جهانی سرشار از ثروت و نعمت، جهانی سرشار از محرومیت و نکبت
یک کیفرخواست طبقاتی
ثریا شهابی
اول مه، روز جهانی کارگر، روز اتحاد و همبستگی بین المللی طبقه کارگر جهانی، روز قدرتنمایی طبقه ای است که خالق و آفریننده ثروت و مکنت جهان، و مالک و وارث فقر و محرومیت آن است. اول مه روز اعلام تعهد و همبستگی طبقاتی - انترناسیونالیستی طبقه ای است که برای نجات راهی جز اتحاد و تشکل و شکستن همه مرز های غیر طبقاتی، جغرافیایی، صنفی، سنی، قومی، ملی، فرهنگی، مذهبی و جنسی ندارد. این روز، روز نمایش قدرت طبقه ای در جهان است که میتواند با نجات خود جوامع انسانی و همه محرومین را نجات دهد.
جهان هرگز به اندازه امروز حوزه انفجار عظیم حجم و تنوع تولید و سرعت توزیع نبوده است! کار هرگز به اندازه و سرعت امروز خلاق، پرثمر و بار آور نبوده است! جهان درعین حال هرگز به اندازه امروز محل انباشت تبعیض و نابرابری و بهره کشی انسان از انسان، و افسارگسیختگی حکومتهای بورژوایی بنوده است. تنها یک نگاه ساده به اطراف و نظری به جوامع موجود، این ادعا را اثبات میکند.
مراکز آمار جهانی اعلام کرده اند که تنها طی هشت سال (از ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸)، حجم ثروت تولیدی جهان حدود دو برابر، و با مقیاس پول از ۳۲ به حدود ۶۱ تریلیون دلار رسیده است. در حالی که نیمی از مردم جهان، بیش از سه میلیارد نفر، با درآمدی کمتر از روزی ۵ / ۲ دلار در روز زندگی میکنند و روزانه ۲۴ هزار کودک براثر فقر و گرسنگی میمیرد. جهان با جمعیتی بالغ بر یک میلیارد نفر بیسواد که حتی قادر به نوشتن نام خود نیستند وارد قرن ۲۱ شده است و شمار کودکان محروم از تحصیلات ابتدایی ۷۲ میلیون کودک است. در حالی که دستاوردهای عظیم درمانی متوسط سن را هرروز طولانی تر میکند، ثروتنمندان مسن تر و طونی تر زندگی میکنند و فقرا جوان تر میمیرند. سالانه یک میلیون نفر بر اثر ابتلا به مالاریا، این بیماری "ریشه کن شده"، کشته میشوند. و بالاخره محاسبه میکنند که در اغلب کشورهای صنعتی و از جمله بریتانیا شکاف فقر و ثروت از ۴۰ سال پیش عمیق تر شده است.
امروز نظام جهانی سرمایه داری، درست در بالا ترین سطح تولید نعمت و ثروت، در اوج نیازمیلیارد ها بشر محروم کره خاکی به رفاه محصول کار، باز دچار بحران اقتصادی شده است. بحران اضافه تولید! بحران پرثمری و پرمحصولی کار کارگر! "اضافه تولیدی" که باید از دسترس طبقه کارگر و میلیارها مردم نیازمند جهان، دور نگاه داشته شود، تخریب و نابود شود، مراکز تولید تعطیل و میلیونها کارگر در سراسر جهان بیکار شوند، به صف میلیاردی محرومین و گرسنگان و بیسوادن افزوده شود، تا سودآوری سرمایه همچنان در بالا ترین نرخ آن تامین و تضمین شود. نظام گندیده ای که تنها با جنگ و تخریب و جلوگیری از دسترسی اکثریت مردم به سعادت دوام میآورد، امروز بار دیگر به قیمت قربانی کردن تعداد بیشتری از بردگان مدرنش، چهره کریه خود را نمایش میدهد.
جهان همچنان بر محور تقابل دو اردوی کار و سرمایه، اردوی کار و آفرینندگی ثروت و رفاه، و اردوی سرمایه و اقلیت انگلی که با غصب مالکیت ابزار تولید و استثمار محصول کار کارگر ارتزاق میکند، میچرخد. جهان همچنان نظام بردگی مزدی است که در هر لحظه حیاتش تناقض خود با زندگی و سعادت بشر را به نمایش میگذارد.
در سراسر جهان، از کشورهای پیشرفته غربی و مهد دمکراسی تا جوامع عقب مانده و قومی و با دولتهای توتالیتر و نظامی، با هر فرهنگ و سنت و دولت و مجلس و آئین زندگی، میلیاردها زن و مرد و کودک و سالمند، سیاه و سفید و مذهبی و بی مذهب، اکثریتی خالق ثروت و رفاه، هر روز برای فروش نیروی کار خود روانه بازار میشوند. وارد بازار فروش نیروی کار میشوند تا با دریافت بخش ناچیزی از ثمره کارشان، آنقدر که معاش خود و خانواده شان را تامین و برای کار فردا زنده نگاه دارند، چرخ نظامی که با نیازهای اکثریت مردم جهان ناخوانا است، را بچرخانند و در حرکت نگاه دارند.
"استثمار و تبعيض و بى حقوقى در ابعادى اينچنين عظيم، و در اشکالى اينچنين عيان، بدون تسليم و رضايت توده وسيع خود استثمار شوندگان و بدون موجه قلمداد شدن اين مناسبات در اذهان خود قربانيانش سر پا باقى نميماند."۱ مناسباتی که برای مشروع و منظقی جلوه دادن آن، و برای به رضایت کشاندن بردگان مدرن آن، دولت و مجلس و مرز و ارتش و زندان و بمب و جنگ و مذهب و باورهای خرافی و ملیت و قوم پرستی و نژاد پرستی و مردسالاری و زندانها سازمان داده شده است.
این جامعه جهانی فقر و ثروت، سرشار از رفاه و محرومیت، ساخته دست بشر، بشر کارکن اسیر در مناسباتی است که در آن قدرت خلاقه اش نه در خدمت رفع نیازهایش که علیه او هر روز زنجیر های بردگیش را قطور تر میکند. این بهشت و جهنم روی زمین مخلوق کار و استثمار انسان از انسان است. و بردگان مزدی آن از این مناسبات استثمارگرانه نجات نخواهند یافت مگر به نیروی متحد و متشکل خود! نه خدا، نه شاه و نه قهرمان، که تنها اتحاد و همبستگی طبقاتی و به میدان آوردن نیرو و قدرتی که در کار خوابیده است، آنها را به فتح و شادی خواهد رساند. وقت آن رسیده است که بردگان مزدی در سراسر جهان در شیپور جنگ طبقاتی خود علیه این مناسبات استثمار گرانه بدمند و برای زیرورو کردن این جهان وارونه متحد و همبسته به میدان آیند.
"اول مه روز همبستگى بين المللى کارگرى، امروز در بسيارى کشورها، و از جمله در ایران، به روز بيان مطالبات اقتصادى و سياسى در محدوده هر کشور تبديل شده است. اول ماه مه ميتواند و بايد خصلت عميقا طبقاتى و انترناسيوناليستى خود را بازيابد و اين ممکن نيست مگر با مبارزه عليه ناسيوناليسمى که کارگر را با هويت ملى و راه حل ملى براى مسائلش به خيابان ميآورد."۲
طبقه کارگر ایران، دفاع از مهمترین دستاوردهای خود
طبقه کارگر ایران در جدال هر روزه اش با حاکمیت، در سال گذشته شرایط سیاسی – اقتصادی پرتحول و دشواری را پشت سر گذاشت. بحران حکومتی در ایران، عروج پوزیسیون و اپوزیسیون سیاسی بورژوا – ناسیونالیستی در درون حاکمیت برای حل مشکلات حکومتی و به سرانجام رساندن جنگ قدرتشان، و سیطره پرچم دو جنبش سوپر ارتجاعی و ضدکارگری، اسلام سبز و سیاه، به سراسر جامعه در جریان انتخابات ریاست جمهوری، طبقه کارگر را تنها و در شرایط بسیار دشواری در مقابل دشمنان طبقاتی اش قرار داد.
عروج و نزول جنبش ضدکارگری اسلام سبز، تحرکی که با حمایت و عوامفریبی کثیف و بی دریغ مشتی احزاب و شخصیت های فرصت طلب چپ و راست و در حمایت دست راستی ترین دول و رسانه های غربی، بنام "انقلاب مردم" و منفعت کارگر قلب شد، و همچنین آرایش و بسیج ارتجاع سیاه در مقابل آن در ایران، طبقه کارگر را در مبارزات روزمره اش علیه فقر و برای سازمیابی و تشکل یابی در شرایط دشوار تری قرار داد. ماحصل نزاع دو گرایش ضدکارگری سبز و سیاه در حاکمیت ایران، که موفق شدند جدال خود را به سرتاسر جامعه تسری دهند، برای طبقه کارگر تا امروز تعرض به دستاورهای مبارزاتی اش بوده است. حاصل این دوره نزاع در صف دشمنان طبقاتی، اعلام یک جنگ رسمی و تعرض به یکی از مهمترین سنگر های مبارزتی طبقه کارگر، یعنی حمله به دستاوردهای تشکل یابی کارگری، بوده است.
طبقه کارگر ایزوله، غیرمتشکل و تنها در خیابان حتی به وسعت میلیونی را میتوان تحمل کرد، میتوان به آن هویت ملی و قومی و مذهبی سبز و سیاه بخشید، و آن را پیاده نظام هر جنبش ارتجاعی و ضد کارگری کرد. اما کارگر متشکل در سازمان خود، سندیکا و شورا و مجمع عمومی و حزب کمونیستی اش، حتی در اندازه کوچک، را نمی توان به سادگی تحمل کرد و شکست داد. این منطق رابطه تمام دول بورژوایی با طبقه کارگر در سراسر جهان، و از جمله در ایران است.
در این دوره در جبهه مقدم تعرض بورژوازی و دولت اش در ایران، حمله به هرنوع ایده و تلاش و آرمانخواهی برای سازمانیابی طبقه کارگر در هر شکل و سطحی است. جنایی و پلیسی کردن این وجه مهم از مبارزه طبقه کارگر، تعرض به سندیکا و انجمن و کانون و حزب کارگری، دستگیری و زندان و شکنجه رهبران سندیکاهای کارگری و فعالین و رهبران عملی طبقه کارگر، حمله به کمونیست ها و تحزب کمونیستی طبقه کارگر و از جمله مدد گرفتن از پلیس بین الملل برای ضربه زدن به آن، همه و همه یک عرصه مهم جدال طبقاتی طبقه کارگر با بورژوازی و دولت اش در ایران است. دفاع از این دستاوردها، دفاع از دستآورد های سازمانی کارگران در تمام سطوح و اشکال، مهمترین امر طبقه کارگر، رهبران عملی، فعالین کارگری، کمونیست ها و احزات و سازمانهای کارگری است. باید درسهای این دوره را آموخت. "تجربه تحرکات توده وسیع شهری در ایران و تجربه سکون طبقه کارگر در این رویدادها هر دو نشان داد که این واقعیات را با نیروی پراکنده و ضعیف کمونیستها و طبقه کارگر نمیتوان تغییر داد."۳
کارگران سراسر جهان متحد شویدم
۱۹ آوریل ۲۰۱۰
۳۰ فروردین ۱۳۸۹
۱ - از "یک دنیای بهتر"، برنامه حزب حکمتیست