کمیته پیگیری در مقابل یک انتخاب! جنبش کارگری همیشه شاهد تلاشهایی برای اتحاد و تشکل یابی کارگران از جانب فعالین و رهبران کارگری مختلف بوده است. تا کنون و در دهه های اخیر به کرات انواع تشکلات، تجمعات و کانونها و جمعها و محافل مختلف با نیت متشکل کردن کارگران و اتحاد آنان و گذاشتن دست کارگران در دست همدیگر و برای تغییری در زندگی فلاکت بار این طبقه صورت گرفته است. تحرکات اخیر در میان فعالین کارگری و ایجاد کمیته پیگیری نیز یکی از این نمونه هاست. ایجاد این کمیته و یا نهاد کارگری با هر اشکالی که از بدو تشکیل تا کنون داشته، تلاشی مثبت در ادامه تلاشهای مثبت دیگر در جنبش کارگری بوده است. اکنون مدت زمان معینی از کار کمیته پیگیری میگذرد و نگاهی به این مدت و نقش و تاثیر کمیته پیگیری از زاویه هر انسانی که فعالیتها و اهداف اعلام شده آن را با نگاهی مثبت نگاه میکند ضروری است. اینجا وارد بیانیه اعلام کمیته و انتقادهایی که در آن دوره طرح شد نخواهم شد. اما سوالی که برای هر فعال کمیته پیگیری باید مطرح باشد این است که کمیته چقدر توانسته است به اهداف اعلام شده خود نزدیک شود؟ و گامهای بعدی چیست؟ نگاهی به کار و نقش و تاثیر تا کنون این کمیته در جنبش کارگری از زاویه یک ناظر نشان میدهد که این کمیته هنوز در ابتدای کار است. در این تردیدی نیست که صرف جمع شدن تعدادی از فعالین کارگری در شهرهای مختلف و با گرایشات مختلف زیر چتری و برای هدف معینی در این شرایط در خود مثبت است. اما در دنیایی که هر روز فقر و فلاکت و بی خانمانی بیش از پیش دارد دامن کارگر را میگیرد، حق تشکل و اعتصاب به کارگر داده نمیشود، قرار دادهای موقت و بیکاری، دستمز ناچیزی که تازه آنهم پرداخت نمیشود، نبود بیمه بیکاری مکفی و دهها معضل دیگر در مقابل طبقه کارگر قرار گرفته است، و همزمان در فضایی که به یمن مبارزات مردم ایجاد شده و هر روز در گوشه ای شاهد اعتراضات کارگری و مردم هستیم، دیگر نمیشود به این دلخوش کرد. تب و تاب و خوشبینی که در شروع کار این کمیته در میان بخشی از فعالین کارگری ایجاد شد بود با گذشت این مدت زمان و عدم دخالت و تحرک جدی کمیته پیگیری عملا باقی نیست. در همین پروسه بخشی از دوستان (انجمن فرهنگی_ حمایتی کارگران) طی اطلاعیه ای از کمیته پیگیری کناره گیری کردند. این ماجرا نشانگر حقایقی است که نمیشود خیال خود را راحت کرد و از سر آن گذشت. من شخصا از این اتفاق متاسفم و همزمان خود واقعه برایم جدی است. سوالی بالای سر این کمیته قرار دارد و آن اینکه آیا این کمیته میتواند با این سبک و شیوه راه به جایی ببرد؟ جواب من متاسفانه منفی است و ادامه این وضع کل کمیته پیگیری را در مخاطره قرار میدهد. روزی جمعی با هدف تلاش برای ایجاد تشکل کارگری دور هم جمع شدند و با گذشت زمان معینی از تشکل کارگری و تلاشی عملی و جدی در این خصوص خبری نیست و کم کم تشکیل دهندگان اولیه آن هم دارند پخش میشوند. این خطر واقعی است و باید با چشمان باز آن را دید و برسمیت شناخت و برایش راه چاره یافت. اما حل این مشکل قبل از هر چیز در گرو این است که این رفقا بخواهند این حقایق را ببینند و سد راه پیشروی را بدون تعصب کنار بگذارند. در غیر این صورت متاسفانه کمیته پیگیری حاشیه ای تر از آن خواهد شد و راه به جایی نخواهد برد. این شرط اول ایجاد هر تغییری مثبت در کار این نهاد است. آیا مشکل و جود گرایشات مختلف در کمیته پیگیری است؟ ممکن است این بحث طرح شود که بدلیل گرایشات مختلف در کمیته پیگیری کار تا کنونی این کمیته مختل شده است. این واقعی است اما کل مسئله در این است که نباید به آن تمکین کرد. واقعی است به این معنا که گرایشات باز دارنده از چپ و راست این کمیته را زیر منگنه قرار داده است و در سیر حرکت کمیته و نقشی که باید داشته باشد به شکل بازدارنده ای مانع قدم پیشروی است. در عین حال باید این واقعیت را هم در نظر داشت که تشکل کارگری حزب سیاسی نیست و همیشه میتواند گرایشات مختلف را در بر داشته باشد و دارد. اتفاقا یکی از نقاط قوت این کمیته در بدو تشکیل این بود که ظرفی را اعلام کرد که گرایشات مختلف در جواب به یک ضرورت و نیاز را دور هم جمع با هدف مشترکی جمع کرد. مهم این است این منفعت عمومی را در مقابل خود قرار داد قطب نمای حرکت کرد. آنوقت است که اهمیت این با هم بودن و همدیگر را فهمیدن جایی دیگر خواهد بود. بحث سر کوتاه آمدن و یا سازش کردن با همدیگر و خوش بودن ظاهری نیست. به رسمیت شناختن همدیگر و قبول کردن همدیگر و تحمل کردن همدیگر از سر منفعت کارگر و جنبش کارگری و جواب به نیاز مبارزاتی این طبقه اتفاقا درک آگاهانه احتیاج به هم و با هم بودن است. از این گذشته همچنانکه گفتم کمیته پیگیری هنوز در اول کار است. با هر کار مثبتی و هر تلاش صمیمانه که صورت گرفته باشد هنوز نه شورایی و نه سندیکا و اتحادیه ای در اثر کار این جمع در جایی تشکیل نشده است. اختلاف بر سر تشکل یابی و حتی پیشبرد مبارزه معینی قابل درک است و باید به وقت خود به استقبال آن رفت و راه متمدنانه پیشبرد آن را پیش گرفت و حتی ممکن است در این پروسه جمعی هم نتوانند با هم کار کنند که قابل فهم است. تمام مسئله این است که هنوز کمیته پیگیری در این راه قدم نگذاشته و در اول کار است و اتفاقا باید به استقبال آن برود. اما یکی از مشکلات این کمیته در عین حال این است که قبل از هر کاری فعلا از دید تنگ منافع کوچک و امروز و بیربط به نیاز کارگر و مبارزات پیش روی آن، دارد برای منفعتهایی دیگر چرتکه میاندازد. کل مسئله در این است که آیا دوستانی که در این کمیته جمع شده اند حاضرند زمینی تر و اجتماعی تر و از زاویه منافع کارگر و امری که این کمیته در بدو تشکیل در مقابل خود قرار داد جهت حرکت خود را تعیین کنند و تغییر دهند؟ این اتفاقا یکی از آن تکانهای جدی است که این کمیته اگر بخواهد قدم به جلو بردارد و نقشی جدی ایفا کند و بماند، باید به خود بدهد. در غیر این صورت این کمیته همچنانکه گفتم حتی اگر بماند که نخواهد ماند، نامی بیش نیست. مشکل کمیته چیست و راه حل چه میباشد؟ کمیته پیگیری به دلایل مختلف و از جمله فاکتوری که در بالا به آن اشاره کردم، عملا کمتر بعنوان جریانی در زندگی و مبارزه کارگر موثر بوده است. با هر تلاشی که فعالین این کمیته و دوستان متشکل در آن پیش برده باشند، و با احترام به تمام تلاشهای آنها، کمیته پیگیری هنوز به مبارزه کارگر و اعتراض روزانه آن چفت نیست و باز با فرقه گرایی که سد راهش شده بشکل کنونی حتی نمیتواند مشغله اش هم باشد. احساس نمیشود که مشغله و مباحثات این دوستان و اختلافاتشان و مجامع عمومی که تا کنون داشته اند در این جهت و در جواب به این نیاز است. اطلاعیه دادن و اعلام موضع کردن بر سر دستمزد و قرارداد دسته جمعی و دفاع از فلان حرکت کارگری کار خوبی است اما این نشد آن کاری که کمیته پیگیری برای انجامش تشکیل شد. نمیتوان این را جای دخالت عملی و چفت شدن با چهار مرکز کارگری و ایجاد شورای فلان کارخانه یا سندیکا و اتحادیه و هر نوع تشکلی گذاشت. یک ضرورت حیاطی و یک نیاز امروز کارگر و مبارزه کارگران ایجاد همبستگی کارگری و تشکلیابی کارگر از هر نوعش در دل مبارزات موجود میباشد. فعال کارگری که در این کمیته جمع شده است قاعدتا باید فعال مجامع عمومی، شورا و سندیکای کارگری در محیط کار خود باشد. کمیته پیگیری میتوانست بعنوان ظرفی دست فعالین کارگری در مراکز مختلف را در دست هم بگذارد و آنها را بهم وصل کند. میتوانست چتری باشد که در شرایط اختناق حاکم و پراکندگی اعتراض و مبارزه کارگر، شبکه ای از فعالین و رهبران کارگری را به هم وصل کند و از این کانال دردی از کارگر دوا کند. هر روز در گوشه و کنار این مملکت اتفاقاتی می افتد، هر روز بر سر عدم پرداخت دستمزد و اخراج و هزار مشکل دیگر اعتراض و مبارزه کارگر هر چند پراکنده در جریان است. اما نتایج جلسات و مباحثات کمیته پیگیری قرار و تصمیم برای دخالت در اینها نیست. نقشی در دل این حرکات برای وصل کردن و تشکل و خواست و اعتراض کارگر در متن شرایط موجود نیست. اگر کمیته پیگیری این خاصیت را به خود نگیرد دیگر معلوم نیست چرا باید فعال کارگری و کسی که میخواهد دردی از کارگر و زندگیش دوا کند در این کمیته جمع شود و وقت و انرژی خود را صرف کند. در خاتمه بسیار مختصر بگویم که فعالین کارگری که در این کمیته جمع شده اند در مقابل یک انتخاب قرار گرفته اند. یا این کمیته و فعالین آن میتوانند و تصمیم میگیرند که بدور از هر نوع تعصبی با چشمان باز به این حقایق نگاه خواهند کرد و اجازه نخواهند داد این کمیته و فعالیتهای آن به مسائل بیربط و تصفیه حسابهای حاشیه ای هدر رود و بطور جدی با آن مرز میکشند، یا راستش از کمیته پیگیری جز بر کاغذ باقی نخواهد ماند. فعالین این کمیته یک بار دیگر باید این سوال را در مقابل خود بگذارند که امر کمیته در بدو تشکیل آن چه بود و در این مدت چه اندازه به آن نزدیک شده اند. موانعی که من نیز به سهم خود تلاش کردم به آنها اشاره کنم را با چشمان باز نگاه خواهند کرد، به رسمیت خواهند شناخت و دامن خود را از آن خلاص خواهند کرد. یک بازبینی جدی به سیری که طی کرده اند خواهند داشت و بدون هیچ تعصبی از تمام منافع کوچک، مقطعی و سکتاریستی کنده خواهند شد و امر مبارزه کارگر و اتحاد و تاثیری در زندگی این طبقه را در مقابل خود خواهند گذاشت. یا همچنانکه گفتم به شیوه کنونی این کمیته حتی اگر بماند نامی بیش بر کاغذ نخواهد بود. خالد حاج محمدی ١٩ مهر ١٣٨٤
|