تیم آخر مسابقه (حزب کمونیست ایران، اول مه و جنبش جاری سبز)
رحمان حسین زاده
اینروزها و در آستانه اول مه روز جهانی کارگر مسابقه ای غم انگیز و شاید هم "بیاد ماندنی" بین شاخه های مختلف کمونیسم بورژوایی ایران در جریان است. فراخوانهای پشت سرهم و با سرعت عملهای متفاوت"خطاب به طبقه کارگر" که حمایت خود را از "مبارزات جاری، انقلاب جاری، مبارزات ضد دیکتاتوری و …. " از یاد نبرد و تقریبا همگی از موضع جنبش بورژوایی سبز و به نحوی مشمئز کننده طبقه کارگر را سرزنش میکنند که عدم حساسیت و عدم حضور تاکنونی در این "جنبش جاری" را در مناسبت اول مه جبران کند. بخشهای جا افتاده ترچپ بورژوایی همچون اکثریت و توده و هم سنتیهایشان یا شاخه های شلوغ کن و آکسیونیستی، همچون حزب کمونیست کارگری ایران و محافل هم جنسش هر کدام با محاسبات خود، زودتر وارد میدان مسابقه شدند. اما طبق معمول با تاخیر و در لحظه های پایانی سیاست انتظار، "حزب کمونیست ایران" و در واقع کومه له به این مسابقه جاری پیوسته است. این جریان اگر چه دیر وارد شده است اما در نظر دارد، "با کیفیت تر" در مسابقه شرکت کند. لذا مثل بعضی ها این را کافی نمیداند که "مطالبات کارگران ایران در جریان اعتراضات سیاسی جاری" مطرح شود، بلکه فکرهای بدیعشان را روهم ریخته اند، تا بگویند "حضور کارگران به مثابه طبقه سازمان یافته و نه صرفا بصورت آحاد کارگری است که ظرفیتهای دموکراتیک مبارزات جاری را کیفیتا ارتقاء خواهد داد" (نقل قول از اعلامیه حزب کمونیست ایران به مناسبت اول مه).
در این یادداشت ذکر نکاتی را لازم میدانم.
1- یکبار دیگر لازم است تاکید کنم، که عبارات "مبارزات جاری، انقلاب جاری، مبارزه ضد دیکتاتوری، جنبش توده ای" در رابطه با تحولات سیاسی بعد از معرکه گیری انتخاباتی جمهوری اسلامی با هر انگیزه و تحلیلی بیان شود، چیزی جز اشاره به تحولاتی نیست که به طور واقعی به عنوان جنبش سبز رسمیت پیدا کرده است.در این جنبش سبز همگانی و چند وجهی هر نیروی سیاسی سهیم در آن بنا به منفعت طبقاتی و سیاسی خود، میتواند وجهی از آن را برجسته کند و حمایت خود از آن را توجیه کند. اما نمیتوان این حقیقت که "جنبش جاری" جنبش بخشی از بورژوازی ایران برای گرفتن سهم خود از قدرت اقتصادی و سیاسی جامعه است و پلاتفرم و رهبری و نیروی محرکه بورژوایی خود را دارد، انکار کرد. بخش زیادی از همین چپ بورژوایی خود به این واقعیت اذعان دارد، اما به دلیل فصل مشترک طبقاتی و سیاسی خود با این تحرک، آن را جنبش خود و قابل حمایت میداند.
2- لذا فراخواندن کارگران به حمایت از "مبارزات جاری و وصل کردن مطالبات کارگری به جنبش جاری" فراخواندن کارگران به حمایت از جنبش بورژوایی سبز جاری است. این فراخوان در مناسبت اول مه به عنوان مظهر جنبش متمایز طبقاتی کارگران چیزی جز تلاش برای تبدیل نیروی طبقه کارگر به سیاهی لشکر جنبش بورژوایی سبز و چیزی خاک پاشیدن در چشم طبقه کارگر و اپورتونیسم زیر لوای "مدافع کارگر" نیست. کاری که شاخه های مختلف چپ بورژوایی در یازده ماه گذشته و اکنون در ارکستری هماهنگ به مناسبت اول مه آن را مینوازند. حزب کمونیست ایران و کومه له یکی از نوازندگان نه چندان فعال این ارکستر کر کننده و غیر قابل تحمل است.
3-مسئله مهم اینست، به موازات جانفشانیهای کمونیسم بورژوایی ایران در یکسال گذشته و در مناسبت اول مه برای جلب حمایت کارگران از جنبش بورژوایی سبز، خوشبختانه رهبران و فعالین آگاه و متعهد کارگری در داخل و خارج و تقریبا همه مراکز مهم کارگری و بعضا تشکلهای کارگری موجود، نه تنها از جنبش جاری سبز حمایت نکردند، بلکه بی ربطی آن را با منافع طبقاتی و سیاسی خود مستدل کردند. از اشاره به مواضع رهبران و فعالین داخل به دلیل محدودیتهایی که هست، پرهیز میکنم، اما مجددا لازمست به موضع شفاف زنده یاد یدالله خسرو شاهی به عنوان یکی از رهبران شناخته شده جنبش کارگری اشاره کنم که بر خلاف ذوق زدگی کمونیسم بورژوایی نوشت، " اشتباه بزرگی که ما فعالین کارگری (گرچه با خلوص نیت کامل) به خاطر عدم شناخت واقعی نسبت به منافع طبقاتی خود در آن مقطع (منظور مقطع انقلاب 57) مرتکب شدیم، باعث فلاکت امروزی ماست.آیا نباید از آن اقدامات درسی آموخت و حلق آویز گوش کرد؟آیا بازهم همچون سی سال پیش بایستی با نفی بخشی از سرمایه داران دنبالچه و نردبان ترقی بخش دیگری از این زالوصفتان شویم". چنین موضع کارگری و عدم همراهی جنبش سازمانیافته طبقه کارگر (صرفنظر از آحاد) با جنبش سبز به نوبه خود جواب محکمی به فراخوان شاخه های مختلف کمونیسم بورژوایی در حمایت از جنبش سبز است. برای پیشروی آگاهانه طبقه کارگر این پدیده ارزشمند است و باید قدر آن را دانست. به علاوه کمونیستها و رهبران و پیشروان کارگری زیادی به دور از هیاهوی "شرکت در جنبش جاری سبز" خشت رو خشت و قدم به قدم، در فکر سروسامان دادن جنبش طبقه کارگر خود آگاه و سازمانیافته هستند، و نشانه های آن به روشنی قابل تشخیص است.
4- گفتم رهبری حزب کمونیست ایران اگر چه با تاخیر به این مسابقه پیوسته است، اما میخواهد "کیفیتا"تاثیربگذارد.نوشته اند، "حضورکارگران به مثابه طبقه سازمانیافته و نه صرفا بصورت آحاد کارگری است که ظرفیتهای دموکراتیک مبارزات جاری را کیفیتا ارتقاء خواهد داد" این رهنمود داهیانه اولا: طلبکار و ناراضی است که حضور آحادی کارگران در جنبش سبز فایده ندارد و کم تاثیر است. در نتیجه طبقه کارگر را در مقابل جنبش جاری بدهکار میداند که چرا پراکنده و آحادی شرکت کرده و نتوانسته "سازمانیافته" ظرفیتهای رادیکال (بخوان جناح رادیکال جنبش سبز) را تقویت کند و دوما بلاواسطه رهنمود کیفی میدهد برای تقویت "ظرفیتهای رادیکال" جنبش جاری سبز "طبقه کارگر سازمانیافته " لازمست به میدان آید. واقعیت اینست همانند تمامی تجارب تاریخی کارگر "سازمانیافته" را میخواهند جناح رادیکال و چپ جنبش بورژوازی را تقویت کند، بلایی که سوسیال دمکراسی در اروپا "به طور سازمانیافته و از طریق اتحادیه ها" یک قرن است بر سر کارگر آورده است. و سوما با بدهکار نشان دادن طبقه کارگر در مقابل جنبش سبز که "آحادی و پراکنده شرکت کردن" فایده ندارد، انصافا از امثال بیژن حکمت جمهوریخواه تماما جنبش سبزی عقب ترند که در مصاحبه ای گفت "به این دلیل کارگران به جنبش سبز سمپاتی ندارند، چون جنبش سبزچیزی برای کارگران ندارد" در عدم حمایت کارگران از جنبش سبز، بیژن حکمت جنبش سبز را بدهکار میدانست و رهبری حزب کمونیست ایران و بقیه چپ های بورژوایی کارگران را .
5-اول ماه مه امسال و مواضع و فراخوانهای سوسیالیستها و کمونیستهای بورژوایی ایران در قبال آن لحظه مهمی از افق و سیاست پایه ای این جریانات در قبال طبقه کار گر و مبارزات آن است. این لحظه و این سیاستها در کوران مبارزه طبقاتی و سیاسی این دوران ثبت شده و نقد شده است. با این وصف یک محور مهم پیشروی طبقه کارگرایران و پیشروی سوسیالیسم و کمونیسم کارگران تماما در گرو نقد همه جانبه افق و سیاست کمونیستهای بورژوایی و منزوی کردن این جریانات است. رهبران و فعالین کمونیست کارگران و حزب کمونیستی و مارکسیستی این دوره برای این امر مهم باید آستینها را بالا بزنند.
6-تا آنجا که به حزب کمونیست ایران و کومه له مربوط است. مواضع کنونی این جریان در مناسبت اول مه را باید در چارچوب چرخش آنها به طرف جنبش جاری سبز بررسی کرد. این جریان در ابتدا و همانند امروز از جنبش جاری سبز حمایت نکرد. لازمست مولفه ها و جنبه های مختلف دخیل در دگردیسی کومه له و حزب کمونیست ایران به طرف جنبش جاری سبز را بررسی کرد. به سهم خود و در آینده نزدیک به این مسئله میپردازم.
در خاتمه شواهد متعددی نشان میدهد، طبقه کارگر ایران در اول مه امسال میرود به روشنی پلاتفرم و صف طبقاتی و سیاسی متمایز خود را از جناحهای بورژوازی و جدال آنها و از جنبش سبز که موقعیت اپوزیسیونی به خود گرفته است، نشان دهد. وقوع چنین پدیده ای نقطه عطف مهمی در راستای عروج جنبش سوسیالیستی کارگری و در راستای به میدان آمدن طبقه کارگر آگاه و روشن بین در بطن تحولات طبقاتی و سیاسی جامعه ایران است. با تمام توان به استقبال این تحول باید رفت.
***