رویدادهای سیاسی هفته:

 

 

آذر مدرسی

 

فلسطین، معامله قرن و انتفاضه بعدی! 

حل معضل فلسطین، تشکیل دولت مستقل فلسطین و مردم فلسطین یکی از اولین قربانیان بحران خاورمیانه و کشمکش قدرتهای جهانی و منطقه ای است. مردمی که کمترین نقش و دخالتی در سرنوشت سیاهی که سالها است برایشان رقم زده شده نداشته اند.

 مردمی که ابتدایی ترین حق شان سالها است زیر بار منافع مشتی نیروها و دولتهای ارتجاعی دفن شده و مستمسک بند و بستها، کشمکشها و زد و بندهایشان قرار گرفته است. مردمی که محنت و مصائب زندگی شان، از تحقیر و بیحرمتی هر روزه تا قتل و کشتارشان دستمایه امتیازگیری و معامله بورژوازی ارتجاعی عرب از رقبای محلی یا بورژوازی جهانی قرار گرفته است.

 اینبار قرار است طرح "معامله قرن"، با عنوان پرطمراق "طرحی برای حل معضل اسرائیل- فلسطین"، با قول سرمایه گذاری ۵۰ میلیارد دلاری در کرانۀ باختری، نوار غزه، مصر و اردن و لبنان طی ده سال آینده و رشوه به عربستان، امارات، بحرین و ... چوب حراجی بر حقوق مردم فلسطین بزند. طرحی که به حق از طرف نیروهای فلسطینی "سیلی قرن" خوانده و رد شده  است. طرحی که در آن حتی یک کلمه در مورد معضل واقعی مردم فلسطین، در مورد تشکیل دولت مستقل فلسطین، در مورد سرنوشت مناطق اشغالی و .... دیده نمیشود.  

هیئت حاکمه امریکا باز هم در محاسبات خود اشتباه کرد. تصور میکردند  پس از قطع کمکهای مالی ۲۰۰ میلیون دلاری امریکا به مردم فلسطین و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر به آوارگان فلسطینی، مردم و نیروهای فلسطینی برای "معامله قرن" هورا کشیده و آزادی، حرمت، کرامت، حق و سعادت خود را چنین ارزان و حقارت آمیز خواهند فروخت.

 این طرح مرده به دنیا آمد! هنوز جوهر طرح خشک نشده، هنوز گارگاه دوحه تشکیل نشده اعتراض به آن و تلاش برای شکل دادن به مقاومتی عملی، انتفاضه ای دیگر، در جریان است. مستقل از توافقات امریکا و دولتهای مرتجع عربی، مستقل از سازش یا عدم سازش سازمانهای فلسطینی، موج جدیدی از اعتراض علیه این طرح، علیه مبتکرین و مدافعین آن، علیه دول مرتجع عربی در حال شکلگیری است. اعتراض و مقاومتی که امروز از نوار غزه شروع و دامنه اش به بغداد، قاهره، بیروت، مراکش، عمان و تونس خواهد کشید. "معامله قرن" آتش جدیدی بر بشکه باروت خشم و نفرت برحق مردم فلسطین و حامیان آن خواهد زد. آتشی که دول مرتجع عربی تاب مقاومت در مقابل آنرا نخواهند داشت. 
 

بن بست فضای جنگی، تحریم، مذاکره

 بیش از یکماه از حضور ناوگانهای امریکا در خلیج فارس و تهدیدات جنگی امریکا میگذرد، یکماهی که که همزمان با تشدید کشمکشها و کسترش تبلیغات جنگی، بن بست امریکا، بورژوازی غرب و دول منطقه، منجمله ایران، در سرهم آوردن بحران موجود را نشان میدهد. عر و تیزوها و فضای جنگی که که با هدف راه اندازی جنگ نظامی جدیدی براه نیفتاده بود، میلیتاریسمی که قرار بود فقط هراس و نا امنی بوجود بیاورد، علیرغم هدف اولیه آن، هر لحظه میتواند منطقه را به صحنه جنگ و کشتاری هزار بار دهشتناک تر از سوریه و افغانستان و عراق تبدیل کند.

 سیاستهای متغیر و بخشا متناقض امریکا، از "حمله میکنیم"، "ائتلاف جهانی علیه ایران" تشکیل میدهیم و تحریمهای بیشتر علیه ولی فقیه و ... تا چرخش از مذاکره با ۱۲ پیش شرط به مذاکره بی قیدوشرط با ایران، همه و همه حاکی از بن بست هیئت حاکمه امریکا در "مدیریت" بحرانی است که بوجود آورده . بحرانی که نه فقط بورژوازی اروپا، روسیه و چین، که بخشی از هیئت حاکمه امریکا نیز با آن "سر سازش" ندارد.

 بحرانی که امروز امریکا فقط یکی از بازیگران، و نه الزاما تعیین کننده ترین آن، است. بحرانی که از چین، روسیه، آلمان و فرانسه تا ترکیه، قطر، عربستان و اسرائیل در آن درگیر و سهیم اند. ترامپ نه فقط نتوانست با کشیدن نیروهای نظامی خود به منطقه، قدرت های اروپایی و کل هیئت حاکمه امریکا را به تمکین بکشاند،  بلکه آنان را عملا به مقابله ای عریان با خود و متحدین منطقه ای اش کشاند.

این بخش از بورژوازی فشار امریکا بر ایران و تشدید تشنج در منطقه را با پیچاندن دست متحدین امریکا در منطقه، ازجمله فشار به عربستان و پرنس جانی آن، بن سلمان، رو کردن نقش او در قتل خاشقجی و هیاهوی "حقوق بشری" حول آن، مخالفت فروش اسلحه به عربستان در هیئت حاکمه امریکا و بلوک کردن فروش اسلحه دولت انگلیس به عربستان، جواب میدهد.

 پایان دادن به این بن بست، به این دور باطل تهدیدات جنگی، تحریم، مذاکره، میلیتاریسم و تبلیغات جنگی، کار جنبشی رادیکال، آزادیخواهانه است تا با لایروبی منجلابی که بورژوازی برای میلیونها انسان در منطقه خلق کرده است، بشریت را از این سیر مخرب و ویرانگر رها سازد. 

 

 

 TEST