مبارزه، مذاکره با اتکا به مجمع عمومی قاضی مقیسه به رهبران کارگران هفت تپه، صاحبان نشریه گام حامی کارگران و گزارشگر اعتصاب کارگران، فعالان اول مه، مدافعان حقوق زن و ... بیش از یکصد سال حکم زندان داده است. ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه احکام صادره را زیر سوال برده است. مجلسیان رژیم احکام را ناعادلانه و نابخردانه دانسته اند. فرمانده سپاه قدس از حقوق کارگر حرف زده، دولت روحانی و وزارت کارش خفقان گرفته است. کمیسیون اجتماعی مجلس کارگران هفت تپه را به مذاکره دعوت کرد... همزمان، قاضی مقیسه از احکامش دفاع کرده و گفته، دنیا و آخرت را برای خود خریده است. به اعتراض کارگران آذر آب با گاز اشک آور حمله شده است. در حمله گارد ویژه به کارگران هپکو ۲۸ کارگر بازداشت و ۱۵ تن زخمی شدند. ۴۰ تن از کارگران هفت تپه تلفنی احضار شده اند. ۱۱ تن دیگر از کارگران هفت تپه به دعوت مجلس اسلامی به تهران می رفتند در مسیر شوش تهران بازداشت شده اند... حق با کیست؟ در این جنگ و مذاکره، طبقه کارگر ایران با که طرف است؟ جواب صحیح این است: با یک نظام! کل دستگاه های دولتی، قضایی، مجلس، سپاه و نیروهای سرکوب حافظ این نظام اند: نظام سرمایه داری ایران. حرف اول و آخر را قاضی مقیسه به نمایندگی کل این نظام زده است. او با احکامش دنیا و اخرت را خریده است. آخرت پیشکش، اما دنیا را برای خود و نظام سرمایه داری ایران خریده است. این منطق این نظام است که یکی با احکام قضایی، دیگری با پیشنهاد مذاکره و دیدار با کارگران، یکی با گاز اشک آور و بقیه با تهدید و تعقیب و دستگیری و زندان و شکنجه ی کارگران، می خواهند دنیای سرمایه و سود را بخرند و نظام شان با بهره کشی از گرده کارگر و تحمیل فقر و فلاکت به جامعه، بچرخد. اگر به صحنه سیاسی ایران و عملکرد دولت و نهادهای مختلف جمهوری اسلامی سرمایه داران نگاه کنی ممکن است بخشی از طبقه کارگر را متوهم یا گیج کند و از خود بپرسد بالاخره ما با که طرفیم؟ مقیسه بد است، رییسی خوب است. اطلاعات سپاه بد است، وزارت اطلاعات خوب است. قاسم سلیمانی قهرمان ملی است . روحانی از کارگران میخواهد مجانی کارکنند و کم بخورند، اما آغا و رهبر نگران است. مجلسیان محبت می کنند اما نهادهای سرکوب خودسر عمل می کنند! اما هیچکدام از این توهمات واقعیت ندارد. کل این سیستم در کنار هم و پشت هم، تمام هم و غم شان دفاع و حفاظت از نظام سرمایه داری ایران بهر قیمت است. به قیمت ندادن حقوق کارگر. طبقه کارگر در مسیر این جدال ها و مبارزه و مذاکره ها دو اصل اساسی را نباید فراموش کند: یک- فعالین و رهبران کارگری، تجمعات و مجامع عمومی، شوراها و سندیکاهای مستقل کارگری باید حرف مقیسه را جدی بگیرند. در جمهوری اسلامی برای حفظ منفعت سرمایه و سود، سرکوب اساس است. مذاکره مجلسیان هم در توازن قوای معینی در خدمت همین منفعت است. برای کارگران هم مذاکره بخشی از مبارزه برای احقاق حقوق خود و کند کردن لبه ی تیغ سرکوب دشمن است. اما فراموش نکنیم که تاثیر مذاکره تنها در توازن قوایی است که طرفین دارند. جمهوری اسلامی از طرفی چاقو را بیخ گلوی کارگر گرفته و از طرف دیگر او را به مذاکره دعوت می کند. نمایندگان واقعی و منتخب مجامع عمومی، شورا یا سندیکا هم به مذاکره می روند اما همزمان با اعتصاب و اعتراض توده ای خود، گلوی کارفرما را می فشارند و تا نتیجه مذاکرات اعتصاب را ادامه می دهند. بدون این کار توازن قوا نابرابر است و از مذاکره چیزی حاصل نمی شود. این که گویا جناحی یا نهادی از رژیم مدافع حقوق کارگر است، توهم و اشتباه محض است. اگر کسی مثل رییسی وعده ای می دهد و یا کمیسیون اجتماعی مجلس نمایندگان کارگران را به مذاکره دعوت می کند باید یقه شان را چسپید که وعده شان را انجام دهند وگرنه دروغشان آشکار و دستشان رو می شود. دوم- مطالبات کارگران اگر در سطح پرداخت معوقه ها باقی بماند و یا به تغییر مدیریت محدود گردد، همانطوریکه تا حالا بوده، در کشمکشی فرسوده کننده و گاهی با پرداخت مبلغی ناچیز بعنوان بخشی از معوقه ها، کارگران را سر می دوانند و برای خود زمان می خرند. اتفاق جدیدی که در اعتصابات فولاد و هفت تپه افتاد، علاوه بر طرح خواستهای مرکب و توقعات بیشتر، پافشاری بر مجامع عمومی و شوراهای کارگری بود. و این بعنوان نقطه قدرت کارگران، بورژوازی و دولت را به تکاپو انداخت. بورژوازی و کارفرما ها به خطر اتحاد و تشکل مستقل کارگری واقفند. بهمین دلیل طرح مجامع عمومی و شوراهای کارگری کل نظام را بسیج کرد، مستندها ساختند و از خطر کمونیسم و سوسیالیسم کارگری حرف زدند. و تلاش کرده و می کنند تا از طرفی با سرکوب نوع قاضی مقیسه و خشونت ضد انسانی زندانبانان، فعالین و رهبران کارگری را بترسانند و از طرف دیگر با عقب نشینی های مقطعی و طرح مذاکره و رسیدگی به مسایل کارگران، چهره ی ریاکارانه ی کارگر دوستی را از خود نشان دهند. طبقه کارگر در کشمکش جدید با کارفرما و دولت و نهادهای سرکوب قضایی واطلاعاتی، با طرح جنبش مجامع عمومی و شوراهای کارگری دست روی نقطه قدرت خود و نقطه ضعف دشمنان خود گذاشته است. پافشاری بر این راه و روش اتحاد و گسترش آن به مراکز بزرگ صنعتی، توازن قوا را به نفع طبقه کارگر تغییر داده و کارفرماها و دولت را مجبور به تن دادن به مطالباتی چون معوقه ها و کوتاه آمدن در مقابل رهبران و نمایندگان کارگران، خواهد کرد. طبقه کارگر در مبارزه و مذاکره خود با یک طبقه روبرو است. طبقه کارگر یک دشمن دارد و آنهم کارفرما و سرمایه داراست. سرمایه دار دولتی یا خصوصی فرقی نمی کند. در چهره ابراهیم رییسی، قاضی مقیسه، مجلس، دولت، بیت رهبری، سرداران سپاه و زندانبانان رژیم، فقط یک دشمن را می توان دید: سرمایه دار. در این کشمکش طبقاتی ، ابزارطبقه کارگر برای پیشروی و پیروزی، جنبش مجامع عمومی و شوراهای کارگری است. مجامع عمومی و شوراهای کارگری ابزار فعالین و رهبران کارگری، کارگران کمونیست و رادیکال و سوسیالیست، برای به پیروزی رساندن هر اعتراض و اعتصاب و مبارزه ای است. مظفر محمدی - مهرماه ۹۸ (اکتبر ۲۰۱۹)
|