تفسير معماران سناريو سياه از انفجارات اهواز

 

 

ايرج فرزاد

iraj.farzad@gmail.com

 

بخش فارسى شبكه بى بى سى در "ريشه يابي" و رد يابي علل و زمينه هاي "تاريخي فرهنگي" انفجار دو بمب دستي در شهر اهواز، ميدان را به مفسر مسائل ايران"  آقاي "صادق صبا" سپرده است. گرچه "احتمال" دست داشتن دولت انگلستان و نيروهاي آن در بصره و جنوب عراق در انفجار دوبمب اخير در اهواز بطور غير مستقيم از جانب مقامات جمهوري اسلامي حتي از زبان احمدي نژاد  طرح شده است و با اينکه عليرغم اعلام دستگيري تعدادي از "عوامل" اين بمب گذاري توسط محسن اژه اي، وزير اطلاعات رژيم، هنوز "نتيجه تحقيقات" اعلام نشده مانده است، اما بنگاه      بي بي سي ترجيح داده است بهرحال تفسير و تحليل خود را از علل وقوع  اين انفجارها ارائه دهد. به همين دليل بي بي سي فرصت را غنيمت شمرده است تا در توضيح خود، ريشه يابي "عميق" تر آقاي صبا را در مورد ناآراميهاي ماه آوريل در اهواز به اين ماجراي اخير وصل کند. بخشي از اين تحليل چنين است:

" فعالان عرب ايراني مي گويند که اين رويدادها داراي ريشه هاي عميق فرهنگي، اقتصادي و سياسي است و مي افزايند براي جلوگيري از وقوع مجدد چنين حوادثي بايد به اين ريشه ها پرداخته شود.

فعالان عرب خوزستان از مدتها پيش به مقامات ايران هشدار مي دادند که اجازه دهند مردم اين منطقه در کنار زبان فارسي به زبان عربي نيز در مدارس آموزش ببينند و هويت متفاوت اعراب ايراني به رسميت شناخته شود."

 

به جملات و اصطلاحاتي که زير آن خط کشيده ام، دقت کنيد! آشنا نيستند؟ خاطر نشان کردن هويت "متفاوت" صربها و کرواتها و آلبانيائي "تبارها" و مقدوني "تبار"هاي يوگوسلاوي پيشين را بياد مي آوريد؟ جنگ و نفرت انتقامجوئي را بر سر هويت عربي يا کردي کرکوک و اکثريت يا اقليت بودن ساکنين شيعه و سني در عراق که ديگر داستان صفحات هر روزه تلويزيونهاي ماست. ما که در ميان قتل و کشتارهاي هر روزه در عراق، عمليات يک جنايتکار بمب انتحاري را در ميدان کار شهر بغداد ديديم و تشخيص داديم که بمب گذار "شيعه" در آن عمليات جنون آدمکشي دهها کارگر "سني" را تکه پاره و تصفيه ميکند، داشت هويت "متفاوت" قومي و مذهبي اش را به آن شيوه "شهادت" طلبي به "رسميت" ميشناساند. بي بي سي و واحدهاي عملياتي اينتلجنس سرويس در بصره و جنوب عراق اکنون در انفجار بمبهاي اهواز دارند به همه ما شهروندان جامعه ايران ميگويند که جنگ مقدس بر سر هويت متفاوت قومي را به پشت در منازل ما آورده اند. آيا سخت است از روي نسخه تکه پاره کردن مردم يوگوسلاوي و به خون کشيدن کل شيرازه مدني جامعه عراق ببينيم که راه انداختن جنگ براي "هويت متفاوت" قومي و مذهبي چه اندازه کثيف، ضدانساني و جنايتکارانه است؟  فکر ميکنم ديدن  منظره هولناکي که پشت اين قوم سازي ها و مهندسي هويت متفاوت قومي و مذهبي پنهان است کار ساده اي باشد. سرهم بندي کردن جبهه دموکراتيک "خلق عرب" و "الاحواز"  و حمايت و تامين مالي و تدارکاتي و تبليغاتي نيروهاي ارتش انگليس در جنوب عراق بطور آشکار يا پنهان، بطور عجيبي با راه اندازي ارتش آزاديبخش کوسوو و مقدوني توسط ناتو و پنتاگون از يک سناريوي وحشتناک و واحد براي من و شما سخن ميگويد. تمام داستان فدراليسم قومي و نام نويسي لايه هاي سپاهي و بسيجي و دو خردادي سابق در ليست رزمندگان "ايفاي حقوق اقليتهاي قومي"، مانور رزمي و تمرين جهاد فرهنگي براي جنگي خونين تر در تکرار سناريو سياه اين بار در ايران است. دو ستون تروريسم بين الملي دارند بر متن بحران و تشتت و فروپاشي جمهوري اسلامي، اردو و لشکر خود را براي غرق کردن جامعه ايران در باتلاق خونين سناريو سياه و فدراليسم قومي و انتقامجوئيها و انفجار نفرتهاي کور آماده ميکنند. مردمي که هويت قومي خود را فراموش کرده بودند و منطقه اي که مرکز ثقل مبارزات بخش پيشرو و متشکل کارگران نفت ايران بوده است، به يکباره به عنوان محل زيست موجوداتي که هويت متفاوت قومي خود را بايد باز يابند، تبديل ميشوند. انگار هويت قومي و قبيله اي است که مردم اين شهرهاي صنعتي ايران را به شيوخ قبايل چادر نشين متصل نگاه ميدارد، انگار اين هويت است که بخاطر آن مردم، اعم از کارگر وسرمايه دار و زن و مرد و کوچک و بزرگ برايش شورش ميکنند و بمب منفجر ميکنند و به اين ترتيب به تبعيض از جانب "فارسها" و غيرخوديها اعتراض ميکنند. ظاهر مساله اين است که گويا نارضايتي و خشم همه اقشار مردم  از محروم بودن از آموزش به زبان مادري است. اما اين توجيهات را هم در يوگوسلاوي و در عراق کنوني هم ديديم و ميبينيم. مردمي را که ساليان سال بود مليت و قوميتشان را فراموش کرده بودند، در کنار هم درس ميخواندند و رابطه و مرادوه داشتند و خود را با دنياي وسيعتر و پيشرفته تر و جهاني تر تداعي ميکردند، به جان هم انداختند و گفتند صرب و کروات و بوسني و مقدوني و کوسوو بايد بر سر هر وجب از خاک و مرز هويت متفاوت خود شکم پاره کند و پاکسازي کند و کوچ بدهد و نقل مکان کند.  و مفسر  بي بي سي خود را به جهالت ميزند وقتي که  پاسخ يک تبعيض و يا يک ستم احتمالي را، نه رفع آن که در ايجاد دستجات پاکسازي قومي و راه اندازي يکانهاي بمب گذار و عمليات انتحاري در مقابل ما ميگيرد. و کسي و هر سازمان و تشکيلاتي که در پشت اين صحنه آرائيهاي بي بي سي و پنتاگون و سيا و دواير اسلامي براي جامعه ايران، اوضاع هولناک يوگوسلاوي ديروز و عراق امروز را نمي بيند و در دنياي ماليخوليا و حسابگريهاي احمقانه خود، حضور فعال و سازمانيافته نيروهاي قوم ساز و سناريو نويس هاي سياه و خونين را قلم ميگيرد، و انگيزه هاي" شريف" مردم زحمتکش را محرک و موجبي براي حمايت از اين تحرکات به دليل درگيري و تقابل "قهر آميز" نيروهاي جمهوري اسلامي با آنها ميداند، دارد منتهاي بي مسئوليتي و بي ربطي مطلق خود  نسبت به سرنوشت جامعه را نشان ميدهد. هر اندازه کارگزاران سناريو سياه در تدارک جنگ قومي و پاکسازيها و شکم پاره کردنها و راه اندازي و هدايت تصفيه هاي جنون انتحاري و بمب گذاريها براي مردم از همه جا بي خبر، نيرو از صفوف مردم محروم و زحمتکش بسيج کنند، اين سناريو کثيفتر و جنايتکارانه تر و با شدت بيشتري قابل محکوم کردن است. نبايد اجازه داد که هيچ نيرو و سازمان و حزب و نهادي خطر وقوع سناريو سياه و تدارک و سازمان دادن باندها و دستجات نفرت و انتقام و تصفيه هاي خونين قومي و مذهبي را زير توجيه افسون "حق" خلقها، قومها و مليتها و اقليتها، از مردم پنهان کند.

 

ما موظفيم که اجازه ندهيم جامعه ايران به اين کانال خون و خونريزي و به باتلاق انتقامجوئيها و پاکسازيهاي قومي و تکه پاره کردن و قطعه قطعه کردن انسانها بخاطر "هويت متفاوت" قومي و ملي و مذهبي سقوط کند. بايد بتوان قبل از وقوع فاجعه اي که جامعه ايران را به صحنه نمايش به مراتب وحشتناکتر سناريو يوگوسلاوي ديروز و عراق امروز تبديل خواهد کرد، زمينه هاي تحرک و رشد و زيست جريانات فالانژ و فاشيست قومي و دستجات و باندهاي مسلح اسلامي را خشک کرد. بايد اراده مردم ايران را به گرد پرچم و پلاتفرم عبور دادن جامعه ايران از بحران لاعلاجي که جمهوري اسلامي باني آنست متحد کرد. ما حکمتيستها از هر تلاشي براي ايستادگي در مقابل گردباد هولناکي که معماران سناريو سياه و سازماندهندگان جنگ و پاک سازي قومي و ملي و مذهبي براي جامعه ايران تدارک ديده اند، فرو گزار نيستيم. پرچم منشور سرنگوني جمهوري اسلامي و تلاش و کوشش حزب ما براي راه اندازي و گسترش واحدهاي گارد آزادي، راه و مسير و برنامه عمل ما براي حفظ و نجات مدنيت جامعه از خطر سقوط به لجنزار سناريو سياه است.

اين صف انسانيت و مدنيت، اين اردوي آزادي و برابري و سنگر دفاع در مقابل يورشي که مهندسين پاکسازيهاي خونين و فرماندهان زير و رو کردن شيرازه مدنيت جامعه ايران تدارک ديده اند، را بايد گسترش داد و تقويت کرد.