ظهور اتمی امام زمان ، ناسیونالیسم ایرانی، مردم!

عبدالله شریفی

 

شكست دوم خرداد و سر کار آمدن احمدی نژاد، منجر به بسته شدن بسترها و باز شدن بسترهایی دیگر شد .در این راستا صف بندی و آرایش درون رژیم اسلامی و جریانات اپوزیسیون نیز تغییراتی کرد. اگرچه سرنگونی جمهوری اسلامی كماكان بستر اصلی مبارزات مردم ایران است اما مسائل مورد منازعه در فرمات و اشكال جدیدی به صحنه رانده شده اند.

یكی از این مسائل، مسله "اتمی" است.این مسله نه تنها برای مردم ایران بلكه اكنون به مسله مورد جدل در بعد جهانی تبدیل شده است، تصادفی نیست كه البرادعی و آژانس اتمی را با جایزه صلح نوبل لانسه میكنند. قطعا تفاسیر و تعابیر حول این موضوع به اندازه وسعت دامنه آن متنوع و متفاوت است.

احمدی نژاد و جناح وابسته به او اتمی كردن رژیم اسلامی را راه چاره خود میدانند،  این مسیر را "بركت الهی" برای نجات اسلامشان میدانند. با بدست گرفتن این موضوع به فضای نظامی و نظامی كردن رو آورده اند، تصور میكنند از كانال این "موهبت" سركوب مردم و به عقب راندن جنبش سرنگونی رژیم اسلامی ممكن است. خود را به در و دیوار میزنند و مهمات جنگ و سناریوی سیاه آماده می كنند وحتی  "ظهور" امام زمان را هم، بر كلاهك های بمب های اتمی تبلیغ میكنند.

این مسله در میان جناحها و دسته های دیگر شریك در حاكمیت "معقول" به نظر نمیاید و علیه شعار گویی و حزب الله بازی دارودسته احمدی نژاد، طرح دیپلماسی فعال حول این قضیه در ایران و دخالت بیشتر در عراق و خاومیانه را قرار میدهند. بازی دادن رفسجانی در طرح كنترل دولت و مجلس توسط شورای مصلحت و سر برآوردن احتمالی مهره های دیگر مانند خاتمی و غیره قبل از هر چیز وخامت و تناقضات و مشكلات جدی سران رژیم،  به سر و كله هم زدن ها را در این نمایش، برملا میكند.

از طرفی دیگر میگویند كه آمریكا در مخالفت با سیر محتمل مجهز شدن جمهوری اسلامی به سلاح های اتمی ایران، وارد معركه شده است...رژ.یم جنایتكار اسلامی تاكنون دهها هزار نفر را قربانی آدمكشی خود كرده است،بقا خود رژیم اسلامی خود سر پانگه داشتن بزرگترین سلاح كشتار جمعی است كه تاكنون مورد حمایت بی دریغ همقطاران دولت بوش میباشد! قطعا جهان با اسلام سیاسی مجهز به سلاح اتمی تیره تر میباشد اما این ادعای دروغین، امروز بر همگان و حتی هواداران عراقیزه كردن ایران نیز عیان است. آمریكا خود بمب اتمی دارد، اولین كشوری است كه بمب اتمی را علیه مردم بیدفاع و بیگناه در هیروشیما و ناكازاكی بكار گرفته است. دول ضد بشری مسلح به سلاح اتمی را زیر پر و بال خود دارد. قباحت این دروغ بار دیگر در جنگ علیه مردم عراق، تجربه شده است.

برای روشن شدن قضیه، باید از منافع مردم به این پدیده نگریست. با كمی فاصله گرفتن از این پروپاگاند جنگی جاری متوجه  میشویم كه این كشمكش بر متن تخاصمات و تناقصات جدی تر و جهانی تر كه یك پایش در عراق و پای دیگرش در فلسطین و اسرائیل است، ربط  پیدا میكند. نه آمریكا و نه حتی سیاست ملایم تر هواداران غنی سازی اورانیوم در ایران، ذره ای از واقعیت این كشمكش را بیان نمیكنند.

 اتفاقا هم آمریكا و هم جمهوری اسلامی ایران دو سر ماجرای جویی علیه مردم ایران و جامعه بشری هستند.هردو طرف این منازعه ظرفیت ماجراجویی علیه مردم را دارند ومردم این را تجربه كرده اند. این آن وضعیت هشدار دهنده ای است كه مردم باید متوجه آن باشند. آمریكا در باطلاق عراق گیر كرده است، برای تسلط  و مهار اسلام سیاسی به هر خاشاكی چنگ خواهد زد. محور سیاست دولت بوش میلتاریسم است و اگر حتی قادر به حمله نظامی به ایران هم نباشد، میتواند در نظامی كردن اوضاع، در تشنجات نظامی، تاثیر فوق العاده مخربی بگذارد. جمهوری اسلامی هم ین وضعیت را با جان و دل میخرد تا به فضای نظامی دامن بزند.

در این میان ناسیونالیسم ایرانی كه خود سال ها به امید عراقیزه كردن ایران به كمین نشسته است، اكنون با رویای تحویل گرفتن "ایران اتمی" شكر در دلش آب شده است. رژیم اسلامی نه تنها ظهور امام زمانش را در این قدر قدرتی نظامی خود می بیند بلكه با "ملی" اعلام كردن پروژه اتمی، دارد بخشی از ناسیونالیسم ایرانی را مقهور و مجذوب خود میكند. بهمین دلیل است که داریوش همایون در آخرین نوشته اش تحت عنوان " یک کشور، یک ملت" چنین نوشته است:

"... ما از هميشه بيشتر می بايد دربرابر هر حمله ای به خاک ايران ايستادگی کنيم و جای ترديد نگذاريم که در چنان صورتی در پشت همين حکومتی که به خون ما تشنه است خواهيم ايستاد..."

  امروز بخشهای دیگری از همین طیف دارند تصویری مرعوب كننده از رژیم اسلامی به مردم میدهند، میگویند رژیم قوی شده است، یكدست شده است، و دارد این دوران را پشت سر میگذارد!!.این همان نقش مخرب و آن روی سكه، خاك به چشم مردم پاشیدن، مدح و ثنای دمكراسی كروز بوش و بلر در سالیان متمادی است.سر انجام این مسله چه به محاصره اقتصادی و یا به نظامی كردن فضای جامعه منجر شود، مردم ایران قربانیان دست اول این جنایات خواهند بود.

حقیقت این است كه جمهوری اسلامی نقطه ضعف خود را مردم بپا خاسته و منزجر از حاكمیت اسلامی میداند. جنبش سرنگونی رژیم اسلامی توسط مردم، پاشنه آشیل رژیم اسلامی است. نقطه شكننده جمهوری اسلامی نه اوضاع عراق و نه معادلات بین ا لمللی است، بلكه همین مردمی است كه سالها است برای بر چیدن این نظام ضد بشری به میدان آمده اند.  تنها جنبش مردم برای رهایی از شر حكومت اسلامی میتواند جواب ممكن و سر راست به كل این مسله بدهد. بر خلاف تصویر سازیهای جانبدارانه رایج، رژیم جمهوری اسلامی در بدترین موقعیت ممكن قرار دارد. بحران اقتصادی و سیاسی و فرهنگی لاینحل، ابعاد گسترده تری پیدا كرده اند. اختلافات درونی بشدت هر روز به عنوانی سر بر میاورند. جواب كارگر و مردم  زحمتکش جامعه، فقر و فلاكت بیشتر است. جوانان در آرزوی آزادی و رهایی برای مرگ این نظام لحظه شماری میكنند. زنان علیه آپارتاید جنسی و اسارت كامل و بی حقوقی محض سنگرهای دفاع از خود را نگه داشته اند.اگر چه ژست حزب الله چرخانی و قمه كشی لمپن اسلامیها كمی تیز شده است اما با اولین تعرض مردم  از عر و تیز خواهند افتاد و بسرعت عقب خواهند نشست. این ظاهر گمراه كننده كه به خورد مردم داده میشود، بخشی از جنگ سیاسی و روانی علیه مردم و برای جلوگیری از انداختن رژیم اسلامی است.

مردم نباید مرعوب اینها بشوند. برای مردم تنها یك راه باقیمانده است: سرنگونی رژیم اسلامی، توسط خود و با دستان خود. مردم با سرنگون كردن كامل رژیم اسلامی، با مصادره داریی های ارگانهای سركوبگر، با انحلال ارتش و سپاه، با دستگیری سران رژیم، با بستن نهادهای تولید خرافه و جهالت، نه تنها از شر حاكمیت اسلامی خلاص خواهند شد، بلكه هر گونه سناریوی قومی و مذهبی و نظامی را بر سرنوشت خود غیر ممكن خواهند كرد.

برای این امر خطیر باید منشور سرنگونی رژیم اعلام شده از حزب ما، حزب حكمتیست را پرچم مبارزات خود علیه جمهوری اسلامی قرار داد.

۸ اكتبر ٢٠٠۵