بیانیه سندیکای نقاشان البرز:
زنجیرهی حمایت از زندانیان سیاسی، نیازمند اتصال حلقههای تک افتاده به هم است! سال ۹۶ با دیماهِ باشکوهش و سال ۹۷ با آذرِ سراسر همبستگیاش دو نقطه عطفی بودند که جنبش کارگری ایران را برای همیشه تغییر دادند و نوید گشودن فصل جدیدی از تاریخ سیاسی و اجتماعی این کشور بودند. این تغییر فضا، همزمان البته برای حاکمیت به معنای در لیست سیاه گذاشتن هر تحرکی بود که به نوعی به «تشکلیابی» و «جنبش کارگری» مرتبط باشد. بنابراین عجیب نیست که امروز یکی از سختترین دورههای سرکوب را از سر میگذرانیم: از دانشجویان تا معلمان، از بازداشتهای فلهای خوزستان و کردستان تا تهران، از فعالان کارگری تا فعالان زنان، از حامیان محیط زیست تا روزنامهنگاران. حقیقتاً که هیچ حوزهای نمانده که مشمول این بگیر و ببندها نشود. با اینحال برای جنبش کارگری، به ویژه این موج سرکوب سهمگینتر بوده. اما درست در چنین شرایطی که نیازمند بیشترین انسجام و اتحاد در صفوف حمایت از زندانیان هستیم، باز هم اختلافات کهنه، رقابتهای محفلی و تسویه حسابهای شخصی بالا میگیرند. این روال معیوب و تکرارشوندهای است که با هر موج قلع و قمع از سر گرفته میشود و از قضا مطلوب دستگاه سرکوب هم است. اما بالاخره یک بار و برای همیشه باید نقطه پایانی بر این چرخه باطل گذاشت. بدیهی است هیچ کسی نه مجاز است و نه محق که حقِ «نقدکردن» را از دیگری بگیرد. اما اگر هدف از هر نقدی واقعاً تاثیرگذاری است، این «نقد» بدون دفاع از حقوق زندانیان فارغ از مرام و مواضعشان، راه به جایی نخواهد برد. بیرون از زندان فرصت و مجال نقد برای همه ما مهیاست، اما فرصتِ برابر برای آنانی که اسیر انفرادی شدهاند، از اعتصاب غذا رعشه بر تنش افتاده و زیر بازجوییهای سنگین هستند یا نگرانی و بلاتکلیفی مثل خوره روانشان را میجود، فراهم نیست. حفظ بقا و سلامت این زندانیان مهمترین اولویت ما – در این دوره تار و تاریک- است. نظام زندان برای حاکمیت همیشه چندین کارکرد را با هم داشته؛ از قطع ارتباط زندانی با بیرون و منزوی نگهداشتنش تا درهمشکستن روحیه و اختلافاندازی و غیره. اما یکی از این کارکردهای قدیمی، استهلاک و مرگ تدریجی و حتی قتل زندانیان (در پوشش حمله از طرف همبندیهای غیرسیاسی و غیره) است. شکنجه #اسماعیل_بخشی و دهها نمونه مستندشده دیگر به کنار، دستکم خود ما تجربه مرگ ناباورانه #شاهرخ_زمانی در زندان را داریم. از این رو نگرانی ما برای حفظ جان و سلامت این بازداشتیها مبنای واقعی دارد. اسماعیل بخشی که تا همین چندماه پیش زیر شکنجه بود، امروز در آستانه محاکمه با اتهامات بسیار سنگینی است؛ #علی_نجاتی در این سن و سال بالا با اتهامات مشابهی در چنگال دستگاه قضایی گرفتار آمده. تعداد نامعلوم دیگری از کارگران #هفت_تپه و #گروه_ملی_فولاد همزمان با پروندههای باز قضایی مواجهند. #محمد_حبیبی، معلم مبارزِ زندانی نه فقط با خطر اخراج روبروست که مسئولین زندان اجازه درمان تومور استخوانیاش را به او نمیدهند؛ هر روز فهرست معلمان زندانی بلند و بلندتر میشود و معلمان جدیدی در کنار عبدی، بهشتی، قنبری، مردانی و... به زندان کشیده میشوند. #جعفر_عظیمزاده از اتحادیه آزاد همچنان در حبس است و عامدانه در مجاورت لاتهای چاقوکش قرارداده شده؛ از آن سو پروین محمدی دیگر عضو این اتحادیه هم به دادگاه احضار شده و مریم محمدی هم اینک زندانی است و برای سایر فعالان ندای زنان ایران نیز پروندههای قضایی باز داده شدهاست. علاوه بر اینها تعدادی از اعضای #سندیکای_شرکت_واحد هم در همین روزها به دلیل تجمع روز کارگر با اتهامات امنیتی مواجه و تحت محاکمه هستند و... این فهرست تمامی ندارد. از طرف دیگر، از میان بازداشتیهای #روز_جهانی_کارگر امسال، هنوز ۴ زن در بندند، برخیشان به شدت در زندان ضرب و شتم شده و آسیبهای جدی دیدهاند؛ اعضای #نشریه_گام با وضع جسمی خطرناک در اعتصاب غذا و نیازمند کمک پزشکی هستند. به این فهرست، احکام زندان دانشجویان متحد جنبش کارگری همچون #لیلا_حسینزاده را هم باید اضافه کرد. تردید نداریم که در این دوره تار و تاریک بسیارند کسانی که ضرورت بیچون و چرای حمایت از فعالان دربند را درک میکنند، اما نمیدانند دقیقاً چه کنند و از کجا آغاز کنند. پاسخ اینست که به هر روشی که مقدور باشد و هزینه هرگونه تعرض و دستاندازی به زندانیان را برای حاکمیت گزاف کند....
|