دستمزد، معیشت و قیصریه ای برای آتش
مصطفی اسدپور مطابق محاسبات کانون شوراهای عالی کار سطح دستمزد کارگران معادل ۲۸ درصد هزینه های پایه خانواده کارگری است. این آمار مربوط به نیمه دوم ماه خرداد ماه است . با توجه به تداوم بلاانقطاع تورم، نباید در سیر نزولی این ارقام تردید داشت. همان محاسبات گویای رقم ۲۴ درصد برای کارگران بازنشسته و تحت پوشش تامین اجتماعی بود. این رقم تکان دهنده است. در بررسی چند و چون خبر، قبل از هر چیز باید از خواننده فارسی زبان این سطور در بکار گیری ولنگارانه "معیشت" پوزش طلبید. این کلمه، از فرط تکرار و از سر سیادت فرهنگ مبتنی بر سرمایه قبح خود را از دست داده است. آمار نامبرده، سیاه بر سفید از زبان مقامی در بالاترین و مسئولیت مستقیم اجرای قانون اساسی کشور دال بر تامین معیشت شهروندان کارکن جامعه باید و نمیتواند جز به گستاخی و دهن کجی به شریف ترین بخش آن جامعه معنا بشود. گیریم که که رسانه ها در التهاب مسابقه انتشار فاکت و حقیقت بسوزند، گیریم که پوست دوایر و مقامات جامعه در مواجهه با فقرا و گدایان و کارتن خوابها کلفت شده باشد، با این وجود، خونسردی در مصرف کلمه "معیشت" را توجیه نمیکند. بخصوص اینکه، از بالا تا پایین، از وزیر کار تا اخوند امام جمعه ده بالا و تا مقاطعه کار تازه بدوران رسیده حرف دهان خود را میفهمند و همه از یک موضع حرف میزنند. این موضع بوی خون میدهد و باید جدی گرفته شود. سطح معیشت کارگری، هدف و مصوبه "مذاکرات" سالانه دستمزدها، اساسا بر سر نیازهای خوارکی و در حد بخور و نمیر آن است. آدمیزاد چهارچوب محاسبات معیشت کارگری در ایران آن موجودی است که تفریح ندارد، به هیجان نمیاید، بیمار نمیشود، هیولایی است که نه به سقف و نه به لباس نیازی ندارد، روئین تنی است که با افزایش تورم حتی از اقلام پایه خوراکی بی نیاز میگردد. "معیشت" طوق لعنت است، به ارث میرود، مهر باطل بر توقع است، سرنوشت محتوم برای صغیر و کبیر کسانی است که دست برقضا سر از خانواده معینی درآورده اند. سطح معیشت خط آپارتاید اجتماعی و اقتصادی بخش عظیم جامعه است که چه بخورند، چقدر قد بکشند، چه لباسهایی بپوشند، کدام بازیها و داشتن کدام اسباب بازیها در کودکی آنها مجاز باشد، چقدر از عشق و محبت والدین خود بهره ببرند و... با کدام بیماریها، در کدام محله ها، و کدام قبرستان و با کدام مراسم کپه مرگ خود را بگذارند. سطح معیشت مقرر در جامعه به معنای گرسنگی دست جمعی کرور کرور آحاد خانواده های کارگری در آن جامعه است، تباهی و حسرت و ناامیدی است که در باتلاق میلیونی اعتیاد منتهی میگردد. سطح معیشت مقرر یک "حداقل" نیست، این رقم سقف ارزش نیروی کار، و به تبع آن سقف امنیت و رفاهیات و احترام کارگر هم هست. رقم دستمزد مصوبه شورای عالی کار و دولت بطور اتوماتیک سازماندهی رسمی و قانونی و شرعی کار کودک خانواده، تن فروشی، حراج کلیه، تنگدستی و گدایی، سوختن و ساختن با سرما و بیماری و مصیبت بیکاری، تسلیم و بیگاری در خدمت کارفرما را نیز دربرمیگیرد. با جمعیت امروز ایران دایره شمول ارقام ذکر شده بالغ بر ۴۰ میلیون نفر است که تازه از "سعادت" شغل، دستمزد و یا بازنشستگی برخوردارند. خاصیت دایره و دنبک بررسی ها و گزارشات تازه از وضعیت هر چه وخیم تر معیشت طبقه کارگر چه میتواند باشد؟ "تعیین" دستمزدها بر اساس حداقل معیشت و در مناسک "مذاکرات" البته که مسخره است. اما این ها نمایشاتی است که دولت و حکومت بورژوازی ایران بطور حیاتی به آن نیاز دارد، دست پیش میگیرد و موقعیت ضعیف خود را میپوشاند. بورژوازی در ایران حتی سعی ندارد وعده معیشت و سطح دستمزد و زندگی بهتری را در مقابل طبقه کارگر قرار دهد. کوپن، یارانه، سوبسید نان، پرداخت بخش هایی از بدهی دستمزدهای عقب افتاده قبلی و ... حداکثر افقی است که از بهبودی در سایه حکومت سرمایه در ایران میتوان به آن امیدوار بود. این افق نازل، مسخره و محقر است، اما برای سود سرمایه مطمئن ترین و کم هزینه ترین انتخاب ممکن است. "معیشت" از زبان نمایندگان سیاسی و رسانه ای این حکومت برای تحمیل تحقیر و زشتی این افق به طبقه کارگر است. میخواهد انتظار و توقعات را در هم بکوبد. خود بهتر میدانند، حتی اکر هزار هفت تپه را به زنجیر بکشند، کارگران توقعات و شایستگی و حق و زور خود را در مقابل "معیشت" و مقدرات سرمایه علم خواهند کرد. کافی است بخاطر بیاوریم کدام دستگاه عظیم سیاسی و امنیتی در توجیه و تحمیل دستمزدها و سطح معیشت موجود عمل میکند. مبارزه بر سر مطالبات "کوچک" دستاوردهای مهم برای طبقه کارگر است. هیچ دستاوردی کوچک نیست، نه فقط از نظر بسیج اتحاد کارگری، بلکه اساسا بخاطر ارزش مادی آن در زندگی واقعی. هر ثنار دستمزد و هر عدد کوپن، هر سوتی هر مقام و پادوی حکوتی و کارفرما جا دارد و میتواند در جمع کارگران به یک "دستمال" برای به "آتش کشیدن قیصریه" ، به بهانه ای برای بیرون دادن تلنبار خشم از وضعیت و کل معرکه جنایتکارانه "معیشت"تبدیل شود. اعتراض طبقه کارگر شاید هنوز و تا حدی به تکیه به "پای قانون" نیاز داشته باشد، اما قطعا و بیشتر پیشروی آن در گرو بلند پروازی و اعتماد بنفس و آرمان گرایی سوسیالستی و از طریق جلو دادن رهبرانی با افق سراسری است. با تشکیل اولین مجمع عمومی، ناباورترین و "واقع بین ترین" کارگران نیز از ظرفیت های موجود در جمع رفقای خود شاخ در خواهند آورد.
۱۲ اوت ۲۰۱۹
|