یا ما یا دولت! از هفت تپه و فولاد به هپکو
ثریا شهابی
این سلسله از اعتصاب ها و اعتراض ها و تجمعات برای حقوق های معوقه در هپکو، در اعتراض به بیکار سازی ها، رکود، خصوصی سازی و فساد و اختلاس در خرید و فروش این واحد بزرگ صنعتی، که از چند سال پیش در جریان بود، امروز می رود که به هفت تپه و فولاد بپیوندد. آنطور که میثم آل مهدی ، کارگر فولاد اهواز و از رهبران اعتصابات مجتمع فولاد در پیام اش به هم طبقه ای هایش در هپکو، ضمن اشاره به مخاطرات تقسیم کارگران به بخش های مختلف و ممانعت از اتحاد کارگران میگوید: فولاد در چهار سال گذشته از هپکو درس های زیادی آموخت و امروز نوبت هپکو است که از تجربه فولاد بیآموزد! تا "با تشکیل (شورا)های مستقل درون کارخانه ها و ایجاد مجمع عمومی برای همفکری و تصمیم گیری جمعی، قدرت و آگاهی خود را در مدیریت شورایی به نمایش بگذاریم.تا همیشه نه فقط به عنوان انسان های معترض در کف خیابان بلکه به عنوان یک قدرت بزرگ متحد و یک صدا در برابر آنها بایستیم و قطعا در این راه اشکال نوینی از اعتراض را رقم خواهیم زد!" و "باید متحد و قوی به فکر آینده و مدیریت آن باشیم" (از پیام میثم آل مهدی ۲۹ اوت ۲۰۱۹) این تحرک، در ادامه اعتصابات هفت تپه و فولاد، در همان سیر، بر سر همان مطالبات، دسته و پنجه نرم کردن بر سر همان معضلات، و با همان شیوه ها و روش ها، در کنترل، تحت هدایت و سازماندهی طیفی از جنس همان رهبران کارگری است. معضل از حقوق پرداخت نشده و مالکیت واحد تولید و اختلاس و فساد در سیر دست بدست شدن این واحدهای صنتعی، رکود، خوابیدن یکی پس از دیگری بزرگترین صنایع سنگین در ایران، به معضل خصلت تولید و قدرت و توانایی دو قطب، صاحب سرمایه و دولت اش، یا طبقه کارگر و دولت اش، شیفت کرده است. طبقه کارگر در این سیر، واسطه های سنتی کارفرما و نماینده کارفرما و مقاطعه کار و شورای اسلامی و خانه کارگر و .. را دور میزند. مستقیما گریبان دولت، بعنوان نماینده طبقه حاکم، مسئول و پاسخگو فاجعه ای که بر سر جامعه خراب کرده اند، را میگیرد! یا دولت، یا طبقه کارگر! یا مسئولین دولتی در شهرداری ها و استانداری ها و وزارتخانه ها و … یا قدرت متشکل طبقه کارگر در شوراهای مستقل خودش، با مدیریت شورایی! یا اقتصاد کاپیتالیستی یا اقتصاد سوسیالیستی! یا تولید برای سود، به همان روالی که چهل سال گذشته در جریان بوده و امروزو پس از تولید طیف وسیعی انگل گردن کلفت مالتی میلیارد، به بن بست رسیده است، یا تولید برای رفع نیازها و رفاه همگانی! دولت راه حل و راه برون رفتی ندارد. دست بدست شدن واحد صنعتی از برادرزاده ها در بخش خصوصی به خود دولت، زندان و دستگیری و اخراج رهبر اعترضات و حامیان و متحدین آنها، پرونده سازی های امنیتی و .. هم نمی تواند این معضل را برای او، نه حل که حتی ذره ای تخفیف دهد! بن بست، بحران و فروپاشی اقتصاد کاپیتالیستی در ایران، که امروز سرتاپای نظام را فراگرفته است، گورکن اش را به میدان آورده است! وعده های مذاکرات آقای ظریف و کشمکش با آمریکا و اروپا و دیپلماسی و امید به تخاصمات قدرت های بزرگ و … تنها شانس برای خریدن وقت و باز نگاه داشتن دریچه اختناقی است، که به زور هم قادر به بسته نگاه داشتن آن نیستند! اقتصاد ایران، راه حل سرمایه دارانه حتی برای راه اندازی تولید و بکار انداختن صنایع ندارد! کار بی جیره مواجب و نپرداختن دستمزد ها هم قادر به نجات قایق به گل نشسته این اقتصاد در حال فروپاشی نیست! این یک روی واقعیت است. روی دیگر قطبی است که هرچند دستمزد کار انجام شده اش را میخواهد و برای معیشت به میدان آمده است، هرچند فقر و گرانی افسار گسیخته ای بر سرش خراب شده است، اما آستین ها را بالا زده و به میدان آمده است تا با کنار زدن همه واسطه ها، مستقیم پاسخ خود را به معضلات سرمایه بدهد که جامعه را به پرتگاه نابودی کشانده است. پاسخ اقتصاد ایران، پاسخ طبقه کارگر است! اقتصاد سوسیالیستی، تولید نه برای سود که برای رفع نیاز ها، است. قدرت و دولت و نیرویی که آن را متحقق کند، شوراهای کارگری و شوراهای مردمی در محل های کار و زندگی است. شوراهایی که با کسب قدرت سیاسی میتوانند با سلب مالکیت از انگل های مفت خور استثمارگر، چرخه تولید را برای رفاه همگان، برای رفع نیازهای طبقه کارگر و همه شهروندان، به حرکت درآورد. شما نمی توانید ما می توانیم، جواب طبقه کارگر صنعتی ایران است که به میدان آمده است. این خصلت این دور از سلسله تحرکات طبقه کارگر صنعتی است که از هفت تپه و فولاد امروز به هپکو رسیده است و فردا در مناطق و واحد های صنعتی دیگر سر بلند میکند. یا ما یا دولت، بی واسطه و میانجی و هرنوع "چند جانبه" نگری! یا ما یا دولت، باید برای فاجعه در جریان پاسخ خود را بدهد! یا طبقه کارگر یا طبقه حاکم ، که چهل سال است در جنگ یا صلح، در مذاکره یا معامله، در تحریم و غیرتحریم، با همه جناح ها و دسته بندی هایش، از شیره جان طبقه کارگر هرروز گردن کلفت تر و فربه تر و دزد تر و اختلاس گر تر و استثمارگر تر شده است! این محور این سلسله از تعرض طبقه کارگر صنتعی ایران است که به نمایندگی از جامعه، برای گرفتن حق اش به قدرت خودش، به میدان آمده است و گریبان یکی از وحشی ترین حکومت های معاصر را گرفته و محکم در حال فشار دادن آن است. "باید متحد و قوی به فکر آینده و مدیریت آن باشیم" دستگیری رهبران اعتراضات کارگری، فعالین و حامیان این بخش از طبقه کارگر که با این مشخصات به وسط صحنه تقابل های سیاسی در جامعه قدم گذاشته است، خشن ترین رفتارها و صدور احکام شلاق و حبس های طولانی و وثیقه های نجومی و انفردای و خراطی پرونده های امنیتی و … و بالاخره اعتراف یکی بعد از دیگری مقامات قضایی از رئیسی ها و روحانی ها تا این و آن نماینده مجلس و شخصت های نظام، در تقابل با این جنبش، خود با صدای رسا اعلام میکند که در ایران جدال بر سر چیست و چه کسانی در دو سو و دو قطب این جدال سرنوشت ساز هستند. این پدیده نوینی در تاریخ تقابل طبقاتی در ایران است. پشت خواست حقوق معوقه، خصوصی سازی یا باز گرداندن واحد های خصوصی شده، به فروش رفته و در واقع به حراج گذشته شده در لابیرنت پیچ در پیچ دزدی و اختلاس و فساد و پول شویی های افسار گسیخته انگل ترین رگه سرمایه داران در ایران، جدال سرنوشت ساز بین دو طبقه، با دو پاسخ ماکرو، یا ادامه منجلاب کاپیتالیستی موجود و یا سوسیالیسم، خوابیده است.
۱
سپتامبر
۲۰۱۹ |