از اعتصاب کامیونداران تا اعتصاب بازاریان

مصاحبه رادیو نینا با مظفر محمدی

 

نینا: از اوایل خرداد ٩٧ در بعضی از استان های کشور اعتصاب کامیونداران  و رانندگان کامیون شروع شد که بی جواب ماند. این اعتصاب در مهر ماه ادامه یافت و از چهارم مهر ماه تا کنون در بیش از ٣٠٠ شهر کامیونداران و رانندگان به این اعتصاب پیوسته اند. تا کنون بیش از ٢٠٠ نفر از کارگران اعتصابی بازداشت شده اند و از سوی قوه قضاییه به اشد مجازات تهدید گشته اند. امروز هم شاهد اعتصاب سراسری بازاریان کشور هستیم. ابتدا می خواهم نظرتان را در باره اعتصاب کامیوندارن بشنوم.

مظفر محمدی: همانطوریکه شما هم گفتید اعتصاب رانندگان و کامیونداران دو هفته است در جریان است. خواستها و ابعاد این اعتصاب بر همگان روشن است. کامیونداران و رانندگان از گرانی و کمبود وسایل یدک از جمله لاستیک کامیون ها، نرخ پایین کالاهای حمل و نقل، از بیمه های کارگری، ناامنی جاده ها و فشار و رشوه خواری ماموران دولتی و غیره شکایت دارند. اما مقامات دولتی گوششان به مطالبات کارگران بدهکار نیست و در مقابل یا به ادعا دروغ از قبیل اینکه لاستیک بین کامیونداران توزیع کرده و یا اساسا به تهدید و بازداشت اعتصابیون پرداخته اند. دادستان تهران بیشرمانه کارگران اعتصابی را قطاع الطریق یعنی راهزن خواند. وقتی امروز به ابعاد سراسری بیش از ٣٠٠ شهر ایران نگاه می کنیم که کامیونداران اعتصاب کرده اند، معلوم نیست این فرومایه ها خجالت می کشند یا نه. کسانی که خود چهار دهه است مثل گردنه بگیرها همه داراییهای مملکت را قبضه و فقر و فلاکت و کشتار رابه جامعه تحمیل کرده اند، امروز می آیند و به کارگران می گویند راهزن. این جواب دولت و سرمایه داران به ابتدایی ترین خواست کامیونداران که یکیش نگرانی از امنیت مردم درجاده ها است.

 اعتصاب سراسری و جانانه ی کامیونداران و رانندگان و مطالبات برحق شان باعث شده که در سطح وسیع جامعه سمپاتی و حمایت بوجود بیاورد. در این دوره هر اعتراضی کوچک یا بزرگ  به گرانی و تورم و فقر و فلاکت با حمایت توده ای همراه است. این مبارزات میروند تا سازمانیافته شده و صاحب رهبری گردند. اتحادیه کامیونداران یکی از عوامل موثر در سراسری شدن این اعتصاب است.  امروزه سراسری شدن اعتصابات و اعتراضات دیگر جایی برای دشمن باقی نمی گذارد که بتواند با سرکوب و شانه خالی کردن جواب دهد.
 

نینا: بعد از خیزش دیماه تا کنون ما شاهد اعتراضات و اعتصابات مکرری بودیم. اخرین هایشان اعتصاب کامیونداران، اعتصاب بازاریان کردستان و امروز ١٦ مهر ماه شاهد اعتصاب سراسری بازاریان ایران هستیم. به نظر شما این سلسله اعتصاب و اعتراضات اخیر تا کنون چه رابطه ی معینی با هم داشته ودارند؟

مظفر محمدی: این سه مورد اعتصاب اخیر یعنی کامیونداران و بازاریان کردستان و بازاریان سراسرایران تقریبا همزمان و یا یکی پس از دیگری اتفاق افتاده است. اعتصاب کامیوندارها روشنه و ما در مورد اعتصاب بازاریان کردستان گفتیم که این مبارزه ریشه در نفرت و نارضایتی عمومی و فشار گرانی و تورم و فقر و فلاکت از جانب رژیم به جامعه  دارد. ما اعتصاب کردستان را بحساب جواب مردم به ندای ناسیونالیست ها نگذاشتیم و آن را جزئی از جنبش سراسری محرومان بحساب آوردیم. اعتصاب امروز هم همین خصلت را دارد. در متن مبارزه و اعتصاب کامیونداران، انتظار می رفت حمایتی سراسری انجام گیرد. و اعتصاب امروز این کار را کرد و در عین حمایت از رانندگان کامیون به کل فقر و فلاکت و گرانی و تورم و ناامنی که به جامعه تحمیل شده است اعتراض نمود. اگر همه ی این سلسله مبارزات و اعتصابات را کنار هم بگذاریم، ادامه خیزش دیماه علیه وضعیت نابسامان و غیر قابل تحمل زندگی است. مبارزاتی که در تمام ایندوره قطع نشده و مدام دولت و مردم و طبقه کارگر و سرمایه دار در کشمکش و مبارزه بوده است.

 موضوعی که در اینجامیخواهم اشاره کنم این است که بعضی ها می گویند بازاری ها منافعشان با سرمایه داران بزرگ و نگاهشان همیشه به بالا بوده است و حالا که منافعشان بخطر افتاده وارد میدان شده اند و نباید رویشان حساب باز کرد... گفته می شود این ها بخشی از کارگران و زحمتکشان نیستند و غیره

 اما کسی که این را می گوید خصلت این دوره و فشار و بحران اقتصادی و فلاکتی که به کل جامعه تحمیل شده است را درک نمی کند. وقتی حتی همان دستمزد ناچیز کارگر را بموقع نمی دهند، وقتی کارگر بیکار بیمه بیکاری و هیچ منبع درآمدی ندارد، حقوق معلم کفاف معیشت خانواده رانمی دهد و وقتی قیمت ها مدام نجومی بالا می رود... در نتیجه کسی قدرت خرید ندارد و کالاهای فروشندگان که همان بازاریان هستند به فروش نمی رود و نهایتا به ورشکستگی می انجامد و اکثریت این بخش به میان زحمتکشان سقوط می کنند. گرانی و تورم و دستمزد ناچیز گریبان طبقه متوسط را هم گرفته و به ورشکستگی می کشاند. نفرت از وضع موجود عمومی تر شده و غیر از بورژوازی بزرگ و شرکای دولت و دستگاه های امنیتی و سپاه و غیره بقیه جامعه یعنی طبقه کارگر و زحمتکشان و حتی طبقه متوسطه  خود را در جدال و مقاومت در مقابل رژیم می بینند. اعتصاب امروز بازار در سراسر ایران در پاسخ به این وضعیت است. بعضی وقتها تحرکات اجتماعی را نمی شود پیشبینی کرد. در خیزش دیماه هم همه گفتند ما غافلگیرشدیم. ولی ما همیشه گفتیم و ثابت هم شده که جمهوری اسلامی نه بلحاظ آزادیهای سیاسی و نه اداره اقتصاد جامعه در خدمت بهبود معیشت و زندگی مردم مشروعیتش را از دست داده است.  و خیزش دیماه مهر عدم مشروعیت کامل را بر پیشانی این رژیم زد. و ما از آن زمان و در ماه ها ی پیشاروی هم شاهد مبارزات متنوع کارگران و مردم خواهیم بود. تشدید و گسترش اعتراضات در دستور جامعه است. اشکال مبارزات مردم هم متناسب با توازن قوا تعیین می شود. الان جامعه از درون می جوشد. اوضاع بحرانی است و بحران انقلابی در پیش است، انتظار هر اتفاقی و هر شکل مبارزه ای در میان توده وسیع مردم جان به لب رسیده می رود. مردم مدام به این فکر می کنند که به اشکال مختلف صدایشان را بلند کنند، هر حرکتی را تقویت و گسترش دهند، به آن بپیوندند و سراسریش کنند.

 اعتصاب سراسری بازاریان ایران در حمایت از اعتصاب کامیونداران و به نوعی پیوستن به آن، تقویت  و گسترش آن است. خواستها سراسری است و مبارزه برای آن هم سراسری می شود. از یک صنف و یک بخش جامعه فراتر می رود و بهم می پیوندند. در نتیجه کل اعتراضات و مبارزات ایندوره از خیزش دیماه تا کنون کاملا بهم مربوط، با هم چفت و بر سر خواستهای سراسری است. اشکال مبارزه هم متنوع است. بعد از خیزش دیماه انتظار خیزش های بعدی می رفت، اما جامعه بنا به توان و نیرو و آمادگی خود اشکال مبارزه اش را تعیین می کند. اعتصاب آنهم به شکل سراسریش کم تر از خیزش دیماه نیست و حتی سطح عالیتری از مبارزه است. مردم در اعتصاب همبستگی و همسرنوشتی و همراهیشان را به نمایش می گذارند و احساس قدرت می کنند. این حرکتی آگاهانه است ولو هنوز درجه سازمانیافتگی و رهبری سراسری اش ضعیف است. و این را هم تداوم اعتصابات و اعتراضات اجتماعی و سراسری تعیین می کند.  اکنون در تمام گوشه و زوایای جامعه تب و تاب اعتراض و خاتمه دادن به وضعیت فلاکتبار که دیگر صبر و حوصله و انتظار زمان را ندارد، وجود دارد. کارگران شاغل وبیکار، بازنشستگان، معلمان، بازاریان و همه و همه یکی پس از دیگری و یا همزمان وارد این کارزار سرنوشت ساز می شوند. حتی در انجمن های هنری و فرهنگی و کانون های نویسندگان و شعرایی که شعر میگویند و در میان هنرمندان و سینماگران و فیلم هایی که می سازند، در تئاتر و موزیک و غیره صدای اعتراض به وضع موجود بلند است. همه صحبت از این دارند که وضع موجود قابل تحمل نیست.
 

نینا: این اشکال مبارزات و اعتراضات مردم به نظر شما همگی یا باهم جنبشی برای سرنگونی جمهوری اسلامی است؟

مظفر محمدی: ببینید، مردم جواب این سوال را دارند و تجربه کرده اند که خواستهایشان را دولت و سرمایه داران برآورده نمی کند. جواب دولت به تامین معیشت جامعه منفی است. امروز مساله این نیست که مبارزه اقتصادی کارگران برای افزایش دستمزد، بیمه بیکاری برای کارگران بیکار، امیدی برای متحقق شدنشان هست. امید به این نیست که معیشت طبقه کارگر تامین و به رفاهیاتی می رسند و گشایشی حاصل می شود. برای مثال دستمزد کارگران به نسبت تورم افزایش می یابد، یا بیکاران بیمه بیکاری میگیرند، یا معلمان حقوقشان بحد کفاف معیشت خانواده شان می رسد، مواد خوراکی و دارو و نان و آب و برق و هزینه ی مسکن جامعه تامین می شود. دیگر کسی گرسنگی نمی کشد و مریضی از بی دارویی نمی میرد...

 کل روند تاکنون نشان داده است که خواستهای مردم چه بلحاظ تامین آزادیهای فردی و اجتماعی و چه تامین ابتدایی ترین نیازهای اقتصادی و رفاهی جامعه، از آنجا که جواب نمی گیرد به جنبشی برای سرنگونی تبدیل می شود. جنبش سرنگونی اختراع کسی نیست یا کسی نمی تواند سرنگونی را به برنامه ی جنبشی تبدیل و تحمیل کند که مشغول کار دیگری است. سرنگونی به دستور جامعه آمده است. خود دولت و بورژوازی حاکم عدم مشروعیت را نشان داده و به اثبات رسانده است.

 جمهوری اسلامی قادر پاسخ به خواستها و نیازهای جامعه نیست. بحران اقتصادی و سیاسی اش به نهایت رسیده است. نه اینکه پول ندارد. پول هست اما کل داراییهای جامعه در قبضه و انحصار چندین بنگاه مالی و ملکی دولتی و سیاسی و نظامی و مذهبی است که به هیچ قانونی پایبند نیستند و حاضر نیستند ریالی برای نان سفره ی مردم خرج کنند. سالهای سال است در این مملکت بچاپ بچاپ است، ملوک الطوایفی است. جامعه ای ساخته اند که انسان در آن کم ترین حرمت را دارد. زن در آن درجه دوم است، کودک بیحقوق است، جوان بدون شادی و سرنوشت روشن است. سفره ی مردم خالی است. حتی حقوق کارگری را که کار کرده است نمی دهند. دولتی نیست که بگوید من به تامین معیشت جامعه پایبندم. و اگر نتوانم کنار می روم. برعکس میگوید نمیتوانم، نمیدهم و کنار هم نمی روم! جمهوری اسلامی به مردم اعلان جنگ کرده است. این جنگ برای مردم جنگ مرگ و زندگی است. ادامه ی این وضعیت مرگ است و خاتمه دادن به آن بنیان زندگی ازاد و مرفه. این دولت و رژیم حتی دیگر وعده ای نمی دهد. مردم دستش را خوانده و اگر وعده ای هم بدهد به وعده هایش باور ندارند. این درست نقطه ای است که رابطه دولت و مردم را تعیین کرده و رقم زده است. طبقه کارگر، زحمتکشان، معلمان، رانندگان و کل مزدبگیران، زنان و جوانان و غیره همه یک حرف دارند و می گویند: یا معیشتم را تامین و تضمین کن یا برو کنار. مردم به دولت میگویند که تو با زبان بی زبانی می گویید نمیتوانم و آزادی و رفاهی در کار نیست. پس تنها یک راه جلو ما قرار گرفته است و ما میخواهیم شما کنار بروید. این جنبش سرنگونی است. امروز به زیر کشیدن این حاکمیت به خواست اصلی و پیش شرط هر گونه آزادی و رفاه و نجات جامعه تبدیل شده است. رژیم و دولتش و نهادهای مافیایی نظامی و اقتصادی اش در پاسخ به مردم فقط به زور متوسل می شوند و به سرکوب. و این برای مردم فقط یک راه باقی گذاشته است که این قدرت زورگو را پایین بکشد. زور مردم در خیزش دیماه و اعتصابات کارگری و معلمان و بازاریان تا کنون نشان داده شده است. تظاهرات و اعتصابات و قیام اشکال اتحاد و قدرت اجتماعی برای سرنگونی جمهوری اسلامی است.
 

نینا: شعار "اصلاح طلب؛ اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" در خیزش دیماه در واقع پاسخ به همین وضعیت بود.

مظفر محمدی: دقیقا. حتی مردم از سر شکم سیری و زیاده خواهی نیامده اند و بگویند ما رفاه بیشتر میخواهیم که حتی اگر اینطور هم بود حق مردم است. ولی مردم می گویند شما دولت حتی ابتدایی ترین نیاز جامعه را نمیتوانی تامین کنی . نان، آب، داروی بچه ها و مریض ها، حتی هوای سالم و راهی برای ادامه زندگی و حیات باقی نگذاشته اید. و دولت و هیچ جناحی از آن جوابی به این خواستها ندارد. تنها راه باقی مانده جلو روی مردم سازماندهی جنبشی برای سرنگونی است.
 

نینا: در صحبتهای شما و امروز و بخصوص بعد از خیزش دیماه صحبت از آغاز پایان جمهوری اسلامی است. در این شرایط اپوزیسیون رژیم و گرایشات مختلف تلاش می کنند افق و برنامه های خود و مهر خود را بر تحولات کنونی و آتی بزنند. به نظر شما مسیر سرنگونی چگونه خواهد بود و جنبش سرنگونی با چه مخاطراتی روبرو است؟

مظفر محمدی: در رابطه با مساله سرنگونی جمهوری اسلامی و رابطه دولت مردم و سرنوشت آتی جامعه طبقات و گرایشات سیاسی جوابهای مختلف دارند.

یک بخش می گویند جمهوری اسلامی از سوریه و خاورمیانه عقب می کشد، نرمش قهرمانانه دیگری نشان میدهد و با امریکا و بورژوازی غرب برجام دیگری را امضا می کند و توافق می کنند، محاصره اقتصادی برچیده می شود و در نتیجه پول و سرمایه به ایران سرازیر می شود و جمهوری اسلامی نجات پیدا خواهد کرد و گویا جامعه هم سهمی خواهد داشت.  این یکی از راههایی است که بخشی از اپوزیسیون بورژوایی و راست پیش پای جامعه می گذارند و از آنجا از انقلاب مردم از پایین می ترسند سوریه را با انگشت نشان می دهند تا بزعم خود مردم را بترسانند.  ولی حتی اگر این اتفاق بیفتد بازچشم انداز بهبود زندگی مردم تاریک است. در پاسخ سوال دیگرتان گفتم که مشکل جمهوری اسلامی کمبود پول نیست. زمانی که محاصره اقتصادی هم نبود و کرور کرور درآمد نفت داشت نانی به سفره کارگر و زحمتکش نرسید. در نتیجه توافق احتمالی دیگر هم نانی به سفره مردم نمی آورد و تنها جمهوری اسلامی را حفظ می کند. بورژوازی ایران هنوز جمهوری اسلامی را با همه معایبش برای خود بورژوازی، بر انقلاب مردم و تغییر اساسی در جامعه به نفع طبقه کارگر و محرومان، ترجیح می دهد.

 بحران اقتصادی رژیم تا زمانی که جمهوری اسلامی فاسد و غارتگر و غاصب داراییهای جامعه بر مردم حکومت می کند چاره ناپذیر است. این سناریو اگر اتفاق بیفتد ممکن است بخشی از طبقه متوسط منتظر بنشیند و از صحنه کنار برود و طبقه کارگر و محرومان جامعه تنها بمانند. اما این هم بسیار کوتاه مدت خواهد بود. از طرف دیگرمردمی که بپا خواسته است، دست روی دست نمی گذارد تا این اتفاق در چند ماه و چند سال آینده بیفتد. مردم امروز با گرسنگی و فقر و مریضی و بی دارویی دست و پنجه نرم می کنند. مردم به این رژیم توهم ندارند، به هیچ جناح و برنامه و توافق و غیره اش اعتماد ندارند. این رژیم مشروعیتش را از دست داده است. این راه حل اگر برای رژیم چند ماهی عمر بخرد اما نجاتش نمی دهد! ما این راه را نمی پذیریم. ما به مردم اعلام کردیم که مردم منتظر کشمکشهای بالاییها در جهان و منطقه نخواهند شد. جدال امریکا و غرب و شیوخ خلیج با جمهوری اسلامی زمین بازی مردم نیست. جنگ و جدال بالاییها حتی اگر چند ماهی و نه چند سال طول بکشد، در همین چند ماه بسیاری از گرسنگی و بی دارویی خواهند مرد. هزاران هزار نفر در جاده ها می میرند، میلیونها نفر زندگیشان تباه و تباه تر خواهد شد و جامعه به فلاکت بیشتر  کشیده خواهد شد. و ما این راه و این سرنوشت را نمی پذیریم.

 راه دیگری این است که در نتیجه محاصره اقتصادی و فشارها و تهدیدات امریکا و شیوخ خلیج، جمهوری اسلامی فرومی پاشد. امریکا آلترناتیوهای خود را در داخل ایران می سازد. الترناتیوی از احزاب ناسیونالیست و قومی کردستان و الاحواز خوزستان و مجاهدین و مرتجعین بلوچستان و غیره و تسلیح و تجهیزشان می کند و به جان جامعه می اندازند و  یک جنگ داخلی و سناریوی سیاه راه می اندازد.  ما وجنبش آزادیخواهی و برابری طلبی باید در مقابل این راه بایستیم و نگذاریم اتفاق بیفتد. طرفداران محاصره اقتصادی که فکر می کنند به جمهوری اسلامی فشار می آورد و گویا تضعیفش می کند در حقیقت فلاکت مردم را تشدید و برای رژیم عمر و زمان می خرد. ما باید جلو این  مخاطره هم بایستیم و نگذاریم جنبش انقلابی مردم را به شکست بکشاند.

 راه سوم و تنها راهی که مردم شانس پیروزی در آن دارند، تداوم و گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی سراسری است. سازماندهی شوراهی مردمی در محل های کار و محلات زندگی است. تامین رهبری جنبش انقلابی است. قرار گرفتن طبقه کارگر در محور و در راس و رهبری اعتراض و اعتصاب و قیام مردم است. برنامه ما و مردم،  قیام و انقلاب با نیروی کارگران و محرومان جامعه است. این هم راهی برای جلوگیری از تداوم بیشتر عمر جمهوری اسلامی و تحمیل فلاکت بیشتر به جامعه و هم در تقابل با دشمنان انقلاب و مخاطرات جنگ های قومی و ارتجاعی جناح های گوناگون بورژوازی است.

 ما در اعتصاب سراسری کردستان گفتیم مبارزه علیه جمهوری اسلامی امر همیشگی ما است. اعتصاب مردم برحق است. اما ما نمی خواهیم اعتصاب مردم کردستان در چهارچوب جنگ نیابتی احزاب ناسیونالیست و دخالت شیوخ خلیج و نقشه ترامپ قرار بگیرد و به ابزاری برای قومی کردن جامعه و مبارزه مردم  تبدیل شود. این هشدار ما به مردم کردستان بود که مبارزه شما و اعتصاب شما علیه اعدام و علیه فلاکت جامعه، از حساب ناسیونالیسم و قومی ها و بند وبست آنها با امریکا و عربستان و بلوک ارتجاعی منطقه و  هیات ها و پول و اسلحه هایی که بین شان ردو بدل می شود، جدا است. گفتیم مردم! اعتصاب شما و اعتراض شما پاسخی به ندای قومی ها و "راسان" و جنگ نیابتی شان نیست و نباید باشد. گفتیم ما این را نمی پذیریم و اعتراض و اعتصاب مردم را نمی خواهیم به کیسه آنها برود.

 ما کمونیست ها و رهبران و فعالین آزادیخواه و برابری طلب صفوف جامعه باید طبقه کارگر، زحمتکشان، مزدبگیران، معلمان ، رانندگان، مردم محلات، بازنشستگان و زنان و جوانان انقلابی در ایران را به این باور برسانیم که نیروی رهایی جامعه فقط خود آنها هستند. سازماندهی اعتصابات سراسری و قیام و انقلاب همین امروز نه در آینده نامعلوم تنها راه رهایی ما و جامعه ی ما از تباهی ای است که به ما تحمیل شده است.

 ما باید به نیروی خود جمهوری اسلامی را بزیر بکشیم و انوقت هر کس بیاید و بگوید چه می خواهد و برنامه خود را به محک جامعه بگذارد، بدون اینکه اسلحه ای در کار باشد. بدون اینکه مردم را از اسلحه بترساند تا به او رای بدهند یا حاکمیتش را بپذیرند. هیچ جریانی حق ندارد اسلحه بدوش به محلات شهرها بیاید و مانور بدهد و رای مردم را بخواهد و یا سیاست و برنامه اش را به مردم تحمیل کند یا بگوید من حکومت می کنم . آنوقت است که شوراهای مردمی و شوراهای کارگری به انها خواهند گفت: دست اسلحه و زورگویی و تفرقه به نام این و آن قوم و ملیت و مذهب از زندگی ما مردم محلات و شهرها کوتاه! این راهی است که ما در پیش داریم و داریم طی می کنیم . ما به جریانات دیگر که به همه باهمی بودن دل بسته اند می گوییم ما احساس خطر می کنیم در مقابل ارتجاعی که در صفوف جنبش مردم نفوذ می کنند. ما در کردستان احساس خطر می کنیم وقتی که مردم بپاخاسته رژیم را به عقب نشاندند ناسیونالیستها و قومی ها بریزند و با لشکر و حشم و پول و اسلحه عربستان و ترامپ و غیره جناح پ ک ک از طرفی و مرکز همکاری ناسیونالیستهای کرد از طرف دیگر سر قدرت و ثروت با هم خواهند جنگید و سلامت و امنیت جامعه را به خطرخواهند انداخت. مگر همین اتفاق در کردستان عراق نیفتاد؟ چند بار جناح های مختلف ناسیونالیست کرد از جناح طالبانی و بارزانی و پ ک ک با هم جنگیدند و کشتند و مردم را خانه خراب کردند. این آن خطری است که ما باید از همین حالا جلوش را بگیریم و نگذاریم اتفاق بیفتد. کسی که این خطر را نمی فهمد و در کنار این جریانات ارتجاعی و پیمانها و فراخوانهایشان قرار می گیرد، دوست مردم نیست. در سطح سراسری ایران هم همینطور است.

 کلی دارو دوسته و جریان ارتجاعی و شاهی و مشروطه خواهی و لیبرالی و حتی خبرنگار و فرماندهان مردم در دنیای مجازی هستند که مردم را به این و آن عمل مورد نظرشان فراخوان می دهند. این ها صف کشیده اند و در کمال پر رویی هر اتفاق را به خود نسبت می دهند... این ها به چشم مردم خاک می پاشند، مایه زحمت فعالین و رهبران کارگران و مردم می شوند، و اکثرشان را ضد کمونیست ها تشکیل می دهند. این ها مردم را ابزار سیاستهای ضد مردمی می خواهند!

ما به این مخاطرات واقفیم و مردم را به آن آگاه می کنیم و هشدار می دهیم و جنبش انقلابی ما و مردم چشم به شوراهای مردمی و رهبران کارگری و کمونیستهای واقعی در صفوف طبقه کارگر و جامعه داریم تا اعتراض و اعتصاب و قیام و انقلاب خود را مستقل از ارتجاع با هر نامی و در هر لباسی سازمان دهیم! رهبران و شوراهای مردم است که تصمیم میگیرند کی اعتصاب کنند و حتی روزهای قیام را تعیین کنند و حاکمیت شورایی شان را از گزند ارتجاع قومی و مذهبی و جناح های دشمن در لباس دوست حفظ نمایند.

 ما کمونیستها و آزادیخواهان و برابری طلبان صفوف طبقه کارگر و مردم محروم در محلات، دانشگاه ها و صفوف معلمان و زنان و جوانان  را به سازماندهی صف طبقاتی و انقلابی خود دعوت می کنیم. جمع شویم، مجامع عمومی و شوراهای مردمی را بسازیم. حکمتیست های خط رسمی در صف مقدم این جبهه و قطب اجتماعی قرار دارد. تنها این می تواند استقلال و فاصله مردم را از جریانات و نیروهای بورژوایی و قومی و شاهی و مجاهدینی و غیره  حفظ کند.