۲۸ مرداد "یادداشتهای انقلاب"
محمد راستی
قبل از ٢٢ بهمن ٥٧ در ايران هر كسى بگونه اى در تلاش براى سر نگونى حكومت ننگين شاهنشاى براى خلاصى از ظلم وستم وبى عدالتى بود ،ريشه كن كردن نظام اصل بود اما چگونگی جايگزينى وبرقرارى آزادى وعدالت وامنيت معلوم نبود. ما جمعى ٩ نفره رفيق ودوست نزديك در پادگان سقز بعنوان درجه دار وظيفه مشغول گذراندن دوره سربازى بوديم. همينكه شلوغيهاى تبريز وتهران شروع شد از ما خواستند كه هم خودمان آموزش ضد شورش ياد بگيريم وهم به سربازان دسته هايمان ياد بدهيم كه چگونه صف تظاهركنندگان را مورد حمله ودر نهايت تيراندازى قرار دهيم. در اين اثنا با فرمانده اى انقلابی آشنا شديم و با کمک و تلاش همدیگر هر روز تعدادى از سربازان آشنا ودوست مطمئن مان (كه در طول ١٦ ماهه باهم آشنا ورفيق شده بوديم ) را به مسجد جامع سقز ميبرديم وتحويل انقلابيون ميداديم. در آنجا فوراً ماشين كرايه ميشد وپول تو جيبى به آنها ميداند وروانه شهرستان خود ميشدند. هر روز اين برنامه اجرا ميشد تا اينكه غير از طرفدارن حکومت شاه در پادگان باقى نماند. دوست فرمانده معتقد بود ما باید بمانیم و پادگان و تجهیزات را در اختیار بگیریم. اما ما آن زمان تصور نمی کردیم حکومت شاه و پادگانهایش بزودی سقوط خواهد کرد. در حالیکه به بهمن ماه نزدیک می شدیم، آماده باش قرمز اعلام شده بود و پادگان برای دفاع از مراکز دولتی و بانک ها آماده می شد، ما تصمیم به خروج از پادگان گرفتیم. در يك روز سرد زمستانى پشت يك تويوتا ى سر بازی از گردنه ی كرفتو به سنندج رسيديم در وسط شهر پياده شدیم. ما سراغ فعالین چپ می گشتیم. در یک سفر به کرمانشاه و شاه آباد تعدادی از فعالین چپ را دیدار کرده و با هم به مریوان برگشتیم. در مريوان مدتى را روزانه در كوههاى أطراف وشبها در منزل یکی از رفقا مخفی بودیم تا اولین تظاهرات شهر مریوان آغاز شد. جمع ما درتظاهراتها شركت فعال داشته و از سربازان می خواستیم که پادگان را ترک کرده و به مردم بپیوندند. در یکی از این تظاهرات ها با شعار اسلحه باید دست مردم باشد، به شهربانی حمله کردیم . شهربانی درب بزرگ و محکمی داشت که از پشت قفل شده بود. تعدادی از رفقا از دیوار شهربانی بالا رفته و درب را به روی تظاهر کنندگان گشودند. جمعيت در مدت کوتاهی ماموران را خلع سلاح و آنها را با سلاح و مهمات گرفته شده از شهربانی به مسجد جامع منتقل کردند.
در ادامه، ژندارمرى وانتظامات شهر وپاسگاههاى روستاهاى اطراف هم خلع سلاح شدند.
فعالین سیاسی شهرمریوان به کمک جوانان انقلابی، ستاد حفاظتی برای تامین امنیت
شهر و نگه داری از اسرای ساواکی و طرفداران نظامی رژیم شاه ، تشکیل دادند.
قيام بهمن قیام ۲۲ بهمن ۵۷ در سراسر ایران به حاکمیت شاه پایان داد. اما متاسفانه دیری نگذشت به دلایلی که بارهای گفتیم و دراینجا تکرار نمی کنم، حاکمیت جدید که جمهوری اسلامی نامیده شد به کمک امریکا و متحدینش در ایران برقرار شد و زمینه را برای شکست انقلاب فراهم کرد. انقلابی که با هدف برقراری آزادی و رفاه و امنیت جامعه برپا شد. مردم كردستان ازهمان روز اول ﺳركار آمدن ج-ا به آن نه گفتند. جمهوری اسلامی با فرستادن هیاتهای نمایندگی تلاش کرد کردستان را به حمایت خود قانع کند. اما این ترفندها بی نتیجه ماند. در نتیجه به تقویت و حفظ پادگانهای نظامی در کردستان پرداخت. رژیم جدید تهدید کرد که برای تصرف شهر مریوان از نیروهای نظامی اش استفاده می کند. برای خنثی کردن این توطئه کمونیست ها و فعالین سیاسی مریوان، مردم را به تخلیه شهر فرا خواندند. مردم شهر از این تصمیم انقلابى استقبال كردند و از غروب ٣٠ تير ۵۸ تا صبح روز بعد شهر خالى از سكنه شد و نيروهاى مسلح مردمى با سلاحها ى سبک و سنگین برای دفاع از شهر در بلندیهای اطراف و مشرف بر پادگان مریوان سنگر گرفتند. رژيمى كه تا دندان مسلح بود و ارتش شاه را در اختیار داشت، در حالیکه مردم ايران را زمين گير كرده بود اكثر انقلابيون ایران به كردستان چشم دوخته بودند. كمك رسانى تسلیحات و دارو و پزشک و غیره از نقاط مختلف ایران به کردستان شروع شد. رژیم در مقابل این وضعیت مجددا به فرستادن هیاتهای نماینگی از بالاترین مقامات خود به سنندج و مریوان اقدام کرد. بعنوان آخرین تلاش خواستند به میان مردم کوچ کرده ی مریوان بروند تا آنها را به بازگشت به شهر تشویق نمایند. اگر چه به انها این اجازه هم داده شد، اما تفرقه اندازی و فریبکاری شان بی نتیجه ماند. در اين ميان شير زنى به اسم طلا خانم يك مشت از برگهاى بلوط دم دستش را كشيد و فریاد زد حاضريم سالها اين برگها را بخوريم وحاكميت شما را قبول نكنيم. و به این ترتیب نمایندگان دولت دست خالی برگشتند. نهایتا با توافق شورای شهر و خاتمه یافتن تهدید پادگان مردم روز سيزده مرداد به شهر برگشتند.
جمهوری اسلامی همزمان با تلاشهای دیپلماتیک و فرستادن هیات ها، نیروهی کمکی
بیشتری هم روانه ی کردستان می کرد.
از جمله ستون عازم مهابا د توسط حزب دمكرات
تا داخل پادگان اسكورت شد.
اما
ستون عازم سنندج و مریوان توسط مردم مبارز وانقلابى کامیاران با نشستن جلو تانک
ها در جاده متوقف و ناچار به عقب نشینی شد. ۲۸ مرداد جمهوری اسلامی كه با يكپارچگى ومقاومت سراسری مردم کردستان روبرو شده بود، نهایتا به فرمان خمینی، بنی صدر مامور اجرای حمله نظامی همه جانبه به کردستان شد. ٢٨ مرداد ۵۸ حمله به كردستان از پاوه شروع شد. تنها جریانی که با فرمان خمینی همراه شد، جریان احمد مفتی زاده در سنندج بود. جریانی که تا آن زمان توسط نیروهای کمونیست و چپ انقلابی منزوی شده بود، با فرمان خمینی جان گرفت و هوادارانش با شعار "صلی علی محمد، خمینی و کاک احمد" از حمله ی رژیم به کردستان استقبال کرد. طرفداران مفتی زاده دوشادوش پاسداران رژیم به تعقیب و دستگیری انقلابیون پرداختند. علاوه بر کشته های جنگ و بمباران و توپ باران شهر و روستاها، اعدام های صحرایی خلخالی و کشتارهای دستجمعی مردم روستاهای قارنا و قلاتان جان صد ها مبارز انقلابی را در شهرهای کردستان گرفت. اما رژیم به ظاهر فاتح، در دریای نفرت عمومی و مبارزه و اعتراضات بزرگ شهرها و جنگ مقاومت، گیر افتاده، دوام نیاورد و با سرافکندگی عقب نشست. با عقب نشینی جمهوری اسلامی از کردستان، مردم برای چند ماه آزادی و دخالت مستقیم در اداره جامعه و به دست گرفتن سرنوشت خود را تجربه کردند. حمله نظامی ۲۸ مرداد ۵۸ قرار بود به فرمان خمینی و ادعای بنی صدر که "ارتشیان تا کردستان را فتح نکنند پوتین هایشان را در نیاورند"، در واقع به سیلی محکمی تبدیل شد که دشمنان انقلاب از مردم کردستان خوردند. مقاومت مردم کردستان در مقابل جمهوری اسلامی چه در حمله ۲۸ مرداد و چه در جنگ ده ساله نظامی و مبارزات سیاسی و اعتراضات اجتماعی، بعنوان بخشی از کل مبارزه طبقه کارگر ایران، تا به امروز، صفحات درخشانی از یک تاریخ و تجارب گرانبها است که باید از ان آموخت.
مرداد۹۸ (اوت ۲۰۱۹ (
|