سرقت اطلاعات
کفن پوسیده ای بر لاشه جمهوری اسلامی
در مورد سرقت اطلاعات از حزب حکمتیست
مدتی است وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با سرقت اطلاعات، انتشار تکه پاره هایی از برخی نامه های داخلی حزب حکمتیست، دستکاری آنها طبق مقتضیات سیاسی روز خود، افزودن خرواری چاشنی اطلاعات کذب و دروغ، میدان تقابل دیگری با حزب حکمتیست باز کرده است.
سرقت اطلاعات از شبکه اینترنتی نه جدید است و نه امکان و سرمایه ای ابدی برای سارقین. هرروز شبکه ای از سازمانهای جاسوسی، سارقین فردی اطلاعات از بانکها، و کارمندان سابوتاژکن موسسات، در سراسر جهان مشغول سرقت اطلاعات داخلی از موسسات، دولتها، بانکها و حتی سرقت اطلاعات از خود دستگاههای جاسوسی هستند. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در این بازار تنها یکی از این سارقین و از کم مایه ترین آنها است. امروز در جهان انقلاب انفورماتیک، سرقت اطلاعات و مقابله با آن و مصون داشتن دائمی سیستم های اطلاعاتی به یکی از مقتضیات فعالیت گسترده و موثر همه نهادهای موجود تبدیل شده است.
نه بانکها و موسسات و بنگاههای معتبر از سرقت اطلاعات گزند جدی میبینند و نه حزب حکمتیست! حزب حکمتیست بعنوان حزب و سازمانی با استخوانبدی کادری که تجربه ٢٩ سال مبارزه مخفی و علنی – توده ای، جنگ نظامی، در سطوح و اشکال و عرصه های مختلف، در مخوف ترین شرایط اختناق سیاسی - پلیسی و در شرایط مبارزت وسیع مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی را دارد، به طریق اولی از گزند این سارقین آسیب نخواهد دید. بعلاوه این حزب به اعتبار معرفت کامل نسبت به پتانسیل جنایی حکومت اسلامی ایران بیش از هر نهاد و سازمان و موسسه علنی یا مخفی به سارقین اجازه کمترین سواستفاده ضدانسانی، سیاسی و پلیسی از خرده اطلاعات سرقتی اش را نمی دهد. این را خود وزارت اطلاعات و سیستم جاسوسی شان از همه بهتر میداند . میدانند که حزب حکمتیست نه با انتشار خرده ریزه هایی از برخی نامه های داخلی و نه با خروارها جعلیاتی که به بهانه آن خرده ریزه ها منتشر میشود، گزندی نمی بیند.
اما اینکه جمهوری اسلامی، دولتی که طی بخش اعظم حیاتش بردن نام کمونیسم برایش مترادف با صدور حکم اعدام و شکنجه و قتل عامهای جمعی بود، برای مقابله با یک حزب کمونیستی در اپوزیسیون، حزب حکمتیست، انتشار برخی اطلاعات سرقت کرده اش را بعنوان برگ برنده بکار میبرد و بر راه اندازی "جنگ روانی" علیه حزب حکمتیست و اپوزیسیون سرمایه گذاری میکند، اینکه سازمان مخوف اطلاعات جمهوری اسلامی برای مقابله با حزب حکمتیست وارد میدان چنین تقابلی میشود، فی نفسه نشان دهنده یک واقعیت مهم است.
حمله وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به حزب حکمتیست با توسل به انتشار اطلاعات مخدوش سرقتی، مستقل از هر تحلیلی جایگاه دو طرف این جدال را منعکس میکند. یک طرف یک حزب کمونیستی است که نقطه امید مردم، جوانان و طبقه کارگر در ایران است، حزبی که نفوذ و قدرتش را دوست و دشمن اذعان میکنند، و طرف دیگر حکومتی است که بر اقیانوسی از توحش و انسان ستیزی سوار بر کشی شکسته ای در دریای مواج نفرت عمیق ملیونی مردم ایران و جهان سرگردان است.
تقابل جمهوری اسلامی با حزب حکمتیست با توسل به انتشار خرده ریزه هایی از اطلاعات داخلی و جعل آنها، تنها موقعیت این حزب را بعنوان سمبل آزادیخواهی و برابری طلبی، نماینده عدالتخواهی طبقه کارگر و سخنگوی چپ و کمونیسم در ایران از یک طرف برجسته میکند و از طرف دیگر اعترافی است بر استیصال حکومتی که تمام دستگاه زندان و پلیس علنی و مخفی و مجلس و بیت امامش در مقابل اراده میلیونی مردم ایران برای رسیدن به آزادی و برابری، عقیم مانده است. اینها در اوج استیصال و ناتوانی شان میخواهند به همگان بگویند که هنوز وزارت اطلاعاتشان زنده است و کار میکند و مثلا قدرت سرقت چند نامه داخلی را دارند.
این در عین حال هشداری به اپوزیسیون است که هرگونه تلاش وزارت اطلاعات برای راه اندازی "جنگ روانی" علیه حزب حکمتیست را حمله به خود و حمله به سنگر مهمی در مبارزه مردم برای آزادی و برابری بدانند و ضمن بالا بردن هوشياري خود٬ با مقابله سیاسی با این تلاشهای پلیسی به جمهوری مشرف به موت اسلامی ایران درس فراموش نشدنی بدهند. حزب حکمتیست و اپوزیسیون مترقی جمهوری اسلامی از دل این تلاش از سر استیصال دشمن، قدرتمند تر بیرون خواهند آمد. باید در دل این تقابل به استقبال رسمیت دادن به موقعیت خود و استیصال دشمن رفت.
این تقابل کفن پوسیده ای بیش نیست که قرار است لاشه بی قدرت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را در مقابل چشمان مردم ایران، چشمان کسانی که آدم کشی های علنی و مخفی آنها را از ٢٩ سال پیش دیده اند و استیصال و ناتوانی امروزشان در مقابل مردم جان به لب رسیده را هم می بینند، استتار کند.
بی تردید جنگ جمهوري اسلامي عليه حزبی که تمام تلاش خود را وقف سازمان دادن مردم برای رهایی از بختک جمهوری اسلامی و سازمان دادن جامعه ای مبتنی بر آزادی و برابری به قدرت مردم کرده است، ثمری جز دامن زدن بیش از پیش به نفرت از جمهوری اسلامی و اهمیت پیوستن به حزب حکمتیست نخواهد داشت.
مرگ بر جمهوری اسلامی
آزادی برابری حکومت کارگری
حزب حکمتیست
٢٥ دسامبر ٢٠٠٨