فاتح شيخ 15 سپتامبر 2005
سناريوي خونين عراق و "قانون اساسي" باندهاي حاکم! در حاشيه سفر طالباني به آمريکا
تلفات بمبهاي چهارشنبه در بغداد از صدوپنجاه کشته و چهارصد زخمي گذشت. اين روز را رسانه ها "چهارشنبه خونين" ناميدند، اما پنجشنبه بغداد هم با صبح خونين شروع شد و روزهايي بازهم خونين تر ميتواند در پيش باشد. جهنم بغداد، جهنم تل عفر، جهنم بصره و ... همگي صحنه هايي تکراري از سناريوي خونين عراق هستند که دو سال و نيم است توسط تروريسم آمريکا و جريانات اسلامي و قومي بر آن جامعه تحميل شده است. در همان چهارشنبه دو خبر ديگر مرتبط با عراق: سفر طالباني به آمريکا و نهائي شدن پيشنويس "قانون اساسي"، در پوشش رسانه ها بود که تحت الشعاع بمبهاي بغداد قرار گرفتند. با کنار هم گذاشتن اين سه موضوع، تصويري از وضعيت تاسفبار عراق و عمق جنايات هرروزه آمريکا و جريانات اسلامي و قومي در آن کشور را ميتوان به وضوح ديد و از آن درس و نتيجه گرفت. پس از هفته ها کشمکش ميان جريانات اسلامي، احزاب ناسيوناليست حاکم در کردستان و جريانات قومي عرب بر سر پيش نويس "قانون اساسي"، "جمعيت وطني" متشکل از نمايندگان باندهاي حاکم بر عراق متن نهايي را همزمان با سفر طالباني به آمريکا به نماينده سازمان ملل تحويل داد. هدف اين بود که وانمود کنند که گويا "پروسه دمکراسي" در عراق زير رهبري آمريکا و با هدايت مستقيم سفير زالماي خليل زاد طبق جدول زماني پيش ميرود. اين موضوع و حضور طالباني در آمريکا و سازمان ملل قرار بود به بوش کمک کند که فشار ناشي از نارضايتي وسيع مردم آمريکا از نتايج جنگ در عراق و پيامدهاي توفان کاترينا را ولو موقتا پس بزند تا ايشان بتواند با چهره کمتر گرفته اي در اجلاس سازمان ملل شرکت کند. تصاوير تکاندهنده بغداد اوضاع را بهم زد. طالباني در پاسخ "کمک"هاي بوش که او و ديگر باندهاي متحد آمريکا را به قدرت و ثروت رسانده است، قرار بود متقابلا در مخمصه کاترينا و در آستانه اجلاس سالانه سازمان ملل به بوش کمک کند. اوضاع بدتر از آن شد که اين خدمت عملي شود. ما در مقطع "رئيس جمهور" شدن طالباني موقعيت او را به خانه اي بر روي بمب و قله کوهي از تناقضات تشبيه کرديم. همچنين پيش از جنگ آمريکا عليه عراق هشدار داديم که اين جنگ باعث تقويت اسلام سياسي خواهد شد و سناريو سياه خونيني بر مردم آن کشور تحميل خواهد کرد بي آنکه آمريکا را به مقام ارباب و يا ژاندارم منطقه و جهان برساند. چنين شد، متاسفانه به قيمت تلفاتي بسيار بالا از مردم عادي در عراق و در لندن و مادريد و ... و به قيمت ناامن تر کردن همه جهان. کارنامه جنايات تروريستي آمريکا در عراق، مدتهاست که کارنامه جنايات تروريسم اسلامي در 11 سپتامبر را کمرنگ کرده است. کشمکش باندهاي حاکم بر عراق بر سر "قانون اساسي" عميقا نفرت انگيز است. اين جنگ قدرت به مردم عراق ربطي ندارد. اين قانون اساسي نيست، يک قرارداد آتش بس موقت ميان دارودسته هاي متنازع اسلامي و قومي است که هر روز نقض ميشود و با هر تغييري در توازن قوا پوچي آن آشکارتر ميشود. اين قرارداد تقسيم غنائم باندهاي غارتگري است که با جنگ و جدال خود، جامعه و مردم را به اين سرنوشت سياه کشانده و نشانده اند. اين اوضاع نميتواند ادامه يابد. مخمصه آمريکا در عراق هم اکنون به نارضايتي وسيعي عليه سياستهاي بوش و بلر در کشورهايشان و در سطح جهان دامن زده است. قدر مسلم آنکه نقشه قلدري نظامي آنها زير نام "نظم جهاني" و "جنگ عليه تروريسم" با شکست و افتضاح پي در پي مواجه است. اين حقيقت را بحران کنوني مرتبط با سازمان ملل به روشني نشان ميدهد. در خود عراق نارضايتي و نفرت از جنگ و ناامني و فلاکت روز به روز بيشتر بالا ميگيرد. مردم سياست جنگ و اشغال آمريکا و همچنين دولت جعفري – طالباني و دارودسته هاي اسلامي- قومي تشکيل دهنده آن را مسبب وضعيت ناامن و فلاکتبار خود ميدانند. در کردستان نارضايتي اجتماعي در برابر "زندگي فرعوني" دارودسته هاي ناسيوناليست حاکم به اشکال گوناگون بيرون ميزند. رهايي مردم عراق در گرو پايان دادن به اشغال آمريکا و به تاخت و تاز تروريستي باندهاي اسلامي و قومي است. نه "پروسه دمکراسي" آمريکا، نه اسلام، نه ناسيوناليسم عرب و نه ناسيوناليسم کرد قادر به اداره عراق و حتي قادر به تخفيف وخامت اوضاع کنوني آن نيستند. اين جامعه را اتحاد توده مردم محروم و آزاديخواه، کارگران و زنان و جوانان، با پرچم آزادي و برابري و سکولاريسم و برپايي يک نظام سياسي غيرقومي و غيراسلامي ميتواند نجات دهد. براي اين جامعه ويران و خونبار نجات دهنده ديگري بجز مردم آن وجود ندارد.
.
|