هنگامی که حرمت کارگر، بالا تر از احترام به پول است! میتوان سرنوشت خود را بدست گرفت!
ثریا شهابی
اظهارات پسا دیماه و پسا هفت تپه، امثال آقای جعفری ها و سلبرتی ها و شخصیت های دست راستی، چه عمامه و چه تاج برسر، در مورد طبقه کارگر و مردم محروم، ما را بیاد اظهارات مشابه چهل سال پیش می اندازد. روزهایی که قدرت حاکم امروزی، که تسمه از گرده کارگر و مردم محروم کشیده است و یکی از فاسد ترین و خشن ترین حکومت های سرمایه را شکل داده است، هنوز زیر پایش محکم نشده بود و او هم برای عوام فریبی “مستضف پناه” بود و طرفدار “پابرهنه ها”! همه کمر خمیده امثال خمینی ها و “قطب زاده ها “ در مقابل واقعیات آن روزها را بیاد دارند، که در مقابل جنبش “کارگر نفت ما رهبر سر سخت ما” برای “سفید” نشان دادن پرونده خود، یکی گفت که اصلا “همه ما کارگریم”! “خدا و اتم هم کارگراست” و دیگری خود را نماینده “پابرهنه ها” خواند! واقعیت این است که نه خدای مخلوق و ساخته ذهن بشر، کارگر است و نه “اتم” و نه اساسا اینکه آقای جعفری “زاده” چه کسی و با چه رنگی و در کجا و در چه رابطه جنسی است، کمترین جایی در تعیین جایگاه سیاسی و میزان عدالتخواهی او دارد. در عین حال امروز باردیگر طبقه کارگر علیرغم تمایل و روحیات طبقات بالا، خود را نه بعنوان موجودی بیچاره و معصوم و مظلوم و فقیر و پابرهنه و لازمه ترحم، که قدرت و نیرویی می بیند که جهانی از ثروت می آفریند! میداند که قدرت و ثروت و موقعیت آنها، محصول کار این طبقه است و “اعتراف” به آن را به آقای جعفری و دوستانشان در قدرت تحمیل کرده است. طبقه ای که امروز در ایران، یکی از خشن ترین و وحشی ترین حکوت های ضدکارگری در جهان را به بن بست و لبه پرتگاه کشانده است. بهررو! جامعه، بخصوص طبقه کارگر و محرومین در ایران، باید معذرت خواهی آقای جعفری و دوستان مشابه او را بپذیرد! ضمن اینکه درک میکند، که این معذرت خواهی نه ناشی از بیدار شدن وجدان خفته کسی است و نه نشان سازش آقازاده ها و حامیان شان در صف سلبرتی های طرفدرا دوخرداد و انتخابات ها با “پابرهنه ها”! این عذرخواهی تنها و تنها تحت فشار پیشروی جنبش طبقه کارگر، و حاشیه ای و منزوی شدن روحیات و فرهنگ طبقات دارا، در صف سلبرتی های جنبش راست در قدرت و در اپوزیسیون در ایران است. کسانی که امروز پس از سوختن پروژه اصلاحات و بازار های گرم جدال های “مشروع”، “مجاز” و “قانونی” در بالا، تماما ایزوله و حاشیه ای شده اند. بخشی خود را ناگزید دیده اند که گذشته خود را انکار، مدال “کارگر زاده بودن” برسینه بزنند و پرونده شان را “سفید” نمایی کنند! بخشی به بهانه حمله آمریکا کاملا به حاکمیت تکیه دهند! بخشی به امید برهم خوردن صحنه جدال در جامعه، که به خاطر پیشروی طبقه کارگر دست آنها از آن کوتاه شده است، به دفتر ترامپ و ناتو برای بازگرداندن آنها به صحنه سیاست در ایران، روی آورند. منزوی و حاشیه ای شدن، سلبرتی ها و شخصت ها و جریانات اپوزیسیون های مجاز درون و برون حکومتی، از طرفداران اصلاحات و دو خرداد تا انواع کمپین های راست احیا پادشاهی در ایران، همه و همه خصلت نمای یک تغییر توازن قوای واقعی در جامعه به نفع حرمت و کرامت کارگر و انسان محروم در ایران است. امروز دیگر این خانم ها و آقایان طیف ملی - مذهبی، اصلاحات چی ها، دوخردادی ها، توده - اکثریتی ها، که بخصوص برای گرم نگاه داشتن تنور مضحکه های “انتخابات” ها برو بیایی داشتند، نیستند که میدان دارند! جنبش های برحق علیه حاکمیت، امروز شخصیت ها، نمادها و چهره های خود را دارد. اسماعیل بخشی ها، میثم آل مهدی ها، علی نجاتی ها، رضا شهابی ها، سپیده قلیان ها، ساناز الهیاری ها، امیرحسین محمدی فرد ها، جعفر عظیم زاده ها، ندا ناجی ها، عسل محمدی ها، محمود صالحی ها، عاطفه رنگریزها، مرضیه امیری ها، محمد حبیبی ها، آنیشا اسدللهی ها، و دهها و دهها نام و چهره دیگر، امروز “سلبرتی” های دنیای سیاست در ایران، نمایندگان و سخنگویان جامعه، از تریبون های کارگری و آزادیخواهی در ایران اند! معذرت خواهی امثال آقای جعفری، تنها و تنها قامت بلند و کشیده رهبران جنبش کارگری، فعالین و سخنگویان و حامیان آنها را نشان میدهد. اظهارات مهوع دیروز امثال آقای جعفری که امروز تحت فشار ابراز وجود طبقه کارگر پس گرفته میشود، باید بتواند در چشم رهبر مبارزات کارگری و حامیان طبقه کارگر، در چشم چپ و کمونیسم در ایران، بار دیگر مقام و موقعیت خود را بیاد بیآورد! آن را در مقابل چشم ناباوران بگذارد! آن را سکوی پیشروی های بزرگ تر و تعیین کننده تر خود، در روزهای آتی کند! طبقه کارگر، با عروج خود در ایران پسا هفت تپه و فولاد، روانشناسی جامعه را تغییر داده است. مهم نیست که هنوز علیه بیکاری و برای حقوق های معوقه اش در جدال است! موقعیت اش برفراز سر اقازده ها و نمایندگان منافع شان در حکومت است. کارگر قدرت و نیرویی است که قدرت پول و ثروت و سرمایه و نمایندگان آن، به کار و خلاقیت و تولید او گره خورده است. علم و آگاهی رهبران مبارزات کارگری به این واقعیت است که موجب اعتراف امثال آقای جعفری به حرمت کارگر شده است! این معذرت خواهی، سرتعظیم فروآوردن در مقابل این واقعیت است، بدون اینکه کمترین توهمی نسبت به دشمنی تعظیم کنندگان با این قدرت هرگز وجود داشته باشد. بی تردید خنثی شدن و تسلیم مسالمت آمیز سخنگویان طبقات دارد، عین ارزوی ما و طبقه ما است. هرچند که به روشنی میدانیم که این تغییر شیوه و رفتار، تنها و تنها محصول قدرت ما است تا رحمت آنها! ایران، امروز گره گاه بحران های متناقض، آبستن تحولات تعیین کننده، نه تنها در ایران و خاورمیانه، که در جهان است. در همین شرایط، از یک طرف یک کشمکش مخرب، توسط دو صف دست به ماشه و ارتجاع بین المللی و منطقه ای، نفس میلیونها نفر در ایران و جهان را در سینه ها حبس کرده است! که آیا خبر انفجار نظامی و حمله موشکی به ایران یا مناطق تحت نفوذ ایران، سوت تخریب و بمباران دیگری که سراسر خاورمیانه را به خون بکشد، را خواهد زد یا نه؟ آیا در کیس ایران، میلیتاریسم افسار گسیخته غرب به رهبری آمریکا، توسط شرکا در اروپا و توازن قوا بین قطب های ارتجاع جهانی و منطقه ای، مهار خواهد شد! آیا استقبال جمهوری اسلامی ایران از این تقابل و به موازات تهدیدات نظامی آمریکا مقابله به مثل و رقابت، به قیمت به خطر انداختن تمام شیرازه جامعه به خاطر حفظ نظام، ادامه خواهد یافت یا نه! همه و همه تا جایی که به صف دشمنان باز میگردد، سوال های باز و کیس های بازی است. اما تا جایی که به صف مقابل، صف ما محرومین و تحت حاکمیت ارتجاع های محلی و ملی و بین المللی دست به ماشه زندگی میکنیم مربوط است، تنها و تنها یک آیا باید پاسخ بگیرد! صفی که اقای جعفری را به مغدرت خواهی و همه ناحیان و مصلحین نظام را به انزوا و حکومت را به عقب نشینی کشانده است، ایا میتواند با ایفای نفش مستقلانه خود، ورق را برگرداند و سرنوشت خود را از زیر دست و بال مشتی جنایتکار جهانی بیرون بکشد و خود آن را بدست بگیرد!
۸ ژوییه ۲۰۱۹
|