نگاهى به برخى جنبه هاى امنيتى فعاليت حوزه هاى حزبى
منصور حکمت
از ٣٠ خرداد ٦٠ تا کنون تغييرات جدى و مهمى در موقعيت و محيط امنيتى فعاليت ما
در شهرها بوجود آمده است. نوع و کيفيت خطراتى که متوجه فعالين و سازمانهاى حزب
است، اشکال مواجهه مداوم ما با پليس سياسى و موازين و ضوابطى که براى حفظ امنيت
و ادامه کارى تشکيلات بايد بکار ببنديم نيز به همين نسبت تغيير کرده است. دو
عامل در اين تغييرات نقش اساسى داشتهاند. اول هجوم همه جانبه جمهورى اسلامى به
جنبش کارگرى و کمونيستى، به سازمانها و کادرها، به امکانات فعاليت علنى و
استقرار جوّ سرکوب و ترور فاشيستى در کل جامعه، و دوم، حرکت آگاهانه خود ما در
چند سال گذشته در جهت روى آورى به کار متشکل و پايهاى در درون طبقه کارگر. اين
جهت گيرى تشکيلاتى به طبقه، از چند ماه پيش از ٣٠ خرداد بر مبناى نقد رو به
تعميق ما از پراتيک سياسى-
تشکيلاتى پوپوليستى در صفوف مارکسيسم انقلابى آغاز شده بود. ما در عين حال واقف
بوديم که اين تغيير روش سياسى، مستقيما بر استحکام امنيتى ما نيز تاثير خواهد
گذاشت. اما اين حرکت، که عمدتا به شکل تجديد آرايش و تجديد سازمان نيروهاى
موجود در شکل حوزههاى محل زيست و کار کارگران صورت ميگرفت، ديرتر از آن آغاز
شده بود که بتواند پيش از آغاز موج يورشهاى ٣٠ خرداد به بعد خصوصيات اساسى
فعاليت ما را دگرگون کند. بدين ترتيب اين پروسه عملا ميبايست در دل هجوم
وحشيانه جمهورى اسلامى و در جو اختناق روز افزون و مخاطرات امنيتى فراوان ادامه
يابد. مخاطراتى که عمدتا ميراث شيوههاى کهنه فعاليت ما بود. نقطه عطف اصلى در
اصلاح روش فعاليت و ساختمان تشکيلاتى (که اينک ديگر حقانيت خود را نه تنها در
بعد طبقاتى بلکه در بعد امنيتى نيز به ثبوت رسانيده بود) به دنبال پايان کنگره
اول اتحاد مبارزان کمونيست بوجود آمد. تجديد سازمان نيروهاى ضربه خورده جريانات
مختلف مارکسيسم انقلابى و گسترش مجدد فعاليت بر مبناى حوزه هاى حزبى در محل
زيست و کار کارگران و زحمتکشان تحت رهبرى يک مرجع سازمانده واحد، ماهها قبل از
تشکيل عملى حزب کمونيست ايران در دستور کار ما قرار گرفته بود. امروز، ٣ سال پس
از ٣٠ خرداد ٦٠، اين حرکت و جهت گيرى نتايج مثبت (اگر نه ايدهآل) خود را به
بار آورده است
.
بدين ترتيب تفاوتهاى اصلى زير، که جنبه امنيتى فعاليت ما را نيز تحت تاثير قرار
ميدهد، به نسبت سه سال قبل در وضعيت تشکيلاتى و عملى ما بوجود آمده است.
١-
بافت و محيط طبقاتى فعاليت رفقا و واحدهاى حزبى ما بطور جدى دگرگون شده است.
امروز اکثريت قابل ملاحظه فعالين ما در شهرها را نه روشنفکران انقلابى، بلکه
کارگران و انقلابيون حرفهاى که مستقيما در محيطهاى کارگرى فعاليت ميکنند،
تشکيل ميدهند، بدين ترتيب اولا نوع فعاليت روزمره واحدهاى ما تغيير کرده است و
بيش از پيش از قالب شکل سابقا رايج تبليغ و ترويج بيرون خطاب به طبقه
خارج شده و صورت کار مستمر درونى با طبقه را بخود گرفته است، ثانيا، به
غير از نشريات مرکزى و راديوهاى حزب که وظيفه تبليغ و ترويج سراسرى را بعهده
دارند، بخش عمده تبليغات محلى ما به صورت شفاهى و حضورى در محافل و روابط
کارگرى انجام ميگيرد. (بديهى است که حرکت براى سازماندهى تبليغات کتبى و نشر
اوراق تبليغى در سطح محلى در آينده در دستور عمومى ما قرار خواهد گرفت.
اما اين زمان هنوز نرسيده است، و امروز اين دستورالعمل حوزهها بطور کلى نيست.
تبليغ کتبى و يا انتشار نشريات محلى توسط حوزهها و واحدهاى محلى در مقطع کنونى
تنها با تاييد رهبرى حزب مجاز است)، و ثالثا، بُعد سياسى تماس با
کارگران (يعنى جنبههاى مربوط به تبادل نظر، ترويج و اقناع سياسى، به نسبت بعد
فنى آن، يعنى چگونگى بر قرار کردن اين تماس بصورت ادامه کار توسط فعالين
حزبى) از برجستگى بيشترى برخوردار شده است.
به عبارت ديگر "تماس گرفتن" با کارگران (که معضل سازمانهاى پوپوليستى بود) براى
ما سادهتر شده است و آموزش و اقناع کارگران وزنه بيشترى يافته است.
٢-
مساله امنيتى درجه يک سازمانهاى روشنفکرى قبل از ٣٠ خرداد، يعنى مساله هويت
اجتماعى فعالين (داشتن شغل، مسکن، مکان اجتماعى، اوراق هويتى محکم، روابط عادى
و غيره) براى ما امروز تا حدود بسيار زيادى حل شده است. حزب از ميان کارگران
نيرو جذب کرده است. به جاى تکيه بر فعالين فاقد هويت اجتماعى
(خصوصيتى
که در حزب به "مريخى" بودن، يعنى بيگانگى با کره ارض و زندگى زمينى مشهور شده
است)، امروز حزب ما عمدتا بر رفقائى متکى است که داراى هويت اجتماعى واقعى، جا
افتاده و باثباتى هستند.
٣-
سازماندهى هرمى (با ارتباطات و سلسله مراتب عمودى)، با سازماندهى منفصل و
"شانهاى"
جايگزين شده است. بديهى است که اين لزوما يک تکامل در ساخت سازمانى نيست، بلکه
يک انطباق اصولى و درست با اوضاع عملى موجود است.
ساختمان تشکيلاتى حزب، با قدرت گرفتن و رشد و افزايش پايه هاى اصلى آن
(حوزههاى محل زيست و کار) و با گسترش نفوذ حزب در ميان تودههاى طبقه بايد
نهايتا دوباره به سمت يک سازماندهى هرمى حرکت کند. اما تاکيد ميکنيم که اين
سياست امروز ما نيست.
ما امروز، و تا زمانى که مجموعه عوامل براى ترکيب هرمى واحدهاى حزبى، يعنى
ايجاد يک سلسله مراتب بهم پيوسته از حوزه تا رهبرى حزب (ايجاد کميتههاى
کارخانه، بخش، شهر و غيره) آماده و مساعد نگردد همچنان بر فرم سازمانى شانهاى
و منفصل تکيه ميکنيم. اساس اين فرم تشکيلاتى ايجاد و افزايش مداوم حوزههاى
حزبى است که هر يک راسا توسط عالىترين ارگانهاى اجرايى و سياسى حزب هدايت
ميشوند.
رفقاى ما اکيدا از ترکيب حوزههاى پايه و ايجاد اشکال ترکيبى و هرمى سازمانى و
سلسله مراتب عمودى بهم پيوسته منع شدهاند. از تماس افقى ميان حوزههاى حزبى
اجتناب ميشود و گسترش فعاليت اساسا بصورت شکل دادن به حوزههاى جديد، وصل کردن
شبکه کارگران و زحمتکشان هوادار حزب در پيرامون هر حوزه و بهبود و ارتقاء کيفيت
فعاليت حوزهها انجام ميشود. (در ضمن بايد تاکيد کرد که حتى در صورت آغاز پروسه
سازماندهى شهرى و منطقه اى حوزهها - يعنى آغاز سازماندهى هرمى - هنوز حوزهها
بسيارى از خصوصيات کنونى خود را حفظ خواهند کرد. ايجاد اشکال مرکب سازمانى در
آينده ابدا به معنى رجعت به سازمان سازىهاى پوچ و تصنعى پوپوليستى نخواهد بود.
مجددا تاکيد ميکنيم که رفقاى حزبى در شرايط کنونى وظيفه دارند موازين مربوط به
سازماندهى منفصل را در جزئيات رعايت کنند.)
اين شيوه سازماندهى بى ترديد در نوع ضربات پليسى احتمالى، دامنه و منشاء اين
ضربات و شيوههاى مقابله با آن تاثير ميگذارد. اولا وارد کردن ضربات وسيع از
جانب پليس به ما دشوارتر شده است. در صورت رعايت اکيد موازين سبک کار سازمانى
موجود از جانب رفقاى تشکيلاتى، ما قادر خواهيم بود تا در بدترين حالت ضربه
پليسى را در محدوده يک حوزه فعاليت کنترل کنيم و از اشاعه آن جلوگيرى نمائيم.
ثانيا، در عين حال، ارزش سياسى و عملى حفظ امنيت يک حوزه، بدليل روابط محکم و
عميقى که با کارگران محيط فعاليت خود ايجاد کرده است، به همان نسبت براى ما
افزايش يافته است. دورانى که با ضربه خوردن يک بخش به آسانى چند رفيق ديگر براى
حفظ ارتباطات و ادامه کارى "اعزام ميشدند"
گذشته است. روابط موجود هر حوزه حاصل کار و تلاش نسبتا طولانى رفقاى حوزه است و
در شرايط اختناق کنونى از سرگيرى اين فعاليت در حوزه مورد نظر براى حزب ساده
نيست. بعلاوه در مجموع جهات حوزههاى حزبى در تفکر سازمانى و نيز در پروسه عملى
فعاليت ما، نقش بسيار با ارزشترى از "جمعهاى سازمانى" در دوره رواج سبک کار
پوپوليستى دارد و فى نفسه واحد تشکيلاتى و سياسى ارزشمندترى محسوب ميشوند.
ثالثا، بدليل فقدان يک سازمان هرمى و رهبرى اجرائى و متمرکز محلى و عدم تمرکز
در تصميمگيرى واحدهاى حزبى، فلج شدن فعاليت بخشهاى وسيعى از تشکيلات در نتيجه
ضربات پليسى به يک حوزه و روابط آن غير محتملتر است. اين، يعنى حفظ امنيت
مراکز تصميم گيرى، ما را قادر ميسازد تا با متانت و دقت عمل بيشترى به هر ضربه
برخورد کنيم، رابعا، در مقابل، فقدان يک سازماندهى هرمى در عين حال به معناى
کند بودن عملى سيستم اعلام خطر در کل تشکيلاتهاى حزب، عدم امکان انتقال سريع
تجارب و اطلاعات امنيتى از حوزهاى به حوزههاى ديگر و بطور خلاصه بروز عوامل
منفىاى که فقدان ارتباطات عمودى سازمانى به آن دامن ميزند، نيز هست.
٤-
يک پديده "جديد" ديگر، تلاش روز افزون فعالين سابق جنبش کمونيستى و انقلابى
براى ارتباطگيرى با حزب است. اما تجديد ارتباط با حزب اکنون ديگر در سطح گذشته
انجام نميشود. هوادارن جديد و يا رفقايى که خواهان تجديد ارتباطاند با موانع و
معضلات مشخصى روبرو هستند که بار امنيتى قابل ملاحظهاى براى حزب و خود آنها
دارد. اولا، برخى از اين رفقا، از آنجا که در جريان تغييرات سبک کارى ما
نيستند، عمدتا از تجديد ارتباط، اجراى قرار با يک واحد سازمانى و اتصال
به يک حوزه موجود را مد نظر دارند، و راسا براى برقرارى اينگونه تماسها تکاپو
ميکنند. اين تکاپو، بويژه در موارى که به شيوهاى عجولانه و غير مسئولانه انجام
ميگيرد، امنيت خود اين رفقا و حوزهها و فعالين حزبى را که به نحوى از انحاء با
آنها در تماس قرار ميگيرند به خطر مياندازد. ثانيا، شناسايى و احراز هويت و
تشخيص صلاحيت امنيتى رفقاى خواستار ارتباط براى ما بسادگى قبل نيست. اينکه اين
يا آن رفيق "هوادار سابق پيکار، اقليت و يا فعال سابق ا.م.ک. و کومهله بوده
است"، بر خلاف چهار سال قبل، به خودى خود عاملى براى تضمين امنيت ارتباط نخواهد
بود. اطلاعات وسيع پليس سياسى از سازمانها (برمبناى ضربات قبلى به آنها) چنين،
"معرفى نامه"هايى را از اعتبار جدى ساقط ميکند. هر رفيق بايد اين اعتماد را
مجددا کسب کند.
و ثالثا، برخى از اين رفقا، بدون تسويه حساب جدى با روحيات آکسيونيستى و
شتابزدگى گذشته خود، به وظايف روتين حوزههاى حزبى کم بها ميدهند، در شيوههاى
فعاليت روزمره از عادات کهنه نبريدهاند و به دفعات از خط سبک کار کنونى ما
خارج ميشوند. در چنين اوضاعى هيچ فعال سياسى سابق و يا رفيق هوادار جديدى
نميتواند بدون از سر گذراندن يک دوره آموزشى فشرده و عميق، خود را با نحوه
فعاليت امروز ما منطبق کند. اين موقعيت در مجموع خلل و فرج متعددى براى حرکت و
مانور پليس سياسى بوجود ميآورد. در يک کلمه جذب تشکيلاتى هواداران جديد به نسبت
سابق از لحاظ امنيتى به مراتب دشوارتر و مستلزم دقت نظر بسيار بيشترى است.
٥-
پليس به نسبت چهار سال قبل صبر و فرصت بيشترى دارد. جمع آورى و تحليل اطلاعات،
تعقيب و مراقبت هايى طولانى، عدم تعجيل در وارد آوردن ضربه، از خصوصيات پليس
سياسى جمهورى اسلامى در شرايط کنونى است. بعلاوه مشاهدات و بررسىهاى موجود
نشان ميدهد که پليس به کمک ساواکى هاى تعليم ديده و خائنين، اقدام به طراحى
عملياتهاى مرکب و پيچيدهاى عليه نيروهاى سياسى ميکنند. در چنين اوضاعى، ضربه
نخوردن الزاما به معنى آلودگى نداشتن نيست.
چک کردن مداوم وضعيت امنيتى، بررسى و تحليل دقيق مشاهدات مشکوک و تلاش در کشف
رابط ميان موارد بظاهر مستقل و نامربوط اقدامات پليس، يک وظيفه دائمى فعالين
ماست.
٦-
و بالاخره بايد به پاک شدن نسبى آلودگىهاى امنيتى پيشين فعالين و
شبکههاى حزب اشاره کرد. پليس سياسى بخش زيادى از اطلاعات قبلى خود را مصرف
کرده و يا سوزانده است. سياست "تواب سازى" و استفاده از خائنين، با بالا رفتن
جوّ مقاومت در زندانها و بويژه با کساد شدن بازار مزدورانى چون فدائيان اکثريت
و تودهاىها، تا حدود زيادى به رکود کشيده شده است. اما تاکيد ميکنيم
که اين بهبود نسبى است و امکان ضربه خوردن از اين محل ابدا بطور جدى و
تعيين کننده کاهش نيافته و منتفى نشده است. آمادگى رفقاى ما در برابر ضربات
احتمالى پليس از فشار اطلاعات و هويت هاى لو رفته پيشين، به هيچوجه نبايد کاهش
يابد. تنها با حفظ دائمى اين آمادگى است که ما ميتوانيم از اين بهبود نسبى
اوضاع براى بدست گرفتن ابتکار عمل استفاده کنيم. رفقاى ما بايد همچنان هوشيارى
خود را نسبت به اين منشاء خطر حفظ کنند.
مجموعه اين عوامل به اين معنى است که مبارزه ما با پليس سياسى، امروز در سطح
کيفيتا متفاوتى جريان دارد. بهبود نسبى اوضاع امنيتى بهيچوجه نبايد نظر ما را
از خطرات کيفيتا متفاوتى که فعاليت و ادامهکارى ما را تهديد ميکند منحرف سازد.
برخى نقاط ضعف کهنه کاهش يافته و در مقابل نقاط آسيب پذير جديدى بوجود آمده
است. در سطح عمومى ميتوان گفت که دستگيرىهاى خيابانى و اتفاقى، تورهاى وسيع
براى دستگيرى فعالين شناسايى شده و اتکاء تمام و کمال پليس به اطلاعات لورفته
بتدريج جاى خود را به تلاش براى نفوذ در روابط تشکيلاتى حزب،
شناسايىهاى جديد از فعالين و روابط پيرامونى حوزهها و وارد آوردن ضربات موضعى
به يک يا چند حوزه و روابط آنها ميدهد. ما بايد ضمن حفظ آمادگى در مقابل
شيوههاى کهنه پليس، بويژه خود را براى مواجهه با شيوههاى جديد نفوذى جديد
آماده کنيم. شيوههايى که در عملکرد پليس سياسى بورژوازى در کشورهاى مختلف از
خصلت کلاسيک و جا افتادهترى نسبت به هجوم و تاخت و تاز علنى نيروهاى سرکوبگر
برخوردارند. بطور کلى اقدامات نفوذى پليس در رابطه با حوزههاى حزبى در دو سطح
مطرح ميشود. اول، نفوذ جاسوسان رژيم از پائين بصورت تماس عناصر نفوذى دشمن در
شکل به اصطلاح "هوادار" با حوزه حزبى. تلاش براى نفوذ از پائين مکررا اتفاق
ميافتد، بويژه آنکه کسب اطلاعات بطور روتين وظيفه هر خبر چين و جاسوس محلى رژيم
در محيط زيست و کار کارگران است و طراحى و تصميم گيرى در باره چنين اقدامى منوط
به دخالت سطوح بالاى ارگانهاى سرکوب و جاسوسى جمهورى اسلامى نيست. اين اقدامى
است که واحدهاى محلى جاسوسى و سرکوب، نظير شعبات سپاه پاسداران، کميتهها،
انجمنهاى اسلامى کارخانجات و غيره راسا به آن دست ميزنند. هر حوزه حزبى بايد
فرض را بر اين بگذارد که با گسترش فعاليت خود و تاثيرگذاريش بر محيط مورد نظر،
توجه عوامل محلى رژيم را به خود جلب ميکند و اقدامات پليسى براى کسب اطلاعات، و
از جمله تلاش براى نفوذ از پائين در روابط حوزه آغاز خواهد شد.
شکل دوم، نفوذ برنامه ريزى شده پليس براى شناسايى مستقيم اعضاى حزب در حوزهها
و بدام انداختن کل حوزه است. مواردى مشاهده شده است که دشمن کوشيده است با
ايجاد "هسته"هاى دروغين مستقيما با حوزهها و فعالين حزب تماس بگيرد و يا به
شناسايى هواداران مترصد اتصال به حزب بپردازد. اينگونه طرحها پيچيدهتر است و
براى پليس متضمن برنامه ريزى دقيقتر و همهجانبهترى است. اما در وجود چنين
طرحهايى ترديد نيست.
اين شيوههاى جديد پليس ما را به رعايت اکيد موازين معينى موظف ميکند.
١-
عدم تخطى از دستورات و رهنمودهاى حزب. رفقاى ما، اعم از حوزههاى رسميت يافته
حزب و يا هواداران، بايد بويژه اهميت حياتى رعايت موازين سازماندهى منفصل را
درک کنند. هر گونه اقدامى هر قدر خيرانديشانه و "مبارزه جويانه"
در جهت "فراتر رفتن" از اين سازماندهى، بدون دستور و تائيد مستقيم رهبرى حزب،
دروازه فراخى براى نفوذ پليس باز ميکند، و ما رابه شدت آسيب پذير ميسازد.
حوزههاى حزب در اين دوره وظيفه اتصال با يکديگر و ايجاد اشکال ترکيبى سازمانى
را ندارند. کاملا برعکس، همچنانکه بارها از صداى حزب کمونيست ايران اعلام شده
است، رفقاى ما موظفند رابطه هواداران جديدرا مستقيما با حزب برقرار کنند.
وبا تشکيل حوزههاى جديد متصل به حزب، ارتباط خود را با آنان قطع نمايند. تنها
در صورت رعايت اکيد اين نکته است که ما ميتوانيم اقدامات برنامه ريزى شده پليس
براى شناسائى حوزهها و هواداران حزب را خنثى نمائيم. رفقاى ما موظفند هر
پيشنهاد و پافشارى بر اتصال افقى حوزهها، از جانب هر حوزه ديگر را(هر قدر هم
که به اصيل بودن اين رابطه مطمئن باشند) فورا به حزب اطلاع دهند و قبل از
دستورصريح رهبرى حزب، دست به هيچگونه اتصال افقى با حوزههاى ديگر نزنند.
اتصال تنها هنگامى مجاز خواهد بود که دستور رهبرى مستقيما به هر دو حوزه مورد
نظر رسيده باشد و علائم شناسائى متقابل به اطلاع هردو حوزه رسيده باشد. هر
اقدام خود سرانه که اين ضوابط را نقض کند، فعاليت مارا به مخاطره خواهد افکند.
٢-
گسترش فعاليت حوزههاى مادرمقطع کنونى نه بصورت عرضى(يعنى اتصال به
حوزههاى هم سطح خود)، بلکه بصورت گسترش عمقى در درون طبقه کارگر و بسط روابط
و شبکه کارکران و زحمتکشان هوادار حزب در پيرامون حوزه در متن روابط طبيعى
اجتماعى بصورت محافل ترويجى کارگرى و غيره انجام ميشود. حوزه بايد انجام دائمى
و روزمره وظايف روتين و پايهاى خود، جلب کارگران جديد به حزب، بالابردن کيفيت
فعاليت و تقوٰيت ارتباط خود با رهبرى حزب را ملاک موفقيت خود قرار دهد.
٣-
وجود نشريات حزب، نوارهاى راديو، نوارهاى سخنرانيهاى مبلغين حزب و حتى نشريات
داخلى و برخى اطلاعات درون حزبى در نزد افراد، لزوما به معنى به ثبوت رسيدن
اصالت رابط آنها با حزب و صلاحيت امنيتى آنها نيست. بسيارى از اين متون و اسناد
در سطح وسيع علنا توسط حزب پخش ميشود و برخى ديگر ممکن است در اثر ضربات پليسى
بدست رژيم افتاده باشد. بنابراين ارائه اينگونه اسناد و مدارک نميتواند و نبايد
بعنوان مدرکى براى اثبات صلاحيت امنيتى افراد و محافل بکار رود.
٤-
حوزهها بايد راسا و بر مبناى امکان سازىهاى خود در محيط فعاليت، در بهبود
کيفيت و استحکام ارتباطات خود با رهبرى حزب تلاش کنند. اقدام به
"تقويت"
اين ارتباط با استفاده از امکانات حوزههاى ديگر کاملا نادرست است.
هر حوزه بايد خود ارتباطات لازم براى دريافت نشريه، پيام و اطلاعات و ارسال
اخبار و گزارشات را با رهبرى حزب بوجود آورد. رهنمودهاى لازم در اين مورد مرتبا
از صداى حزب کمونيست ايران پخش ميشود.
٥-
حوزهها در محل کار و زيست خود بايد از گسترش ناگهانى و نسنجيده روابط پيرامون
خود اجتناب کنند. هر هوادار جديد بايد مراحل گوناگون نزديک شدن به حزب را يک به
يک طى کند و در هر مرحله برحسب مجموعه عملکرد خود ارزيابى و قضاوت شود. هيچکس
نبايد از اين پروسه برخورد مرحله بندى شده معاف شود.
هواداران انقلابى و آگاه ما لزوم اين امر را درک ميکنند و در آن شتابزده
نيستند. آنان لزوم برعهده گرفتن وظايف گوناگون و حرکت تدريجى از مراحل و
مدارهاى دورتر به مدارهاى نزديکتر حزب را ميفهمند و در هر مرحله با اشتياق
وظايف محوله را انجام ميدهند. رعايت اين مرحلهبندى و قضاوت افراد در طول يک
پروسه عملى با مرحله بندى دقيق آزمون سياسى، تشکيلاتى و امنيتى، يک راه اصلى
حفظ استحکام حزب بطور کلى است. اين در عين حال بهترين شيوه سد کردن راه عوامل
نفوذى دشمن است.
٦-
حوزههاى حزبى در محيطهاى کارگرى بايد بدقت عملکرد کارگران مستعد را در عرصه
کار و زندگى روزانه و در جريان اعتراضات و مبارزات کارگرى مد نظر داشته باشند.
بسيار قبل از ايجاد رابطه تشکيلاتى با يک رفيق کارگر، حوزه بايد تلقى نسبتا
جامعى از خصوصيات فردى، سابقه مبارزاتى، افکار و عملکرد سياسى و درجه قابل
اتکاء بودن امنيتى اين رفيق داشته باشد، و بهترين و پيشروترين کارگران را بخود
جلب نمايد. حوزهها بايدحتى المقدور از محيط فعاليت خود، که برآن احاطه دارند
هوادار جلب کنند. حوزهها بايد هوادارانى که از شهرهاى ديگر يا از محيطهاى
خارج از عرصه فعاليت حوزه، با آن تماس ميگيرند را مستقيما به ارگانهاى رهبرى
مرکزى متصل کنند و هدايت آنها را به ارگانهاى مرکزى حزب بسپارند.
٧-
سازماندهى منفصل بدون استحکام ايدئولوژيک حوزهها و تقويت پيوند سياسى-
ايدئولوژيک درونى حزب راه به جائى نميبرد. استحکام ايدئولوژيک حوزه و کار
ايدئولوژيک حوزه در روابط پيرامونى يک نياز سياسى دائمى حزب است. اما اين امر
در عين حال ضامنى براى طرد عناصر متزلزل و نيز شناسائى عناصر نفوذى نيز هست.
محافل ترويجى (در سطوح مختلف) بدين ترتيب علاوه بر وظيفه آموزشى خود، از يک نقش
جانبى، اما بسيار مهم و موثر، امنيتى نيز برخوردارند. اين محافل، بخصوص اگر در
ردههاى مختلف (برحسب دورى و نزديکى به حزب) تشکيل شده باشند، يک سيستم قابل
اتکاء براى شناسائى و طرد عناصر نامناسب و جذب کارگران پيشرو و مستعد است.
٨-
اصل حداقل اطلاعات بايد اکيدا رعايت شود. به هر کس بايد تنها آن درجه
اطلاعات داده شود که براى انجام درست وظايف خود به آن نياز دارد.
آشکار کردن تعلق حزبى فعالين ومعرفى مبلغين و مروجين حوزه به رفقاى جديد، دعوت
اين رفقا به محافل ترويجى و يا شناساندن اماکن تشکيل جلسات به آنها بايد با
نهايت دقت و بر مبناى ارزيابى نيازهاى حزب و ظرفيت و نوع وظيفه هر رفيق جديد
انجام گيرد.
٩-
رفقاى ما موظفند هر اتفاق مشکوک و غير منتظره و هر اطلاعات امنيتى جديد را فورا
به حزب اطلاع دهند. تمرکز اطلاعات در باره فعاليت حوزهها در مرکز، اين امکان
را به مسئولين مرکزى ما داده است که بسيارى خطرات پليسى را با دقت نظر و احاطه
بيشترى به نسبت حوزهها تشخيص دهند و به موقع حوزهها و فعالين شهر را از خطرات
احتمالى و روابط آلوده با خبر سازند.
١٠-
و بالاخره، هواداران جديد حزب و يا رفقائى که خواستار تجديد ارتباط تشکيلاتى با
حزباند، بايد اکيدا موازين اعلام شده از طرف صداى حزب کمونيست ايران و نشريات
حزبى را رعايت کنند. حزب تنها ماحصل و نتايج کمّى فعاليت رفقاى جديد را در
قضاوت آنان قرار نميدهد. بى دقتى و سهل انگارى در رعايت اصول امنيتى در تماس و
مکاتبه با حزب، بى دقتى و عدم رعايت اين اصول در امر گزارشدهى و خبررسانى، و
عدم حساسيت در قبال جنبههاى امنيتى فعاليت و غيره، همه ملاکهايى است که در
قضاوت حزب از صلاحيت امنيتى فعالين نقش بازى ميکند. حزب کمونيست محق است که
براى حفظ امنيت و ادامه کارى انقلابيون کمونيستى که در اين جو اختناق خونين
وظيفه سازماندهى انقلاب سوسياليستى را بعهده گرفتهاند، فاصله خود را با هر
رفيق هوادارى که، ولو از روى بى دقتى و سهل انگارى، اندک شبههاى درصلاحيت
امنيتى خود بجا ميگذارد، حفظ کند. راه نزديکى رفقاى هوادار به حزب، فعاليت
مداوم و پيگير بر اساس رهنمودها و با رعايت اکيد موازين تشکيلاتى و امنيتى حزب
است.
مبارزه ما با پليس سياسى يک مبارزه جارى و دائمى است. ما بايد همواره، براى حفظ
ابتکار عمل سياسى خود، از لحاظ امنيتى لااقل يک گام از ارگانهاى جاسوسى
و پليسى بورژوازى جلو باشيم، و اين بدون رعايت اکيد انضباط، تشخيص و خنثى کردن
شيوههاى کهنه و جديد پليس سياسى و انتقال سريع تجارب امنيتى به ارگانهاى تصميم
گيرنده حزب مقدور نيست. همه رفقا را به حفظ هوشيارى در برابر مزدوران بورژوازى
فرا ميخوانيم.
منصور حکمت
٣٠
تير ماه ١٣٦٣
کمونيست، ارگان مرکزى حزب کمونيست ايران، شماره ١٢، ٢٥ شهريور ١٣٦٣
|