فرود آرام پرچم نوعي "انقلاب"

 

ايرج فرزاد

iraj.farzad@gmail.com

 

تب و تاب ماجراى گنجي در بطن تحولات ديگري که در روزهاي اخير به مجموعه صحنه سياست جامعه ايران رنگ ديگر ميزند، قدري فروکش کرده است. "قاضي مرتضوي" پس از دستگيري وکيل مدافع گنجي، اتهامات او  را "جاسوسي" نام گذاشت و تلاش براي اطلاع از وضعيت واقعي گنجي تاکنون به جائي نرسيده است. اما در اين ميان، پرچم گنجي که ميرفت به عنوان سمبل يک آلترناتيو در برابر جمهوري اسلامي همان جايگاه "ناراضيان" را در دوره هاي "انقلابات" دمکراسي در اردوگاه شوروي سابق و پس از آن نشانه هاي يک انقلاب ديگر، اين بار توده اي ولي مخملي بدست آورد، دارد فرو مي افتد. تمامي بقاياي دو خرداد و شاخه آن در ميان "اپوزيسيون"، حتي با همسوئي بوش و کاخ سفيد و پارلمان اروپا، اميدي دگر باره به خلاصي "مسالمت آميز" از جناح "تماميت خواه" و "فاندامنتاليست" بازيافته بودند و مي پنداشتند که نجات از جمهوري اسلامي با بردن مردم به زير شعارهاي مخملين و نوعي معتدل اسلامي که سروش و آيت الله سيستاني نمايندگي ميکنند، جامعه را از خطر عرض اندام و حضور چپ و منشور چپ براي سرنگوني رژيم اسلامي در امان نگاه ميدارد، رويائي دست يافتني است. کليه اين طيف که در روزهاي اول اعتصاب غذاي گنجي، هر کدام خود "يک گنجي" بودند، در ارائه تصوير يک "قهرمان" از گنجي براي اين سناريو آزمايش شده و در عين حال خطرناک به حال مردم ايران و جهان، سنگ تمام گذاشتند.

اما دو تحول، يکي "انتخاب" احمدي نژاد و معرفي کابينه او و انتخاب لاريجاني به سمت دبير سازمان انرژي اتمي جمهوري اسلامي و درنتيجه سخت تر شدن موضع جمهوري اسلامي در قبال تهديدات غرب و بويژه آمريکا در سطح ايران و فشار جريانات اسلامي در عراق براي مبتني کردن  قانون اساسي بر شريعه و اسلام  و مخالفت با فدراليسم، که حتي تا مرز انحلال ائتلاف و به تعويق افتادن تدوين قانون اساسي ادامه يافت، در سطح منطقه، دست جناحي از جمهوري اسلامي که تن دادن به "اصلاحات" را موجب تزلزل بيشتر جمهوري اسلامي ميداند، بازتر کرد.

و دوم اعتراضات مردم و بويژه اعتصاب عمومي روز ۱۶ مرداد مردم در سراسر کردستان ايران که به فراخوان چپ، و زير پرچم چپ و نه راست و قومي، با اتحاد و گستردگي انجام شد و نيز حضور پرقدرت و با اعتماد به نفس رهبران کمونيست در حلقه محافظت گارد آزادي در مريوان درست در بحبوحه اين اتفاقات، معلوم کرد که حذف مردم و چپ و منشور سرنگوني آنها و بيانيه تضمين حقوق مردم در تعيين نظام آتي  جامعه ايران کار ساده اي نيست و نميتوان از اعتراضات و تحرکات توده اي يک قرينه سازي شبيه به تظاهرات و "انقلاب" هاي تحت پرچم راست و سناريو انقلاب مخملي در کشورهاي اروپاي شرقي و برخي از مناطق شوروي سابق را به سرانجام رساند.

در هر حال پرچم و "مانيفست" گنجي و آلترناتيو او که قرار بود با دراماتيزه شدن اعتصاب غذاي او و گزارش لحظه به لحظه، به اتحاد و همسوئي دوخرداديون شکست خورده با دواير اميدوار شده در مراکز استرتژيهاي  سياسي غرب و آمريکا و اپوزيسيون راست منتج شود و کوره "اصلاحات" را کماکان به گفته حجاريان حتي در جبهه وسيع با مشارکت موتلفه اسلامي داغ نگاه دارد، به سوسوي رنگ باخته اي نزديک شد.

گنجي به عنوان يک زنداني بايد آزاد شود و اتهامات رذيلانه سران جمهوري اسلامي از وکيل مدافع او رفع شود. سرنوشت گنجي هرچه بشود، حتي آنگاه که در فضاي اسلامي و بيرحمانه اي که مقامات قضائي و امنيتي نه تنها عليه شخص او بلکه عليه تمامي زندانيان سياسي بيش از ۲۵ سال است ساخته اند، به وضعيت دشوار و خطرناکتري از نظر وضعيت سلامت و امنيت جان او بيانجامد، آلترناتيو و پرچم سياسي او، در ميان مردمي که ميروند تا نيروي خود در مقابله با جمهوري اسلامي و براي بزير کشيدن سلطه نکبت بار و خطرناک اسلام سياسي را تحت شعارها و پرچم و منشور چپ و سوسياليست به ميدان آورند، فعلا بزير افتاده است.