پاسخ به يک" سوال"

مردم قيام کننده و ميليشياي مسلح مردم منشا خشونت اند يا بقاياي مسلح اسلام سياسي و باندهاي مسلح آن؟

در دفاع از منشور سرنگوني مصوب حزب کمونيست کارگري حکمتيست

ايرج فرزاد

iraj.farzad@gmail.com

 

"گفته ايد: رفراندم نسخه نگاه داشتن اسلام سياسى در صحنه و تباهى جامعه است

 ظاهرا شما با هرگونه حرکت مسالمت آميز برای برکناری رژيم مخالفيد. چه تضمينی وجود دارد که در صورت قيام عمومی مردم خشونت و خونريزی کمتری رخ دهد و گروههای تند رو بسادگی خلع سلاح شوند؟ اگر دليل شما قيام مردم در سال 57 و يورش به کلانتری هاو .. برای خلع سلاح است بايد بدانيد که رژيم سابق بجز ارتش ومقداری ساواک!، آدمکشهای وحشی مانند انصار و سپاه که هم اکنون هستند نداشت و اگر هم بود در حد بسيار محدودتری نسبت به الان بود. بنابراين شرايط فعلی با زمان شاه که مردم ريختند به ارگانهای دولتی بسيار متفاوت است.در زمان شاه ادارات و مدارس ومساجد، بسيج و نيروی  شبه نظامی نداشت."

در يک جمله کوتاه ميگويم

خلع سلاح مردم توسط دارودسته هاي اسلامي در بهمن ۵۷ سنگ بناي بزرگترين خشونتهاي قرن بود.

 

يک مقايسه ساده و نگاهي به تجربه همان انقلاب ۵۷ اثبات ميکند که حفظ و نگاه داشتن ارگانهاي سرکوب اسلام سياسي ظرفيتهاي به مراتب وحشتناک تر خشونتها و انتقامجوئيهاي رژيم زخمي ولي تماما ساقط نشده  اسلام سياسي و دارو دسته هاي اسلامي را بيشتر ميکند. به قيام مردم در سال ۵۷ اشاره شده است. مردم قيام کننده و مسلح  منشا هيچ خشونتي نبودند، بلکه اين سران رژيم اسلامي در همان لحظات اوليه روزهاي پس ازبهمن ۵۷ بودند که بلندگو بدست در خيابانها گشت زدند و مردم را خلع سلاح کردند. رژيم اسلامي اولين تهاجم به مردم کردستان را به اتکا بقاياي گارد جاويدان ارتش شاه صورت دادند. اگر چنانچه قيام مردم بطور کامل ادامه مي يافت و مردم قيام کننده خود بجاي ارتش و ساواک و شهرباني و ژاندارمري مسلح باقي ميماندند، تصور اينکه رژيم اسلامي حتي امکان تثبيت خود را مي يافت دشوار بود. آنچه که موجب خونريزيهاي بعدي رژيم اسلامي و نسل کشيها و بزرگترين کشنارهاي سياسي قرن بود، اتفاقا در شرايطي ممکن شد که مردم را قبل از آن جنايات هولناک خلع سلاح کرده بودند. مردم مسلح، با هيچ منطقي نميتوانند خود منشا خشونت و سرکوب باشند. بنابراين ميخواهم تاکيد کنم که نتيجه گيري اوليه از خشونتهاي پس از انقلاب ۵۷ که گويا نتيجه قيام عمومي مردم و مسلح شدن آنها بود، از پايه نادرست است. مردم را خلع سلاح کردند و دارو دسته هاي رژيم اسلامي به اتکا نيروها و سازمان هاي نظامي رژيم شاه، توانستند خود باني شنيع ترين خشونتها در تاريخ معاصر ايران شوند. همين حقيقت در مورد رژيم اسلامي و نهادها و نيروهاي مسلح و باندهاي اسلامي مسلح آن صدق ميکند. مضاف بر اينکه اسلام سياسي در صورتي که به بقاي مسلح خود ادامه دهد، منشا خشن ترين انتقامجوئيها خواهند بود. ظرفيت اسلام سياسي زخمي و به اپوزيسيون رانده شده را در عراق ديديم. بنابراين اين تصوير در باره اينکه رفراندوم گويا از طريق دست نخورده گذاشتن ارگانهاي رژيم اسلامي و جلوگيري از قيام مردم و مسلح شدن آنها، راه حل مسالمت آميزي در مقابل جامعه ايران ميگيرد، از بنيان دروغين و بر پايه يک شارلاتانيسم سياسي استوار است که طبق آن نيروهاي مدافع رفراندوم کذائي تصميم دارند با حفظ و اتکا به همين ارگانهاي رژيم اسلامي به قدرت برسند و به اين ترتيب صفحات به مراتب خونين تر و خشونت آميز تري را به تاريخ رژيم جنايت اسلام سياسي اضافه کنند. تلاشنيروهاي طرافدار رفراندوم  براي در امان نگاهداشتن نيروهاي سرکوب و ابزارهاي حاکميت رژيم اسلامي که عوامفريبانه به عنوان "مسالمت" و دوري از قهر و خشونت فرموله شده است، نسخه سياه ترين و خونين ترين سناريوها براي جامعه ايران است.  تجربه انقلاب اکتبر روسيه نيز نشان ميدهد که در هم شکستن کامل نيروهاي تزار و تسليح مردم ضامن کم دردرسرترين راه عبور از رژيمي سرکوبگر، ضد مردمي و جنايتکار است. انقلاب اکتبر فقط به همين دليل به عنوان يک انقلاب حتي بدون خونريزي در تاريخ ثبت شده است. به نظر ميرسد دوست طرفدار رفراندوم متوجه نيست که مردم عادي، کارگران و زحمتکشان و زنان و مردان برابري طلبي که براي رفاه و خوشبختي زندگي و تلاش ميکنند، در صورتي که در يک قيام پيروزمند تمامي ارکانهاي رژيم اسلامي را در هم کوبند و خود در ميليسهاي توده اي مسلح شوند، ضامن مسالمت و مهمترين بازدارنده عوامل خشونت و خونريزي اند.