کومله علیزاده همه پل های پشت سر را خراب کرده است!
مظفر محمدی
علیزاده زمانی که به تحریف تاریخ حزب کمونیست ایران پرداخت، آن را اتفاقی پیش پا افتاده تلقی کرد و آگاهانه از تاریخ این حزب برائت جست. او نشان داد که بسیار راضی تر بود اگر کومه له همانطور که بود و یا به تنهایی حزب "کمونیستی" خلقی و ملی ای را تشکیل می داد و خود را در خانواده ی ملی گرایی کردستان نگه می داشت و دستش را به کلاه خود می گرفت و به زندگی سیاسی ادامه می داد و ان اتفاقات بعدی نمی افتاد. علیزاده از عروج کمونیسمی که کومله و کمونیسم را در کردستان ابعادی اجتماعی بخشید، راضی نیست. دوستان و همکارانش پیشدستی کردند و زودتر یقه خود را از کمونیسم خلاص کرده و به حاشیه ی ناسیونالیسم و قومگرایی افتادند. و اکنون همراهان علیزاده، حزب کمونیست ایران را وبال گردن خود می دانند و دیر تر از مهتدی می خواهند کومله ای داشته باشند در خانوانده ناسیونالیسم کرد. کاری که علیزاده مدتها است شرایط آن را فراهم کرده است . علیزاده در کنگره ملی کرد شرکت کرد و هیچ ابایی برای آشتی دادن کمونیسم اش با ملی گرایی و حتی شورتر از آن نشست با سران دولتهای مرتجع منطقه نداشت. با احزاب و جریانات قومی و مذهبی بیانیه مشترک سر انتخابات ایران امضا کرد. در نشست های متعدد با میزبانی و کارگردانی جریانات قومی و مذهبی کردستان عراق که بخشا طرفداران جمهوری اسلامی بودند، شرکت کرد که موضوعش اتفاق و اتحاد احزاب کردی و حتی تشکیل جبهه برای حل و فصل مساله کرد در کردستان ایران با جمهوری اسلامی بود. علیزاده با برائت و حتی انکار جنبش انقلابی و کمونیستی و کارگری در کردستان، به جنبشی پیوسته است که یک جناحش "مرکز همکاری احزاب کردستان ایران" وابسته به کمپ بارزانی و عربستان و جناح دیگرش "کنگره ملی کرد" در کمپ پ ک ک و اتحادیه میهنی و جمهوری اسلامی است که کومله علیزاده به این جناح پیوسته است. جنبش ناسیونالیسم کرد که اهدافش را راه حل امپریالیستی مساله کرد و زندگی در شکاف اختلاف دولتهای مرتجع منطقه تشکیل می دهد... این پروسه ای است که کومله علیزاده طی کرده تا به این نقطه و مکانی که بر تداومش پای می فشارد رسیده است. برای رسیدن به این جایگاه، کومه له می بایست همه پلهای پشت سر خود را خراب کند تا راه برگشتی باقی نگذارد. دلیل سیاسی و واقعی این انتخاب، این است که علیزاده و همراهانش افقی برای پیروزی کمونیسم و کارگر و زحمتکش در کردستان نمی بیند و پیروزی را در هماهنگی و همکاری و توافق و اتحاد با ناسیونالیسم کرد و سیاستهای توکل به بالا جستجو می کند. او می خواهد از این قافله "پیروزمند" همانند برادران کرد حاکم در عراق یا پ ک ک و حزب برادرش در سوریه عقب نماند. تلاش بقایای کمونیسم در حزب کمونیست ایران و کومله برای گذر از این چرخش به راست، تلاشی با ارزش است. اما بازگرداندن کومله به جنبش چپ انقلابی و کمونیستی و کارگری در کردستان، تنها از کانال مبارزه ای سیاسی و اجتماعی و دفاع جانانه از کمونیسم و منفعت کارگران در مقابل تعرض ناسیونالیسم و ملی گرایی و قوم پرستی و سنی گری می گذرذ. مبارزه ای که اگر نتواند علیزاده و همراهانش را از سیاست راستروانه پشیمان کند، اما بتواند به مانعی جدی در مقابل آن تبدیل شده و کومله را با ضرر کم تر و کم درد و کم دردسری از این راستروی عبور دهد. علیزاده و جناحش برای تثبیت موقعیت جدیدشان، مخالفت کمونیستهای درون کومله و حکا را بعنوان گرایشی سیاسی و جدی درون خود انکار می کند، اما در عمل به هر شیوه و توطئه ای برای پس زدن این مانع متوسل می شود و نهایتا تلاش می کنند با تصفیه تشکیلاتی و سلب مسوولیت و جمع آوری رای به عقبمانده ترین شیوه، یقه خود را رها کنند. چرا که قدرت و ثروت و اسلحه تماما دست رهبری کنونی کومه له به زعامت علیزاده است. هر نوع مخالفت جدی با تصفیه ای روبرو می شود که امکان زیست و امنیت شخص یا اشخاص ناراضی را بخطر می اندازد. اگر بازگشت علیزاده وجناحش به کمونیسم و دفاع از منفعت طبقاتی کارگران و زحمتکشان کردستان در مقابل تعرض ناسیونالیسم و خطر ملی گرایی و قوم پرستی وسنی گری، توهم باشد، اما فشار کمونیسم باید چنان صریح و شفاف و با اعتماد بنفس و قدرتمند باشد که رهبری کنونی کومله و در راس آن علیزاده را از سیاست شترسواری دولا دولا و نام بردن از کمونیسم در حرف و انتخاب سیاستهای ناسیونالیستی در عمل، پشیمان کرده و صریح و روشن اعلام کند که دیگر به کومله کمونیست و حکا پایبند نیست. این جناح باید صراحت و جسارت را از عبدالله مهتدی بیاموزد. نباید متوهم بود که راستروی کومله علیزاده بسیار فراتر از امضای بیانیه ای بهمراه خبات و یا تبریک سال نو بهمراه پژاک است. علیزاده صراحتا بر همکاری خود با کنگره ملی کرد و کمیته دیپلیماسی آن پای می فشارد و آن را نشانه ی درایت و زیرکی سیاسی خود می نامد. از نظر علیزاده، کومله وقتی اجتماعی است که سری در میان احزاب وجریانات قومی و مذهبی باشد. و ریاکارانه این راستروی سیاسی آشکار را دیپلماسی زیرکانه تلقی می کند. گویا این کومله او است که احزاب ناسیونالیست را به بازی گرفته است. اما در واقع این منفعت کمونیسم و کارگر در کردستان است که او با استفاده از نام کومله، با ناسیونالیسم کرد به معامله گذاشته و قربانی می کند. من همه کسانی که هنوز به کومله کمونیستی دوران پیشین وفادار هستند را به باور یکی از رهبران کومله قدیم، ارجاع می دهم تا در یابند که آیا کومله علیزاده با آن کومله هیچ سنخیت و شباهتی دارد؟ این انسان کمونیست کسی است که علیزاده ریاکارانه سالگردهایش را گرامی می دارد! این کمونیست انقلابی جعفر شفیعی است که می گوید: "ما می خواهیم دورانی از مبارزات را به میدان بازگردانیم که کمونیستها پیشقراولان طبقه کارگر شوند . آنانی که قهرمانانه ترین و تاریخی ترین نبرد طبقاتی را انجام می دهند و در هیچ تحول سیاسی و اجتماعی به بورژوازی مجال نمی دهند که خود را دوباره بسیج کند . ما می خواهیم دورانی دیگر در جنبش کارگری پدید آوریم که پرچم کمونیسم در صف اول مبارزه به اهتزاز در بیاید . می خواهیم یک بار برای همیشه به این مصائب خاتمه دهیم . می خواهیم کارگران حین مبارزه بدانند که به کمتر از حکومت کارگری رضایت ندهند . بدانند تنها آن زمان پیروزند که نظام سرمایه داری سرنگون شده ، بردگی کار سرمایه داری ازمیان رفته و حکومت کارگری ، نظام سوسیالیستی و کمونیستی برقرار شده است . می خواهیم توده های میلیونی کارگران با این اهداف سیاسی و مبارزاتی و برای نیل به چنین آرمانی به میدان بیایند. در برابر چنین نیروی عظیمی بورژوازی توان مبارزه را هرگز نخواهد داشت . هویت ما این چنین است ." برای کمونیسم در کردستان و کمونیست ها و کارگران سوالاتی مطرح است که آیا تحولات درون کومه له تاثیر مستقیمی بر جامعه کردستان یا بخشی از مردم کردستان دارد؟ آیا سیاست های راستروانه کومله علیزاده می تواند یا توانسته است در کردستان نیرویی به نفع ناسیونالیسم کرد جابجا کند؟ آیا راست روی کومه له می تواند توازن قوای چپ و راست در کردستان را تغییر دهد؟... این سوالات از آنجا مطرح است که کومه له کنونی هنوز از حرمت واعتبار کومه له ی قدیم استفاده می کند. هنوز سنت اجتماعی و خوشنامی کومه له قدیم زنگوله ای است بر گردن علیزاده و جناحش. و این می تواند مضرات چرخش به راست کومه له علیزاده را توضیح دهد. از نظر من چرخش به راست کومه له علیزاده به ناسیونالیسم و سنی گری مشروعیت و حرمت می بخشد. این سیاست، کرنش کمونیسم در مقابل ناسیونالیسم در جامعه تلقی می شود و از اعتبار و حرمت کمونیسم کم می کند چرا که هنوز مردم می گویند کومه له ی حزب کمونیست ایران! و این، نام کمونیسم را بی اعتبار می کند. یدک کشیدن نام کمونیسم اما سیاست و عملکرد ناسیونالیستی کومله علیزاده، قطب بندی و صف طبقاتی در جامعه را مخدوش می کند. علیزاده با استناد به "وحدت طلبی خلق کرد"، "کردایه تی" و جنبش اش را تقدیس و جامعه طبقاتی و منفعت کارگر و زحمتکش کردستان را نفی می کند. همچنین از آنجا کومه له ای که تا کنون با چپ تداعی می شد، وابستگان به آن را یک کاسه به دامن ناسیونالیسم کرد می اندازد و آنها را از کمونیسم و چپ بودن پشیمان و دور می کند... کارگران و کمونیست ها در کردستان هیچگاه به وحدت و همراهی کمونیسم و ناسیونالیسم، کارگران و بورژوازی کرد و احزاب ناسیونالیست و قومی و مذهبی، تن نمی دهند و از تجارب و درسهای زیاد دشمنی ناسیونالیسم و ضدیت احزاب قومی و مذهبی در کردستان با کارگر و کمونیسم در طول 4 دهه مبارزه آموخته اند. از دیدگاه کارگران و کمونیست های کردستان وحدت طلبی ضد کارگری و ضد کمونیستی و قربانی کردن منافع طبقاتی کارگران و زحمتکشان جامعه در پیشگاه ناسیونالیسم، مذموم و غیر قابل بخشش است.
|