ژن های "مرغوب" بورژوازی ایران!

 

 

 


 

فواد عبداللهی
 

"جامعه ما رسیده به نقطه تغییر و تنها نظاره گر اوضاع نیست؛ امروز دیگر کارگر نمیگوید که من کارگرم و وضعیت زنان مسله من نیست؛ یا زنان به گونه ای مبارزه کنند که بگویند کاری به مبارزه کارگران ندارم؛ امروز همه درد مشترک و حمایت از همدیگر را بعنوان یک وظیفه در مقابله با جمهوری اسلامی قبول کرده اند و دارند هزینه اش را میدهند؛ برای همین است که جامعه دارد اعلام همبستگی میکند با بیانیه ۱۴ نفره و میگوید نفر ۱۵ منم؛ جامعه ایران به نقطه ای رسیده که یک جرقه لازمه؛ اعتراض کارگران امروز ذکر مصیبت نیست، کارگران از جمهوری اسلامی عبور کرده اند؛ و میخواهند گذار کنند به یک شرایط دیگری؛ اما سوال اساسی این است که بعد از جمهوری اسلامی چی؟ باید لوازم این کار را داشت؛ تنها دید و نگرش کافی نیست؛ چه چیزی باید جای جمهوری اسلامی را بگیرد؟ جامعه ایران امروز برگشته به اوضاعی که ما همه با هم معترضیم؛ حالا که این شرایط فراهم شده از بسیجی بگیرید تا نظامی و دانشجو و کارگر و بخش هایی از روحانیت همه همدیگر رو پیدا کردند در مقابل یک دشمن مشترک؛ حتی آنهایی که صاحب پست های حساسی از لحاظ انتظامی و امنیتی در امور دولت هستند امروز معترض اند؛ این یعنی ما هم ناراضی هستیم. ما هم دیگر باور نداریم و نمیخوایم. میبایست به اینجا میرسیدیم که رسیده ایم که حتی کسانی که به نوعی در سیستم دستی داشتند، بفهمند که یک جایی بایستی از این نظام ببرند. هرچقدر که این دسته از افراد نارضایتی و اعتراض و فداکاری مردم را میبینند، بار اخلاقی و وجدانی بیشتری رو حس میکنند و این باعث مشود که ریزش ها در حاکمیت شروع شود. علتی که من در تمامی این سالها از سیاست نافرمانی مدنی و غیر خشونت آمیز دفاع میکنم بدین خاطر بود که میدانستم که نیازی به خشونت نخواهد بود اگر اکثریت نیروهایی مثل ارتش و نیروهای انتظامی که رژیم فکر میکند میتواند روی آنها حساب کند برای سرکوب مردم فردا نه تنها با رژیم نخواهند ماند بلکه در کنار مردم خواهند بود. بیانیه ۱۴ نفره یک نمونه ای است از این چیزی که من پیشبینی می کردم..." شبکه من و تو – گفتگو با رضا پهلوی

"با توجه به وضعیت حاد بحرانی حاضر به‌نظر سازمان آبان همه ما باید با قدرت تمام از سپاه و دیگر نیروهای نظامی کشور بخواهیم فورا کودتا کنند و حکومت ضعیف و فاسد اقای روحانی را ساقط نمایند. بعد هم باید فوری از آقای خامنه‌ای بخواهند که روحانیون را از نظام سیاسی کشور بیرون بریزد. این تنها راه نجات کم هزینه کشور است..." هوشنگ امیر احمدی – دبیر کل اتحاد برای ایران نوین

"ما هشدار می دهیم شیوع جریانهای کمونیستی محصول یک بحران اقتصادی و اجتماعی گسترده است که می کوشد طبق آموزه های مارکسیستی با دامن زدن به تضادهای اجتماعی مانند "کارگر -سرمایه دار " یا " مرکز- پیرامون " وحدت ملی ، انسجام اجتماعی و حتی تمامیت ارضی ایران را تهدید کند . مخاطب ما در این هشدار همه ی حاکمیت از دولت و مجلس و  شوراها و شهرداری ها  و صدا و سیما و قوای قضایی و نظامی و انتظامی و امنیتی و همه ی احزاب سیاسی و نهادهای مدنی از  اصلاح طلب تا اصولگراست که مبادا با نگاه بخشی و جناحی به داستان، اصل ماجرا را از یاد ببرند. نباید به بهانه عدالت اجتماعی، آزادی‌های اقتصادی را زیر سوال برد. صدای پای بازگشت سوسیالیسم به گوش می رسد..." بیانیه حزب کارگزاران سازندگی ایران در پی صدور احکام دادگاه متهمان شرکت نیشکر هفت تپه

۱- اینها همه ژن های ”مرغوب“ جسد گندیده بورژوازی ایران اند؛ روشها، منشها و تاکتیک های پاخورده ای که برای نجات هست و نیست طبقه حاکم از تلنگر خیزش های دیماه ۹۶ و عروج طبقه کارگر، هاج و واج، بازاری به هم زده اند؛ ایران جامعه ای در حال انفجار که به قول رضا پهلوی و حزب کارگزاران تنها نیاز به یک جرقه دارد و این جرقه را طبقه کارگر و سوسیالیسم بر پیکره اش می زند؛ این طبقه است که با عزمی راسخ علیه وحشیگری و بی عدالتی حاکمین سرمایه، قد علم کرده تا رهایی را به شیوه خود و برای خود به ارمغان آورد و دیگران را هم به همراه خود آزاد کند؛ شلیک تیر حضرات از روی برج مراقبت ویژه از بنیادهای دولت بورژوایی به سمت ”خطر“ انقلاب کارگری به جایی نمیرسد، تیر مشقی است. یونیفورم حاکمیت شورا و سوسیالیسم و سیاست و تحزب به تن طبقه کارگر ایران آنقدر برازنده است که خواب راحت را از چشمان امثال رضا پهلوی و همه جناحهای بورژوازی ایران گرفته است؛ ”خطر“ زمین لرزه را هر کدام به نحوی دارند به هم گوشزد میکنند؛ رشته ای همه را به هم وصل کرده است؛ یکی به درگاه سپاه و خامنه ای استغاثه میکند که هر چه سریعتر کودتا کنند؛ دیگری عطای ”رفراندوم“ و ”انتخابات آزاد“اش را به لقایش بخشیده و همراه با ارتش و بخش هایی از روحانیت و بسیجی ها و قدیم سیستمی ها کفش و کلاه کرده، خبردار ایستاده، در فکر نجات پدیده فاسد دولت و نهادهای حاکمیت بورژوازی است؛ بورژوازی ایران را چه شده است؟! یک بلاتکلیفی فوق العاده!

۲- مارکس میگوید: تاریخ دوبار تکرار میشود؛ بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به شکل کمدی! ما اضافه میکنیم که ”قهرمانان“ این تاریخ نیز دوبار به صحنه می آیند: یکبار در قامت ”اسطوره“ و بار دوم به شکل یک دلقک؛ و این دقیقا سرنوشت دیروز و امروز بورژازی ایران و ”اسطوره“ها و دلقک های این طبقه است؛ اما ”اسطوره“ بورژوازی ایران، خمینی و گوادلوپ بود؛ با خمینی و جمهوری اسلامی بلوغ خود را یافت و تنها در رکاب این جلاد بود که توانستند انقلاب عزیز ۵۷ را به خون کشند تا نفس دولت و ارکانهای حاکمیت بورژوازی را از آماج حمله مستقیم کمونیسم و حاکمیت شوراهای کارگری بدر برند. اینها ”موفق“ شدند گربه را دم حجله بکشند؛ برای طبقه کارگر و مردم ایران تراژدی عظیمی بود؛ فراموش نشدنی است؛ اما تجربه قیام بهمن ۵۷ از این به بعد کافی بود تا کودن ترین احزاب و نیروهای طبقه سرمایه دار در ایران سر عقل آیند و فکر قیام، اعتصاب، انقلاب و هرگونه حرکت وسیع توده ای برای اعمال حاکمیت جامعه از پایین علیه دولت را از محاسبات جدی خود در راه سرنگونی جمهوری اسلامی حذف کنند؛ همان ضرباتی که در قیام بهمن به ابزارهای حکومت سرمایه داری وارد آمد کافی بود تا احزاب و نیروهای بورژوایی درک کنند که قیام محرومین قبل از آنکه شیوه ”متعارف“ برای سرنگون کردن رقبا باشد، شیوه متلاشی کننده و فلج کننده هر نوع حکومت سرمایه داری است؛ بی خود نیست که امروز دلقک های بورژوازی ایران دنبال جانشین برای ”اسطوره“ شان می گردند؛ از آقای پهلوی تا بیت رهبری در هراس و وحشت از خیزش های دیماه ۹۶ و عروج هفت تپه و فولاد و هپکو و آلترناتیو حاکمیت شوراها، از فکر یک قیام آنهم یک قیام کمونیستی و کارگری بر خود میلرزند و با تمام قوا میکوشند تا مانع از آن شوند؛ سرنوشت جمهوری اسلامی به گونه ای شبیه موقعیت رژیم سلطنت در سال ۵۶ است؛ همانها که در فکر جانشین برای جسد رژیم شاه بودند امروز نیز در فکر جانشین برای جسد گندیده جمهوری اسلامی اند؛ ظاهرا جای خالی جمهوری اسلامی و آن ”اسطوره“ را قرار است دلقک هایی مثل رضا پهلوی به همراه تیمسار آقای امیر احمدی پر کنند؛ اینها شکل حاکمیت استبدادی را میخواهند که امنیت سرمایه را تضمین کند؛ سرکوب و استثمار وحشیانه و متمرکز طبقه کارگر، اما مد روز را میخواهند سازمان دهند؛ ظاهر متمدنانه تری داشته باشند و زیاد اسیر قید و بند آخوند و آیت الله نباشند؛

۳- اما اوضاع حاکی از آن است که ما به استقبال دور جدیدی می رویم؛ دوره جدیدی از رویارویی طبقات. جنبشي که امروز عليه جمهوري اسلامي ميداندار شده، قدرت خود را نه از این دلقک ها و ژنهای ”مرغوب“ بورژوازی بلکه از سوسیالیسم و طبقه کارگري ميگيرد که منفعتي در حفظ نظم موجود ندارد. جنبشي که اگر قدرت را بکف آورد، اقتصاد را به نفع محرومين و به نفع آنان که ناچار به تن دادن به بردگي مزدي و فروش نيروي کارشان شده اند، سازمان ميدهد. جنبشي که توليد را براي رفع نيازمندي هاي شهروندانش سازمان ميدهد و به تحميل فقر و فلاکت و بيکاري ۴۰ ساله بر جامعه ايران خاتمه ميدهد. اين جنبشي است که بدون قيد و شرط مذهب را افسار ميزند، آزادي هاي سياسي و برابري زن و مرد را تصويب ميکند؛ اعدام و شکنجه را ممنوع اعلام کند؛ آپارتايد جنسي را لغو ميکند؛ آزادي مطبوعات و تشکل و تحزب و اعتصاب را بي قيد و شرط تصويب ميکند؛ جنبشي که تحرکات اپوزيسيون راست و سياه را خنثي ميکند؛ ”چلپي“هاي ايران را بي آبرو ميکند؛ جنبشي که گوشمالي ميدهد آنهايي را که جامعه را از تغييرات بنيادين، از حماسه و پيروزي، از خلاصي از نکبت جمهوري اسلامي و نظام بردگي مزدي ميترسانند. اين جنبش قدرت خود را از خيزش ديماه محرومين ميگيرد؛ از پيکار بي وقفه تحرکات و اعتصابات فولادي ها و هفت تپه اي ها و هپکویی ها ميگيرد. پيکاري که مهر خود را بر پيشاني تمام تحرکات اجتماعي جامعه ايران کوبيده است. اين جنبش دارد با ظرافت تمام، لايه به لايه، طبق يک منطق طبقاتي قوي و روابط محکم جلو ميرود؛ موسيقي و فرهنگ و هنر و ادبيات و کل فضاي جامعه را دگرگون کرده است. اين جنبشي است که بر خاکستر سرکوب انقلاب ۵۷، اينبار اما براي پيروزي و نه تراژدی پا به عرشه گذاشته است. اين جنبش تاکنون خود را ثابت کرده است؛ اين جنبش براي به زير کشيدن جمهوري اسلامي و برپايي يک جامعه مرفه، آزاد، امن و سعادتمند، از هم اکنون در تقابل با اپوزيسيون راست قرار دارد. دشمنانش را میشناسد؛ شانس پيروزي جنبش ما بر جمهوري اسلامي از ميان بدر کردن اين نيروهاست؛ مرز ميان خوب و بد ترسيم شده است، این دوره جدید از مبارزه سر تسلیم در برابر آلترناتیوهای بورژوازی و دست بدست شدن قدرت در بالا فرود نمی آورد.

اینبار، کارگران و کمونیسم در ایران حکم به پیروز شدن خود داده اند؛ چشم تمام دنیا و منطقه به پیروزی ما دوخته است؛ پیروزی ما، پیروزی جنبشی خواهد بود که در آن توده های وسیع کارگران به گرد حزب آگاه خود، به گرد پیشروان و رهبران راستین طبقه کارگر متحد و متشکل قدرت را تسخیر خواهند کرد.

ما زمین را تسخیر خواهیم کرد.