"اقتصاد" يا "توسعه سياسى" کدام مال خر است؟!
منصور حکمت
دور اخير مرافعه جناح راست و دوم خردادى ها بر سر "اقتصاد" يا "توسعه سياسى" بينهايت فکاهى و بچه گانه و عاريه است. راست ها ساعت يازدهم درست قبل از بسته شدن کرکره مجلس اسلامى پنجم دوان دوان لايحه اى گذراندند که روزنامه هاى "خودى" هاى "نفوذى" دوم خردادى را بنام قانون ببندند و تاسيس روزنامه هاى بعدى را دشوار کنند. از پيش روشن بود که متقابلا اولين اقدام دوم خردادى ها پس از شروع مجلس اسلامى ششم اين خواهد بود که چيزى تصويب کنند تا بتوانند آدمهايشان را از حبس بيرون بياورند و روزنامه هايشان را داير کنند. در مقابل، جناح راست با حماقت کم نظيرى پشت "اقتصاد" سنگر گرفته است. ميگويد چرا دوم خردادى ها در مجلس جناحى عمل ميکنند و سياست بازى ميکنند و به اولويتهاى مبرم اقتصادى نميپردازند. بيست سال قبل "به گفته خمينى" اقتصاد "زيربناى الاغ" بود. خواستهاى رفاهى و اقتصادى مردم انقلاب کرده را با اين نوع اراجيف کوبيدند. فقرى بيسابقه و غير قابل توصيف به دهها ميليون انسان تحميل کردند. حقوق کارگر را ماهها نميپردازند و آنجا هم که ميپردازند قدرت خريد قوت لايموت براى يک خانواده سه نفره را ندارد. تورم و گرانى بيداد ميکند. بالاکشيدن حق مردم و رشوه خوارى و فساد و اختلاس بنياد سيستم ادارى اينهاست. بيکارى و اعتياد جامعه را در خود غرق کرده است. و حال اين ابله ها فکر ميکنند با برگ انجير "اقتصاد" ميتوانند در انظار مردم ستر عورت کنند. 2 اما دومى هم دست کمى از اولى ندارد. ميگويد بله، اما "توسعه سياسى" شرط توسعه اقتصادى است. چه عالى، و اين توسعه سياسى نجات بخش چيست: احياى ائتلاف ملى- اسلامى قبل از غلبه راست "انحصار طلب" در دوران رفسنجانى. سهم دادن مجدد به مجاهدين انقلاب اسلامى و خط امامى ها در قدرت، فحاشى کمتر به نهضت آزادى در بيرون قدرت، استخوانى جلوى اکثريت و حزب توده و طيف محافل اپوزيسيون مفلوک طرفدار رژيم پرت کردن و وفادارى بيدريغشان را خريدن، و هچنان کارگر و کمونيسم و زن و راديکاليسم و حقوق مدنى مردم را کوبيدن، و به اين اعتبار بهبود مناسبات مالى و تجارى با غرب. و گويا قرار است مردم براى اين "جامعه مدنى" رهايى بخش سر و دست بشکنند. 3 مباحثه جارى جناح ها ابدا حدت اوضاع سياسى و رابطه واقعى ميان دوجناح و موقعيت کل حکومت در قبال مردم را منعکس نميکند. اين مرافعه اخير بر سر اقتصاد يا سياست براى کسانى که شبها طرح ترور يکديگر را ميريزند و هنوز گلوله هاى ديگرى را در گردن و دست پاى خود دارند، براى کسانى که نفرت مردم را ميبينند و ميشناسند، براى کسانى که علاج ناپذيرى موقعيت اقتصادى و سستى بنياد حاکميت خود پى برده اند بيش از حد لوکس و تفننى و کودکانه است. اين فاز بسرعت سپرى ميشود. با اين کلمات و عبارات نميتوان زياد راجع به مرگ و زندگى اسلام سياسى و حکومت اسلامى در ايران حرف زد. همه بزودى وارد اصل مطلب خواهند شد.
انترناسيونال هفتگى شماره ٨ ٣ تير ١٣٧٩ - ٢٣ ژوئن ٢٠٠٠
|