايد باشد ريخته ميشود و به اين وسيله يکبار ديگر از قالب منفى مجسمه‌هايى از جنس موم به دست ميايند. چه نيمه تنه و چه ساير قطعات اما تو خالى هستند و همانطور که گفته شد زخامت موم بکار درست به اندازه زخامت مجسمه برنزى است که بايد ساخته شود. اين زخامت قبلا محسبه شده و به ريخته‌گرى اطلاع داده ميشود (عکسهاى ٥٧ تا ٦٠).
20
آخرين اصلاحات لازم روى مجسمه‌هايى که از جنس موم هستند، انجام ميشود (عکسهاى ٥٩ و ٦٠)
21
سپس داخل مجسمه و قطعات مومى با گچ ساختمانى ريخته‌گرى ميشوند. بر سطح مومى قطعات، سيستمى از لوله‌هاى نازک که بعدا برنز مايع از آنها بايد جارى شود، نصب ميشوند (عکسهاى ٦٠ تا ٦٤)
22
در مرحله بعدى کار کل قطعات مومى به همراه سيستم لوله کشى ذکر شده يکبار ديگر همه با هم با گچ قالب گرفته ميشوند. پيش از خشک شدن، سطح بيرونى اين قالب گچى توسط ميخهاى مخصوصى به گچ درون قطعات مومى فيکس ميشوند. سپس کل قالبها در کوره جا داده ميشوند و به مدت يک‌‌هفته مداما حرارت ميبينند. طى اين هفته به تدريج موم بکار برده شده ذوب ميشود و فضاى خالى که به زخامت مجسمه برنزى است باقى مى‌ماند. اين فضا به همراه کل سيستم لوله‌کشى شده در حالى که هر دو سوى آن سطح گچى است که با ميخ با هم فيکس شده‌اند، بعدا بايد ريخته گرى شود (عکسهاى ٦٥ و ٦٦)
65-70
 65  66  67  68  69  70
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

قالبهاى فوق از کوه خارج شده و از طريق سيستم لوله کشى که به آن اشاره شد برنز به درون فضايى که قبلا با موم پر شده بود ريخته ميشود (عکسهاى ٦٧ تا ٧٠)
24
پس از سرد شدن مجسمه و قطعات با برنز ريخته‌گرى شده، سطح بيرونى و داخلى قطعات که از گچ بودند از کل مجسمه جدا ميشوند (عکس ٧١)
71-89
 71  72  73  74  75  76  77  78  79  80  81  82  83  84  85  86  87  88  89
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

کل ميخها و لوله‌هايى که از آنها براى ريخته‌گرى استفاده شدند از مجسمه جدا شده و جاى آنها با برنز جوش زده ميشوند و سپس تمام قطعات بناى يادبود به يکديگر جوش زده ميشوند (عکسهاى ٧٢ تا ٨٩)
90-100
 90  91  92  93  94  95  96  97  98  99  100
(با ماوس به شماره ها اشاره کنيد)

پس از اتمام اين مرحله کار، کل بناى يادبود پوليش داده ميشود (عکسهاى ٩٠ تا ٩٢) و تابلوى نوشته در مرحله آخر نصب ميگردد (عکسهاى ٩٣ تا ١٠٠)



Marie-Luise Bauerschmidt
مارى - لوئيز باور شميت

Marie-Luise Bauerschmidt

  مارى لوئيز باور شميت مجسمه ساز و سنگ تراش است و در برلين زندگى ميکند. وى ابتدا در رشته سنگ و چوب تراشى دوره کارآموزى ديده و سپس به دانشکده هنرهاى تجسمى در درسدن آلمان ميرود.

بعد از پايان دوره دانشگاه، در آکادمى هنرهاى تجسمى به عنوان بهترين شاگرد استاد و سنگتراش مشهور آلمان پروفسور و. فورستر به کار تخصصى خود ادامه ميدهد.

او از سال ١٩٧٨ به عنوان مجسمه ساز و سنگتراش در برلين کار و زندگى ميکند.

بسيارى از آثار مارى لوئيز از چوب، سنگ و برنز در شهرهاى فرانکفورت، پاريس، زوريخ و سيدنى به نمايش دائمى گذاشته شده اند.
 

Horst Borchardt
هورست بورشارت

Borchardts
 
هورست بورشارت يکى از مشهورترين ريخته گران آثار هنرى است که از سال ١٩٧٠ همراه همسر خود کارها و آثار هنرمندان مشهورى را ريخته گرى و تعمير کرده است.

تخصص او ريخته گرى آثار جديد و تعمير آثار هنرمندان دهه ها و قرن هاى گذشته است.

از سال ١٩٩٤ ريخته گرى هنرى بورشارت در شهرک کوچکى در نزديکى برلين رسما کار خود را شروع کرد. قبل از آن تا سال ١٩٩١ آقا و خانم بورشارت مسئوليت ريخته گرى کارگاه مرکزى اتحاديه هنرمندان در برلين را به عهده داشتند.

قريب ده هزار اثر هنرى و ريخته گرى مجسمه هاى تاريخى در آلمان و اروپا کارنامه خانواده بورشارت است.