باج سبیل جدید دولت از جیب کارگران بیکار
مصطفی اسدپور هفته پیش وزارت کار جمهوری اسلامی از طرح جدید بیمه بیکاری بنام "طرح پرداخت بیمه بیکاری با اولویت حفظ اشتغال موجود" پرده برداشت. این طرح از دو سال قبل تر در دوران وزیر کار پیشین، علی ربیعی، در حال بررسی بود. بنا به توضیحات عیسی منصوری معاون توسعه و اشتغال و کار آفرینی این وزارتخانه: " در طرح جدیدی برای پرداخت بیمه بیکاری طراحی شده است که براساس آن ۶۷ درصد حداقل حقوق را به فرد بیکار شده توسط دولت از محل صندوق بیمه بیکاری پرداخت شود و بقیه آن برای حفظ اشتغال موجود به کارفرما پرداخت شود تا شغل کارگر هم حفظ شود." برای روشن شدن مقاصد وزارت کار لازم به تذکر است که این طرح متعاقب و در تکمیل "طرح مشوق حق بیمه کارفرما" به اجرا در میاید. طرحهای مشوق و اساسا الگوی معافیت های مالیاتی برای کارفرماها در قبال بکارگیری نیروی کار کارگر یکی دو تا نیست. اینگونه روشها از جیب کارگر و از بودجه رسمی سبیل کارفرما را چرب میکند، استثمار و بهره کشی را بهبود میبخشد. نیت های بشدت طبقاتی ضد کارگری در این میان نیازی به افشاگری ندارد. جمهوری اسلامی نمونه منحصر بفردی در این زمینه نیست که حق طلبی کارگر را هدف قرار میدهند، میگویند، و در روز روشن، بی شرمانه و علنا اعلام میدارند که روزی کارگر در گرو کار و سود و رضایت خاطر کارفرما است. واقعیت اینستکه، بیمه بیکاری حاصل قریب به یکصد سال مبارزه جهانی طبقه کارگر هنوز جز محدوده معین قادر به کنار زدن قید و بندهای بهره کشی سرمایه نیست. بیمه بیکاری در اساس خود مشروط به عدم تمایل و اراده کارگر در شروع بیکاری است، محدودیت های بسیاری را شامل میشود که کارگر در دریافتی بیمه "جا خوش نکند"، محضورات اداری و معیشتی و اخلاقی زیادی در چرخش هستند که کارگر را به کار بازگردانند. در جمهوری اسلامی جایی است که حق و حقوق کارگر، در هر زمینه، سرفصل یک کشمکش سیاه و خونین را تشکیل میدهد و بیمه بیکاری در صدر این کشمکش ها قرار دارد. قبل از هر چیز منت "اشتغال" و بخصوص از جانب وزارت کار و دولت جمهوری اسلامی بسیار نچسب و نابجاست. "اشتغال" با همه جنون استثمار سرمایه هنوز یک بار مثبت از "انتخاب آزادانه کارگر" را با خود یدک میکشد. این انتخاب ریاکارانه است، انتخابی برای کارگر در کار نیست، معاش او در گرو کار و پیدا کردن کارفرمایی است که بهره کشی از کار آن کارگر را به سود خود بیابد، مفهوم "اشتغال" در برگیرنده فرسایش و کلنجار بی پایان برای مهار کردن ولع سیری ناپذیر سود است که از در و دیوار، چرخش ماشین ها، در خانه و خیابان جثه و وجود کارگر را در هم میفشرند. اما این مفاهیم از سر جمهوری اسلامی زیاد است. لجنزاری است که آب از سر آن گذشته و نیاز به بزک ندارد. "طفلک" آن دولت و مجلس و وزارت کار که شب و روز در کار است تا توقع و انتظار را در جنین تبار کارگری خفه کند، بترساند، ریشه امید و همیاری را بخشکاند، نان را به گرو بگیرد، و با شمارش مثقال و گرم از نیاز جسمی و بهداشت و تفریح آحاد خانواده کارگری و با انکار همه نیازها سر انسانها و انسانیت را به سنگ یکوبد تا چرخ بهره کشی اسلامی سرمایه در ایران را در گردش نگه دارند. با جناب معاون اشتغال وزیر کاملا حق دارد که از تدابیر داهیانه خود در زمینه "کاهش هزینه ایجاد اشتغال" دم میزند. خیلی ساده با طرح " پرداخت بیمه بیکاری با اولویت حفظ اشتغال موجود" کل هزینه را به گردن کارگر بیکار انداخته و در نردبان نکبت نوکری سرمایه به ارتفاعات تازه تری دست یافته اند. با این طرح کارگر مربوطه علاوه بر وظایف معمول، با برخورداری از دستمزد نازل تر، ۳۳ در صد از دستمزد را صرف باج سبیل کارفرما میکند. مطابق معمول مراحل و تضمین های اجرایی را وزارت کار و مجلس فخیمه و در صورت لزوم همپالکی های اوین با کمال میل عهده دار هستند. تا آنجا که به بیمه بیکاری مربوط است تمام تاریخچه کار و کارگر جمهوری اسلامی را میتوان در توطئه، جنون و دلقک بازی علیه این حق بدیهی کارگری خلاصه کرد. تعداد قوانین و تشبثات و توجیهات و خرده فرمایشات عمله و اکره مجلس و جماران و دولت تنها دشواری و رسوایی بیشتری را برای جانشینان به ارث گذاشته است. اما اهمیت بیمه بیکاری در وزن واقعی فعلی آن در بودجه دولتی و تعداد کارگران مشتاق در مراکز تولیدی نیست. مگر کل هزینه گیریم تمام مشمولین فرضی تا چه رقمی بالا میرود؟ مگر نه اینست که اضافه کاری امان طبقه کارگر را بریده است و نه گریز از کار؟ حمله به بیکاران و بیقراری مقامات در بند کردن به بیمه بیکاری یک جنگ ایذایی ضروری طبقه حاکم بر علیه کل طبقه کارگر، علیه حق طلبی و افق طبقاتی او است. موقعیت عمومی سرمایه (از جمله) با روند هر چه سریعتر به سمت "رشد و ئوسعه اقتصادی توام با کندی اشتغال" برای طبقه کارگر چاره ای جز تعیین تکلیف قطعی با حق بیمه بیکاری نمیگذارد. جمهوری اسلامی در این عرصه دست پیش میگیرد، خطوط تازه نبرد باز میکند و وقت میخرد. با پرچم بیمه بیکاری و با قطبی شدن جامعه بر سر حق بی چون و چرای آحاد جامعه برای سر باز زدن از استثمار، موجد آن حق طلبی و انسجامی است که میتواند طبقه کارگر را از تشتت دفاعی امروز به یک موضع تعرضی براند. آن تحرک، از همین امروز جز با رنگهای تند و تعرضی سوسیالیستی قابل تصور نیست.
|