٨ مارس روز برپايى پرچم آزادى و برابرى
گفتگو با مهرنوش موسوى
کمونيست: ٨ مارس در ايران بسيار فراتر از گراميداشت روز جهانى زن است. چه چيزى به اين روز برجستگى داده؟ اهميت برگزارى روز جهانى زن در ايران از چه ناشى مى شود؟
مهرنوش موسوى: اهميت ٨ مارس در ايران اين است که مفهوم واقعى اين روز، در کاراکتر اصليش نمايش داده ميشود. در کمتر کشورى هست که ٨ مارس، يک سنگر مقابله با تبعيض و خشونت نظام حاکم آن باشد. يک جدال و رودررويى راديکال و سياسى باشد. در ايران، بويژه در شرايط اخير برپايى اين روز مهم است. در اين روز ما همپاى ميليونها زن در سراسر جهان به ستم کشى و خشونت عليه زن اعتراض ميکنيم. علاوه بر اين در شرايط بسيار پيچيده سياسى داريم اين کار را ميکنيم. ببينيد همين الان يک عده اى به خاطر شرکت خزنده شان در مضحکه انتخاباتى رژيم دارند سعى ميکنند سر تبليغات و سر و صدا در جامعه روى مسئله زن را به سمت راى جمع کردن براى معين و آوردن پاى صندوقهاى راى بچرخانند. يک عده ايى همين که رفراندومشان از نفس افتاد، خودشان هم وا دادند و از نفس افتادند. اينها ديگر حتى دور رياکارى و کسب مشروعيت کردن از طريق شرکت در ٨ مارس را هم خط کشيده اند. يک تعدادى ديگر که اصولا در برو بياى دوم خرداد يک سقفى روى سر خودشان درست کرده بودند، الان گير کرده اند. ٨ مارس امسال تماما روز خود زنانى است که به ستم و خشونت اعتراض دارند. نه دنبال خانم رايس هستند، نه دنبال آقاى معين! نه دنبال رفراندوم هستند، نه دنبال جنگ! ٨ مارس را امسال ما بايد برگزار کنيم. در پس زدن و ابراز وجود مستقل خواستها و مطالبات ما مهم است. در کل فضاى سياسى ايران هم تاثير گذار است. اهميت برگزارى اين روز به اعتقاد من در بلند کردن پرچم يک جنبش و يک قطب سوم در جامعه، يک جنبش آزاديخواهى و برابرى طلبى است.
کمونيست: در ايران جريانات مختلفى دست اندرکار برگزارى ٨ مارس هستند، وجوه اشتراک و تمايز اين جريانات چيست؟ مهرنوش موسوى: الان ديگر به نظر من کسانى که مترصد برپايى ٨ مارس هستند، کسانى هستند که همانطور که گفتم حب رفراندوم را قورت ندادند. يا حداقل در اين کمپين مدام تلاش نکردند به مردم بگويند اعتراض بى فايده است. چون تصور کنيد، اگر کسى در اين مدت به بهانه اعتراض از "خشونت" تلاش کرده باشد، روحيه شکست طلبانه خودش رابه مردم بيندازد، وقتى ميبيند نگرفته است، چگونه ميتواند به اين سرعت دست به زانو گرفته بلند شود؟ اينها شکست دوم خرداد هم برايشان سنگين بود. خيليهايشان کلا از اين صحنه بيرون خواهند رفت. به نظر من ما مدتهاست با يک پلاريزاسيون سياسى و اجتماعى مواجه هستيم. بقاياى اين جريانات در حال بازار گرمى براى انتخابات هستند. جالب است و خنده دار. اينها در حالى که ادعاى "استفاده از اين فضا براى تبليغ خواستهاى زنان" را دارند، خود برپايى ٨ مارس را که مهمترين خواست زنان و جامعه ايران هست با يک سکوت برنامه ريزى شده دارند از سر ميگذرانند. جنبش برابرى طلبى که متشکل از جريانات مختلف مترقى، آزاديخواه و برابرى طلب است امسال بايد ٨ مارس را برپا کند. در خود اين جنبش به اعتقاد من مهمترين نقطه ضعف اين هست که درجه نفوذ خواستها و مطالبات ما و مقبوليت آن، بر تشکل و اقتدار تشکيلاتى ما پيشى گرفته است که اين خودش معلول ضرباتى است که در اين ٢ ساله خورديم. در تهران همچنان که شاهديد ما هميشه گفتيم که هنوز رضايت نداريم. ديرکرد کمپين تبليغاتى در باره ٨ مارس، مهر کمبودهاى ما را بر خودش دارد. در کردستان به اعتقاد من، علاوه بر جنبش برابرى طلبى، ناسيونال فمينيستها تقلاهاى محدودى خواهند کرد. جمهورى اسلامى از خيلى وقت پيش تلاش ميکند اين شکاف را به نفع ناسيوناليستها و قوم پرستان تعميق کند. در کردستان بايد در يک مقياس اجتماعى و بزرگ و وسيع به حفظ و ارتقا اين سکو فکر کرد. برگزارى ٨ مارس در کردستان مکان مهمى در پيشروى کل جنبش برابرى طلبى دارد. در عراق ما برگزارى ٨ مارس را از نقطه نظر مکانى که سرنوشت اين جنبش و تاثيرش بر کل جنبش سکولاريستى و آزاديخواهى دارد مهم ميدانيم. اميدواريم موفق شويم در عراق، حول منشور قانون اساسى خود، نيروهاى اجتماعى مثبت و سفيد جامعه عراق را جمع کنيم.
کمونيست: چگونه مى توان جنبش اعتراضى و آزاديخواهانه زنان را در ٨ مارس به ميدان آورد؟ اين کار چه ملزومات و پيش شرط هايى دارد؟
مهرنوش موسوى: به نظر من ديوار چين موقعيت جنبش برابرى طلبى را از کل موقعيتى که چپ جامعه در آن قرار دارد جدا نميکند. چپ الان دچار بحران رهبرى است. اين بحران مستقيما روى روانشناسى حرکت مردم تاثير گذاشته، خود جنبش برابرى طلبى را هم در موقعيت نامناسبترى به نسبت ٣ سال پيش قرار ميدهد. اين يک واقعيتى هست که در دهه هاى گذشته هم شاهدش بوديم. جنبش برابرى طلبى در اروپاى غربى و حتى خاورميانه در اوج پيروزى طبقه کارگر روسيه، کاملا از موقعيت سياسى ديگرى برخوردار شد و در يک رشته از کشورهاى اروپايى قوانين را زيرو رو کرد. جنبش ما ضربه خورده است و دامنه تشعشعات آن جنبش برابرى طلبى را هم فرا گرفته است. منظور من سنجش موقعيت اين جنبش در يک آکسيون معين نيست. ٨ مارس يک آيينه است و ما از هم الان در آينه آثار جراحات وارده به جنبش خودمان را در طى اين مدت مى بينيم. به نظر من ما يک زمانى در جنبش برابرى طلبى به اينجا رسيديم که مردم و جنبش در باره رهبران خود تصميم بگيرند و در مرحله انتخاب وارد شوند. در ميانه راه اين انتخاب، ضربه عظيمى به اين جنبش خورد. تمديد و ترميم اعتماد مردم و جنبش کمونيسم کارگرى که من جنبش برابرى طلبى را هم جزو آن ميبينم يکى از مقدمات کار ماست که کار ميبرد. از طرف ديگر جنبش ما هنوز داراى آن مکانيسمهاى علنى ابراز وجود خودش نيست. رژيم الان لخت و عريان در مقابل مردم قرار گرفته، مردم هم مستقيما و بدو حائل در مقابل او. اينجا معلوم است که تجمعات و ابراز وجود سياسى و علنى مردم سئوالات بيشمارى را در مقابل خود قرار ميدهد. در ايران ما تشکلهاى علنى و قانونى که بتواند هم سرش به حکومت وصل نباشد، هم مردم گريز نباشد، منفعت مردم را نمايندگى کند، يا نداريم، يا در سطح خيلى محدودى داريم. ٨ مارس پارسال پارک لاله از اين جهت خصلت نما بود. تشکلى که مجوز گرفته بود التماس ميکرد که به خاطر لغو مجوزش مردم برگردند بروند خانه هايشان و شعار ندهند، مردم هم تجمع خودشان را ادامه دادند. آخر سر هم مرکز فرهنگى زنان ترجيح داد به جاى حمله به نيروهاى انتظامى که مردم را ضرب و شتم کرده بودند، به جوانان حمله و آنها را تحقير کند. يک شهرهايى هست که توازن قوا به نفع مردم است. زور مردم ميچربد، مراسمها را برگزار ميکنند. يک جاهايى هنوز توازن قوا را بايد به نفع مردم تغيير داد. پيش شرط اين به نظر من اتخاذ دو روش است. يکى تامين رهبرى سراسرى، يکى تامين رهبرى محلى از طريق علنى و با اتکا به تشکلها و محملهاى توده اى. همه اينها هم در گرو احياى اعتماد، کسب مشروعيت رهبرى، اعتماد سياسى به افق اين رهبرى است. البته بخش اعظم اين بحث را ما بايد از نزديک با فعالين بکنيم. به نظر من برگزارى ٨ مارس امسال به لحاظ جغرافيايى در آن شهرهايى که پارسال برگزار شدند، بويژه در تهران و سنندج و شهرهاى کردستان مهم است. ما بايد از همين امکانات و شرايطى که فى الحال داريم بيشترين استفاده را براى ابراز وجود سياسى ٨ مارس بکنيم، در دل اين تقابلات سياسى هم تشکلهاى توده ايى خود جنبش را بسازيم.
کمونيست: شما چه فراخوان و رهنمودى به فعالين و دست اندرکاران برگزارى ٨ مارس در ايران و خارج کشور داريد؟مهرنوش موسوى: راستش هم من و هم دست اندر کاران برگزارى ٨ مارس در داخل و هم خارج کشور خود جزو شبکه و تصوير رهبرى اين جنبش هستيم. اگر حرفى داشته باشم اول اين است که صورت مسئله هاى کلان را جلويتان بگذاريد و بياييد همگى با هم فکر کنيم، جدل فکرى و سياسى بکنيم تا تصوير پيروزى و پيشروى جنبش را تکميلتر کنيم. پيروزى محلى ما، حتما يک پيروزى مهم است ولى حتى ضامن حفظ همين پيروزيهاى محلى، هم تامين رهبرى سراسرى است. بايد به هر وسيله ايى تلاش کنيم، شهرهايى که ٨ مارس تصرف کرده، حتما نه فقط دست ما باشد، بلکه به جغرافياى آن اضافه هم بکنيم. اين کار با شعار و باد در گلو انداختن که خوشبختانه بيمارى جريان ما يکى نيست، نميشود. بايد بنشينيم نقشه ٨ مارس را در ايران جلو دستمان بگذاريم و ببينيم براى رفع موانع بايد فورا و همچنين درازمدت چه بکنيم. خوبى ٨ مارس اين است که ميزان الحراره جنبش است و البته آيينه ضعفها و نقاط قدرتش. ثانيا ميخواهم در داخل و خارج کشور روى همکارى و ذوب شدن فعاليت و دغدغه هاى ما با جنبش در عراق تاکيد کنم. ببينيد به قول کورش مدرسى، در عراق هر جنبشى طرف خودش را پيدا کرده است. طرف از ابرقو طرفدار اسلام سياسى است، آمده در بغداد و کرکوک اين جنبش را تقويت کند. آنوقت جنبشى که کلارازتکين از آلمان به فرانسه و از فرانسه به شوروى ميرفت تا پيامش را برساند و کوشش کند، هنوز در طرفيت کامل خود به اين مسئله نپرداخته است. خوشبختانه در نشست اخيرم با ينار محمد قرار شد کاملا از اين پس سازمانيافته دنبال اين موضوع باشيم. اين تاکيدات را براى سازماندهى مشترک کارهايمان در خارج کشورميکنم. خوشبختانه با حضور ناديه محمود و هوزان محمود در راس تشکيلات خارج سازمان آزادى زن عراق که ٢ نفر از رهبران مسلط، اجتماعى و بسيار هم جهت با ما مثل همه ياران در اين سازمان هستند خيلى کار ما راحت است. همين الان در نروژ دوستان ما و آزادى زن عراق موفق شدند در باره اصليترين شعار تظاهرات بزرگ اسلو، يعنى عليه اسلام سياسى و اشغال و تهديد نظامى آمريکا از کميته ١٦ نفره تدارک ٨ مارس که خودشان هم به اتفاق بقيه نمايندگان سازمانهاى زنان عضوش هستند، راى اعتماد بگيرند. يک نمونه عالى است. در فرانسه و سوئد هم مراسمهايى داريم. فراخوان من اين است که امسال بايد يک تلاش هرکولى را براى حفظ و تثبيت سکوى ٨ مارس بکنيم. به ما تکيه کنيد.
بايد برويم ٨ مارس را برگزار کنيم. وقت تنگ است. تعجيل بايد کرد.
|