هدف حمله ترکیه به کردستان سوریه "گفتگوی رادیو نینا" وریا نقشبندی: دولت اردوغان ادعا می کند در حمله به کردستان سوریه علیه تروریسم می جنگد و هدفش ایجاد یک مرز امن برای ترکیه است؟ این ادعا چقد واقعیت دارد؟ مظفر محمدی: این ادعایی پوچ ویک دروغ محض است. مساله اصلی این است که جنازه ای نیمه جان به نام کشور سوریه وجود دارد و یه دسته لاشخور به تکه پاره کردن ان پرداخته اند. دولت ترامپ که بازی را به رقبای خود یعنی روسیه و جمهوری اسلامی و دولت بشار اسد باخته، خود را از معرکه بیرون کشیده است. روسیه نیروی اصلی این میدان و دارای پایگاه های نظامی بزرگ از قدیم تا حالا در سوریه است. جمهوری اسلامی اساسا دولت بشار اسد را تمام و کمال تامین مالی و تسلیح کرده و میداندار جدی عرصه است. دول عربی منطقه از جمله عربستان و قطر دستجات مذهبی و فرقه های باند سیاهی مسلح خود را دارند. دولت بشار اسد هم تحت سلطه ی روسیه و ایران، به حیات خود ادامه می دهد. در این میان دولت ترکیه هم سهم خود را می خواهد. همه ی این نیروهای سیاه با هدف دستیابی به قدرت و ثروت در این کشور جمع شده اند. این تمام ماجرا است. ادعای جنگ علیه تروریسم و مرزهای امن برای ترکیه تنها توجیه و پوششی وقیحانه برای گرفتن سهم است. سهمی که به قیمت کشتار جمعی مردم بی گناه و بی سلاح، زنان و کودکان و سالمندان و خانه خرابی و آوارگی صد ها هزار انسان درکردستان سوریه تمام شده و می شود. اردوغان از خطر پ ک ک و متحدش در سوریه حرف می زند. کدام خطر؟ پ ک ک بارها و اخیرا مکررا خواستار سازش و حتی تسلیم و خلع سلاح خود است. در حالیکه اردوغان به این خواست اعتنا ندارد و اساسا وجود پ ک ک را بعنوان دشمن، برای میلیتاریزه کردن جامعه، تشدید تفرقه و کینه ی قومی بین مردمان کرد و ترک زبان و تداوم دیکتاتوری و فاشیسم دولتی خود می خواهد. کردستان سوریه هم هیچ وقت خطر و یا موجب نا امنی برای ترکیه نبوده و نیست. حزب دمکراتیک مسلط درکردستان سوریه، متحد امریکا که دوست دولت ترکیه است بوده و بارها تلاش کرده با دولت اردوغان رابطه ی دوستانه داشته باشد. این بخش سوریه بعد از شکست داعش و نقش مهمی که دراین شکست داشته اکنون در کشمکش و شکاف دول دخیل در سوریه گیر افتاده و سرنوشتش معلوم نیست تا چه رسد به اینکه خطری برای ترکیه باشد. دروغ آشکار اردوغان هیچ عقل سلیمی را فریب نمی دهد! وریا نقشبندی: با این وصف آیا نیروهای موجود در کردستان سوریه به نام جبهه دمکراتیک توانایی حل معضل کنونی را دارد؟ آیا اساسا ناسیونالیسم کرد قادر به حل معضلات و مساله ای به نام مساله کرد هستند؟ مظفر محمدی: متاسفانه، نه. مشکلی به نام مساله کرد در منطقه راه حل ناسیونالیستی ندارد. من الان فرصت پرداختن به تجارب تاریخی این جنبش را ندارم. جنبش ناسیونالیسم کرد در طول تاریخ و تا امروز نشان داده است که روی پای خود و متکی به نیروی مردم و از پایین نیست. نگاه به بالا، آویزان شدن به امپریالیستها و دولتهای مرتجع منطقه سیاست دایمی این جنبش بوده که مدام هم شکست خورده است. مشاهدات امروز خود به اندازه کافی گویای این واقعیت است. پ ک ک که زمانی مدعی کردستان بزرگ بود امروز حتی خودمختاری را هم نمی خواهد و خواهان سهیم شدن در قدرت با دولت اردوغان است. و کیست که نداند دولت ترکیه حاضر به پذیرش این جریان و شریک کردنش در قدرت نبوده ونیست. در کردستان عراق جنبش ناسیونالیسم کرد در نتیجه ی لشکرکشی امریکا به عراق و ویرانگری و تبدیل کردن این کشور به جهنمی برای مردم، به قدرت رسید. احزاب ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق در بیش از دو دهه ی استقلال دوفاکتو تا کنون قادر به ایجاد دولتی مستقر و تامین ابتدایی ترین نیازهای جامعه نشده اند. کردستان عراق هنوز جامعه ای سرگردان و بدون قانون و بدون امنیت و رفاه و سلامت است. جدالهای دو حزب رقیب که هر کدام به دولتی وابسته اند، سرنوشت کردستان را بلاتکلیف نگه داشته است. احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان ایران، مستاصل و ور شکسته دست به دامان جمهوری اسلامی برای مذاکره و پذیرفته شدن هستند. اتحاد حزب دمکراتیک کردستان سوریه باامریکا هم ولو این حزب و مردم کردستان سوریه نقش مهمی در شکست داعش داشتند، اما این اتحاد هم برایشان نفعی به بار نیاورد و با عقب نشینی امریکا از سوریه زیرپایشان خالی شد. ادعای روسیه برای برسمیت شناختن خودمختاری برای کردستان سوریه هم یک وعده ی تو خالی بود و امروز تنها راه مقابل شان برگشتن به طرف دولت بشار اسد است. کل این تجارب و مشاهدات نشان داده و می دهد که ناسیونالیسم کرد صلاحیت دفاع از منافع مردم زحمتکش کردستان را ندارد. حتی وقتی مانند کردستان عراق قدرت را هم می گیرند، عرضه ی اداره ی متمدنانه و دمکراتیک جامعه را ندارند. ناتوان از سازماندهی اقتصاد سیاست و جامعه اند. شاید بهتر است بگویم نه اینکه نمی توانند، نمی خواهند. تمام داراییهای جامعه در قبضه ی چند حزب و جریان قومی و مذهبی و قبیله و فرقه با میلیشیا و تفنگچی ها ی خود است که بین خود تقسیم کرده و میلیون ها مردم کارگر و زحمتکش گرسنه و بیکار و بیحقوق و محروم از ابتدایی ترین نیازهای خود از جمله معیشت و آب و برق و بهداشت و درمان و اموزش و پرورش اند. در نتیجه، برای هر انسان شریف و ازاده ای روشن است که ایجاد جامعه ای امن و مرفه و ازاد و برابر کار و در دستور ناسیونالیسم کرد نیست. از آنجا که اغلب انگشت به طرف کردستان سوریه نشانه می رود که چگونه مردم در سرنوشت خود دخیل اند و زن و مرد در کنار هم در اداره ی جامعه و جنگ علیه دشمن شرکت دارند. اما این یک طرف واقعیت است و تاریخ، مقاومت زنان و مردان کوبانی و مردم کردستان سوریه را علیه داعش فراموش نمی کند. اما این ظرفیت انسانی حق داشت و دارد روی پای خود در مقاطعی از این تاریخ دولت خود را تشکیل دهد. حق داشت مستقل از امریکا و روسیه و دول مرتجع منطقه علیه دشمنان مبارزه کند و به ابزار تامین منفعت هیچ دولتی تبدیل نشود. ولی متاسفانه این پتانسیل و نیروی عظیم اراده و جسارت اجتماعی و تشنه ی آزادی از طرفی به تقسیم فقر در شهر و روستاها واداشته شدند و از طرف دیگر در خدمت سنت و سیاست قدیمی و دایمی ناسیونالیسم کرد متکی به دولتها و زندگی در شکاف قدرتهای محلی و منطقه ای قرار گرفته است. اگر خلاصه کنم به ناسیونالیسم کرد امیدی نیست. هنوز شانسی اگر برای مردم زحمتکش کردستان سوریه باقی مانده است، مقاومتی است که در حد توان خود در مقابل قلدری و زورگویی وجنایت دولت اردوغان علیه بشریت و نسل کشی انجام می دهند. مقاومتی که هم بتواند سیلی محکمی به اردوغان فاشیست بزند و هم به اراده و نیروی خود و مستقل از دولت ها و جریانات دشمن در سوریه متکی شود و جامعه را برای تامین رفاه و معیشت و ازادی و امنیت سازمان دهد. در بعد بین امللی هم تنها حامی مردم کردستان سوریه طبقه کارگر و زحمتکشان جهان هستند که خوشبختانه در خیلی از کشورهای اروپا و جهان از جمله در ایران علیه دولت فاشیست و اشغالگر اردوغان اعتراضات وسیعی سازمان یافته است. این هم امید دیگری است که شاید بتواند اردوغان را به عقب نشینی وادار کند. امید به اینکه ترامپ پشیمان شود یا پشیمانش کنند و یا سازمان ملل و اتحادیه اروپا کاری کنند بیهوده است. این به این معنا نیست که فشارهای سازمانهای بین المللی و حتی دولت ها به اردوغان بیفایده است. اما این اعتراضات و فشارهای نه جدی است و نه می توان به آن امید بست. طبقه کارگر و بشریت متمدن جهان امروز باید خود را در کنار مردم زجر کشیده و مبارز کردستان سوریه بیابند و این مردم را تنها نگذارند.
|