توافقات شرم الشيخ در محاصره موانع مهم و اساسى مصاحبه با فاتح شيخ رئيس دفتر سياسى
کمونيست. نشست شرم الشيخ و اعلام آتش بس بين اسرائيل و فلسطين در سه شنبه، سوالات متعددى حول دورنماى حل مساله فلسطين، صلح خاورميانه و نقش جانشين عرفات، محمود عباس، طرح کرده است. ابتدا آيا اين نشست و آتش بس، پيشرفتى در حل معضل فلسطين است؟
فاتح شيخ. بدون شک پيشرفت است. اما پيشرفتى محدود و مقدماتى که هنوز در محاصره کلى بدبينى ها، ابهامات و موانع مهم و اساسى است. مردم دو طرف، بخصوص فلسطينيها از ادامه اوضاع پنج سال گذشته بشدت ناراضى و خسته اند و خواهان تحول اساسى، حل قطعى مساله و صلح پايدارند. صلح پايدار بدون تحقق دولت پايدار در فلسطين ممکن نيست. اين کليد قضيه است. مشکل اصلى، دولت اسرائيل و مشخصا ادامه سياستهاى تجاوز و اشغال شارون و حمايت نامحدود دولت بوش از اين سياستهاست. در طرف مقابل هم جريانات حماس و جهاد با استفاده از نارضايتى مردم ميخواهند اسلام خودشان را به قدرت برسانند و در اين راه به قيمت جان شهروندان اسرائيلى و فلسطينى در پروسه صلح و تحقق دولت فلسطين اخلال ميکنند. دولت اسرائيل و حماس و جهاد نمايندگان جنگ دو قطب جهانى تروريسم در قلمرو فلسطين هستند و اين جنگ سرچشمه اصلى بدبينى به سرنوشت توافقات اخير شرم الشيخ است.
انتخاب مجدد بوش، مرگ عرفات و انتخابات در عراق اوضاع را براى حل سريع مساله فلسطين نامساعدتر کرده اند. انتخابات عراق بخصوص وضعيت متناقضى ايجاد کرده، آمريکا و اسرائيل آن را "مومنتوم" پيروزى سياست خود در خاورميانه ميدانند، اما دست بالا پيدا کردن اسلام سياسى در آن انتخابات، در واقع به جمهورى اسلامى، به جريانات اسلامى عراق و به حماس و جهاد امکان تحرک و کارشکنى بيشتر داده است. تفوق اسلام سياسى در عراق مستقيما بر فلسطين تاثير ميگذارد؛ جمهورى اسلامى به صلاح ادامه موجوديتش ميتواند از دخالت در مساله فلسطين کنار بکشد، اسلام سياسى در عراق اگر هم بخواهد نميتواند و اين به تقويت حماس و جهاد کمک ميکند. اينکه حماس بلافاصله آتش بس را رد کرد تنها يک نشانه موضعى اين اوضاع است.
سفر کوندوليسا رايس به منطقه در روزهاى قبل از نشست شرم الشيخ و تاکيدش بر ضرورت "تصميمات دشوار" توسط اسرائيل، تحت فشار اين اوضاع متناقض بود. قبول آتش بس از طرف اسرائيل، آزادى نهصد زندانى فلسطينى و وعده آزادى پانصد تن ديگر (از مجموعه ٨ هزار زندانى) هنوز "تصميمات دشوار" نيستند و در چارچوب اهداف محدود و يکجانبه اسرائيل است. مسائل مهم ترى مانند ختم اشغال و بازگشت به مرزهاى قبل از ١٩٦٧، بازگشت فلسطينيان تبعيدى، سرنوشت کولونيهاى اسرائيلى نشين بخصوص در کرانه غربى، برداشتن ديوار حائل، بازکردن در به روى کارگران فلسطينى براى کار در اسرائيل و بالاخره تحقق دولت فلسطين با شش سال تاخير، همچنان در هاله ابهام اند. يک دليل روشن بدبينى اينست که توافق شرم الشيخ، دوازده سال پس از توافق اسلو، هنوز در فاز قبل از آنست. بايد ديد ضرورتهاى سياسى چقدر آمريکا و اسرائيل را به "تصميمات دشوار" ناگزير ميکند.
کمونيست. آيا انتخاب محمود عباس و پشت سر گذاشتن بحران پيش بينى شده متعاقب مرگ ياسر عرفات آغاز دور جديدى در حل بحران فلسطين است؟
فاتح شيخ. دور جديد آغاز شده، بايد ديد مشخصات آن چيست، موازنه جديد بين نيروهاى درگير در سياست فلسطين به چه صورتى در آمده است. مرگ عرفات چند روز پس از انتخاب مجدد بوش، مقامات کوته بين دولت اسرائيل را خارج از حد به هواى بهره بردارى از آن انداخت؛ و هنوز در نظر دارند که اگر تن به صلح هم بدهند شروط خفت آورشان را به جانشين عرفات تحميل کنند. از طرف ديگر حماس و جهاد با ادعاى اينکه ادامه دهنده ايستادگى "راديکال" عرفات در برابر اسرائيل اند، خواستند از مرگ عرفات براى گسترش نفوذ خود استفاده کنند.
اما فتح و سازمان آزاديبخش فلسطين، بعنوان حزب و جنبش صاحب سنت سياسى جاافتاده، توانستند بحران را اداره کنند و نگذارند اسرائيل و حماس و جهاد، آنطور که نقشه چيده بودند، از مرگ عرفات بهره بردارى کنند. مردم هم که نگران بهره بردارى اسرائيل و جريانات اسلامى از آن بحران بودند، از آنجاکه بديل ديگرى که به خواستشان نزديکتر باشد (بديل کمونيست، چپ، رايکال) در صحنه سياست فلسطين حضور ندارد، پشت سر فتح رفتند و به کانديد آن محمود عباس براى جانشينى عرفات وسيعا راى دادند. در واقع هم اگر عرفات رهبر تاريخى جنبش ملى فلسطين بود، محمود عباس هم رهبر متناسب با موقعيت امروزى اين جنبش است. حماس و جهاد کانديد بارزى براى جانشينى عرفات نداشتند و ميدانستند که انتخابات را ميبازند، آن را تحريم کردند، اما توجيهى براى تحريم نداشتند و شکست سياسى مهمى برايشان بحساب آمد. اينها هم البته پايگاه توده اى دارند اما هيچوقت نتوانستند هژمونى ناسيوناليسم فلسطينى فتح را بنفع اسلاميسم خود بشکنند؛ به اين ترتيب هميشه در موقعيت گروه فشار "افراطى" عمل کرده اند و در حاشيه سياست مانده اند. اين موقعيت حاصل اينست که اينها راه حلى براى مساله فلسطين ارائه نميدهند، حکومت اسلامى خودشان را ميخواهند، بخاطر منافع فرقه اى، با راه حل مشخص رسيدن به دولت فلسطين از راه مذاکره مخالفت ميکنند و ازجمله با عمليات تروريستى عليه شهروندان اسرائيلى، در پروسه صلح و تحقق دولت فلسطين کارشکنى ميکنند. تحولات جهانى بخصوص بعد از ١١ سپتامبر هم مدام اينها را بيشتر به حاشيه ميراند، فقط جنگ آمريکا عليه عراق جان و توان تازه اى به آنها بخشيده است.
با اين توضيحات ميتوان گفت توازن قوا در داخل فلسطين به نفع استحکام موقعيت محمود عباس جلو رفته و او دارد شرايطش را به حماس و جهاد ديکته ميکند. با استقرار نيروى نظامى دولتى در غزه، موفق شده کنترل بيشترى بر تحرکات حماس و جهاد اعمال کند و بنظر ميرسد آنها را پاى رعايت آتش بس خواهد کشاند. اما در سطح منطقه و جهان بخصوص پس از انتخابات عراق، اوضاع بدتر شده و بوش و شارون ممکن است باز طفره بروند و بخواهند شرايطى را به محمود عباس تحميل کنند که مجددا به حماس و جهاد ميدان مانور سياسى و تروريستى بدهد. تروريسم اسلامى و تروريسم دولتى اسرائيل طى سالهاى گذشته همزيستى و بستگى متقابل داشته اند. اين دور باطل خونين ميتواند ادامه پيدا کند.
کمونيست. عليرغم حمايت بالاى مردم فلسطين در انتخاب محمود عباس، کانديداهاى متعدد حماس در انتخابات شهرداريها در نوار غزه انتخاب شدند. اين مساله را چگونه توضيح مى دهيد؟
فاتح شيخ. تحريم انتخابات رئيس جمهورى توسط حماس و جهاد، يک باخت آشکار بود. برد در انتخابات محلى غزه به بهبود موقعيت حماس کمک کرد، اما اين هم محلى و هم شکننده است. موقعيت حماس و جهاد در سياست سراسرى و ماکروى فلسطين از پايه خراب است. از مرگ عرفات به همين دلايل ماکرو نتواستند بهره بردارى کنند. يک دليل ديگر هم اينست که خود آنها در بحران رهبرى سختى بسر ميبرند، در مسابقه تروريستى شان با اسرائيل، ضربه خوردند؛ اسرائيل رهبران اصلى حماس را يکى پس از ديگرى ترور کرد و اين برايشان سنگين تمام شده است.
کمونيست. در سايه تحولات اخير و موازنه قواى جديد، چه سرنوشتى در انتظار حل مساله فلسطين و صلح خاورميانه خواهد بود؟ خط مشى اسرائيل و آمريکا چگونه خواهد بود؟
فاتح شيخ. دورنماى حل مساله فلسطين و صلح در خاورميانه همچنان مبهم است؛ نه بخاطر موازنه قواى جديد بين دولت فلسطين، حماس و اسرائيل، بخاطر موازنه قوا در سطح وسيعتر منطقه و جهان که به نفع قلدرى آمريکا و اسرائيل و تشديد کشمکش آنها با اسلام سياسى در عراق و با جمهورى اسلامى چرخيده است. اين بر پيچيده تر شدن پروسه صلح و حل مساله فلسطين تاثير ميگذارد. با اين حال بايد توجه داشت که حل مساله فلسطين يک نياز روز سياست خاورميانه است و اسرائيل و آمريکا زير فشار تناقضات سياستهايشان، امکان دارد وادار به تمکين به آن شوند.
اغراق نيست اگر بگويم تغيير اوضاع در عراق به نفع آزادى از اشغال آمريکا و بازگرداندن مدنيت به جامعه به نيروى خود مردم عراق، و پيروزى جنبش سرنگونى و انداختن جمهورى اسلامى در ايران، مساعدترين کانال تغيير موازنه در خاورميانه و جهان است و به حل فورى مساله فلسطين و تحقق صلح پايدار در منطقه امکان بالايى ميدهد. براى اين امکان بايد با بسيج تمام توان آزاديخواهانه مردم دو کشور و منطقه و جهان تلاش کرد. حل مساله فلسطين از سمپاتى وسيعى در سطح افکار عمومى جهان برخوردار است، در صورت بسيج و فعال شدن اين نيرو، ميتوان اميد داشت که برغم تحولات نامساعد اخير، اوضاع مجددا به نفع حل مساله فلسطين بچرخد. جلب سمپاتى فعال افکار عمومى جهان به تحقق فورى يک دولت فلسطينى مستقل و داراى اختيارات تام بر قلمرو خود و داراى حقوق مساوى با دولت اسرائيل، از مهمترين وظايف هر دو حزب کمونيست کارگرى عراق و حزب کمونيست کارگرى حکمتيست است. |