جمهوری اسلامی در تنگنا

 

 
 

آذر مدرسی

 
 روزی نیست خبر دستگیری کارگران، معلمین، دانشجویان، زنان و مردان معترض و آزادیخواه و همزمان خبر تجمعات و تظاهراتها در اعتراض به فقر، به بیکاری، به فساد مالی در حاکمیت، به دستگیری و محاکمه زندانیان سیاسی و نمایندگان کارگری و .... در میدیای رسمی و غیر رسمی در ایران و خارج کشور منتشر نشود.

 خبرهایی که گوشه هایی از جدال بر سر رفاه، سعادت، آزادی، برابری و عدالت اجتماعی! جدال بر سر آینده و قدرت سیاسی و حاکمیت را به نمایش میگذارد.

 خبرهایی که نه قدرت جمهوری اسلامی در سرکوب و حاکم کردن فضای ارعاب که تنگنا و ناتوانی رژیم در حاکمیت کردن را نشان میدهد. خبرهایی که بیش از هر چیزی ناکارآیی ماشین سرکوب در عقب راندن مردمی که برای آزادی، برابری و رفاه تمام و کمال به میدان آمده اند و نه "اهدا" آزادی نیمبند و یواشکی و نه دستگیری و زندانی کردن و پرونده سازی، نه عرو تیزوهای اوباش رژیم، از چماقداران در خیابان تا "قاضیان" نشسته بر کرسی قضاوت، آنها را عقب نمیراند، دیگر دستگاه سرکوبش هراسی در دل کسی می اندازد، دیگر زندان و دادگاهش هراسی در دل کسی نمی اندازد و اوباش چماقدار و گشت انصاراش جرات تحمیل حجاب اجباری را به زنان ندارند. حاکمیتی که  نه تعرض بیشتر راه نجاتش است و نه عقب نشینی!

 خبرهایی که ناتوانی جمهوری اسلامی در مقابله با جنبشی وسیع و توده ای و رادیکال را به نمایش میگذارد. جنبشی که در آن در ازا هر کارگر معترض و رهبر کارگری دستگیر شده و زندانی، دهها و صدها کارگر و رهبر کارگری قد علم میکنند، جنبشی که در آن جای هر زن آزادیخواهی که به جرم دفاع از برابری زن و مرد روانه زندان کرده اند، را دهها و صدها زن و مرد آزادیخواه میگیرند، جنبشی که دستگیری هر تک معترضی، هر معلم، فرهنگی، بازنشسته و .... با تحرکی وسیع در دفاع  از آنان و تلاشی گسترده برای پر کردن جای خالی شان روبرو میشود. جنبشی رادیکال که "قوی ترین قدرت خاورمیانه" را به زانو در آورده. جنبشی که تنها راه بقاء اش پیشروی و به زیر کشیدن جمهوری اسلامی است.

 امروز بیش از هر زمانی جامعه برای پیشروی، برای آینده انسانی و آزاد خود چشم امید به جنبش ما، جنبش برابری طلبانه کارگری، جنبش استثمارشدگان، به رهبران و فعالین و پیشقراولان آن دوخته است. باید برای پیشروی های بیشتر، برای پیروزی نهایی صفوف مان را محکم و متحد تر کنیم.