جمهوری اسلامی پازل چرا ماند و چگونه بماند!
ثریا شهابی
آیتالله علی خامنهای که حدود سی سال از چهاردهه گذشته رهبری حکومت ایران را برعهده داشته گفته است که جمهوری اسلامی به مرزبندی با رقیبان و دشمنان خود به شدت حساس است، "با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند."
از اظهارات خامنه ای در مورد مراسم چهل سالگی جمهوری اسلامی ایران.
موضوع برگزاری دهه چهل حاکمیت جمهوری اسلامی از زبان مقام معظم “ماندن” و “چگونه ماندن” است! گرفتن انگشت نشانه به پشت سر و “انداختن باد به غبغب” افتخار چگونه ماندن چهل ساله گذشته، تبلیغاتی است باز رو به خودشان و قرار است این تبلیغات نور امید را در دل دستگاه حاکمیت زنده نگاه دارد. وگرنه یادآوری گذشته "ماندن" و "چگونه ماندن" شان رو به مردم، تنها و تنها به نفرت و انزجار بیشتر از امروزشان، دامن میزند. اینکه از چه دریچه و زاویه ای برایشان مهم بود “بمانند” و راه “چگونه ماندن” از چه طریقی برویشان باز شد، موضوع این نوشته نیست. با این وجود پایین تر کوتاه به آن خواهیم پرداخت *! اینجا به امروز و “چرا ماندن ها” و “چگونه ماندن ها” از منظر مقام معظم، بپردازیم. بیانیه و خط دهی های مقام معظم٬ که قرار بود در مراسم سالگرد چهل سالگی جمهوری اسلامی، نوری در انتهای تونل بی آیندگی حکومت شان بتاباند، قادر نشد بر تونل تداوم حیات گذشته و بقا به شکل گذشته حتی یک چراغ موشی روشن کند. اما چگونه ماندن، و برای بقا با چه کسی، با چه “رقیب” و “دشمنی” جنگیدن، مهمترین سوال مراسم چهلمین سالگرد جمهوری اسلامی پسا دیماه، است. مقام معظم و کل دستگاه حاکمیت، امروز زیر فشار خیزش محرومین و متعاقب آن کارگر صنعتی در هفت تپه و فولاد، و در ایران “پسا دیماه” ، ناچار شده است که اعتراف کند که “خط و نشان کشیدن” ها و خط قرمز “دشمنان” و “رقبا”، در آنسوی مرزها٬ در حقیقت رو به “دشمن داخلی” دارد! جایی که میلیونها نفر از محرومین و طبقه کارگری که آگاهانه قد علم کرده و اعلام میکند که “دشمن ما داخلی” است، متقابلا حاکمیت هم از زبان مقام معظم، اعلام میکند که “دشمن شان داخلی” است! گواه این اعتراف، رفتاری است که با اعتصاب و اعتراض طبقه کارگر، محرومین و حامیان شان می کنند! مگر نه اینکه رهبر کارگری اعتصاب برای حقوق معوقه و همه حامیان و یاران اش، پیر و جوان و زن و مرد، را بعنوان “دشمنان داخلی” ، گروگان ساکت نگاه داشتن پایین، به اسارت گرفته اند! ناچار به اعتراف شده اند که معلوم است “دشمنان داخلی” است که عبارت است از، کارگر و رهبر کارگری و فعال چپ و کمونیست و سوسیالیست، و هر کسی است که برای عدالت و آزادی مبارزه میکند. چرا بمانند و چگونه بمانند، امروز و در چهلمین سال بقا جمهوری اسلامی، پس از شکست کامل ایدئولوژیک ارتجاع اسلامی در ایران، و پس از خلع سلاح شدن توسط جنبش محرومین، مهمترین موضوع روز شان است. با محرومینی که برای ابتدایی ترین خواست انسانی شان قد علم کرد ندو اعلام کردند، بیهوده میگویند تقصیر دشمن خارجی است و “دشمن اش داخلی است” دیگر نمی توان با “مرگ بر آمریکا” و “مرگ بر اسرائیل” و “زنده باد اسلام” و “ٱزاد سازی قدس” میلیونها نفر از شهروندان در ایران را، سرکوب کرد! امروز از افراطی ترین تا “لیبرال ترین” مهره های حاکمیت شان هم اذعان میکنند که جامعه ایران نه تنها کمترین شباهتی به جامعه آرمانی اسلامی ارتجاع ضد زن و ضد شادی ندارد، که در تعرض به ارزش های ضدبشری حجاب و قوانین و مقرارت اسلامی، افراطی ترین طغیان های اجتماعی - فرهنگی تاریخ معاصر را تجربه میکند. از فایزه رفسنجانی بخوانید که در مورد جمهوری اسلامی اش میگوید "از دیدگاه من فروپاشی محتوایی اتفاق افتاده است و تنها فروپاشی ظاهری و فیزیکی اتفاق نیفتاده است" . با کنار رفتن همه پرده های فریب و ریاکاری های تاریخی، مقابله شفاف و روشن با محکومین و چگونگی آن ، مشغله روز خامنه ای و کل دستگاه حاکمیت است! میلیتاریسم و جنگ و خطر “دشمن خارجی”، برای ساکت نگاه داشتن “دشمن داخلی”، که همه جناح ها، از کابینه تا مجلس و وزارت اطلاعات و دستگاه زندان ها و بیت رهبری و ..تاریخا علم کرده بودند٬ امروز برگه سوخته ای از تاریخ حیات جمهوری اسلامی اند. این برگه٬ امروز بسرعت جای خود را به اعتراف جمعی شان داده است ٬ که “دشمن شان داخلی” است و عبارت است از: طبقه کارگری که مهر سکوت را شکسته، رهبرانش، یاران و متحدین اش، چپ و سوسیالیست و کمونیست است،. در مقابل این "دشمن داخلی" تنها و تنها راه "ماندن" و "چگونه ماندن”٬ چه میتواند باشد! این مشغله روز مقام معظم در سالگرد چهل سالگی شان است. کنار زدن اسلام و اسلامیت٬ جلو آوردن ایران و ایرانیت٬ برای حفظ نظام! تا این بار به امید تکیه زدن به عظمت ایران و ایرانی، شیفت از دشمن، “دشمن اسلام” است به دشمن، “دشمن ایران” است، به امید باریدن باران “رحمت” و برکت میلیتاریستی از پاکستان یا عربستان یا .. بتوانند راه چگونه ماندن، شان را در غلبه بر این “دشمن داخلی”، بیابند. حتی اگر در این راه، بخشی از خود را قربانی کنند، در مقابل راست عظمت طلب و ناسیونالیسم ایرانی و دستجات قوم پرست و ملی و مذهبی و … کوتاه بیایند، به شرطی که بتوانند نظام سرمایه را از خطر تعرض طبقه کارگر محفوظ نگاه دارند، آماده هرگونه عقب نشینی، یا بقول مقام معظم “انعطاف” و “تصیح” و.. حتی “گوادالوپی” از درون هستند! سمت و سوی دشمن، امروز و پس از چهل سال، روشن است. از همیشه روشن تر است. “چرا بمانند” سوال طبقه شان است! پاسخ روشن است! در صف بورژوازی که بتواند از جمهوری اسلامی عبور کند، از سلطنت طلب تا مشروطه خواه، از “رژیم چینج” هایی که امروز شانسی ندارند، نزدیک ترین کاندید٬ جریانی جز دستجات درون حکومتی خود جمهوری اسلامی ایران نیست! همان “چرا آمدنی” که چهل سال قبل به قدرت شان رساند، تا بعنوان تنها کاندید موجود به نجات نظام سرمایه پس از سلطنت همت کنند، امیدوارشان کرده است که امروز با عبور از خود، عبور از جمهوری اسلامی، حکومت بورژوایی دیگری را، شاید به مراتب سیاه تر از گذشته خود، بر نظام سرمایه حاکم کنند! تا نظام حفظ شود! سوال این است که آیا طبقه کارگری که پس از خیزش دیماه از هفت تپه و فولاد، بپا خواست، با مطالبات برحق خود کل نظام را ، در بعد اقتصادی، سیاسی و قضایی به چالش کشید، فرصت و امکان امتحان “چگونه” مانده امروز را به دشمنان طبقاتی که، چشم در چشم او را مورد تعرض قرار داده است، میدهد؟. همه چیز گواه این است که، خامنه ای آرزوهایش را نشخوار میکند! توازن قوا امروز به سادگی چنین امکانی برای بقا به جمهوری اسلامی ایران ر ا نمی دهد. راه کار جدید ماندن، از زاویه ماندن جمهوری اسلامی یا بخشی از آن، سناریوی قومی، ملی و مذهبی، تفرقه و شکاف مذهبی و ملی و داستانی سیاه تر از گذشته شان است. جمهوری اسلامی در راه آزمودن “راه های جدید” ماندن، میتواند سیر فروپاشی خود را با فروپاشی جامعه و تبدیل ایران به میدان انواع دستجات قومی و مذهبی و .. همراه کند. بی راه حلی اقتصاد کاپیتالیستی، بخصوص در ایران انقلاب خیز، آرزوهای مقام معظم را بسرعت میتواند به کابوسی تبدیل کند. طبقه کارگر، کارگران رادیکال سوسیالیست، چپ و کمونیسم در ایران و حزب آن، میتواند برای همیشه نجات از جمهوری اسلامی را با نجات از ناامنی و فقر و اختناق و سرکوب، و تامین رفاه و آزادی و امنیت، توام کنند. * چرا ماندند و چگونه ماندند! برای نجات نظام از خطر قدرت گیری طبقه کارگر، چپ و کمونیسم و سوسیالیسم، در مدار کمربند سبز اسلامی و ضد کمونیستی دور “اتحاد جماهیر شوروی”، دوران جنگ سرد، به قدرت پرتاب شدند! چگونه ماندند! خرداد شصت، جنگ ایران و عراق، فرمان حمله به کردستان و “جنگ با کفار”٬ راه اندازی هالوکاست اسلامی و تحمیل آپارتاید جنسی و سرکوب سیستماتیک نیمی از جامعه، زنان٬ و دمیدن در شیپور ارتجاع اسلامی در ایران و راه اندازی دستجات تروریستی اسلامی در منطقه و در سراسر جهان! در این زمینه به صفحه حزب حکمتیست - خط رسمی، در مورد انقلاب ۵۷، رجوع کنید.
|