راهی را که هفت تپه و فولاد آغاز کرد!

 

 

مظفر محمدی
 

بدون شک خیزش دیماه ۹۶  نقطه عطفی در مبارزات و اعتراضات توده ای علیه جمهوری اسلامی و فلاکتی که به جامعه تحمیل کرده است، بود. این جنبشی بود که بند نافش را با کلیت جمهوری اسلامی و جناحهایش (اصلاحات و اصولگرایی) برید. جنبشی که در ادامه ی جنبش سبز و یا توکل به بالا نبود..

 این جنبش یک برآمد توده ای و عصیان و طغیان علیه گرسنگی بود . جنبشی  که  در تداوم خود ولو با فواصل معین اگر خودآگاه و سازمانیافته و دارای رهبری شود ، می تواند جمهوری اسلامی را به زباله دانی بریزد. اما پیروزی به معنای تحقق آزادی و برابری و کنار زدن نظام تبعیض و ستم و استثمار بورژوازی به فاکتورهای معین دیگری بستگی دارد که نمونه ای از آن را در اعتصابات کارگری اخیر مشاهده کردیم..

 اعتصابات کارگری هفت تپه و فولاد و حمایت معلمان و دانشجویان و بازنشستگان و چرخیدن سر جامعه به طرف طبقه کارگر، تصویر دیگری از مبارزه  و اعتراض علیه فقر و فلاکت و گرسنگی بود. تصویری طبقاتی و اجتماعی که نوک حمله اش به نظم سرمایه دارانه و تبعیض و نابرابری ناشی از آن است.

 این جنبش را نمی توان با ضدرژیمی گری صرف تعریف کرد.  بخش پیشرو و سازمانیافته طبقه کارگر، مهر خود را بر اعتراضات و جنبش های اجتماعی با خواستهای معین خود، زد. بخش خودآگاه تر طبقه کارگر اگر چه در آغاز با خواست دریافت حقوقهای معوقه به میدان آمد، اما در چهار چوب این خواست محدود نمانده و ایجاد شوراهای کارگری و مردمی را، هم بعنوان ابزار تحقق مطالبات اقتصادی و سیاسی و هم  شکل قدرت طبقاتی کارگران و زحمتکشان اعلام کرد .

 این اعتصابات  یک ابراز وجود طبقاتی کارگران بود که  بورژوازی حاکم را دستپاچه کرده و با تمام قوای نظامی و سیاسی و حکومتی به چاره جویی واداشت. بورژوازی این بار صراحتا از کمونیسم در جنبش کارگری و خطر آن حرف زد و این احساس خطر را مخفی نکرد.

 همچنین ابراز وجود صف مستقل و طبقاتی کارگران، تصویر و درسی به جامعه داد و توجه توده های محروم را به  قدرت اجتماعی کارگران علیه ستم و سرکوب و تبعیض و فلاکت، جلب کرد. 

 در حالی که بعد از خیزش دیماه ۹۶ همه چشم ها به خیابان و خیزشهای پی در پی و یکی پس از دیگری دوخته بود، اعتصابات کارگری اخیر این درس را به جامعه داد که، سنت کارگری و مبارزه طبقاتی فراتر و موثرتر از خیابان، در اعتصاب و ابراز وجود کارگران به مثابه یک طبقه است.

 نشان داد که اعتصابات کارگری ابزار قدرتمند یک طبقه است که کمر بورژوازی را خم می کند. وقتی چرخ تولید ولو در یک کارخانه و مرکز بزرگ کارگری می خوابد، کابوسی است که خواب را بر سرمایه داران و حاکمانشان حرام می کند. تجمعات و اعتراضات و تظاهرات های خیابانی  فقرا و زحمتکشان بدون پشتوانه ی قدرت نمایی طبقه کارگر و اعتصابات سراسری کارگری ، می تواند ضربه پذیر بوده و سرکوب شود. اما  رویارویی حاکمان سرمایه با اعتصابات کارگری، هزینه سنگینی برای حاکمان سرمایه به دنبال خواهد داشت. بویژه زمانی این اعتصابات سراسری و گسترده تر می شود، مطلقا قارد به  سرکوب آن نخواهند بود.

 اقشار زحمتکش و غیر کارگر و توده وسیع محرومان جامعه باید به  قدرت طبقاتی کارگران توکل کرده و یک صدا و یک صف پشت این طبقه بایستند و از آن حمایت کنند .

 اعتصاب کارگران هفت تپه و فولاد، صفحه جدیدی در مبارزه طبقاتی و مبارزه و اعتراض زحمتکشان و محرومان گشوده است. این تجربه بزرگ کارگری را نباید فراموش کرد. نباید بعنوان موردی از موارد دیگر و مشابه هزاران اعتصاب کارگری دیگر در این چند دهه و یا مبارزه ی روتین بخشی از کارگران، نگاه کرد. در این اعتصابات بخش پیشرو طبقه کارگر بعنوان مدعی صاحب جامعه قد علم می کند و کل طبقه و زحمتکشان و محرومان را به اتحاد در شوراهای کارگری و مردمی فرا می خواند. الگوی مجامع عمومی و شوراهای مردمی را بعنوان ابزار مبارزه و افق پیروزی زحمتکشان، پیش روی جامعه قرار می دهد .

 تجارب و الگو و درسهای این اعتصابات را باید مدام تکرار، تبلیغ و اهمیت و بزرگی جایگاه آن را به جامعه خاطرنشان کرد.

 راهی را که هفت تپه و فولاد آغاز کرده اند، راه توقف ناپذیر و افق اعتصاب سراسری مزدبگیران جامعه را پیشا روی دارد.

 نظام سرمایه داری ایران یا باید ازادی و معیشت و امنیت و رفاه جامعه را تامین کند و یا جایش به  حاکمیت کارگران و زحمتکشان بدهد . راه سومی نیست!

  

اردیبهشت ۹۸- مه  ۲۰۱۹