پس
اين جنگ بر سر چه بود؟ گروه تحقيق سيا درباره سلاحهاى کشتار جمعى در عراق، روز چهارشنبه با انتشار گزارش نهايى خود تاييد کرد که چنين سلاحهايى در عراق در آستانه جنگ آمريکا و بريتانيا عليه آن کشور وجود نداشته است. بهانه جنگ اين بود. به همين سادگى ميگويند که بهانه پوچ بوده است. براى بشريت متمدن اين البته کشف تازه اى نيست. ميدانستيم بهانه پوچ است. قلدرى مساله است. عليه جنگ به خيابان صدها شهر در سراسر دنيا ريختيم. حتى سازمان ملل و بازرسانش ميدانستند. بااينحال جنگ را تحميل کردند و امروز پس از يکسال و نيم، نتيجه "تحقيق" ١٢٠٠ کارشناس سيا که گويا ٣٦ ميليون ورق اسناد کتبى را زيرورو کرده اند رک و راست ميگويد بهانه جنگ ساختگى بوده است. و بوش و بلر نه فقط "ببخشيد"ى هم نميگويند که راست و راست ميايستند و بيشرمانه از جنگشان دفاع ميکنند. جرج بوش و ديک چنى و کوندوليزا رايس و کولين پاول و تونى بلر و جک استرا را چه کسى محاکمه و مجازات ميکند؟ هيچکس! دنيا دست خودشان است! جنگشان را به رغم بزرگترين اعتراض جهانى تاريخ بشر به بشريت تحميل کردند. مملکتى را به خاک و خون کشيدند. سناريوى سياه ناامنى و فقر و فلاکت را بر زندگى ميليونها مردم تحميل کردند. خاورميانه و جهان را به ناامنى بيسابقه و روزافزونى راندند. با تروريسم و وحشيگرى خود، به اسلام سياسى، به جمهورى اسلامى، به ناسيوناليسم عرب و به تروريسم کور اينها جان تازه و ميدان تازه دادند. همه به اين خاطر که بازويشان را، قلدرى و ميليتاريسم شان را به مردم دنيا و به رقيبانشان نشان دهند. که بگويند بيشترين سهم از حاصل استثمار جهانى طبقه کارگر و مردم شريف و زحمتکش کره زمين مال آنهاست، بيشترين جمعيت بردگان مزدى و آفرينندگان نعمت هاى دنيا بايد اسير سربزير آنها باشند و رقيبان: از اروپا و روسيه و چين و ژاپن تا اسلام سياسى نوکر ديروز و مدعى و مزاحم امروز، بايد چشم به دست آنها داشته باشند. و البته در همين کار هم موفق نشده اند. دور باطل جنگ و جدال قطبهاى تروريسم و ارتجاع و امپرياليسم به حساب مردم ادامه دارد. تا کى؟ تا وقتى که بشريت متمدن بتواند نيرويش را زير يک پرچم روشن گرد بياورد و بر اين قطب هاى تروريستى در هر دو سو افسار بزند. اين شدنى است. اردوى دشمنان بشريت بشدت در هم ريخته است. جنگ افروزان جنگ را بردند اما رقابت را نبرده اند. نتوانسته اند دنيا را زير نگين سرکردگى و قلدرى خود بياورند و حريفانشان را رام کنند. بلکه با اين جنگ، شکافهاى بيشتر و عميق ترى در اردوى بورژوازى جهانى ايجاد کرده اند. در حاليکه نظم قديمى جهان را بهم ريخته اند، نتوانسته اند هيچ "نظم نوين"ى براى سيستم استثمارگرانه شان برقرار کنند. اوضاع سناريو سياهى عراق و ناتوانى آمريکا و بريتانيا از اداره اين کشور اشغالى، از استقرار يک دولت دست نشانده در آن و حتى از تامين امنيت نيروهايشان، بحران دامنه دارى را به گردنشان آويخته است که بر حيات سياسى داخل دو دولت و ازجمله رقابت هاى انتخاباتى جارى شان هم زير تاثير گذاشته است. گزارش گروه تحقيق همه اين تناقضات را عميق تر خواهد کرد و بر اغتشاش و بى نظمى جهانى شان خواهد افزود. واقعيت تلخ اما اينست که حتى تاوان اين بى نظمى را هم مردم دنيا روزمره با خون و عرق خود ميپردازند. پرچم کمونيستى در برابر اين اوضاع سياه، پرچمى که منصور حکمت بعد از ١١ سپتامبر بلند کرد، ميتواند متحد کننده نيروى اعتراض و آزاديخواهى بشريت متمدن باشد. در ايران و عراق جنبش کمونيسم کارگرى با پرچم حکمتيسم ميتواند نيروى مردم را براى کسب قدرت و برقرارى حکومت کارگرى و سوسياليستى بسيج و متحد کند و از اين راه دريچه اميدى به روى جهان براى نجات از دور باطل جنگ اردوهاى توحش و تروريسم باز کند. پايان دادن به اين اوضاع کار ما، کار بشريت متمدن است.
|