سناریوی سیاه، آینده عراق و مصافهای کمونیسم کارگری
گفتگو با ریبوار احمد لیدر حزب کمونیست کارگری عراق
کمونیست: جامعه و مردم عراق وضعیت پیچیده ای را از سر می گذرانند. اسلام سیاسی در قالب ائتلاف یکپارچه عراق در صدد تامین وضعیتی است که بتواند قانون اساسی را تدوین و مقام نخست وزیری و مجاری قدرت را کسب کند. علاوه بر این نسخه سیاه یک فدرالیسم قومی با حضور آمریکا در عراق محتمل است. اینده عراق را چگونه می بینید؟
ریبوار احمد: آمریکا و نیروهای قومی- اسلامی همکارش با برداشتن هر قدمی و ایجاد حلقه جدیدی از سیاست و نقشه هایشان، وضع نا بسامان و در هم ریخته عراق را هر چه بیشتر تعمیق میدهند. سناریوی انتخابات را که در دو هفته اخیر براه انداختند قدمی دیگر در همین جهت بود. این انتخابات از منظر آمریکا پروژه ای بود تا خود را از زیر بار فشار داخلی و جهانی در مورد حفظ نیروهایش در عراق خارج کند، و طوری وانمود سازد که رسالت رساندن پیام دمکراسی به عراق را به جا آورده است، گو اینکه قدرت را از راه انتخابات دمکراتیک به عراقیها واگذار کرده است. سپس تحت نام و درخواست این حکومت که از بطن این انتخابات فرمایشی سر بر آورده است امکان ابقای نیروهایش در عراق را فراهم آورد، همزمان این حکومت خودگمارده را در خدمت جنگ با اسلام سیاسی، که خود بدان گرفتار است بکار گیرد. از زاویه اسلام شیعی که تاکید ویژه ای در بر بایی این انتخابات داشت، این سناریو راهی بود در جهت تقویت و تثبیت موقعیت بالا دست خود بر جامعه عراق. آشکار بود در شرایطی که نیروهای اسلامی توانسته اند با پشتیبانی مستقیم و همه جانبه جمهوری اسلامی، تسلط میلیشای خود را بر بخش وسیعی از مناطق جنوبی و بخشهائی از مناطق مرکزی عراق تحمیل نمایند، میتوانند این انتخابات را به نمایش " آری " گفتن به خودشان تبدیل کنند که در عمل همین امر اتفاق افتاد و در نتیجه این مضحکه به اصطلاح انتخاباتی توانستند به این موقعیت دست پیدا کنند. نیروهای ناسیونالیست کرد طبق ستراتژی خود مبنی بر وابستگی به سیاست آمریکا ناگزیر می بایست در این سناریو شرکت میکردند، آنان تلاش نمودند تا برگرداندن کردستان از یک جدائی دوفاکتو 13 ساله، به زیربال دولت مرکزی و سرخم کردن در مقابل حاکمیت اسلام سیاسی بر عراق، را قربانی بخشی از دستیابی به قدرت برای خود نمایند. سعی کردند تا با برانگیختن ارتجاعی ترین احساسات ناسیونالیستی در میان مردم کردستان، سهم خود در قدرت را تضمین نمایند. آنان آماده بودند پشت کلیه پروژه ها و سناریوی تیره و ارتجاعی به صف شوند تنها به شرطیکه سهم آنان در این قدرت مسجل شود. به همان ترتیبی که ما پیش بینی میکردیم، سناریوی انتخابات وضع اسفبار عراق را وخیم تر کرده است. جنگ و تروریسم و تداوم سناریوی سیاه به قوت خود باقیست، آنچه که اضافه شده است اسلام سیاسی میخواهد با بهره گیری از نتایج این به اصطلاح انتخابات، به تسلط خود مشروعیت داده و همان احکام و شریعت اسلام را که در دوران رژیم بعث زیربنای قانون بود را بر جامعه عراق تحمیل نماید. با اولین آثار نتایج این انتخابات این پیام به وضوح از جانب آخوند و مراجعشان اعلام گردید. از طرف دیگر ناسیونالیستهای کرد میخواهند بردیوارهای فرسوده و اوضاع نابسامان و متشنج عراق طرح فدرالیسم قومی را بنا نهاده و متحقق نمایند. در صورتیکه این طرح و آلترناتیوها تحقق پیدا کنند آینده ای که در سایه شوم این تحولات بر جامعه عراق ترسیم میشود، بسیار تیره تر و ارتجاعی تر از دوره رژیم فاشیستی بعث عراق خواهد بود. این جامعه که سالیان متمادی از دست سنن ومقررات فرسوده و اجباری اسلامی به تنگ آمده است، اینبار به شیوه ای دیگر و با شدت بیشتری زندگی مردم ونحوه سوخت و ساز روزمره و ابتدائی ترین حقوق مردم، در چارچوب این سنن و عادات کهنه قالب زده میشود. زنجیر اسارت بگردن توده میلیونی متمدن انداخته شده و کارنامه رژیم بعث در مسیر کشتار و قتلهای ناموسی و اسارت زن در شکلی وسیعتر ادامه خواهد یافت. کلیه معیار و ارزشهای آزادیهای سیاسی و مدنیت شهروندی مردم به شیوه ای رسمی زیر پا میرود، بعبارت دیگر نسخه ارتجاعی جهنم جمهوری اسلامی ایران و راهزنان طالبان به عراق منتقل میشود. فدرالیسم قومی خود به محنت دیگری تبدیل میشود، تصور کنید اگر همه شهروندان و هر شهر و محله و هر قطعه زمین و کوه و برزنی مهر هویت ملی بگردنش آویخته شود، اگر خطی قرمز میان اینان کشیده شود و هر سوی این خط قرمز مهر قومی را بر خود زده باشد، اگر وزارتخانه و کرسیهای مجلس و حق شهروندی بر اساس هویت قومی و تعلقات مذهبی تقسیم شود، چه آشوب و جنگی پایان ناپذیر دم در هر شهروندی سر بر می آورد. هر روز بر سر تقسیم مجدد این سهام طبق این تقسیم بندی پوچ وساختگی جنگ و نزاع در میگیرد. این خطری جدی در راه یوگوسلاوی کردن عراق است. البته من اینرا در پاسخ به سوال شما بیان میکنم با این فرض که اگر طرح و پلاتفرم این ندروها موفق و تثبیت شود، با اینحال اینان مشکل و موانع زیادی بر سر راه دارند. از همین حالا رنگ باختن توهم نسبت به جار و جنجال انتخابات شروع شده است. این طرحها قبل از اینکه مجال پیاده شدن پیدا کنند در مقابل نارضایتی مردم قرار میگیرند. قبلا اسلامیون تحت نام مجلس حکم قراری را بنام قرار 137 که محتوی آن حاکی از غلیظ کردن شریعت اسلامی بر قانون ثبت احوال بود. این قرار بطور وسیعی مورد اعتراض شدید مردم قرار گرفته و در عرض دو هفته به گور سپرده شد. به عقیده من این نمونه روشنی بود از تناقض آشکار خواست و آرزوهای مردم عراق در مقابل اسلام و نیاتش. علاوه بر این و علیرغم ناراضی بودن مردم و نقش جبهه کمونیسم و سکولاریسم برای دفع نسخه سازی ای در آینده عراق، خود این نیروها مملو از تناقض اند. مسئله فدرالیسم بمثابه معضلی عمیق کشمکش زیادی بدنبال دارد. ناسیونالیستهای کرد، فدرالیسم و مسئله کرکوک و از منظر خودشان قانون مترقی را مثل سه خط قرمز به رخ اسلامیها میکشند. که به عقیده من منظورشان همان فدرالیسم است و حتی بر سر اینکه کرکوک به آنها تعلق گیرد زیاد مصر و جدی نیستند و اینرا با شیوه های مختلف بیان میدارند. بحث تجدد از جانب اینان بمثابه یک بازی است و من هیچ جدیتی در آن نمی بینم، کارت این بازی تنها فشاری است بر علیه اسلامیها در جهت قبول فدرالیسم از جاتب آنها و گرنه کی میتواند به آنان باور داشته باشد که درطی 13 سال کردستان تحت سلطه خود را زیر لوای قوانین اسلامی رژیم بعث اداره میکنند و با چنگ و دندان از آن پاسداری می نمایند و در تداوم همین سنن و قوانین با ما به جنگ پرداختند. آیا اکنون میتوان ادعای آنها در مورد مبارزه برای قانون اساسی سکولار عراق را پذیرفت؟
کمونیست: چه راه برون رفتی از این وضعیت برای مردم عراق وجود دارد؟
ریبوار احمد: راه برون رفت از این وضعیت، خاتمه دادن به سناریوی سیاه و بازسازی زندگی مدنی در جامعه است. و این کار هم بجز کوتاه کردن دست عاملان و نیروهای پشت سر این سناریوی سیاه امکان پذیر نیست. آمریکا با بر پا کردن جنگ و میلیتاریسم و ویران کردن پایه های اساسی زندگی اجتماعی، شیرازه مدنیت را از هم پاشیده و اشغالگری را به مشکلی جدی و عمده در جامعه تبدیل کرده است. نیروهای قومی و مذهبی نیز با انگیزه دستیابی به قدرت، به همکار سیاستهای درنده خویانه آمریکا تبدیل شده و جامعه را به ویرانی کشیده اند. بدون بیرون راندن آمریکا از عراق و خاتمه دادن به سیاست اشغال هیچ راه دیگری در جهت تغییر وتحول اساسی در اوضاع فعلی وجود ندارد. راه برون رفت از این وضعیت و ترسیم آینده ای درخشان برای عراق وجود دارد. و این امر تنها در گرو وجود جنبشی توده ای میلیونی، رادیکال و آزادیخواه است که بتواند همزمان که نیروهای آمریکا را از عراق بیرون می راند در عین حال بتواند دست نیروهای سناریوی سیاه را نیز کوتاه کرده و آنانرا خنثی نماید. بعد از آن شرایطی ایجاد میشود که مردم عراق بطور آزاد و آگاه در تعیین سیستم حکومتی مورد نظرشان دخیل شوند. حزب ما این آینده را نمایندگی میکند و با تمام توان در جهت تحقق آن تلاش می نماید.
کمونیست: تاثیرات هر گشایش یا بالعکس پسرفتی در عراق بر کل خاورمیانه را چگونه می بینید؟ از جمله تاثیر آن بر تحولات سیاسی در ایران و مساله فلسطین؟
ریبوار احمد: به عقیده من در این اوضاع، موقعیت عراق به هر سمتی برود تاثیرات مستقیم و عمده ای روی کل منطقه بخصوص ایران و فلسطین بمثابه دو مولفه اساسی دارد. من گمان نمیکنم این زیاده روی باشد اگر بگویم مشخص شدن وضع عراق در هر موقعیتی روی معادلات جهانی تاثیر دارد. چون در واقع جنگی که در عراق در جریان است، اساسا جنگ میان دو قطب جهانی است و با تداخل کلیه نیروهای عمده دنیا، عراق را تبدیل به میدان تسویه حساب کشمکشهای جهانی کرده اند. آمریکا جنگ خود را در راستای تحمیل قلدری خود بر دنیا بر پا کرده است.میخواست نظم نوین خود را بر دنیا تحمیل نماید و در تلاش بود تا بلکه بتواند سهم عمده ای از محصول و نتیجه دسترنج کارگران و بشریت را خود تصاحب کند. منظورش این بود تا با قلدری، تعقیب منافع خود را بعنوان قانون بر دنیا تحمیل کند. بهمین دلیل شکست یا پیروزی اش در عراق تاثیر مستقیمی روی این طرح آنها دارد. ولی به عقیده من با تصویری که امروز از وضعیت می بینم جنگ میان دو قطب تروریسم اسلامی و آمریکا اگر هم خاتمه یابد و اینکه کدام قطب پیروز شود باز آینده ای تیره، تلخ و خطرناک بر منطقه فرض میشود. اگر آمریکا از دست اسلام سیاسی شکست بخورد، این منطقه درگیر ارتجاعیترین بدیل ممکن میشود. معضل فلسطین عمیق تر شده، تروریسم وسعت پیدا کرده و امکان راه حل سیاسی این معضل را محدودتر می نماید. از سوی دیگر گسترش تروریسم اسلامی روند فاشیستی و نژادپرستانه اسرائیل را نیز تقویت کرده و تشنج بیشتری را موجب میشود. در ایران هم که جمهوری اسلامی در لب پرتگاه مرگ قرار دارد در جهت طولانی کردن بقای خود و تشدید زنجیر اسارت در دست و پای مردم مردم بمیدان آمده ایران قابلیت مانورش بیشتر میشود. البته اگر آمریکا هم پیروز شود، این منطقه گرفتار حلقه های بعدی نقشه های آمریکا و تلاشهایش برای اجرای نظم نوین جهانی و میلیتاریسمش میشود. بوضوح معضل فلسطین چون همیشه در سایه سیاست پشتیبانی گرم و مستقیم آمریکا از نژادپرستی و تروریسم دولتی اسرائیل، متشنج تر میشود. در ایران هم، تهدید حمله نظامی آمریکا به رژیم ایران امکان میدهد تا با یورش به مردم و سرکوب جنبش سرنگونی، جمهوری اسلامی را از درون منسجم تر نماید، فضای انقلابی را کنار بزند و بمثابه فاکتوری بزرگ در جهت عروج راست جامعه بر فضای سیاسی تاثیر بگذارد. اما در واقع جریان جنگ در عراق تنها جنگ دو طرف نیست، بلکه طرف سومی هم وجود دارد. بجز آمریکا و اسلام سیاسی، جبهه بشریت متمدن هم طرف سوم این قضیه است. قطب سوم که در تقابل با بربریت این دو قطب تروریستی بمیدان آمده است نیروئی عظیم، وسیع و جهانی است، ولی قطب هنوز فاقد سازمانیافتگی، انسجام و رهبری است. وجود حزب کمونیست کارگری عراق و تشکلهای رادیکال و تئدهای کارگران، زنان و توده های مردم، افق این جبهه را در میدان سیاسی عراق و در تقابل با وحشیگری آمریکا و اسلام سیاسی روشنی می بخشد. ما در عراق نمایندگی این جبهه جهانی را میکنیم. بنظر من هیچ راه چاره دیگری نیست جز اینکه هر دو سوی این قطبهای تروریستی توسط قطب سوم به شکست کشیده شوند. این کار نه تنها عراق را از زیر سلطه این نیروها و از خطر آینده تیره ای که در پیش دارددور میکند، بلکه وزنه و تناسب قوا را در کل منطقه بنفع آزادی و سکولاریسم و چپ تغییر میدهد، بهترین زمینه راه حل عادلانه مشکل فلسطین را بنفع تشکیل دولت مستقل فلسطین باز کرده، همزمان پایه های جمهوری اسلامی را شل تر نموده و بکمک جنبش سرنگونی طلب و پیروزی انقلاب در ایران به معنای رسیدن کمونیسم و طبقه کارگر به قدرت و آینده سوسیالیستی برای ایران می شتابد.
کمونیست: چه مصافهایی پیشاروی حزب کمونیست کارگری عراق قرار دارد؟
ریبوار احمد: رسالت عمده سا.مان دادن و رهبری کردن جنبشی تو ده ای برای بیرون راندن نیروهای آمریکایی و کوتاه کردن دست نیروهای سناریوی سیاه در واقع بعهده حزب کمونیست کارگری افتاده است. اگر این حزب اینکار را بکند میشود در غیر اینصورت نمیشود. مقابله با آمریکا و اسلام سیاسی و ناسیونالیسم و نیز ناکام کردن طرح و آلترناتیوهای ارتجاعی آنان، بسیج و سازماندهی نیروی توده ای مردم برای دخالت در سرنوشت زندگی و اداره امورشان، کشمکش بر سر چگونگی آرایش دولت و تدوین قانون منطبق بر سکولاریسم و آزادیخواهی و متکی به اراده آگاهانه و آزادانه مردم، دفاع از حقوق مدنی کارگران، زنان، جوانان و توده های مردم در مقابل تعرض نیروهای سناریوی سیاه و بازگرداندن مدنیت مهمترین مصاف و جبهه های مبارزه حزب کمونیست کارگری را تشکیل می دهند. ولی هدایت مبارزه در این میدانها، بدون سازماندهی این جنبش عظیم توده ای که قبلا بدان اشاره شد غیر ممکن است. . باید جنبش علیه از هم پاشیدن شیرازه زندگی مردم براه افتد. این پروژه اصلی حزب در سطح عراق است. تلاش ما بر این استوار است که برای سازمان دادن نیروی جبهه آزادی و سکولاریسم در عراق و در جهان در قالب تشکیلاتی وسیع و توده ای حول پلاتفرمی که همر اخراج نیروهای آمریکایی و کوتاه کردن دست اسلام سیاسی و ناسیونالیسم را در دستور خود داشته باشد و در جهت بازسازی و باز گرداندن مدنیت گام بر دارد، اقدام کنیم. بدین منظور باید برای کسب قدرت تلاش شود، حکومت موقت اعلام گردد و امر امنیت، آزادی و رفاه مردم را بلافاصله در دستور قرار دهد. اصلیترین پایه های این سازمان، تشکل محلات است که با تکیه به نیروی مسلح توده ای قدرت مردم را به اجرا در آورد، در هر محله و شهر و منطقه ای بسته به تناسب قوا، اداره امور را در دست بکیرند، جهت بازگرداندن مدنیت تلاش نموده و قوانین انسانی و مترقی را به اجرا در می آورند.در سطح جهانی نیروی متمدن دنیا را بمنظور دخالت فعال و موثر، بنفع آزادی و سکولاریسم بسیج میکند. فشار جهانی برآمریکا و جبهه سناریوی سیاه را تشدید نموده و میدان جریانات ارتجاعی را بر علیه مردم عراق محدود میکند.
کمونیست: وظیفه نیروهای آزادیخواه و سکولار در سطح بین المللی در قبال مردم عراق چیست؟
ریبوار احمد: من قبلا توضیح دادم که جنگ و کشمکش عراق تنها به عراق محدود نمیشود. پیروزی و شکست هر طرف درگیر، تاثیرات جهانی بر جای گذاشته و نتایج آن مردم جهان و سیاستهای جهانی را تحت تاثیر میگذارد. حتی تداوم این روند همان نتایج را بدنبال خواهد داشت. عراق به میدان نبرد و مسابقه تروریستی بدل شده که سر تا سر دنیا را تحت الشعاع قرار داده است. اکر جبهه بشریت متمدن فقط نظاره گر آن باشد تا برنده و بازنده این نبرد میان آمریکا و اسلام سیاسی تعیین شود، جهان فردا بدام برنده آن گرفتار خواهد شد. کافی است دقتی در نقش و عملکرد نیروی ارتجاع و قلدرمنش در عراق بشود تا وظیفه و رسالت نیروی آزادیخواه و جنبش سکولار در قبال مردم عراق روشن شود. آمریکا تمام هم پیمانان خود را در عراق گرد آورده تا پیروزی خود را تضمین کند. از طرف دیگر نیروهای قومی و مذهبی با حمایت همه جانبه و مستقیم یاران خود در سطح منطقه و جهان در تلاش موفق ساختن آلترناتیو خود هستند. پیشاپیش همه جمهوری اسلامی و بدنبال آن دیگر دول منطقه پیروزی خود را در یکسره شدن کار عراق بنفع ندروهای وابسته بخود میدانند. جبهه اسلام سیاسی از تمام نقاط دنیا نیرو به عراق گسیل داشته، تسلیحات و تدارکات لازم برای این جنگ را فراهم کرده و حتی برای آن رهبر هم تعیین کرده است. زرقاوی این ماموریت در عراق را برای جبهه خود بعهده گرفته است بدون اینکه به درجه نامربوط بودن خودش به جامعه عراق بیندیشد. من اعتقاد دارم که رسالت انسانی، ترقیخواهانه و سکولاریسم دنیا هم، به همان شیوه و حتی بیشتر ایجاب میکند که به شیوه ای فعالتر، دخالت گرتر، همه جانبه و مستقیم در میدان نبرد سیاسی عراق بمنظور تقویت جنبش خود و با هدف به پیروزی رساندن این جنبش در عراق، پشت سر ما ایستاده و با هر شیوه ممکن بما کمک و همکاری نمایند. به هر طریق ممکن ما را تقویت نموده، بمیدان این نبرد آمده و در شکست دادن هر دو قطب تروریستی جهان سهیم بلشند. بویژه اقدامی مهم و اساسی این است که صدای ما را به گوش جهانیان برسانند همانطور که دوستان ما در ژاپن، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا و دیگر نقاط دنیا این را بطور مجزا انجام داده اند. همزمان وظیفه این نیرو و جنبش سکولار و متجدد است که اعتراض بشریت متمدن بر علیه جنگ و قلدری و میلیتاریسم آمریکا و انزجار از تروریسم اسلامی را روی ریل واقعی بیندازند. راه ندهند که ناراضی بودن از جنگ طلبی آمریکا به سرمایه ای برای وحشیگری اسلامی تبدیل شود و نیز مانع از این شوند تا نفرت از بربریت اسلامی به توجیهی برای پوشاندن وحشیگری آمریکا شود چون در واقع هر کدام از این دو قطب درنده خوئی خود را در زیر لوای وحشیگری دیگری توجیه می نماید. جنبش اعتراضی بشریت آزادیخواه در دنیا و نیروهای سکولار و رادیکال باید هر دو قطب این کشمکش را هدف قرار داده و پشت سر جبهه آزادی و سکولاریسم بخط شود.
ترجمه از: علی عبدالی
|