اوضاع
سياسي ايران و
ضرورت تاريخي گارد
آزادي
(١)
(٢) آيا گارد
آزادي يك سنت
جديد و متفاوت
سياسي،نظامي
است؟
ويژگي
گارد آزادي در
كردستان چيست؟
(٣) گارد
آزادي را
چگونه بايد
تشكيل داد؟
آرايش
و ارتباط و
فرماندهي اين
مقطع وا حدهاي
گارد آزادي به
چه شكلي است؟
وظايف
مشخص اين دوره
واحدهاي گارد
آزادي چيست؟
کنترل
محله
چه جايگاهي
در سازمان
گارد آزادي
دارد؟
(٤) موازين
عمومي عضويت و
حقوق و
اختيارات در
گارد آزادي چگونه
است؟
واحدهاي
گارد آزادي
امنيت خود را
چگونه بايد
تضمين كنند؟
مقدمه:
تلاش ميكنم
توضيح دهم كه
چرا كمونيستها
و
كارگران و
مردم
آزاديخواه
ايران در
اوضاع سياسي امروز
به وجود يك
سازمان بسيار
قدرتمند و
گسترده سياسي
و نظامي نياز
دارند و چرا عدول آز
آن اشتباه محض خواهد
بود٠
اين سازمان
كه از نظر ما
"گارد آزادي"
نام دارد، حتما
جنبه
هاي متعددي از
بحث و فعاليت
عملي از آرايش
و امنيت تا
وظايف و نقش
مهمي كه بايد ايفا
كند، با خود
به همراه
خواهد داشت٠
در هر مرحله
از تكامل و گسترش
آن و ايجاد تغيير
در تناسب قوا،
جوانب ديگري
از اولويت و
آرايش و وظايف
در دستور كار قرار
خواهد گرفت كه
به تناسب آن بايد اسناد و
مصوبات و
طرحهاي لازم را
داشت٠ كاري كه
در اين دوره
حزب ما به درجه
زيادي پاسخ آن را در
اظهار نظرهاي
ليدر و رهبري
حزب و در
اسناد و
مصوبات
داده است٠ در
همين راستا من هم به
سهم خود بر مبنا
محورهاي كه در
بالا عنوان
شده است، به
جوانبي از
فعاليت و
جايگاه گارد
آزادي و سنت
هاي متفاوت آن مي
پردازم
كه اميدوارم
مفيد واقع
گردد٠ روشن
است كه بعنوان
نظرات شخصي من
تلقي خواهيد
كرد نه
بعنوان سند
رسمي و مصوب
در خصوص گارد
آزادي و وظايف
و عملكرد آن٠
در
اين متن نيز
هنوز برخي از جوانب
مربوط به
امورات عملي و
فني گارد
آزادي(به ويژه
در بخشهاي سوم و
چهارم آن)
احتياج به
تشريح و روشنتر
شدن بيشتر دارد كه
متاسفانه بيش
از اين در
اينجا ممكن
نيست زياد
وارد آن شد ٠
اما تلاش
ميكنم در فرصت
ديگر و يا در
ميان سوالات و
اظهار نظرات
احتمالي
پيرامون اين
موارد نيز تمركز
بيشتري داشته
باشيم٠ در هر
حال از هر سوال
احتمالي و
اظهار نظري در
اين رابطه
استقبال
ميكنم٠
و اما
مخاطب
اول من در
اين بحث ،
كارگران و
جوانان و همه
انسانهاي
آزاديخواه
است٠ توقع و
انتظار من اين
است كه
جريانات و تشكلها
و نهادهاي مسئول
و
انسانهاي
آزاديخواه هر چه
بيشتري به اين
اوضاع حساس
باشند ٠ در كنار
و همگام با
همه تلاشهاي
مبارزاتي خود
ازايجاد گارد
آزادي به
عنوان يك
اقدام مهم
استقبال
نمايند
و به آن كمك
كنند٠
در شروع
اين بحث ابتدا
توجه شما را
به مرور وقايع
ها و روند سياسي
امروز
در ايران جلب
ميكنم٠
توضيح خواهم
داد كه
سير اوضاع
سياسي امروز
ايران چه
مسيري را دارد
طي ميكند، در
واقع قصد
دارند به چه
مسيري آن را
شكل دهند، ما
بايد چكار
كنيم و چرا
سازمان دادن گارد آزادي
امروز يك
ضرورت تاريخي
و يكي از
اقدامات مهم
ما براي
مقابله با اين
روند خطرناك
است٠
اوضاع سياسي
ايران و ضرورت
تاريخي گارد
آزادي
(١)
همانظوريكه
تا بحال و به
مناسبتهاي
مختلف از آن
صحبت شده است
گارد آزادي و شكل
گيري آن پاسخي
است به يك
ضرورت سياسي
مهم، عكس
العملي است در
خصوص يك
واقعيت امروز
در جغرافياي
ايران و اوضاع
سياسي كه دارد
اتفاق مي افتد٠
جمهوري
اسلامي و
قلدري نظامي
امريكا و به
همت اينها شكل
گيري گروهاي
قومي و نژاد
پرست بعنوان
يك مثلث
خطرناك و جدي آينده آزادي،
خوشبختي،
رفاه و و
انسانيت و
اتحاد مردم
را زير
سوال برده
است٠ همه در
پي اهداف خود دارند
ملزومات سناريو
يك جنگ خونين
و از هم
پاشيدن مدنيت
و همزيستي
مردم را فراهم
ميكنند٠ به اين
منظور پرچم
ديني و قومي و
تماميت ارضي و
مليت و
دمكراسي كه
هيچ كدامش
ربطي به هستي
و زندگي و
منافع
اكثريت
قريب به اتفاق
مردم ندارد به
احتزاز در آورده
اند٠ دارند
اين را نيز با
نيرنگ ،
زور ، اسلحه و وحشت
بر جامعه
تحميل ميكنند٠
هيچكدام سر
سوزني منافع
مردم را در
نظر نداشته و
نخواهند
داشت٠ اين
واقعيات،
ايران را در
لبه پرتگاه يك
سناريو سياه
خطرناك قرار
داده است كه
با عملي شدنش
ابعاد جنايت و
فجايع آن غير
قابل مقايسه
حتي با عراق ،
رواندا و
يوگسلاوي خواهد
بود٠ بيست و
هفت سال است
اسلام و حكومت
اسلامي "يك
تنه" كارگر ،
زن و جوان را
سركوب و
جنايت و آدمكشي
كرده است.امروز
دست درازي
گروهاي قومي
به زندگي مردم
دارد ابعاد
اين فاجعه را
بزرگتر،
سنگين تر و
پر تلفات تر
ميكند و اگر
امريكا نيز
دست به حمله
نظامي،
ولو كوتاه مدت
و هوائي نيز
بزند ديگر
افسار هر گانگستر اسلامي و
قومي چه در پوزسيون
و چه در
اپوزيسيون
رها خواهد شد
و كمتر جاي در
ايران باقي
خواهد ماند كه
به جنگ و خونريزي
تحميلي
نيروهاي
اسلامي و
قومي تبديل
نشود٠ چنانچه
اين سناريو
سياه
عملي گردد
ميليونها
انسان را كه
حتي همزيستي و
رابطه
خويشاوندي و
خانوادگي ده ها
ساله را دارند
با سم شيعه و
سني و قوم و
مليت به جان
هم خواهند
انداخت،
مجبورشان
ميكنند٠ كافي
است سر يك
"شيعه" و يا "ترك"
و يا "فارس" و
"كرد" را بريد
و در جلو صفحه
تلويزيون
نشان دهند٠
كافي است در
ايران
٧٠ ميليوني فقط چند
صد تا آدم
مجنون اسلامي
و نژاد پرست
بروند در جاي
گروهي از طرف
"مقابل" را
اعدام كنند،
يا چند
مسجد و مكان"
مقدس ديني و
ملي" را كه
پشيزي ارزش
ندارد منفجر
كنند، كافي
است امكان
عملي شدن يك
صدم شعارهاي
فدراليستهاي
قومي كه نمونه
اش
را در
شعار و پرچم
"مردم
سرنگوني طلب"
اخير در تبريز
و يا ماكو و غيره
در ماهاي
گذشته شاهدش
بوديم، در
اروميه و نقده
و شاهيندژ و
تكاب و
كرمانشا و حتي
تهران و
اصفهان
فراهم شود تا
يك فاجعه عظيم
به مردم ايران
تحميل شود٠
امريكا و
متحدين غربي و
ايراني آن
بدون شروع
رسمي جنگ گرم جنگ
خود را بر
عليه آرمان و
اهداف آزادي و
آزاديخواهانه
اكثريت مردم
ايران مدتها
است شروع كرده
اند٠ دولت
امريكا همين
حالا با
امكانات دادن
به
ناسيوناليستها
و قومپرستان
رنگاورنگ جنگ ضد
انساني پمباران
كشنده
نژادي و قومي
و ملي را شروع
و به سرعت به
گسترش اين
پروسه سياه
دارند كمك
ميكند٠
همين امروز
زمينه و پيش
پرده هاي آنرا
فراهم كرده
اند٠ اين
روند و اين
نگراني واقعي
است٠ از
جمهوري وحشي
اسلامي تا
امريكا قلدر
و ضد
آزادي و اتحاد
و همبستگي ضد
كاپيتاليستي
مردم، و از
ناسيوناليسم
و فاشيسم فارس
و ترك و كرد و
عرب كه تاريخي
از سو استفاده
از مساله ستم
ملي پشت سر
خود دارند و
خود همواره از
سركوبگران
اول مردم "قوم"
خود بوده اند و بدونه
استثا همه با سر در
"بالش" اين و
آن دولت
سركوبگر پرورش
يافته اند و
امروز بدون
تعارف نوكر و
مواجب بگير
آشكار امريكا
شده اند، تا"
چپ" سنتي غير
ماركسيست و
گيج و
پيش نماز خوان
" انقلاب" كن و "ملت"
تراش و "مودب"
و رياكار در
مقابل" فرهنگ
توده" ها كه
سال ٥٧ در به
شكست كشاندن
انقلاب
آزاديخواهانه
مردم همسنگر
خميني شدند و
در سايه "انقلاب
اسلامي" لنگر
انداخت و به
خميني خدمت
كرد و امروز
درست با همان
تفكر و
متدولوژي ولي
از نوع
"ملي"آن تشنه
خدمت به جنبشهاي
ناسيوناليستي
و قوم پرستي
است تحت عنوان
عوامفريبانه
"انقلاب
همگاني" و
"جنش
سرنگوني"(
بخوان قيام
ارتجاعي ملي
در اهواز و
تبريز و
مهاباد و بالا
شهري تهران و
هخا) با كمال
تاسف دارند به
اين روند خطر
ناك و بشدت ارتجاعي
و ضد كارگري و
ضد منافع مردم
ايران كمك ميكنند٠
ناسيوناليسم
و ملي گراي
درست مانند مذهب يك
پديده زشت و ننگي
است براي
بشريت ٠انسان
آزاده و كارگر
و ماركسيست
آگاه هيچگاه
در اين صف
نبوده و نمي
تواند و نبايد
باد بان آن صف
و" پياده
نظام" آن باشد٠
امروزدر
تلاشند كه
مسير و چهره
راديکال جنبش
سرنگوني و صف
آزاديخواهانه
و پيشرو آنرا
مخدوش و به
بيراه ببرند ٠
جنبش سرنگوني
كه با دو پرچم
و اهداف
متفاوت در
جريان است، چپ
و
آزاديخواهانه
و ملي
اسلامي، مي
خواهند
به كليت آن
خصلت ملي و"
اسلام
معتدل"
بدهند و آنرا
تبديل به
"جنبش
سرنگوني ملي
گرايان و
فاشيسم قومي "مليتهاي"
ايران"
بكنند٠ درست
تكرار همان
پروژه غرب وخميني
و جنبش
ارتجاعي او كه
بر عليه قيام
آزاديخواهانه
مردم صورت
گرفت و
در سال ٥٧ انقلاب
را به شكست
كشاند٠ اما
اين بار بسيار
بسيار
خطرناكتر و
سركوبگرانه و خونين
تر خواهد بود!
دارند لگد
ميزنند به ٢٧
سال تلاش و
مبارزه بي
وقفه كارگران ،
زنان و
جواناني كه
بدون اينكه
هيچ نيازي به
پرچم خرافه
ملي داشته
باشند با يك
حكومت وحشي
اسلامي در حال
نبرده اند٠ با حكومتي
كه اتفاقا صدها و
هزاران مزدور
ترك و كرد و فارس
زبان نيز در
راس حكومتش
بوده و هستند٠
از جمله جنبش
ناسيوناليستي
ترك به ويژه
بخش اسلام
شيعه گري آن
شريك به قدرت
رساندن
جمهوري
اسلامي بود و
اكنون نيز
بخشي از
مقامات حكومتي
و بخشي از
آدمكشان
جمهوري
اسلامي عضو آن
جنبش هستند٠
كل
اين پروسه و حقايق
تلخ كه
دارد آينده
سياسي و زندگي
مردم را به
تاريكي و
تباهي رهنمون
خواهد كرد هر
آدم و حزب و
جريان
شرافتمندي را
بايد تكان دهد
و اگر ريكي به
كفش ندارد
آشكارا بر
عليه كليت اين
صف ارتجاعي
خواهد ايستاد٠
براي رسيدن
به خواست
و آرزوهاي پر
بها كارگران و
آزاديخواهان
ايران از زير
بار اين فشار
و خطر ارتجاع
سناريو سياه،
مركب از قومي
و ديني آن،
موضع خواهد
گرفت و به هر
شكلي كه شده
عملا مقابله
خواهد كرد٠
حركت و جنبش و
اعتراض و
مطالبه و
تاكتيك و
استراتژي اين
صف ارتجاعي هيچ
همسوئي و
دلخوشي واقعي
از جنبش سوسياليستي
كارگران از
اعتراضات
راديكال دانشجويان
و از جنبش ٨
مارس و اول مه
و كوكان و آدم
برفي
ها و غيره
ندارد٠
هييچگاه و به
هيچ مناسبتي
نه تنها از
آنان حمايت
نكرده اند
بلكه وجود و
اهداف و صف
مستقل طبقاتي
اين جنبشهاي
عظيم انساني
را نيز منكر شده
و مي شوند٠ يكي
كردن و مترادف
خواندن اين
جنبش با حركتهاي
كيثفي كه بر پرچمش
آشكارا
نوشته شده است
"زبان فارس زبان
سگ است" و
يا" قيام
تركها ماكوعليه
كردها و
ارامني" را
جار مي زند و
يا "ترك" و "عرب" و "
كرد" و غيره را
آدم نمي داند تلاشي
است شرمگينانه،
ضد كمونيستي ،ضد
انساني و
در سطح
ژورناليستي
نيز چنين تلاش
و انعكاسي از
واقعيت دو
جنبش متفاوت و
متضاد
در عرصه
سياست ايران
كار
شرافتمندانه
اي نيست٠
متاسفم كه
همكاران
سابقم در حككا
در صف اول اين
رجز خواني
قرار دارند٠
اگر مجاهد و
سنت توده و
چريك از
"درون"
توانستند
"ماهيت
خميني" را در
سال ٥٧_٥٨
تغيير دهند
اين "چپ" نيز
خواهد توانست
از "دخالت و
شركت فعال" در
جبش هخا و
جنبش "فارس سگ" است و يا
"ايران براي
همه
ايرانيان" يك
انقلاب
"سوسياليستي
را به پيروزي
برساند٠
كمونيست و كارگر
و آزاديخواه و
سكولار جامعه
ايران اگر
عليه كل اين
پديده
ارتجاعي (راست
و چپ آن)
به مقابله بر
نخيزند و"
پرچم نه قومي
و نه اسلامي
زنده باد آزادي
و برابري" و بر
اين مبنا پرچم
"مرگ بر
جمهوري
اسلامي" را بر
همه مبارزات
كوچك و بزرگ
خود حك نكنند
و اگر مردم
آزاديخواه با
شجاعت تمام تف
نكنند بر روي
همه نيروهاي
كه دارند با
پرچم اسلامي و
قومي در تدارک
سناريو سياه هستند، كه
چند دهه ديگر
هستي جامعه را
نابود خواهد
كرد، اگر مردم
با وجود تمام
تنفري كه از
حكومت اسلامي
دارند و براي
سرنگوني آن
روز شماري
ميكنند" نه"
بزرگي را
تحويل قلدري
نظامي امريكا و اهداف
كثيف سياسي آن
در ايران و
منطقه ندهند و
صف خود را از
همه اينها
آشكارا جدا
نكند، بنظر
من
مردم ايران
با وحشيانه
ترين سركوبها
و جنگهاي
خونين روبرو
خواهند شد كه
به هيچ وجه
جبران پذير
نخواهد بود٠
آينده و اميد
و آرزوهاي
ديرنه مردم را
براي يك دوره
طولاني
خاكستر
خواهند كرد٠ ميتوان
اين روند سياه
و ارتجاعي را
پس زد و پرچم
جنبش سر نگوني
را با آرمان
آزادي و
برابري و نه
قومي نه مذهبي
با قدرت به
پيش برد و
جمهوري
اسلامي را به
زباله
دان
تاريخ سپرد و امريكا
و
ناسيوناليسم
ايراني و همه
قوم پرستان را
ناكام كرد٠
قبل
از هر چيز در
اين شرايط و
براي مقابله
با اين اوضاع
است كه گارد
آزادي معني
پيدا كرده
است٠گارد
آزادي براي
اين نقش و
بعنوان يكي از
ابزارهاي مهم
در اين دوره
مي تواند يكي از عكس
العمل هاي
فوري و توده اي
در مقابل خطر
سناريو سياه
باشد و هم
ابزار
قدرتمندي در دست
مردم براي
دفاع از خود در
كنار و همسو
با تمام ابعاد
مختلف مبارزه
سياسي و ديگر
اشكال مبارزاتي
ما٠ گارد
آزادي بخش
مهمي از اين
تلاش براي
مقابله با
وقوع اين
اتفاقات وحشتناك
است٠ گارد
آزادي پاسخ
مهمي
است براي تامين
اتحاد و قدرت
طبقه كارگر و
مردم
آزاديخواه ،
براي مقابله
با وقوع
سناريو سياه و
مقابله با
نيروهاي سياه
قومي و ديني در
شرايط تحميل
سناريو سياه
در ايران٠
گارد آزادي در
همه شهرها و
شهركها و
روستاهاي
ايران براي اين
اوضاع و براي
دفاع از امنيت
، آزادي و
اتحاد مردم
ميتواند و
بايد تشكيل
شود٠ گارد
آزادي محل
تجمع همه
كساني است كه
تره براي قوم
پرستي و مذهب
خرد نمي كنند
٠ ظرفي است
براي تجمع و
مبارزه همه
انسانهاي
شريف و مسئول در
قبال
تامين يك
ايران مرفه، آزاد
و برابر و بري
از قومپرستي ،
قوانين
اسلامي ،
ستم ، تحقير ،
نابرابري ،
اعدام ،
زندان و شكنجه
٠ گارد آزادي،
"گارد" ما و
ظرف مقابله
همه ما مستقل
از زبان و
مليت و جنسيت
براي مقابله
با سناريو
سياه و جمهوري
اسلامي و
نيروهاي فاشيست
فارس زبان،
كرد زبان، ترك
زبان و عرب
زبان و غيره
است٠ در هر
جاي كه دشمنان
مردم توان
اعمال
زورگوئي
ندارند و مسلح
نيستند و با
اسلحه سراغ
مردم نمي روند
گارد آزادي
نيز فعاليت
سياسي و آگاهگرانه
و تعرض جدي
سياسي را
بعنوان ابزار
متحد كننده
خود بدست
ميگيرد، بعنوان
يك تشكل
سازمان يافته
مردم و
جوانان
فعاليت و
مبارزه
متحدانه خود
را تداوم و
گسترش خواهد
داد٠ در هر
جاي كه
نيروهاي قومي
و اسلامي خود
را به مردم
تحميل كنند و
با زور و
اسلحه امنيت و
آزادي مردم را
مورد تعرض
قرار دهند و
مي خواهند در
ميان مردم جنگ
قومي و مذهبي
راه اندازند،
گارد آزادي
نيز با قدرت و
زور اسلحه وارد
عمل خواهد شد٠ كارگران و
مردم
آزاديخواه بايد
داراي چنين
قدرت و ابزاري
باشند!
نبايد
مردم منتظر
باشند كه در
آخرين لحظه به
فكر سازمان
خود و مقابله
با آن باشند٠
لازم است بخش
زيادي از
واحدهاي گارد آزادي
از بدو تشكيل
در همه شهرهاي
ايران تشكيل
شوند و خود را
مسلح كنند، از
چنان توان و امكاني
بر خوردار
باشند كه در
عرض مدت
كوتاهي در
ابعاد هزاران
نفري در هر
شهر و محله
خود را مسلح
كنند و تعهد
دفاع از امنيت
و آزادي مردم را
تامين و تضمين
نمايند٠
هدف
فوري گارد
آزادي تضمين
قدرت سياسي و
نظامي حزب،
طبقه کارگر و مردم
انقلابي براي
دفاع از آزادي
و امنيت سياسي
و اجتماعي در
جامعه در
مقابل گانگسترهاي
اسلامي و قومي
و هر كسي كه به
مردم تعرض كند
است. گارد
آزادي هسته
هاي تسليح
عمومي مردم و
تشکيل ميليس
توده اي است و
يکي از اشکال
اصلي سازمان
يابي جوانان و
مردم بخصوص در
محلات و شهر
ها است٠ همين
امروز و تازه
با تاخير
زياد، وظيفه
دارد كل فضاي
سياسي
محله و شهر
محل سكونت خود
را بر عليه
ارتجاع
اسلامي و قومي
از هر نوع آن
بسيج كند٠ واحدهاي
گارد آزادي
اگر از هم
اكنون در
تهران و تبريز
و اصفهان و
غيره ملزومات
مسلح شدن خود
را فراهم و
تضمين نكنند،
بنظر من در شرايطي
که لازم است
مسلح شوند،
ابتكار عمل را
از دست
خواهند داد و از توان
ايفاه نقش
مهمي كه بر
عهده دارند برخوردار
نخواهند بود٠
قطعا وحشي
گري جمهوري
اسلامي و
تناسب قواي
كنوني و همه
جوانب امنيتي قضيه
مهم است و
بايد آنرا در
نظر گرفت٠
خلاصه
وتاكيد مجدد: ضرورت
فوري
سازمان دادن
گارد
آزادي از خطر
از هم پاشيدن
بنيادهاي
مدني جامعه و
"عراقيزه کردن"
جامعه ايران
در پروسه
سرنگوني
جمهوري اسلامي
و يا بعد از آن
توسط دار و
دسته هاي مسلح
اسلامي، قومي
و گانگسترهاي
سياسي و نظامي
و همچنين توسط
دخالت نظامي
آمريکا و
متحدين اش كه
به يک خطر
دائمي در
ايران تبديل
شده است بايد
مورد توجه
قرار داد٠ از هم
اكنون عاملين
سناريو سياه دارند
ملزومات و
تدارك سياسي و
نظامي سناريو
سياه و
عراقيزه كردن
ايران را براي
خود آماده
ميكنند٠"
كنگره ها
قومي" و "ملاقاتهاي
كاخ سفيد" و
راديو
تلويزيونهاي
كه با برنامه
و پول امريكا
جان گرفته در
كنار جنبش هخا
و فاشيسم ترك
و كرد و فارس گوشه
هاي اول اين
پيش پرده است٠
همين امروز
بخش زيادي از دارو
دسته هاي قومي
و مذهبي در
ايران مسلح هستند و دارند
بقيه را نيز
مسلح ميكنند٠
از هم اكنون
در ابعاد
سراسري
متاسفانه
دارند
به سياست دبعد
نظامي ميدهند.
فدراليسم
قومي بعنوان
يك پرچم سياه
و خونين
دارد با پول
امريكا و تلاش
اپوزيسيون
مرتجع دامن
زده ميشود٠بطور
واقعي هم
اكنون
"سناريوي
سياه" در
چهره سياسي
امروز ايران افزايش
يافته است.٠ تلاش و
كمك مادي و
سياسي و
تبليغي امريكا
براي تقويت
ارتجاع
قومپرستان را
نيز همه دارند
ميبينند٠
تجربه
ما در ايران
و ساير نقاط
جهان و اکنون
در عراق نشان
ميدهد که
همانند دولتهاي
مركزي
بورژوازي
اپوزيسيون و
دار و دسته
هاي مذهبي و
قومي
ميتوانند در
رابطه ميان
خود با جنبشهاي
مترقي و احزاب
سياسي ديگر به
ويژه با طبقه
کارگر و جنبش
آزاديخواهانه
به نيروي
نظامي متوسل
شوند و به
سركوب آنان
روي مياورند.
پهن كردن
پرچم امروز"مليت"
خودم و "مذهب"
خودم پوچ است و
يك عوامفريبي
و دروغ آشكار٠
مگر كارگر و
زن و كودك و
انسان آزاده"
ملت خودم" و"
مذهب خودم" را
دارد؟ اين
تبليغات و
پرچم
عوامفريبانه
طبقات دار و
ناسيوناليستهاي
است به منظور
بيراهه بردن
مطالبات
آزاديخواهانه
و صف زنان و
جوان و كارگر
و هر
آزاديخواه"
فارس" و "كرد"
و "ترك" و "عرب"
زبان است! اينها
ميخواهند
ما را بر حسب
دين و مليت
جعلي تقسيم و
ما را به جان
هم بياندازند
و خود به قدرت
برسند و در
گام بعدي خود
ما را بعنوان
كارگر و
كمونيست و زن
و جوان و كودك
و انسان
آزاديخواه
سركوب و تحقير
كنند٠ اينها
اگر حتي يك
روستا را نيز
زير كنترل خود
داشته باشند همان
كاري با مردم "
هم مسلكي خود"
خواهند كرد كه
همه دولتها
سركوبگر و
احزاب قومي
كرده اند٠
عراق را
ببينيد٠
كردستان عراق
را ببينيد ٠ ٢٧
سال حاكميت
وحشي خود
جمهوري
اسلامي را
ببينيد٠ هنوز
هم توهم
داريم!؟ نبايد
فريب آنها را
خورد و
انسانيت خود
را حراج كرد٠
سال ٥٧ با
همين
فريبكاريها سر خيلي ها
كلاه گذاشند
حالا ديگر شرم
آور و خطا محض
و غير قابل
جبران است كه
به نوعي ديگري
با نام قوم و
مليت سر مردم
كلاه بزارند٠
طبقه كارگر،
حزب ما و جنبش
عظيم
آزاديخواهانه
چنين اجازه اي
نخواهد داد!
نبايد اجازه
داد!
جنبش
آزاديخواهانه
و برابري
طلبانه
ايران، كه بخش
پيشرو و مترقي
امروز جنبش
سرنگوني
طلبي است، و
همچنين حزب ما
و طبقه كارگر
بايد قادر
باشد اين خطرات
و حربه ها را
با قدرت پاسخ
گويد و در
تلاش باشد تا
امنيت و آزادي
مردم و
بنيادهاي
جامعه را
تضمين کند.
بايد
همزمان هم
پروسه سرنگوني
جمهوري
اسلامي را
تسريع کنيم و
هم در جريان پروسه
سرنگوني و بعد از
سرنگوني
جمهوري اسلامي
آنچنان
نيرويي در
ميدان داشته
باشيم که
مدنيت را در
جامعه حفظ کند و
به مردم امکان
انتخاب آزاد و
آگاه نظام
آينده را بدهد.
بايد سازمان و
تشکيلاتي
ساخت که هر
جريان و هر
نيروئي که
آزادي مردم را
مورد تعرض
قرار ميدهد، يا
تبعيض و ستم
بر زن را رواج
ميدهد، يا به
مردم زور
ميگويد، به
کارگران و
فعالين
کارگري زور ميگويد
و مانع از
ايجاد تشکل
آنان مبشود و
يا قوم
پرستاني که
روي تنش هاي
قومي نفت
ميريزند،
خنثي وايزوله
کرد و سرجاي
خود نشاند. گارد
آزادي يكي از
ابزارهاي مهم
و پاسخ حزب ما،
طبقه كارگر و
مردم
آزاديخواه
است به اين
اوضاع كه
ميتواند و
بايد
مورد
استقبال وسيع
قرار بگيرد
براي
دفاع از
مدنيت و امنيت
و آزادي مردم ايران.
(٢)
آيا گارد
آزادي يك سنت
جديد و متفاوت
سياسي_نظامي
است؟
گارد
آزادي بر عكس
همه سنتهاي
پيشين و تا
كنوني، لحظه
به لحظه زندگي
مردم، حقوق
زنان و كودكان
و آزادي و
امنيت مردم در
وجود گارد
آزادي و نقشه و وظايف
آن جاري و
انعكاس دارد٠
سازمان و
تشكلي است براي
اين امر مهم
تشكيل شده است٠
گارد آزادي
نه سنت
مبارزه
مسلحانه
چريکي است، نه
سنت مبارزه
مسلحانه
محاصره شهرها
از طريق دهات،
و نه سنت
نيروي پيشمرگ
احزاب
ناسيوناليست
کرد و
نه سر سوزني به
"ارتش آزادي
بخش" و غيره شباهت
دارد٠ نيروي
مسلح و"قدرت
ويژه" آن در
اين سنتها، كه
سنت جنبش و
احزاب بورژوا
اعم از اسلامي
و قومي و يا
سنت ملي و "خلق
گرايانه" چپ
سنتي،
ميباشند تمام
افق آنها را
شكل مي دهد
وبرايشان ماورا
مبارزه
طبقاتي و توده
اي مردم است، "
نجات بخش است"
"قهرمان"
توده ها است و
يا "فدائي
مردم". و سر
آنجام داراي
قدرت و ارزش و
اختيار و امتياز
فوق العاده و بالاتر
و برتر بر
مردم و ابزار حاكميت
و اعمال زور و
قدرت بر مردم
است ٠
گارد
آزادي تماما
متفاوت و
داراي جايگاه اجتماعي
و اهداف
اسياسي و نقش
ديگري است٠
اما گارد آزادي
نيز همانند آن
سنتهاي ديگر
متعلق به يك
سنت معين مبارزه
به يك جنبش و
يك طبقه معين
است٠ گارد
آزادي متعلق
به سنت مبارزه
سياسي و
اجتماعي طبقه
كارگر و بخش
تفكيك ناپذيري
از مبارزه طبقاتي،
سياسي واجتماعي
جاري است كه
جنبش
سوسياليستي و
آزاديخواهانه
و حزب آن، حزب
حكمتيست،
دارد به پيش
ميبرد و نمايندگي
ميكند٠ بر عكس
سنتهاي ديگر "
مبارزه مسلحانه"،
گارد آزادي
صرفا
با اسلحه و
واظهار وجود
نظامي
تداعي نخواهد
شد ٠گارد
آزادي در عرصه
"مبارزه
مسلحانه" نيز
آنطوري كه
رايج است نه
فعاليت دارد و
نه سازمان
مشابه خواهد
داشت٠ گارد
آزادي اگر چه
بايد حتما از
نظر نظامي
توانا و زبده
باشد اما هيچ
باوري به اين
ندارد كه
اسلحه و نيروي
نظامي به جائي
طبقه و تودهاي
مبارز اهداف و
مبارزه اي را
به سر آنجام خواهد
رساند بلكه
خود بخشي و
جزئي از همين
مبارزه و در
بطن همين مبارزه
قرار دارد٠
نوع و بخشي از
شكل ومبارزه
سياسي و
طبقاتي است٠
ابزار و يك
وسيله و تشكل
منسجم سياسي و
مسلح
است كه
در خدمت
اهداف سياسي
حزب و طبقه كارگر
است ٠ سنت و
روحيه "چريك
بازي" كردند و "جلوتر
از مرگ" بودند(
پيشمرگ) خيالي
يا
واقعي، نزد
گارد آزادي نه
جايگاهي دارد
و نه در صفوف
خود و نه در
اذهان مردم
آنرا تقويت و
رواج نخواهد
داد٠ داشتن
ظرفيت بالا
نظامي و يا
دفاع فعال مسلحانه
تنها بخشي از
عمل و نقش او
است كه در
صورت لزوم و
در شرايطي كه
به مردم زور
ميگويند و با
اسلحه به جان
مردم ميافتند
و جنگ قومي و
ديني راه مي
اندازند وارد
عمل خواهد شد
٠ از قدرت خود
براي دفاع از
آزادي و حقوق
و امنيت
كارگران و
جامعه
استفاده
خواهد كرد٠ خط
آخر همه
سنتهاي موجود
نيروهاي مسلح
احزاب
بورژوائي
قومي و ديني "مبارزه
مسلحانه"، آنها را
به تشكيل يك
نيروي مصرف
كننده و حرفه
اي و سركوبگر
و ضامن طبقه
حاكمه چون
ارتش و سپاه و
غيره منجر
خواهد شد٠
گارد آزادي بر
عكس پايه هاي
ميليس تودهاي را
بنيان خواهد
گذاشت و در
نهايت
نيروهاي حرفه
اي و ارتش مدافع و
حامي دولت و
طبقه حاكمه را
منحل و كنار
خواهد زد٠ بر
عكس همه
سنتهاي
موجود، در سنت
و اهداف گارد
آزادي و
فعاليتهاي آن
اعدام ممنوع
است، كشتن
اسرا جنگي و
يا آزار جسمي
و روحي آنان
ممنوع است٠
شكنجه ممنوع
است٠ زور گوئي
و هر نوع
پايمال كردن
منافع و حقوق
جهانشمول
انسان ممنوع
است٠ تبعيت
كوركورانه
رايج درون نيروهاي
مسلح جايگاهي
در مكانيزم
سازماني و سنت
نظامي گارد
آزادي ندارد٠
هر نوع عملي
كه با منافع
طبقه كارگر و
سوسياليسم و
عدالت و آزادي
و امنيت مردم
در تناقض قرار
بگيرد نمي
تواند جاي در
سنت و فعاليت
گارد آزادي
داشته باشد٠
گارد آزادي بر
عكس همه
سنتهاي ديگر
خود و فعاليت
نظامي را تنها
راه "رهائي"
نمي داند بلكه
يكي از
ابزارهاي حزب
و جنبش
در خدمت
مبارزه سياسي
و طبقاتي و
رسيدن به
اهداف سياسي
است٠ ابزار و
نوعي از
سازمان و تشكل
مردم براي
دفاع از خود و در
مقابل
زورگويان و متوسل
شدگان به
اسلحه است٠
هدف
اصلي و ماهيت
و خاصيت همه
سنتهاي موجود احزاب
قومي و مذهبي
كه نيروي مسلح
در ايران
دارند اين است
كه اسلحه و
نيروي نظامي
را براي كسب
امتياز و
شراكت در قدرت
در مقابله با
دولت مركزي و
يا در مقابله
با هم و در هر
دو حالت براي
اعمال
زورگويانه
خود بر مردم،
براي راه اندازي
جنگ ديني و
قومي و براي
سركوب و
باجگيري و
مرعوب كردن
مردم و گسترش
تفرقه ديني و
قومي و براي
حفظ قدرت
ظالمانه خود
نياز دارند٠
در حالي ما و
گارد آزادي
درست در نقطه
مقابل آن
اهداف و سنتها
هستيم٠ آنها
نيروي مسلح را
ميخواهند كه
جامعه را هر
چه بيشتر
نظامي كنند بر
عكس گارد آزادي
دقيقا براي
غير نظامي
كردن جامعه و
تامين امنيت و
آسايش مردم
سازمان
ميابد٠ آنها
نيروي
مسلحشان را
ميفرستند كه
اعتصاب
كارگران را
سركوب كنند كه
محدويت و
تحقير و فرهنگ
ارتجاعي بر
زنان را تحكيم
و رواج دهند
كه جوانان را
به اعتياد و
مخدر قومپرستي
و مذهبي مبتلا
كنند كه مانع
آزادي بي قيد
و شرط فعاليت
سياسي و غيره
شوند٠ اما
گارد آزادي مي
رود در
مقابلشان مي
ايستاد و مانع
قلدري آنها
ميشود و
سنگري خواهد
بود در دفاع
از آزادي و امنيت
مردم ٠ گارد
آزادي نيروئي
است آزاديخواه،
سوسياليست و
سكولار كه
اساسا شهري و در
محلات و محل
كار و زيست
مردم تشکيل
ميشود. نيروي
است سياسي_ نظامي
براي دفاع از
زندگي و امنيت
طبقه کارگر و
مردم انقلابي
به ميدان مي
آيد. گارد
آزادي سازمان و
نوعي از دخالت قدرتمند
جوانان و زنان
و مردان آزاديخواه
در سياست و
سازمان متشكل
مدافع جدي
حقوق زنان و
كودكان و حقوق
شهروندي مردم
است که در بطن
جامعه و در دل
مبارزات
روزمره و جاري
شكل
خواهد گرفت٠
در هر جاي كه
به هر شكلي،
نظامي و غير
نظامي، به
مردم و حقوق آنان
زور اعمال شود
يا فضاي قومي
و مذهبي را
تحميل كنند
گارد آزادي
حضورخواهد
داشت و با
قدرت آنها را خنثي
خواهد كرد. نفس
تلاش و
فراخوان تشكيل
گارد آزادي در
اين دوره از
حيات سياسي
مبارزه طبقه
كارگر و مردم
ايران خود دال
بر يكي از
مهمترين
ويژگي و
تفاوتها و
اهدافهاي
انساني گارد آزادي
است٠ گارد
آزادي انساني
ترين نيرو
براي دفاع از
انسانيت است و
براي تحقق و
تضمين اين اهداف
تزلزل و عدم
قاطعيت در
مقابل تعرض
نيروهاي ارتجاع
اسلامي و
نژادي
به آزادي و
امنيت و اتحاد
مردم در وجود
واحدهاي گارد
آزادي هيچ
جايگاهي
ندارد٠ گارد
آزادي در اين
مبارزه و
مقابله جدي و
قاطع است!
در
هر محله و
شهري كه
واحدهاي گارد
آزادي تشكيل و
حضور دارند
مناسبات و
فرهنگ اجتماعي
و سنتهاي
مبارزاتي آن
مكان اصولا
بنا به تعريف
وظايف گارد
آزادي بايد تغير
كند٠ سنت ضد
زن رواج
ندارد٠
فرهگ
مردسالاري و
اسلامي زير
فشار روزمره
قرار دارد٠
مردم
فريب
تبليغات قومپرستي
نخواهند خورد
و اتحاد و
همبستگي جايگزين
تفرقه هاي
احتمالي زشت
قومي و ملي
خواهد شد٠ جوانان
متحد و متشكل
و پرچمدار
فرهنگ و سنت
مدرن و سكولار
و انساني خواهند
بود٠ تشكل و
تجمعها و
كلوبهاي مختلف
ورزشي و
تفريحي و غيره كه در آن
دفاع از حرمت
و منافع و حقوق
زنان و
كارگران و
كودكان و
زحمتكشان
محله و شهر
مبنا كار و
رفتارشان
خواهد بود، شكل
خواهند گرفت٠
از اين زوايا،
فضا را بر
عليه هم
جمهوري
اسلامي و هم
جريانات نان
به نرخ روز
خور
قومي و
ناسيوناليست
تنگ خواهند
كرد٠ گارد
آزادي بر عكس
همه سنتهاي
موجود نيروي
است مردمي و
دفاع از آزادي
و برابري و
منافع توده كارگر
و تحت ستم را
وظيفه مبرم
خود ميداند٠
ويژگي
گارد آزادي در
كردستان چيست؟
در
كردستان و همه
ايران ضرورت
تشكيل گارد
آزادي و اهداف
سياسي آن يكي
است٠ همان است
كه در بالا از
نظر خودم
تشريح كردم٠
مقابله با
سناريو سياه و
نيروهاي قومي
و اسلامي، تسريع
امر سرنگوني
جمهوري
اسلامي٠ دفاع
از امنيت ،
حقوق و آزاديهاي
مردم زحمتكش
و تضمين قدرت
و توان اين مردم در
مقابله با همه
جرياناتي كه
در پروسه سرنگوني
و يا بعد از
جمهوري
اسلامي به امر
آزادي و رفاه
و حقوق و
امنيت طبقه
كارگر و زنان
و جوانان و
كودكان لطمه
مي زنند و در
صدد نقض حقوق
جهانشمول
انسان هستند٠
اما علاوه بر
آن و حتي چنانچه
خطر سناريو
سياه جامعه
ايران را هم
تحديد نكند و
با فرض بر اين
كه هيچ خطري
از جانب
نيروهاي مذهبي
و قومي و
جمهوري اسلامي
و امريكا
جامعه را نيز
تحديد نكند
گارد آزادي
بعنوان يك
نيروي مستقل و
متفاوت از
سنتهاي رايج
ناسيوناليستي
كه در قالب "مبارزه
مسلحانه و
پيشمرگايتي"
جريان داشته و
دارد
ضروري است با
سرعت و
قدرت در
جامعه
كردستان شكل
بگيرد و گسترش
يابد و همزمان
مسلح شود٠ در
نتيجه اگر در
ابعاد سراسري
ايران همه
خطرات و
فاكتورهاي
كنوني سناريو
سياه نيز
تماماُ منتفي
شوند بنطر من
در كردستان
حزب ما و طبقه
كارگر و مردم
آزاديخواه
كردستان به گارد
آزادي خود نياز
فوري و مبرم
دارند٠ چون
بورژوازي و
ارتجاع كرد
مسلح اند و با
زبان اسلحه با
مردم و
كمونيستها
حرف زده اند و مجددا
همين پتانسل
ارتجاعي را به
نمايش خواهند
گذاشت٠ به اين
دليل كه احزاب
آن همواره
مسلح بوده و هستند،٠حزب
كارگران و
مردم
آزاديخواه
نيز بايد پتانسل
نظامي داشته
باشد٠اين يكي
از ويژگيهاي
مهم است٠ بخش
عمده واحدهاي
گارد آزادي در
كردستان همين
امروز بر عكس
ايران فوري
بايد
مسلح
باشند و بالا
بردن پتانسيل
نظامي گارد
آزادي در همه
شهرها
و محل سكونت خود و
ايجاد يك
سازمان
قدرتمند
سياسي ونظامي
را همين امروز
بايد تضمين
كرد٠ در كردستان
حتي بايد
آماده بود
سازمان نظامي
و حرفه اي
تري داشت٠ ما
در تحولات آتي
به واحدهاي بزرگتر
و متحرك تر نياز
داريم كه پايه
تشكيل و
سازمانيابي
آن همين
واحدهاي گارد
آزدي در محل
كار و زيست
خواهند بود٠
ويژگي ديگر در
كردستان امكانات
و ملزومات في
الحال موجود
حزبي و توده
اي است كه زمينه
بيشتر و گسترش
فوري
گارد آزادي
را در جامعه
كردستان تضمين
مي كند٠احزاب
در كردستان و
رابطه شان
با مردم و
همچنين تناسب
قوا موجود در
مقابله با
جمهوري
اسلامي نيز بنا به
تاريخ سه دهه
اخير از برخي
جنبه ها
الزاما با همه
جاي ايران يكي
نيست٠ حداقل
تا اين مقطع
چنين است٠ در
كردستان رابطه
ميان مردم و
جمهوري
اسلامي و
رابطه بين احزاب
سياسي با هم و
با مردم
بـُـعد نظامي
داشته و در
تحولات آتي به
سرعت تشديدتر
خواهد شد٠ در
اين موقعيت هيچ
نيروي سياسي
به ويژه
نيروهاي
سياسي
كمونيست و
آزاديخواه
بدون داشتن
پتانسيل و
قدرت نظامي
شانسي براي
دخالت موثر در
حيات سياسي
جامعه را
ندارد. با توجه
به اين واقعيت،
كه محصول سالها
جنگ تحميلي
جمهوري
اسلامي و
همچنين محصول
تحرك جريانات
فاشيست و
ناسيوناليست
كرد بوده، كه
به ويژه امروز
رسما به نوكر
امريكاه نيز تبديل
شده اند و
دارند با پول
و حمايت
امريكا يكي از
پايه هاي
خونين جنگ
قومي و سناريو
سياه و
فدراليسم قومي
را برنامه
ريزي ميكنند،
گارد آزادي به
يك ضرورت
حياتي براي ما
و مردم تبديل
شده است٠ در
جريان پروسه
سرنگوني
جمهوري
اسلامي نيز بر
عكس بقيه نقاط
ايران كشمكش
احزاب و مردم
با جمهوري
اسلامي فورا"
بعد نظامي
خواهد گرفت و
در اينجا نيز
گارد آزادي هم
در پروسه
سرنگوني
جمهوري اسلامي
و هم در دفاع
از آزاديها و
مدنيت جامعه
كه از دست
ارتجاع
اسلامي رهائي
يافته اند در مقابل
قلدري نيروي
پيشمرگ احزاب
ناسيوناليست
و اعمال
حاكميت
زورگويانه
آنان وظايف
تاريخي
سنگيني بر دوش
خواهد داشت٠
وجود قدرتمند حزب
حكمتيست و
گارد آزادي در
كردستان
مستقيما" بر
نفوذ و قدرت
كمونيستها و
طبقه كارگر در
همه ايران
تاثير مثبت
خواهد گذاشت و
تناسب قوا را
در ابعاد
سراسري به نفع
طبقه كارگر و
حزب و مردم
آزاديخواه
تغير خواهد
داد٠ در همه
اين پروسه ها
و رويداد
محتمل در
كردستان گارد
آزادي از نظر
توان نظامي واظهار وجود
نظامي بايد در
سطح ديگري
اظهار وجود
كند٠ بجاي سر
رسيدن
نيروي
"پيشمرگ"
احزاب قومي و
با پول و تجهيزات
امريكائي و
غير امريكائي فلان گروه
قوم پرست و با
سرود "اي
رقيب"، گارد
آزادي بعنوان
يك نيروي
انقلابي
وآزاديخواه با تمام
قدرت در محلات
و مركز شهرها
بطور گسترده
سر بيرون
خواهد آورد و
بعنوان
سازمان و
ابزار قدرت
مردم اظهار
وجود خواهد
كرد٠ در پروسه
سرنگوني
جمهوري
اسلامي
مقاومت نظامي
نيروهاي
جمهوري
اسلامي را در
هم خواهد
كوبيد و آرايش
و ملزومات
لازم براي
دفاع از منافع
مردم را بعد از
جمهوري
اسلامي فراهم
و تامين خواهد
كرد٠ جنبش
كمونييستي و
آزاديخواهي
در كردستان و موقعيت
اجتماعي حزب
ما كه داراي
پتانسيل بالاي
از قدرت و
نفوذ اجتماعي
است و
همچنين با
اتكا
به كادرهاي
توده اي و
محبوب و توانا
و با تجربه
زيادي كه دارند بايد
بتوان
بزرگترين و
گسترده ترين
واحدهاي گارد
آزادي كه چنين
نقشي مهمي را
ايفا كنند
سازمان داد٠
و اما
يك ويژگي ديگر
در كردستان
اين است كه
احزاب قومي و
ناسيوناليست
كرد ضد انساني
ترين
تجربه را پشت
سر خود دارند٠
اعمال زور به
مردم كردستان
و راه اندازي
جنگ قومي و نفرت
پراكني و كينه
وزري بر عليه
كمونيستها تا
سر بريدن و
ترور فعالين
چپ و توسل به
اسلحه براي
سركوب كارگران
و ضديت آشكار
با آزادي
بيان و
حق تشكل و
غيره را
بعنوان يك
تجربه زنده
براي ما مردم
به نمايش
گذاشته اند٠
ازاين نظر نيز
كمونيست هاي
جدي و بانفوذ
و صاحب جامعه
و مدعي قدرت و
كارگران و
مردمي كه
بخواهند
بعداز مرگ
وحشي ترين
حكومت بورژوا
اسلامي قرن
اخير نسيمي از
آزادي و
خوشبختي را
تجربه كنند
نمي تواند
بدون داشتن
پتانسل نظامي قوي با
آسوده خاطر در
"همسايگي" باندهاي
فاشيستي چون
سازمان عبه مهتدي
و يا
امثال حزب
دمكرات حضور
داشته باشد٠
مردم
كردستان در غياب
گارد آزادي و
وجود يك جنبش
آزاديخواهانه
و كمونيستي
قدرتمند،
آزادي وصلح و
خوشبختي را
تجربه
نخواهند كرد٠
در كردستان برعكس
بقيه نقاط
ايران تجربه
سركوب مردم و
راه اندازي
جنگ قومي و
تلاش براي
سركوب
كمونيستها از
جانب جريانات
قومي و فاشيست
كرد اپوزيسيون
عملا"
اتفاق افتاده
است٠ هيچ
ترديدي براي
مردم نبايد
باقي مانده
باشد براي
سازمان دادن
خود و تشكيل
گارد آزادي و
براي دفاع از
خود و
دستاوردهاي
مبارزاتي
شان٠ در ضمن
در اين مقطع
خاص گارد
آزادي در
کردستان،
بعلاوه،
وظيفه حفاظت
از رهبران
کمونيست مردم
و فعاليت هاي علني
حزب در مقابل
تعرض و مزاحمت
جمهوري اسلامي
و يا دارودسته
هاي مسلح ،
قومي و مذهبي
ديگر را نيز بر
عهده دارد. يك
وجهه از گسترش
امروز
واحدهاي گارد
آزادي در
کردستان به
گسترش مبارزه
سياسي و تغيير
تناسب قوا از
مبارزه مخفي
به علني در
ايران و
كردستان گره
خورده است ٠
بعنوان يك
تفاوت ديگر
اشاره كنم كه،
بنظر من گارد
آزادي امروز
در كردستان بر
عكس بقيه نقاط
در ايران بايد
چنين توان
وظرفيتي
داشته باشد كه
جنايتكاران و
مرتجعيني كه
در سايه
جمهوري
اسلامي فعالين
و آزاديخواهان
را تهديد
ميكنند
مجازات كند٠همينجا
بگويم فعاليت
مستقيم نظامي تنها از
طريق و يا با
تائيد رهبري
كميته
كردستان و
فرماندهي
گارد آزادي در
دستور
واحدهاي گارد
آزادي قرار
خواهد گرفت ٠ اما
در صورت لزوم دفاع
مسلحانه
واحدهاي گارد
آزادي از خود
كاملاُ موجه
است و از هم
اكنون
واحدهاي گارد
آزادي بايد از
توان و ظرفيت هرنوع
مانور
و عمل نظامي،
دفاعي يا
تعرضي برخوردار
باشند٠
خلاصه
كنم٠ ويژگي
كردستان در
اينجا است كه
احزاب سياسي
ناسيوناليست
و قومي دركردستان
هم اكنون مسلح
اند و رابطه
شان با مردم
بر اين اساس
قابل تعريف
است، مردم اين
احزاب را در
سركوب خود و
كمونيستها
تجربه كرده اند، اين
احزاب يك پاي
اصلي سناريو
سياه و
فدراليسم
قومي و
راه انداختن
جنگ خونين
قومي هستند٠
حضور
سركوبگرانه و
ناموجه
جمهوري
اسلامي و نفرت
توده اي كه
هست مي تواند
پروسه
سرنگوني
جمهوري
اسلامي را با
درگيري
و كشمكش
نظامي شديد در
كردستان به سر
آنجام برسد ٠
همزمان در اين
جغرافياي
معين يك جنبش
و صفي از
كمونيستهاي
حكمتيست و
آزاديخواه در
چند دهه اخير
حضور دارند كه
پرچم و برنامه
و پلاتفرم
متفاوت و
متضادي با
ناسيوناليستها
نمايندگي و
رهبري كرده و
ميكنند٠ يك
دوره اي كومه
له چپ را
ساختند و جنبش
توده اي و
مسلحانه عليه
جمهوري
اسلامي را
سازمان دادند٠
فضا راديكال
موجود و
حركتهاي چپ و
آزاديخواهانه
چند دهه گذشته
اساسا با اين
طيف تداعي و
به پيش برده
شده است٠ اين
توان و پتانسل
و شخصيتها
اكنون در حزب
حكمتيست حضور
دارند و براي
پيروزي
كمونيستها و
كارگران و
آزاديخوان در
كردستان و
ايران در تلاش
روزمره هستند
٠ سازمان دادن
گارد آزادي
يكي از
تلاشهاي مهم
ما است٠اين
واقعيت يكي از
اميدها و بخشي
از قدرت واقعي
كمونيستها نه
در كردستان كه
در همه ايران
نيز هست٠
(٣)
گارد آزادي
را چگونه بايد
تشكيل داد؟
آرايش و
ارتباط و
فرماندهي وا
حدهاي گارد
آزادي به چه
شكلي است؟
گارد
آزادي در همه
جا ميتواند
سازمان يابد٠
هر جاي كه
مردم براي
زندگي بهتر و
براي آزادي و
برابري
مبارزه
ميكنند، بايد
و ميتوان گارد
آزادي را
ساخت٠ در هر
جاي كه نسيمي
از آزاديخواهي
و آرزوهاي
انساني وجود
دارد و
براي تحقق آن
مبارزه اي در
جريان هست ميتوان
گارد آزادي را
سازمان داد٠
هر جاي كه
مردم از
جمهوري
اسلامي
متنفرند، آزادي
و رفاه و
خوشبختي ميخواهند، از
مذهب و قومپرستي
بيزارند و
تشنه آزادي
اند،
در تلاش
روزمره اند
براي رهائي از
زن ستيزي و
كودك آزاري و
هر نوع ستم و
تبعيض و تفرقه
و استثماري،
ميتوان و بايد
گارد آزادي را
سازمان داد٠
در
كارخانه و
كارگاه،
محلات شهر،
مدارس و
دانشگاه، سربازخانه
ها، كلوبهاي
مختلف جوانان
اعم از ورزشي
و تفريحي و
روستاها و هر
مكاني كه چند
نفر همديگر را
ميشناسند و
ميخواهند
سهمي ادا كنند
و وظيفه اي را
در دستور خود
بگذارند مي
توان واحدهاي
گارد آزادي را
تشكيل داد٠ در
هر كدام از
اين مراكز و
محلات اصل
بايد بر اين
باشد كه افراد
قبل از تشكيل
واحدي از گارد
آزادي با هم
همواره رفت و
آمد و
ارتباطات
اجتماعي
داشته و حتي
در سفر و تفريح
و غيره علايق
هاي
مشتركي دارند
و به همديگر
اطمينان و
اعتماد كامل رفيقانه
و امنيتي و
اجتماعي
دارند٠ همين
آدمها كه
هميشه با هم
در ارتباط
بوده اند
و به
مناسبتهاي
مختلف دور هم
جمع شده اند با
توافق
هم تصميم
ميگيرند كه يك
واحد گارد
آزادي را
تشكيل دهند٠
از آن لحظه كه
چنين تصميمي
ميگيرند تعهد
مشتركي مي
دهند كه طبق
مصوبات گارد
آزادي و اهداف
آن فعاليت خود
را شروع و
تداوم خواهند
داد٠
هر ٢ تا ٥ نفر
در اين مكان و
مراكز و شغل و
حرفه كه اشاره
شد ميتوانند
با در نظر
گرفتن جنبه
هاي كه اشاره
كردم فورا يك
واحد را تشكيل
دهند، نامي
براي خود تعين
كنند و خود را
به ما وصل
كنند٠
هم براي
بالا بردن ضريب
امنيتي خود و
هم براي ايفا
نقش موثرتر در
همان پوشش طبيعي
و اجتماعي كه
اشاره كردم ،
مناسبتر است
كه واحد هاي
گارد آزادي از
طريق روابط
مصنوعي و
"پيدا كردن افرادجديد" و يا از
هر نوع "رشته
كاري" و فاقد
پيشينه اي از
روابط دوستي و
اجتماعي
پرهيز كنند٠ در
اين حالت
تضمين ادامه
كاري كاهش
خواهد يافت و
همانطوريكه
گفتم فعاليت مستمر
و روزمره كه
بر اساس همان
پوشش و اعتماد
و روابط قبلي
تامين نشده
باشد آسيب
پذير خواهد
بود٠ نمي شود
در اين حالت
كار
مهم محله و
وظايف خود را
در محله تمركز
داد و به
نتيجه رساند،
و همچنين
روابط و رفت و
آمد و دور هم
جمع شدن اعضا
واحد را نيز
مشكل ميكند و
به پليس امكان
تعقيف و
رديابي بيشتر
خواهد داد٠
بنظر من بجز
موارد بسيار
استثنا در اين
شرايط
اصل اول تشكيل
هر واحدي بر
مبناي روابط في
لحال موجود
طبيعي و
اجتماعي در
محله و مدرسه
و سر بازخانه
و كارخانه و
رشته و كار و
يا علايق
مشترك تا كنوني
يك جمع معين بايد
شكل بگيرد٠ با
گسترش بيشر
واحدها و تغير
تناسب قوا و
همچنين زماني
كه سازمان
دادن واحدهاي
حرفه اي تر و متحرك
تر در دستور
كار خواهد بود
ميتوان هر نوع
تركيبي از
واحدهاي گارد
آزادي
را سازمان
داد٠ در هر
حال هيچ اصل
تخطي ناپذيري
وجود ندارد،
آدمهاي كه
واحد تشكيل
ميدهند
ميتواند
تصميم بگيرند
به هر شكلي كه
برايشان
مناسب است
واحد خود را
تشكيل و
فعاليت را
شروع كنند٠
اين
واحدها در اين
دوره
لازم نيست
بيش از پنج
نفر باشند٠
چنين تركييبي
كه همديگر را
ميشناسند و مورد
اعتماد هم
هستند ميتوانند
مخفيانه يک
گروه گارد
آزادي را
تشکيل دهند و
با تصميم جمعي
مسئول
هماهنگي واحد
را معلوم و
براي گروه خود
يک نام يا يك
شماره
معين را
انتخاب ميکنند٠
شكل
گيري و شروع
فعاليت اين
واحدها مستقل
و ارتباط آنها
منفصل است٠ از
اين رو و تا زماني
كه يك پوشش
طبيعي و
اجتماعي قوي
تامين و تضمين
نشده است من فكر
ميكنم اين" تك
واحدها" نبايد
جدا از واحد
خود به سراغ
تماس با واحد
ديگري از گارد
آزادي در فلان
محله و شهر و
غيره برود و
يا بخواهند
خود مستقيماُ
واحدهاي ديگري
را سازمان
دهند٠ اگر
تناسب قوا تغيير
كرد و گارد
آزادي ميخ
محكم خود را
كوبيد آنگاه
ميشود واحد
فلان در فلان
محله يا شهر
خود وظيفه
سازمان دادن
واحدهاي ديگر
و حتي بزرگتر
در دستور
بگذارد٠ اما
در اين مقطع و
در شروع كار
از نظر من
چنين روشي خطا
و در
تناقض با
اصول امنيتي و
سياست
سازماندهي
اين دوره گارد
آزادي قرار
ميگيرد٠
آنجام عمليات
تبليغي
گسترده و
متنوع به منطور
معرفي گارد
آزادي البته
كاري است مهم
و بايد در دستور
هر واحدي
باشد٠ منفصل
بودن واحدها
كه آرايش
مناسب اين
دوره واحدهاي
گارد آزادي
است از
طريق مسئول هر
واحد با كميته
فرماندهي و كميته
هاي تشكيلاتي
حزب در هر شهر ارتباط
خود را تامين
و كارهايش را
پيش خواهد
برد٠ و همچنين
بجز موارد استثنا
و ضروري اعضا
واحدهاي گارد
آزادي به نطر
من نبايد در
بخشهاي ديگر
تشكيلات مخفي
فعاليت و يا
حضور داشته
باشند و
همينطور بر
عكس٠ اين هم
يك اصل نيست و با تغير
تناسب قوا اين
هم ميتواند تغير
كند٠
در مورد
آرايش و
ارتباط و غيره
نيز اشاره
كردم٠ در اين
دوره آرايش
واحدها با
كميت ٢ تا ٥
نفره و منفصل
خواهند بود و
ارتباط آنها مستقيما
با كميته
فرماندهي و
كميته هاي
زيربط حزبي٠
واحدهاي
گارد آزادي
اساسا در هر
شهر و محله
تحت اتوريته و
زير نظر كميته
هاي حزبي و
كمونيستي است٠
واحدهاي
گارد آزادي در
هر منطقه و هر
محله جزو
سازمان سياسي_
نظامي حزب در
آن شهر و
منطقه و محله
است. تحت اتوريته
آن كميته ها
ميباشد و
سلسله مراتب
فرماندهي آن
نيز توسط
کميته حزب در
منطقه تعيين
ميشود.٠
اما در شرايط
خفقان و غير
علني كنوني
امروز اين اصل
هم
ضريب امنيت
را بسيار
پائين مي آ
ورد و هم كندي
در پيشرفت كار
گارد آزاد٠
هماهنگي و
هدايت و آموزش
و غيره آنرا
نيز سخت و حتي
غير ممكن مي
كند٠ اين اصل
را به نظر من
در دست بگيريم
كه هر جا اختناق
سياسي حاکم
است سازمان
گارد آزادي از
سازمان حزب در
محيط کار و
زيست جدا است٠
يعني در همه
شهرهاي ايران
امروز٠ و
مستقيما به
کميته
فرماندهي و كميته
هاي حزبي در
هر شهر وصل
هستند٠
از نظر
آرايش و شكل
سازماني و امور
فني و
فرماندهي و غيره
گارد آزادي با
هر قدمي كه
جلو ميرويم
نياز به تجديد
سازمان داريم
و از اينرو نكات ديگري
دارم كه بخشا
امنيتي است و نمي
شود در اين
متن كنجانده
شود و بخشا
مربوط به
پروسه دوره
گسترش گارد
آزادي و تغير
تناسب قوا
ميباشد كه بر
آرايش و وظايف
ما تاثير
ميگذارد و از
هم اكنوني
آمادگي آنرا
بايد داشت٠ اما
در همين حد كه به
آن
اشاره كردم تصور
ميكنم به
نيازهاي اين
دوره گارد
آزادي پاسخگو
خواهد بود٠
بگذار
وسعيترين
واحدهاي گارد
آزادي را با هم
تشكيل و
سازمان دهيم
فكري براي
جنبه هاي ديگر
كار خواهيم
كرد٠
وظايف
مشخص اين دوره
واحدهاي گارد
آزادي چيست؟
در
بيانه اخير
كميته رهبري
حزب نيز
بدرستي به مهمترين
وظايف واحدهاي
گارد آزادي
اشاره شده است٠
هر واحد گارد
آزادي نقش و
هويت و وظايف
خود را در اين
خواهد ديد كه
در مقابله با
وقوع سناريو
سياه و
فدراليسم
قومي، در
مقابله با جمهوري
اسلامي و همه
نيروهاي
مذهبي و قومي
و هر كس و
اتفاقي كه به
امنيت، آزادي
و برابري و
اتحاد
مردم و به
حقوق برابر
كامل زنان و كودكان،
به حقوق تخطي
ناپذير
كارگران
ايران و هر
نوع سركوب و
محدوديت كه به
آزادي مردم
تحميل ميشود
مقابله ميكند
و يك صف محكم و
وسيع را در
همه جا سازمان
خواهد داد و
در تلاش
براي
به شكست كشاندن
همه پروژهاي
است كه در صدد
خدشه وارد
كردن به اتحاد
و جنبش
آزاديخواهانه
مردم است٠
نيروي است كه
در همه جا بر
عليه هويت
تراشي كاذب
مذهبي و قومي
براي مردم با
جديت و قدرت مقا بله
واظهار وجود
ميكند٠ خود را
آماده ميكند
تا در پروسه
سرنگوني و بعداز
سرنگوني
جمهوري
اسلامي
كمونيستها و
كارگران و
زنان و جوانان
كه سمبل آزادي
و انسانيت
هستند دست
بالا را داشته
باشد٠ به اين
منظور از نظر
من نيز محورهاي
زير
امر و وظايف
يكدست و فوري
ايندوره گارد
آزادي مي
تواند باشد:
_مسلح
کردن خود از هر
طريق که ممکن
است در گروهاي
٢_٥ نفره(نه
بيشتر) و متصل
كردن خود از
طريق مسئول
واحد و انتخاب
يك نام براي واحد
خود٠ فراهم
كردن امكان
بدست آوردن
اسلحه در درجه
اول با ابتكار
و كار خود اين
واحدهامتيواند
تامين شود٠
_شناسائي
و ليست كردن عوامل
و اماكن علني
و مخفي،
نظامي،
انتظامي و
جاسوسي جمهوري
اسلامي و
همچنين ارسال آن براي
ما٠
_تنگ
کردن فضاي محله
و شهر بر
فعاليت عوامل
جمهوري
اسلامي. طوري
كه بتوان به
مرور امكان
حضور آنان را
ناممكن كنيم
_ گسترش امکان
فعاليت
کمونيستي و
آزاديخواهانه
در محل و
معرفي حزب و شناساندن
سياست و اهداف
كمونيستي و
آزاديخوانه
آن.
_ کسب نفوذ،
اعتبار و
محبوبيت در محله
خود٠ حافظ
اصلي واحد هاي
گارد آزادي،
نفوذ و
محبوبيت آنها
در ميان مردم
است٠
- تلاش براي
حاکم کردن فرهنگ
پيشرو در محل
و بخصوص بايد
کاري کرد که عليه
فشار و ستم بر
زنان و تعرض
به حقوق کودک
و آزادي انديشه
و بيان مقاومت
شکل بگيرد٠
- حساس
و آگاه کردن فضاي
شهر و محله
نسبت به
تبليغات قوم پرستانه
و فدراليسم
قومي و ايزوله
کردن نيرو
هائي که بر
قوم پرستي و
عقب ماندگي
سرمايه گذاري
ميکنند.
– جدي
بودن در
ارتباط منظم
با مركز
فرماندهي گارد
آزادي و
ارگانهاي
زيربط ٠
_ تلاش
براي ارتقا
دانش سياسي
خود و
آگاه به مباني
فكري و
سياستهاي
كمونيستي
حزب٠
_ تلاش
جدي براي كمك به
گسترش و
سازمان دادن
واحدهاي ديگر
گارد آزادي در
كارخانه، شهر
و روستا ، در
محلات شهر،
مدارس و در
صفوف سربازان،
و ديگر مراكز دولتي،
كه بخش قابل
توجه اي
از آنان با
اجبار وادار
به موقعيت
كنوني خود شده
اند، از طريق
تبليغات و كار
اگاهگرانه و پخش منظم
اسناد و آرم گارد
آزادي٠
_ آماده
براي آنجام
ماموريتهاي
سياسي تبليغي
و
ارسال منظم
اخبار و رويدادها
_ و
علاوه بر اين
موارد، در
كردستان
داشتن آمادگي
كامل براي بازداشت
، محاكمه و
مجازات
مزدوراني كه
مردم و يا فعالين
آزاديخواه را
تهديد و يا
آزار ميدهند، طبق
توافق و
دستورات قبلي
فرماندهي
گارد آزادي و
همچنين وظيفه
حفاظت و كمك
در هنگام حضور
رهبران
كمونيست و دسته
هاي سازمانده
حزب و گارد
آزادي بر عهده
خواهند داشت٠
روشن
است كه اين
واحدها براي
همه اين كارها
علاوه بر
اسلحه و مهمات
و غيره به
بيسيم و تلفن
به وسيله
نقليه به
دوربين و
كامپيوتر و
دستگاه چاپ،
به بلندگو و
ماتريال شعار
نويسي و
تبليغي و به
فراگيري فنون
نظامي و اصول
مخفي كاري
ويژه و
مسدود كردن هر
نوع تلاش دشمن
از پيدا كردن
رد پاه و
ارتباط و
مكالمات و
غيره
نياز مبرم دارند٠
تلاش براي
فراهم كردن
اين امكانات و همزمان
فراگيري جنبه
هاي فني و
نظامي
و تكنيكي كار
در درجه اول
كار هر يك از
خود واحدها
بطور مجزا ميباشد كه
ضروري است با
سرعت آنرا
فراهم و
آمادگي آنرا
داشته باشند٠
فراهم كردن
اين امكانات
بستگي به ابتكار،
محبوبيت و
رابطه
اجتماعي هر
واحدي دارد٠
ميشود از مردم
كمك مالي
گرفت٠ ميشود
امكان مصادره
بعضي از مراكز
دولتي را
فراهم كرد٠
ميشود در ميان
سربازان و
برخي افراد
مسلح دولتي كه
"حكومتي
نيستند"، ابزارهاي
را بدست آورد
و يا با پول
ارزان خريد، ميشود
رفت امورات
فني كامپيوتر
براي كارهاي خود
ياد گرفت و
خيلي كارهاي
ديگر٠ متاسفانه
ما
توان مالي نداريم
٠ همه امكانات
مبارزاتي و
ملزومات
فعاليت خود را
بعنوان
انسانهاي كه
تصميم داريم
كار مهمي راآنجام
دهيم بايد با
تلاش جمعي همه
واحدهاي گارد
آزادي تامين و
تضمين كرد٠
كنترل
محله
چه جايگاهي
در سازمان گارد
آزادي دارد؟
با
گسترش آزادي و
آزاديخواهي و
فرهنگ غير
قومي و غير
ديني در هر
محله اي از
شهر مي توان
ميخ اول گارد
آزادي را در
آن شهر كوبيد ٠
سنگري را
ايجاد كرد
براي تصرف همه
شهر و فضا را
بر ارتجاع تنگ
كرد٠ اگر
معلوم شد در
فلان محله يا
محلات اوباش
جمهوري
اسلامي جرئت
ندارند اظهار وجود
كنند و اصلا" از غروب
به بعد نمي
تواند حضور
داشته باشند،
اگر در
اين مكانها زن
و دختر
آزادترند و
اسلام و فرهنگ
قومي و مرد
سالارانه
شرمگين هستند و ميدان
دار نيست و
اگر مردم آن
محلات با هم
متحد تر و
صميمي تر و افكار
پوسيده قومي و
طرفداران فدراليستهاي
ارتجاعي
درميان مردم
اعتباري ندارد
و غيره ميتوان
از دور مشاهده
كرد كه صف
آزاديخواهان
و گارد آزادي
ميخ خود را
كوبيده و دارد
اين الگوها را
به الگو همه
شهر تبديل
ميكند٠ تشکيل
گارد آزادي و
ضرورت آن جزو
انتگره کنترل
محلات است.
کنترل محلات
به معني احاطه
فکري، ارزشي و
سياسي بر فضاي
محل،
تاثيرگذاري
بر آن، بالا
بردن هشياري
مردم و تامين
قابليت عملي
ممانعت از
دارودسته هاي
اسلامي، قومي
و گانگسترهاي
سياسي براي
تحميل خود بر
مردم،
زورگوئي و تعدي
به امنيت مردم
است. يعني
تامين يک فضاي
آزاديخواهانه
و انساني در
محل فعاليت ٠
منظور اين است
که گارد آزادي
براي خود
وظيفه حفاظت و
حراست مردم و
بنيادهاي
زندگي مدني را
در قبال
جريانات باند
سياهي قائل
است٠ واحدهاي
گارد آزادي
بايد اين کار
را به هر درجه
اي که
ميتوانند
انجام دهند.
به اين معني
گارد آزادي
تنها هسته ها
يا واحدهاي
نظامي مسلح نيست.
يک نيروي
سياسي – نظامي
است که عميقا
در زندگي و رگ
و ريشه محل
سكونت خود
حضور دارد ٠
به نظر من
واحدهاي گارد
آزادي با تكا
به محبوبيت و
روابط طبيعي
اجتماعي كه
دارند مي
توانند در هر
محله چنان
الگوئي از
سيما آزادي و
فرهنگ انساني
و بدور از
خرافه ديني و
قومي بدست
بدهند كه
بتوان در همه جا از آن
بياموزند و
بدين ترتيب
زير پاي هر
نوع زمينه اي
براي ارتجاع
اسلامي و قومي
خالي كنند ٠
اگر امروز چند
محله مهم شهر
را آزادي و
آزديخواهي
تسخير كند
ميتواند فردا
همه شهر را
نيز تسخير
كرد٠ اين كار
اول و شروع
مهمترين
فعاليتهاي
سياسي و عملي
هر واحد گارد
آزادي است٠
(٤)
موازين
عمومي عضويت و
حقوق و
اختيارات در
گارد آزادي چگونه
است؟
هر
انسان شريف و
آزاديخواهي
كه در اهداف
فوق خود را
شريك مي داند
و فكر ميكند
ميتواند گوشه اي از آنرا
بطور متشكل در
گارد آزادي
آنجام دهد
بدونه قيد و
شرط مي تواند
عضو يكي از
واحدهاي گارد
آزادي در محله
و شهر و يا در
محل كار و
مدارس و
سربازخانه ها
و غيره باشد٠
از اين نظر هم
مي بينيم كه
جايگاه عضويت
در گارد آزادي
و وظايف و
اختيارات و
فرهنگي كه مناسبات
آنرا تعريف
ميكند با تمام
جريانات و سنتهاي
رايج متفاوت
است كه در
اينجا بطور
اختصار به آن
اشاره خواهم
كرد٠ ضمن
تاكيد بر اصل فوق از اين
زاويه
به جوانب
مهمي از
موازين و حقوق
و اختيارات عمومي
ميپردازم كه
در زير مشاهده
ميكنيد:
(
بخشاُ از
اصول سازماني
حزب گرفته شده
است)
_عضويت
در گارد آزادي
و عضويت در
حزب يکسان نيستند.
ميتوان عضو
گارد آزادي
بود بدون
اينكه حتما
بايد عضو حزب
نيز بود٠ اما
هر کس با
پيوستن به
گارد آزادي(
كه يك سازمان
سياسي و نظامي
حزب است) بطور
اتوماتيک عضو
حزب محسوب
خواهد شد مگر
اينکه خود
رسما و صراحتا
اعلام كند كه
فقط عضو گارد
آزادي خواهد
بود٠
_عضويت
در گارد آزادي
و پيوستن به
يكي از
واحدهاي آن به
معناي قبول و
همراهي در
تلاش براي
اهداف گارد
آزادي است٠
اعلام آمادگي آگاهانه
و
داوطلبانه
فرد است براي
آنجام وظايف،
نرمها و
ديسپلين و
موازين تعين
شده در
گارد آزادي٠
يعني قبول يك
مسئوليت
مشترك براي يك
هدف مشترك٠
_عضويت
در گارد آزادي
هيچيك از حقوق
و آزاديهاي فردي
و مدني اعضا
را محدود
نميكند. به
همين ترتيب
عضويت در گارد
آزادي تحت هيچ
شرايطي مايه هيچ
نوع برتري و
امتيازي نسبت
به ساير مردم
نيست.
_ هر عضو گارد آزادي
حق دارد با
اطلاع دادن به
موقع به مسئول
واحد
خود و با رعايت
اكيد جنبه
امنيتي و
مخفيكاري واحد
خود، در انجام
ماموريتهاي كه
از نظراو حساس
است و يا به هر
دليل ديگري نمي
خواهد در اين
فعاليت و
عمليات معين
شركت داشته
باشد، خود
داري كند٠
_ اعضا
هر واحد گارد آزادي
مسئول ويا
هماهنگ كننده
واحد خود را
انتخاب و آنرا
به تائيد
كميته
فرماندهي ميرسانند٠
_ اعضا گارد
آزادي هرگاه و
به هر دليلي
كه نخواست
ميتواند از
عضويت در گارد
آزادي كناره
گيري كند و در
اين حالت خود را
مسئول و متعد
ميداند كه
همچنان
اطلاعاتي كه
از واحد خود
دارد با تمام
وجود محفوظ
نگاه خواهد
داشت
_ اعضا
گارد آزادي
براي تحقق
اهداف گارد
آزادي نهايت
تلاش و مسئوليت
از خود نشان
خواهد داد. و
بر اين امر
آگاه است كه
فعاليت در
گارد آزادي
مستلزم پذيرش
موازين و
ديسپلين ويژه و
ضروري نظامي و
امنيتي و اصول
مخفي كاري در
فعاليتهاي
گارد آزادي
است٠
_ حزب و
گارد آزادي در
زندگي خصوصي
اعضايش كنكاش
و دخالت نمي
كند. اين حق هم
همواره براي
حزب و گارد
آزادي محفوظ
است كه هر جا
رفتار و
عملكرد اعضاي
از گارد آزادي
در زندگي
اجتماعي ناقض
پرنسيبهاي
كمونيستي و
موازين گارد
آزادي باشد
اقدامات
انضباطي لازم
تا حد سلب عضويت
فرد را معمول
دارد٠
_ همفكري
در تعين هدف
مشترك و
همگامي در
مبارزه عملي
براي تحقق آن
اصل اساسي در
مناسبات
داخلي واحدهاي
گارد آزادي
است.
_گسترده
ترين تبادل نظر
و همفكري و
بيشترين فرجه
براي طرح آرا
و نظرات مختلف
افراد در
جريان تصميم
گيري و در سطوح
مختلف، در
كنار
اكيدترين
انضباط و همگامي
و يكپارچگي در
پيشبرد
سياستها و
اهداف و اقدامات
مصوب، اركان
تفكيك ناپذير
مناسبات دروني
گارد آزادي و
واحدهاي
مختلف آن را
تشكيل مي دهد. رفتار
و عملكرد
واحدها و مسئولين
و اعضاي گارد
آزادي تحت هيچ
شرايطي نميتواند
با اصول
سازماني و
برنامه حزب و
فلسفه انساني و
آزاديخواهانه
و برابري
طلبانه
کمونيستي حزب
در تناقض قرار
گيرد٠
در
شرايط كنوني
كه واحدها
بطور منفصل
سازمان يافته
اند تنها مرجع
تعين تكليف و تصميم
گيرنده نهاي
براي هر موضوع
و ناروشني و
حل اختلاف و
شكايت
احتمالي كه به
هر دليلي در
واحدهاي گارد
آزادي پيش
بيايد كميته
فرماندهي و يا
كميته هاي
زيربط حزبي
است٠
واحدهاي
گارد آزادي
امنيت خود را
چگونه بايد تضمين
كنند؟
بايد
بگويم تامين
امنيت و بالا
بردن امنيت هر
نوع فعاليتي
به ويژه واحدهاي
گارد آزدي با
هيچ معياري
نمي توان صد
درصد تضمين
كرد و نسخه
آماده اي را
از قبل براي
آن صادر نمود٠
مسائل امنيتي
و بالا بردن
ضريب امنيتي
نسبي است و
تابعي از
شرايط و اوضاع
و احوال مكان
فعاليت٠ بخشا
بستگي به
هوشياري ، دقت
و ابتكارات هر
واحدي در محل
فعاليت خود دارد٠
بستگي به اين
هم دارد كه به
چه ميزان منظم
و با
ديسپلين كار
ميكنند٠ چگونه
با موازين و
ضوابط
و اسناد مصوب
و دستورات
و رهنمودها خود را
منطبق
و از آن
تبعيت
ميكنند٠ و
همينطور
متناسب بودن
كاري كه
ميكنند با
ظرفيت و توانائي
و هوشياري آن
واحد ودرست بودن
و مناسب بودن
آنجام وظيفه و
ماموريت
معيني در آن
شرايط و موقعيتي
كه دارد صورت
ميگيرد
مهم است،
ارزيابي درست
از شرايط مشخص٠ با توجه
به اين
فاكتورها و بنا به
تجارب
و اطلاعات و آشنائي
من با اين نوع
جنبه ها از فعاليت
تصور ميكنم به
دست گرفتن
نكات عمومي
زير بعنوان
مبنا اصول
امنيتي در اين
دوره ضريب
امنيتي
واحدهاي گارد
آزادي را در
اين شرايط به
درجه زيادي
بالا
خواهد برد ٠
اضافه كنم كه نمي
توانم به دليل
علني بودن اين
مطلب به همه
موازين و
جزئيات امنيتي
و اصول
مخفيكاري و
نظامي و
رهنمودهاي
لازم در اين
مورد به
پردازم٠
بسيار
خلاصه
اين اينها
مهم و جدي
بايد تلقي شود:
_ با در
نظر گرفتن
اوضاع كنوني
ايران و شرايط
مخفي، اصول
پنهانكاري و
رعايت اكيد
مسايل امنيتي
شرط اول تشكيل
هر واحدي است
كه شكل
ميگيرد. نبايد
عجول و
كوتاه بين بود
و موقت خود را
سازمان داد و
دست بكار شد.
قبلا تاكيد
كردم كه افراد
واحدهاي گارد
آزادي بايد از
دوستان قابل
اطمينان هم تشكيل شود.
اين اولين
پايه هاي
امنيت را
بنيان خواهد
نهاد٠ بايد
هويت اجتماعي
و سلامتي تك
تك آنان براي
افراد هر واحد
و حتي مردم
محل روشن باشد
و واحد را بر
مبنا روابط طبيعي
و جاري خود در
محيط كار و يا
محله و غيره
تشكيل دا د٠
_به
حساسيت مسلح
بودن گارد
آزادي براي
رژيم اسلامي
در شرايط
اختناق فعلي
بايد كاملا"
آگاه بود.
_بدترين
ضعف امنيتي
واحدها از
اينجا
ميتواند شروع
شود كه اين
واحدها بطور
مصنوعي ويا
خارج از روابط
طبيعي
و موجود
اجتماعي هر
فرد با هم شكل
بگيرد. افراد
واحدهاي گارد
آزادي از
انسانهاي آزاديخواه
و مورد
اعتماد مردم
شكل مي گيرد
كه همواره در
يك بطن طبيعي
با هم رابطه
كاري داشته و يا
فعاليت
اجتماعي و
سياسي و
غيره مشترك
داشته اند و
اكنون بدونه
اينكه هيچ
تغييري در اين
مناسبات و
روابط طبيعي
تاكنوني روي
دهد با هم يك
واحد گارد آزادي
در محله يا
كارخانه و يا
مدارس تشكيل مي
دهند.
_افراد
تشكيل دهنده
واحدهاي گارد
آزادي اكيدا
نبايد در
مناسبات ديگر
حزبي و
يا نهادهاي
حزبي و
كمونيستي حزب
رابطه كاري
پيدا كنند و
يا واحدهاي
گارد آزادي و يا
بالعكس را به
هم معرفي كنند(بجز
مورد استثنا و
با اطلاع قبلي
حزب).
_هر
واحدي بطور
منفصل و از
طريق مسئول
خود فقط با
كميته
فرماندهي و سازمانده
گارد آزادي و كميته
حزبي در شهر و
منطقه محل
سكونت خود در
ارتباط است.
_گسترش
واحدهاي گارد
آزادي در
ابعاد وسيع و
هزاران نفره
در هر شهر و
منطقه اي
بهترين ضامن
بالا بردن
امنيت
واحدهاي گارد
آزادي است. هر
كسي كه بر
عليه جمهوري
اسلامي و
ترور، بر عليه
فدراليسم و
قوم پرستان و
در دفاع از
آزادي و حقوق
شهروندان به
ويژه حقوق
زنان و كودكان
و جوانان اظهار
وجود مي كند مي
تواند عضوي از
گارد آزادي
باشد. اين
تصوير و اين
ابعاد از
فعاليت هرچه
گسترده تر
باشد هم نفوذ
گارد آزادي را
گسترش ميدهد و
هم امنيت
واحدهاي گارد
آزادي را
بالاتر مي برد.
_واحدهاي
مسلح گارد آزادي اسلحه و اسناد و
امكانات
مربوط به واحد
خود را نبايد
در محل سكونت
خود نگهداري
كنند. _چگونگي
ارتباطات خود
را با حزب و
رهبري گارد
آزادي در همان
تماس اول بايد
مشخص نمود٠
_ روش و ابزارهاي
تماس همان
ابزار و شكل
ارتباطي
روزانه افراد
با هم يا
تماسهاي
سياسي و
سازماني ديگر نباشد٠
_ از تلفن و ديگر
وسايل
ارتباطي شخصي
در محل سكونت
نبايد براي
امورات گارد
آزادي استفاده
نمود٠
_با هيچ كسي و
مرجعي نبايد
رابطه
سازماني خود و
يا تشكيل واحد خود را
بيان وعلني
كرد٠
_ نبايد در
جستجوي غير
ضروري تماس با
يكي ديگر از
واحدهاي گارد آزادي
در محل و يا هر
جاي بود.
_ نبايد هيچ
كسي از عضويت
آنها در گارد آزادي
و وجود واحد
آنها در محله
و شهر و هيچ
جاي خبر داشته
باشد٠
_ امورات فني
و تخصصي تر را
بايد جدي و
مهم تلقي كرد٠
بيشتر
واحدها و اعضا
آن
لازم است از
توان و ظرفيت
بالائي از
قابليت مانور
نظامي
برخوردار باشند٠
اين توان و
ظرفيت در
موارد معيني
بيش از پنجاه
درصد امنيت و
و در موارد
اضطراري
صددرصد جان و
امنيت و ادامه
كاري هر واحدي
راتضمين
ميكند٠
_ از جمله: آشنا
و توانا در
بكار گيري
سلاحهاي
مختلف، زبده
بودن و
داشتن تمرين
بدني، داشتن
اطلاعات و
دانش نظامي در
امر امنيتى و
اصول مخفي
كاري،
شناساي،
استتار خود،
رد گم كردن
آثار و رد پا
خود، به "رنگ
دشمن در
آمدن"، دقيق
در شناسائي و
طراحي و نقشه
كشي از شروع
تا پايان و از
پايان تا برگشت،
مبتكر و توانا
در عمليات هاي
مختلف به ويژه
عمليات زود
فرجام
تبليغي
و نظامي، طرز
فريفتن دشمن،
جنگ رواني
عليه دشمن
ايجاد كردن،
چگونگي ايجاد
اخلال و مانع تراشي
در سيستم
ماشين جنگي
دشمن، طرز
مقابله با
نيروهاي
جمهوري
اسلامي در جريان
حركتهاي اعتراضي
و ممانعت از
حضور آنها در
محلات، چگونگي
كسب اطلاع و
داشتن
اطلاعات دقيق ازهمه
امكانات نيروهاي
جمهوري
اسلامي، طرزكار
تبليغي در
ميان نيروهاي
جمهوري
اسلامي و ممانعت
از حضور و
قلدري آنها و
غيره از جمله
موارد مهم
ايندوره امور
فني و امنيتي
واحدهاي گارد
آزادي است٠
يادگيري و
تلاش براي برخورداري
از اين ظرفيت
و پتانسل بنظر
من اهم وظايف
فني_نظامي و
تكنيكي و
تاكتيكي اين
دوره واحدهاي
گارد آزادي است كه ضروري
است جدي گرفته
شود٠(پايان)
ميدانم
كه هنوز
جوانبي از بحث به
ويژه بخش
وظايف، امنيت
، عضويت و
آرايش و غيره
نياز به تشريح
بيشتر دارد كه
متاسفانه به
دليل طولاني
تر شدن اين
مطلب ممكن
نيست٠ اما
همانطوريكه در
ابتداي مطلب
اشاره كرده
ام در
فرصت ديگر و
يا با
دريافت
سوالات و
اظهار نظر
علاقه مندان مجال
برگشت و تشريح
بيشتر
آنها هست٠
سخن آخر و
پيام كوتاهي در
خطاب به
جوانان و
آزاديخواهان
ايران: متاسفانه
فرصت زيادي
را نداريم٠ بايد
دست بكار شد و واحدهاي
گارد آزادي را
درست كرد٠ شما
را
فراميخوانم به گارد
آزادي به
پيونديد! در همه
جا و در ابعاد
وسيع در هر
شهر و منطقه
اي صدها و
هزاران واحد
گارد آزادي را
همين امروز
بايد تشكيل
داد٠ حال و
آينده
سياسي يك
جامعه آزاد
وانساني به حضور
گسترده ما در
صف و جنبش
سرنگوني
طلبانه چپ و
آزاديخواهانه
با پرچم" نه
قومي نه
اسلامي زنده
باد آزادي و
برابري" گره
خورده است٠ در
مبارزه براي
يك جامعه اي
بدون جمهوري اسلامي،
بدون خونريزي
قومي و بدون
سناريو سياه و
فدراليسم
ارتجاعي وقومي
بيائيد در
سراسر ايران
دست در دست هم
بگذاريم و متحد
شويم ٠ گارد
آزادي نيزبراي
اين تلاش و
هدف
تشكيل شده
است و به اين
جنبش عظيم
انساني تعلق
دارد٠ به گارد
آزادي ملحق
شويد!
زنده باد
گارد آزادي!
سلام زيجي
١٠ _٦_ ٢٠٠٦