در تاریخ حاکمیت72 ساله جمهوری اسلامی، مقاطع، روزها، ماهها و سالهای خونین کم نیست. حکم جهاد خمینی در مرداد 58 و تیربارنها در کردستان، سی خرداد و نسل کشی در سراسر ایران، تابستان 67 و قتل عام زندانیان سیاسی در زندانها، ترورها و "قصابی های اسلامی" از نیروهای اپوزیسیون در خارج از کشور، قتل های زنجیره ای در ایران، و ... تنها مقاطعی از دریای عظیم عفونت و خونی است که رژیم اسلامی ایران سوار بر آن تسمه از گرده مردم ایران کشید.
درتاریخ جمهوری اسلامی در ایران آنچه که کیمیا است، لحظات "کم درد" و "کم جنایت"، روزها و لحظات "بی گناهی" مسئولین ماشین جنایت تمام عیار حاکمیت است. در میان رژیم های فاشیستی در تمام طول تاریخ بشر، و در میدان مسابقه کشتار و جنایت، جمهوری اسلامی بی تردید مرتبه "بالایی" دارد. در دل "هالوکاست های اسلامی" در ایران، سی خرداد سال 60 و اتفاقات آن روزها، اهمیت ویژه ای دارد. این اهمیت اما تنها از میزان خونی که به جامعه پاشیدند، از ابعاد نسل کشی و قتل عامها، و از میزان قصاوت و توحشی که مرتکب شدند، ناشی نمی شود. هرچند که از این نظر هم سی خرداد سال 60 را تنها با آشویتس نازیسم میتوان قیاس کرد.
در سی خرداد 60، یک رویداد تاریخی مهم اتفاق افتاد، رویدادی که شالوده و سنگ بنای جمهوری اسلامی ایران است. واقعه ای که زنده نگاهداشتن و یاد کردن از آن، نه تنها برای قربانیان آن واقعه و همه قربانیان قبل و بعد از آن، نه تنها به خاطر بازماندگان آن هالوکاست، که برای بشریت، ضروری است و درس های آموزنده دارد.
جمهوری اسلامی ایران نه محصول انقلاب 57 بود و نه نتیجه قیام 22 بهمن و اعتصابات محل کار و اعتراضات خیابانی. این رژیم نه محصول جنگ مردم ایران با رژیم دیکتاتوری شاه بود و نه حاصل "مذهبی و اسلامی" بودن جامعه و مردم ایران. جامعه و مردمی که در آن مقطع همانقدر "مذهبی" بودند که مردم در اسپانیا و ایتالیا در آن روز ها! واقعیت این است که جمهوری اسلامی یک دولت محصول انقلاب 57 نیست و مردم ایران هرگز مردمی خواهان یک جامعه مذهبی و حاکمیت اسلام نبودند.
جمهوری اسلامی، حاکمیت خمینی و حزب الله، محصول شکست خونین و تراژیک انقلاب عظیم و آزادیخواهانه مردم ایران در 72 سال پیش بود. انقلابی که یکی از "باثبات ترین" رژیم های دیکتاتوری جهان در یکی از "بهشتی ترین" جزایر سرمایه داری غرب را به نیروی میلیونی مردم، به نیروی پرشور میلیونها جوان انقلابی، کمونیست و آزادیخواه، به زیر کشید. انقلاب عظیمی که میرفت که علاوه بر دیکتاتور و ماشین دیکتاتوریش، تمام سازمان سرمایه و بنیاد بردگی مزدی در ایران را منهدم کند و بر ویرانه هایش یک نظام انسانی، سوسیالیستی، برابر و آزاد، بنا کند. این انقلاب شکست خورد.
رسالت سرکوب و به شکست کشاندن انقلاب 57 را خمینی از شاه، و ولایت فقیه از سلطنت، تحویل گرفته بود. سی خرداد 60 ، روزی است که کار و رسالتی که رژیم شاه با کشتار 17 شهریور در سال 57 نتوانست به سرانجام برساند و مردم را به تسلیم و انقلابشان را به شکست بکشاند، جریان اسلامی به رهبری خمینی به اتمام رساند. انجام این رسالت دوسال بطول انجامید و سرانجام با کودتای ضدانقلاب امپریالیستی جریان اسلامی در سی خرداد 60، کامل شد. انقلاب آزادیخواهانه مردم ایران شکست خورد و جمهوری اسلامی ایران بعنوان یک حکومت "مقتدر" و یک دست، متولد شد. سی خرداد شصت، روزی است که دوسال مقاومت پرشور و سراسری مردم، جوانان انقلابی و کمونیست، کارگران و کارکنان و زنان در دفاع از دستاوردهای انسانی انقلابشان، درهمه جای ایران، سرکوب و به شکست کشیده شد. جنبش دفاع از دستاوردهای انقلاب و مقاومت مردم و جوانان از این پس به سنگر کردستان عقب نشست. مقاومتی که در کردستان تا 10 بعد در جنگ در همه ابعادش با رژیم اسلامی، ادامه یافت.
اما سی خرداد شصت، روز تولد جمهوری اسلامی و شکست انقلاب مردم، اتفاقی یک وجهی و یک جنگ و پیروزی "ساده" نبود. این مقطع یکی از دردناکترین و خونبارترین مقاطع تاریخ زندگی مردم ایران است. روزی که کودتای ضدانقلابی جریان اسلامی، به رهبری خمینی در معیت و شرکت همه معماران آن، لاجوری ها خامنه ای ها و سروش ها و گیلانی ها و رفسنجانی و خلخالی ها و احمدی نژاد ها و دگر اندیشان و دوخردادی های امروز، یک نسل کشی تمام عیار در سراسر ایران را براه انداختند. مقطعی است که شالوده حکومتی که تا 25 سال بعد و تا به امرزو، یک زندگی قرون وسطایی به میلونها نفر در ایران را تحمیل کرد، پایه ریزی شد. ابعاد خسارات انسانی این اتفاق اما، بازگو نکردنی است. روزهایی که در خیابانها و محل های کار، در زندانها و خانه های مردم، شب و روز، پیر و جوان، کودک و زن و مرد را در دسته های 10 نفره و 100 نفره از دم تیغ قضاوت اسلامی میگذراند. صدها هزار اعدام و شکنجه و لت و پارشده، از کسانی که به جرایم "مسلح" بودن به نمک و فلفل، از جوانانی که فقط به خاطر در دست داشتن، یا احتمال در دست داشتن، یک برگ کاغذ از ادبیات مخالف، یا به خاطر یک "زبان درازی" در مقابل حمله اوباش حزب اللهی، یا عضویت در یک سازمان چپی، یا پناه دادن به یک فراری از دستگیری، در دادگاههای خبابانی توسط اوباش حزب اللی و پاسداران اسلام، وحشیانه به رگبار بسته می شدند، یا در زندانها در تابوت ها و جهنم ها جسم و روانشان درهم کوبیده میشد. گورهای دستجمعی، لعنت آباد ها، قزل حصارها و اوین ها، شاهدان این هالوکاست عظیم اسلامی اند.
مردم آزادیخواه!
قربانیان و بازماندگان این نسل کشی را نباید فراموش کرد. این ها شاهدان و شاکیان یکی از تلخ ترین اتفاقات ضد بشری در جهان امروزند. باید در بیست و پنجمین سالگرد سی خرداد، یاد همه عزیزان قربانی این توحش، یاد همه جانباختگان راه آزادی و برابری را گرامی داشت و محبت و همدردی خود را نثار بازماندگان آنها کرد. باید همه کیفرخواست های این اتفاق را به میان کشید. جامعه بشری برای مصونیت در مقابل اتفاقاتی از این دست باید مصون بماند. یک راه ایجاد این مصونیت بازگو کردن، مکتوب کردن و اعلام کردن همه کیفرخواست قربانیان فاشیست های اسلامی است. جامعه بشری، مردم ایران بعلاوه و مهمتر از همه، باید مسببین این نسل کشی را به پای میز محاکمه بکشانند. باید مسئولین و مجریان قصاوت عظیم اسلامی در ایران را، نفر به نفر در دادگاههای مردمی محاکمه کرد. جانیان باید پاسخگوی جنایاتشان باشند و مسئولیت جنایات عظیم خود را بعهده بگیرند.
در سالروز سی خرداد شصت، باید بار دیگر عزم خود را برای به زیر کشیدن و محاکمه سران رژیم اسلامی جزم کرد. همه، جامعه انسانی در سراسر جهان، باید بدانند که بر بخشی از پیکره بشریت، بر مردم ایران، بر نسلی از پرشورترین جوانان، دختران و پسران انقلابی در ایران، چه گذشت! در سالروز سی خرداد شصت باید بار دیگر برای به زیر کشیدن فاشیست های اسلامی گرد پرچم خواستهای انسانی خود جمع شد و کار جنایتکاران را یکسره کرد.
گرامی باد یاد همه جانباختگان راه آزادی و برابری
مرگ بر جمهوری اسلامی
حزب کمونیست کارگری – حکمتیست
19 ژوئن 2006 - 29 خرداد 1385