دستاوردهاي اعتصاب قدرتمند مردم کردستان عليه جمهوري اسلامي

(مواضع و صف بندي احزاب سياسي )

2))

 رحمان حسين زاده

اعتصاب عمومي: کومه له ،  حزب حکمتيست : هدف و نقطه عزيمت متفاوت 

فراخوان اعتصاب عمومي مردم کردستان را کومه له (سازمان کردستان حزب کمونيست ايران) مطرح کرد. اين فراخوان و پيشنهاد خوب و مثبت از جانب کميته کردستان حزب حکمتيست مورد حمايت قرار گرفت. اما نقطه عزيمت اين دو نيروي شرکت کننده در اين حرکت تماما مثل هم نبود و تفاوتهاي جدي  وجود داشت.

طبق مصاحبه ها و اظهارات رهبري کومه له، آنها  در شروع و براي اعلام فراخوان اعتصاب سراغ "احزاب کردي" (اسم رمز احزاب ناسيوناليست)  رفته اند.  جريانات ناسيوناليست و از جمله حزب دمکرات علاقه اي به حضور در آن نشان ندادند. در شروع کار چنين پيدا است که رهبري کومه له دنبال اعتصاب عمومي  ضد رژيمي  با حضور نيروهاي رنگارنگ ازراست و چپ جامعه بوده است. هدفش آن نوع اتحاد عمل هاي شناخته شده چپ سنتي بوده که با معدل گيري سياسي و تعديل سياستها و شعارهاي راديکال در تحولات اجتماعي عملا دنباله رو وضع موجود بوده و چيزي جز تبديل نيروي مردم کارگر و زحمتکش به سياهي لشکر نيروهاي بورژوايي نبوده است. صرفنظر از نيت کومه له لذا  اين سياست منجر به سازماندهي اعتصاب عمومي گسترده با کاراکتر و هژموني چپ نميشد. اگر  کومه له رسما خود را چپ ميداند ، بايد به  اين سئوال واقعي جواب دهد در اين ماجرا دنبال متحد کردن "صفوف خلق کرد" بوده يا اينکه يک اعتصاب عمومي را با سياست چپ سازمان دهد؟.

 

خوشبختانه عدم تمايل نيروهاي ناسيوناليست به شرکت در اين اعتصاب وبر عکس  پيوستن فعالانه و مبتکرانه حکمتيستها به اين حرکت بزرگ مانع جدي اين سياست راست روانه رهبري کومه له شد. رفتار سکتي و ناخشنودانه مسئولين کومه له در مقابل  حمايت سر راست حزب حکمتيست از فراخوان اعتصاب عمومي که به درجه زيادي  در سکوت تبليغي  آنها نسبت به نقش حکمتيستها و مشخصا در جريان آکسيونهاي اعتراضي  شهرهاي استکهلم و هلسينکي  خود را نشان داد، انعکاس به هم خوردن اين معادله و موانعي است  که حضور ما در مقابل اين راست روي ايجاد کرد. رهبري کومه له قاعدتا متوجه است که اگر "احزاب کردي" از جمله حزب  دمکرات  شريک اين حرکت ميشدند، چپ جامعه و حزب حکمتيست در کنار آنها قرار نميگرفت و اتفاقا خود کومه له و فراخوان و سياستهايش در ميان هياهوي ناسيوناليستها  گم ميشد.  اين رويداد اجتماعي  درس بزرگي براي رهبري کومه له دارد که به نيروي چپ اعتماد کند و دوران راست روي  به طرف ناسيوناليسم  و چپ گريزي را کنار بگذارد و بر پاشنه چپ بچرخد . با اعتماد بنفس بر سياست چپ و بربستر چپ اتکا کند.  دوران راست روي ناسيوناليستي ، دوران معدل گيري سياسي و وسط ايستادن به سر آمده است . در تقابل حاد چپ وراست جامعه کردستان موقعيت وسط و سانتري در کار نيست. انتخاب شفاف چپ و يا راست در مقابل نيروهاي سياسي قرار دارد. تجربه همين اعتصاب و خصومت راست ناسيوناليست با اين ماجرا انعکاس همين واقعيت است. در اين جدال اجتماعي و در اين صف آرايي بسيار مثبت است کومه له شفاف و شفافتر و قاطع در قطب  چپ بايستد. آيا چپ در درون کومه له اين را تضمين ميکند؟ 

ما بارها گفته ايم منفعت جنبش انقلابي وجود يک کومه له چپ و کمونيست را در جامعه کردستان ميطلبد.  در جدال با راست جامعه ، در مقابل انواع احزاب ناسيوناليست و قوم پرست کمونيستها و چپ آن جامعه و مشخصا حکمتيستها و کومه له جاي همديگر را تنگ نميکنند. عرصه هاي وسيع اجتماعي حضور موثر نيروي  چپ را ميطلبد. هر نيروي واقعا چپ وظيفه دارد بدون محاسبه گريهاي خرد سازماني آستينها را بالا زند و نقش و رسالت خود را ايفا کند. سياست و تاکتيک ما در اعتصاب عمومي اخير درستي چنين روش و سياستي را به همگان نشان داده است. اعتصاب عمومي اخير نمونه برجسته و موفق حضور چپ در تحولات اجتماعي بود.     

 

 

اعتصاب عمومي و حزب حکمتيست :

کميته کردستان حزب حکمتيست اولين نيرو بود که با فوريت از فراخوان اعتصاب عمومي  حمايت کرد. نه تنها حمايت بلکه اعلام کرد که فعالانه  در داخل و خارج براي سازماندهي موفق و به سرانجام رساندن آن ميکوشد. تلاشهاي مبتکرانه و متنوع حکمتيستها در شهرهاي کردستان و در خارج کشور گوياي اين حقيقت است که نه صرفا حمايت کننده بلکه صاحب و شريک پروژه بوده اند. دلايل اتخاذ اين سياست چنين بود.

-         نقطه عزيمت ما تقويت و گسترش مبارزه مردم عليه جمهوري اسلامي بود. نقطه رجوع ما جامعه و موقعيت مردم و جمهوري اسلامي در اين جدال بود. اين اعتصاب و به سرانجام رساندن موفق آن جهش بزرگي را  در مبارزه مرم عليه جمهوري اسلامي تثبيت ميکرد. پيش بيني ما اين بود که وضعيت جديد و تناسب قواي جديد ي را ايجاد ميکرد. مبناي محکمتري را براي تداوم مبارزه انقلابي عليه جمهوري اسلامي ايجاد ميکرد. اينها و دلايل ديگري که در پايين اشاره ميکنم ضرورت حضور فعال مارا  در اين اعتصاب را تاکيد ميکرد.

 چارچوب طرح شده اين فراخوان ، خواسته ها و مطالبات آن هيچ رنگ ملي و محلي و  بخشي و صنفي بر خود نداشت . استعداد و ظرفيت بالايي وجود داشت تا  سياست و هژموني چپ اين اعتصاب بزرگ را به حرکت درآورد. و  به عرصه ابراز وجود اجتماعي چپ و سياست راديکال تبديل شود . با اين وصف  در مقابل حضور و دخالت ناسيوناليستي و ناسيوناليستها هنوز مصون نبود. با حضورجريانات ناسيوناليست و سياستهاي ناسيوناليستي ميتوانستند سر اين اعتصاب را به طرف راست  بچرخانند. ما اين پيش بيني را داشتيم که حضور فعال ما حصاري را ايجاد ميکند که مانع حضور جريانات ناسيوناليست شود.  و به اعتراف خود ناسيوناليستها اين اتفاق افتاد. حضور حکمتيستها مايه خشم ناسيوناليستها بود. مانع شرکت آنها در اين حرکت اجتماعي بود و آن مصونيت لازم را در مقابل سياست راست و ناسيوناليستي ايجاد کرد.  حکمتيستها به سهم خود تضمين کردند اين حرکت به نام چپ ثبت شود . و همين عامل ديگر حضور ما در اين حرکت بود.

-         جوابگويي به نياز مبارزه راديکال اجتماعي و زدن سکتاريسم از هدفهاي ديگر ما در اين حرکت بود. در مقابل نياز جامعه و مبارزه انقلابي وارد محاسبات خرد سازماني نشديم. درس بزرگي به سکتاريسم و سکتاريستها داديم. نشان داديم کمونيست کارگريهاي حکمتيست مبارزه و امرشان، معيارها و الگوي کارشان اجتماعي و نياز جامعه است و آنگاه که نياز جنبش ما ايجاب کند، سياست و تاکتيک جسورانه و غير متعارف اتخاذ ميکنند. نشان داديم که ميتوان همچون نيروي متمايز و ماکسيماليست بر اهداف و نظرات خود پافشاري کرد و تفاوتها را نشان داد، همانطور که در جريان اين اعتصاب هم به روشني بر تفاوتهاي خود با کومه له تاکيد ميکنيم، اما در عين حال سکتاريست هم نبود و در مقابل نياز مبارزه راديکال اجتماعي شانه بالا اندازي نکرد. بر خلاف تصورات سطحي  پافشاري بر اهداف و نظرات متمايز سکتاريسم نيست . تابع کردن منافع جنبشمان و جامعه در مقابل منافع خرد سازماني پايه سياست سکتاريستي و غير اجتماعي است و ما اين را زديم .

مجموعه دلايل بالا محور اتخاذ سياست ما براي حضور فعال در اعتصاب عمومي مردم کردستان بود. سياستي که درستي آن به وضوح خود را نشان داده است و جنبش سرنگوني و اعتراض انقلابي را تقويت کرده است. 

 

ادامه دارد