فاتح شیخ

fateh_sh@yahoo.com

11 مه 2005  

 

دایره بسته میشود!

محتوای سیاسی بیانیه رفسنجانی

 

هیچ انتخاباتی با وجود جمهوری اسلامی معنی ندارد. این را مردم ایران، ولو به قیمت گران، عمیقا درک کرده اند و به مضحکه "انتخابات" رئیس جمهوری "نه" گفته اند، چنانکه به خود رژیم "نه" گفته اند. انتخاب مردم نفی تمام و کمال رژیم است و راه آن قیام برای درهم کوبیدن و منحل کردن سراپای جمهوری اسلامی است. نفرت همگانی از رژیم آنقدر بالاست که میتواند همین مضحکه را برای رژیم به مهلکه بدل کند. رژیم با چنگ و دندان در تلاش نجات از مهلکه است؛ در عین حال ناگزیر است سر یکی از سرانش را از کوزه "انتخابات" بیرون بیاورد. آمادگی رفسنجانی برای بازگشت به پستی که دو بار با شکست و افتضاح از آن خارج شده است را در این متن باید دید و سنجید. رفسنجانی میگوید: من برای نجات رژیم آمده ام!

 

شکست "پروژه رفسنجانی" در همان اولین سالهای ریاست جمهوری اش (و تمام تجربه بعد از آن) نشان داد که بازسازی اقتصاد ایران بعنوان جزئی ارگانیک از سرمایه داری جهانی با وجود جمهوری اسلامی ممکن نیست. حتی درآمد هنگفت نفت که اکثر کشورهای موفق به توسعه (بطور مثال در شرق آسیا) از آن محرومند به داد حل استراتژیک معضل اقتصادی رژیم نرسیده و جز به درد "بقا" نخورده است. آن روزها در خیل اپوزیسیون جمهوری اسلامی و در سیاست دولت های غرب، توهم زیادی به "پروژه رفسنجانی" دامن زده شد: گویا از سیاستهای داخلی و بین المللی دوره خمینی فاصله میگرفت، گویا به ضرورت زمان و بعد از جنگ با عراق از اقتصاد دولتگرا جدا میشد، خواهان بهبود رابطه رژیم با غرب بود، "میانه رو" بود، منادی گشایش سیاسی و فرهنگی بود، و غیره. دو دوره ریاستش عملا در این جهت پیش نرفت. جانشین او خاتمی با پرچم گشایش سیاسی جلو آمد و با آنکه ده برابر آن توهم پراکنیها بدرقه راهش شد به جز خریدن عمر برای جمهوری اسلامی، موفق به هیچ "تعدیل"ی نشد. امروز این مزخرفات در میان اپوزیسیون پرورژیم و دولت های غربی هم خریدارانش را از دست داده است. با بازگشت رفسنجانی به پست شانزده سال قبلش، این دایره تماما بسته میشود.

 

محتوای سیاسی بیانیه رفسنجانی اینست که آمده است کشتی به لجن نشسته رژیمش را به آبهای "جامعه بین المللی" بیندازد، معضل اتمی را با غرب فیصله دهد، شکست دو خرداد را رفو کند و لشکر پراکنده آن را دوباره زیر علم رژیم بکشاند، و در یک کلام رژیم را نجات دهد! رفسنجانی در سراسر عمر  جمهوری اسلامی، همیشه از سران درجه اول آن بوده و از مرگ خمینی به بعد شخص دوم "نظام" بوده است. اعلام شرکت او در "انتخابات" یک پست درجه چندم و بی خاصیت رژیم، یک روز پس از اشاره خامنه ای، نشانه آنست که شخص اول و دوم رژیم، وخامت اوضاع را دیده اند و فهمیده اند. ضرورت روز ایجاب میکند که هم برای "انتخابات" و هم برای آتیه رژیمشان کار ویژه ای بکنند: جلو انداختن و جلو آمدن رفسنجانی جواب این ضرورت است. بلافاصله معلوم شد که منفورترین کاندید این مسخره بازی، از همه رقبا شانس بیشتری دارد! این بازی فراتر از مضحکه "انتخابات" است. هدف مشترک خامنه ای- رفسنجانی، دادن سیگنال به غرب برای معامله است. در کنار "پافشاری" بر غنی سازی اورانیوم وادامه دخالت در صحنه سیاست عراق، بازگشت رفسنجانی حاوی پیام سران اصلی رژیم برای کنار آمدن با غرب به قیمت بقاء رژیمشان است.

 

تحقق این سناریو، اگر فاکتور مردم ایران و پتانسیل قیامشان علیه رژیم در میان نباشد، غیرممکن نیست. اما این اگر بزرگی است. هیچ محاسبه ای نمیتواند نیروی مردم ایران و خواست مبرمشان برای ساقط کردن حاکمیت اسلامی را خط بزند. با کاندیداتوری رفسنجانی مصاف خامنه ای- رفسنجانی با غرب برای بازخرید بقاء جمهوری اسلامی، به هر قیمت و ازجمله به قیمت استحاله، آغاز میشود، اما روند و سرانجام این مصاف خارج از حضور دائم مصاف مردم ایران با جمهوری اسلامی و برای بزیرکشیدن آن قابل تصور نیست.

 

ما و مردم ایران، ما و کارگران ایران، ما و زنان و جوانان و معلمان و توده محرومان جامعه تضمین میکنیم که احتمال تحقق این ساخت و پاخت را به صفر میرسانیم؛ این رژیم کثیف را به نیروی قیام خود بزیر میکشیم و در هم میکوبیم. در گام اول باید مضحکه "انتخابات" را بر سر جمهوری اسلامی و رفسنجانی "نجاتبخش!" آن خراب کرد.