اتفاقات اخیر در رابطه با سندیکای شرکت واحد

گفتگو رادیو نینا با امان کفا


 

هیمن خاکی: همچنان که مطلع هستید ما شاهد بیانیه از طرف سندیکای شرکت واحد بودیم که از طرح دولتی برای به وجود آوردن سندیکای دولتی و تقلبی در برابر سندیکای شرکت واحد  حرف می زند، شما در این مورد چه می گویید و چطور فکر می کنید؟

امان کفا: تا جایی که به خود پروژه برمی گردد، چیزی که سندیکای شرکت واحد به اسم "پروژهٔ سندیکا سازی دولتی" از آن اسم برده اند، باید به نکاتی توجه کرد.

برخورد جمهوری اسلامی به مبارزات کارگری در ایران همیشه روی این اصل بنا شده که به انحاء مختلف اعلام کند این مبارزات را به رسمیت نمی شناسد و به این اعتبار هیچ تشکل کارگری غیر از تشکل های دست ساز خود را که رسماً مورد قبول جمهوری اسلامی است، "قانونی" نمیداند. سندیکای شرکت واحد هم یکی از همین تشکل های کارگری "خارج از مدار" است که جمهوری اسلامی حاضر نیست آن را به رسمیت بشناسد. عین همین برخورد را ما در رابطه با سندیکای شرکت هفت تپه دیدیم. برای نمونه هر موقع که سندیکای شرکت واحد و هر تشکل کارگری دیگری که "خارج مدار" جمهوری اسلامی تصمیم گرفته باشد که مجمع عمومی خود را برگزار کند، مداوما با سد دولت روبرو بوده است. سندیکای کارگران شرکت واحد اینبار فراخوان مجمع عمومی داده است و دوباره با مقابله دولت روبرو شده است. این بار اول نیست و ما هر دفعه دیده ایم که جمهوری اسلامی به دلایلی که گفتم حاضر نیست اجازه تجمع و برپایی مجامع عمومی و تصمیمات کارگران را نیز قبول کند.

نکتهٔ دیگری که هست این است که وقتی که جمهوری اسلامی به مراجع بین المللی از جمله به سازمان جهانی کار دعوت میشود، در آنجا هم همین مشکل را دارد. در اجلاسهای "ای ال او" باید به قول خودشان نمایندگان سه بخش حضور داشته باشند: نماینده دولت، نماینده کارفرما و نمایندگان کارگری. در رابطه با ایران هیچگاه نمایندگان حقیقی کارگران در این اماکن امکان حضور نداشته اند و همیشه جمهوری اسلامی سعی کرده نیروهایی را که مورد قبول خودش بوده تحت اسامی متفاوتی به عنوان نمایندگان کارگران در سازمان جهانی کار جا بزند. اتفاقی که اخیرا افتاد این بود که بخشی از اتحادیه ها و شرکت کنندگان در سازمان بین المللی کار از جمله "سی دی اس" فرانسه، در کنفرانس آخرشان گفتند که این مسٔله قابل قبول نیست و از نمایندگان کارگری برای حضور در اجلاس این سازمان دعوت کرد و همین مسٔله برای جمهوری اسلامی مشکل ساز شده است. مدتی پیش زمانیکه نمایندگان همین سازمان تصمیم به سفر به ایران گرفتند، دوباره قرار شد که تعدادی از نمایندگانی را به آنها معرفی کنند که مورد تایید جمهوری اسلامی و وزارت کارش باشند. بهرحال جمهوری اسلامی با همکاری سازمان بین المللی کار سعی کرده اند سر و ته این معضل را هم بیاورند و به جهان نشان دهند که نمایندگان کارگری در ایران هم حق ابراز وجود دارند و با مشکلی مواجه نیستند.

یکی از راهکارهای همیشگی جمهوری اسلامی، که صرفا مربوط به امروز نیست و قبل تر هم در جریان بوده، این است که به عناوین متفاوت کسانی را به عنوان نمایندگان کارگران معرفی میکند. سندیکای شرکت واحد بعنوان یک تشکل جا افتاده و سنت دار امروز مورد هدف این سیاست جمهوری اسلامی قرار گرفته است. نتیجتا مسئله بر سر فقط شرایط امروز نیست بلکه ادامهٔ یک سیاست درازمدت تری است که امروز رسمأ و علنأ یقهٔ سندیکای شرکت واحد را گرفته اند. این که تا چه اندازه این پروژه را و از چه طریقی و توسط چه کسانی پیش برده میشود، فعلا ثانوی است. کل این پروژه بر سر این است که سندیکای کارگران شرکت واحد را تغییر دهند، آلترناتیو دولتی آنرا رسمیت دهند، و تا آنجا که بتوانند در بقیه تشکل های کارگری "خارج از مدار" جمهوری اسلامی هم، همین پروژه را ادامه بدهند.

اینکه یک عده دیگر به اسم سندیکا شروع به صحبت کرده اند، سایت می زنند، یک عدهٔ دیگر انواع و اقسام امکانات و پروپاگاند مجازی راه انداخته اند که به افکار عمومی بقبولانند که گویا دو تا سندیکا وجود دارد، کل این اغتشاش بخشی از آن مسیری است که منفعت اش به جیب جمهوری اسلامی سرازیر میشود. به این اعتبار، چنین پروژه هایی باید از طرف همه محکوم شود.

تلاش جمهوری اسلامی همانطور که گفتم سد بستن در مقابل اراده جمعی کارگران، تشکیل مجمع عمومی در واحدهای کارگری و تصمیمات خود کارگران حول سرنوشت مبارزات و تشکلات شان است. مسئلهٔ دیگر که فکر میکنم خیلی مهم است اینست که در فضای سرکوب و سانسور جمهوری اسلامی امکان اینکه شما مطالبات واقعی طبقه کارگر و تصمیمات آنها را بطور شفاف ببینید، سخت است. برای همین بالاخره مجمع عمومی راهی را پیش میگذارد که صدای طبقه کارگر به گوش همه برسد. جمهوری اسلامی دقیقا برای همین منظور در مقابل برپایی مجمع عمومی سندیکای شرکت واحد می خواهد سنگ اندازی کند؛ وزارت کار بطور مشخص همیشه بو کشیده که ببیند کجا بحث مجمع عمومی هست که اینها طرح های خودشان را سریعا قالب کنند. این کل پروژه جمهوری اسلامی است.
 

هیمن خاکی: همچنان که خودتان در صحبتهایتان اشاره کردید ما عموما در بحث سندیکا شاهد این هستیم که مسئله رهبری در سندیکا انگار که یک سیمای دایمی به خودش گرفته است. یعنی ما شاهد این مسئله هستیم. دوست دارم شما کمی در مورد این مسئله صحبت کنید که آیا این پدیدهٔ مسئلهٔ رهبری که انگار خصلت دائمی دارد، خصلت همهٔ سندیکا های کارگری است؟ از طرف دیگر، کارگران سندیکاهای کارگری اگر بخواهند مجمع عمومی بگیرند خوب قاعدتا در چهارچوب اساسنامه حق این را دارند که درخواست این را بدهند که مجمع عمومی برگزار کنند؛ چرا غیر قانونی است؟

امان کفا: اجازه بدهید یک نکته را تفکیک کنیم. تا جائیکه به سندیکای شرکت واحد برمیگردد خواست برگزاری مجمع عمومی و فراخوان برگزاری آن مربوط فقط به امروز نیست؛ قدیمی تر است. این جمهوری اسلامی بوده که همیشه مخالفت کرده. در نتیجه اینطور نیست که سندیکا با مجمع عمومی مخالفت کرده است و این تصویری که داده می شود که گویا عده ای می خواهند مجمع عمومی برگزار شود و عده ای نمی خواهند، گویا عده ای خواهان حق رای و شرکت کارگران در مجمع عمومی هستند و عده ای نمیخواهند، واقعی نیست. چنین بحثی اینجا در مورد سندیکای شرکت واحد مطرح نیست.

اگر در موردی یک سازمان کارگری خواهان این بود که بدون حضور اعضای خود و بدون تضمین امکان تصمیم گیری و دخالت گری اعضای خود همان تشکل تصمیم بگیرد، خوب حتما میشد در مورد آن صحبت کرد و آنرا نقد کرد. اما لااقل در شرایط امروز در رابطه با این مسٔلهٔ معین چنین چیزی واقعیت ندارد.

برعکس سندیکای شرکت واحد مرتب تقاضای برگزاری مجمع عمومی خود را کرده، ولی این دولت و وزارت کارش است که مخالفت می کند و اجازهٔ برگزاری نمی دهد. یا با بهانه جا و تغییر دائمی زمان آن، یا امکان حضور همه کارگران را غیر ممکن میکند و ... عملا مانع برگزاری آن میشود. چیزی که روشن است این است که این جمهوری اسلامی و وزارت کار مانع برگزاری مجمع عمومی شرکت واحد شده اند نه سندیکای شرکت واحد.

تا آنجایی که به ساختار سندیکا بطور عمومی بر می گردد این داستان باز هم قدیمی تر از این است. در هیچ سندیکایی اینطور نیست، لااقل تعداد زیادی از سندیکاها اینطور نیستند، که نمایندگان منتخب تا ابد نماینده هستند. این قدرت و توان تصمیم گیری اعضایش است که می تواند چارت سازمانی و خود سندیکا و غیره را تغییر دهد.

من یادم نمی رود در دوره ای که اعتصاب معدنچیان انگلیس در جریان بود یکی از تبلیغات آن موقع بورژوازی و بخصوص تاچر این بود که به "آرتور اسکارگیل" نمایندهٔ اتحادیه معدنچیان می گفتند کینگ آرتور (شاه آرتور). می گفتند که شما مثل شاه تاج سلطنت را سرت گذاشته ای و قرار است تا ابد آنجا بمانی. همان موقع ما گفتیم اینکه یک نماینده کارگر چند سال نماینده باقی میماند تصمیم معین کارگران در تشکل کارگری خودشان است که تصمیم می گیرند آن سازمان چگونه کار کند و پیش برود، گفتیم این بحث درون جنبش کارگری است و هیچ ربطی به بورژوازی ندارد. به دولت چه مربوط است که تصمیم بگیرد که یک نماینده مادام العمر نماینده میماند یا نه. این تصمیم خود کارگران است. اختلافات درون جنبش کارگری و یا میان بخشهای مختلف جنبش کارگری همیشه و همیشه مسئله ای مربوط به جنبش کارگری است و در حوزهٔ اختیارات تصمیم گیری کارگران است. وجود این اختلافات و حل آن به هیچ عنوان به بورژوازی و نمانیدگان آن در دولت نیست.

در مورد اینکه اتحادیه ها چگونه اداره شوند و فعالیت کنند، ما کمونیستها همیشه، همیشه خواهان شفافترین مکانیزم ها بوده ایم. یکی از مناسب ترین و بهترین راههایی که امکان بیشترین دخالت گری کارگران را فراهم میکند مجمع عمومی است. تصمیم اینکه مجمع عمومی به چه شکلی برگزار می شود، چند وقت یکبار برگزار می شود و غیره باید با کارگران باشد. از نطر ما مشکل زمانی شروع میشود که امکان تصمیم گیری از کارگران گرفته شود. این مشکل همانطور که گفتم مشکلی مربوط به جنبش کارگری است و مسٸله خود جنبش کارگری است و باید حلش کند. دولت نباید حق دخالت داشته باشد. جمهوری اسلامی اجازه ندارد، همچنان که تاچر اجازه نداشت، تصمیم بگیرد که چگونه کارگران رای می دهند؟ به چه شکلی رای می دهند؟ و چطور تصمیم گیری می کنند.

بگذارید من از این تجربه باز هم بگوییم در همان دوره با تشدید حملهٔ دولت تاچر به معدنچیان، یکی دیگر از فشارهایی که به معدنچیان می آوردند این بود که می گفتند رای کارگران، به ادامه اعتصاب یا هر مسئله دیگری، چگونه حساب می شود؟ می گفتند کارگران باید فردی رای شان را یک جا بنویسند و بروند. اما تصور جنبش کارگری این نبود. برای کارگران رای دادن به معنی تصمیم و اعمال اراده جمعی شان بود؛ تصمیمی که به شروع اعتصاب و دست از کار کشیدن شان تعبیر می شد. قدرت جنبش کارگری در تصمیم متحدانه و جمعی آن است؛ همان موقع بورژوازی انگلیس در مقابل این قدرت کارگران، برای مقابله با اعتصاب و قدرت تصمیم گیری جمعی کارگران پیشنهاد کرد هر کارگری فردی و در تنهایی رای دهد و حتی می گفتند اجازه رای پستی دادند و رای ها را پست کنید. حربه ای که به ضرر کل جنبش کارگری بود. می خواستند کارگران را به یک تکه کاغذ تبدیل کنند و اتحاد صفوفشان را با همین سیستم رای گیری بورژوازی در هم بشکنند؛ قدرت جنبش کارگری در فرد کارگر نیست؛ در اتمیزه کردن کارگر و محروم کردنش از قدرت تصمیم گیری جمعی اش نیست؛ قدرت کارگران در جمع و مجمع عمومی آنهاست؛ اتحادیه ها هم مجمع عمومی دارند. اینجوری نیست که اتحادیه مجمع عمومی ندارد. اتحادیه ها کنفرانسهای خودشان را می گذارند و انتخابات خودشان را برگزار میکنند؛ و این که تصمیم میگیرند. اینکه روند انتخابات چگونه است یا ریاست اتحادیه چند ساله باشد، تصمیم خودشان است. همانطور که کسی برنمیگردد بگویید که چرا روند ریاست جمهوری در آمریکا چهار ساله است یا فلان کشور سه ساله است. بالاخره در قانون اساسی شان نوشته اند و مردم هم به آن رای داده اند. اینجا هم حق کارگران است که تصمیم بگیرند که چگونه و به چه طریقی می خواهند نمایندگانشان را انتخاب بکنند. اینکه نمایندگان را برای چه مدت و چند دوره می خواهند انتخاب کنند، تصمیم آنهاست.

بهترین مرجع برای تصمیم گیری مجمع عمومی است و آنچه که امروز مانع برگزاری مجمع عمومی است نه سندیکای کارگران شرکت واحد، بلکه خود جمهوری اسلامی است.

جدا از اینکه چند نفر یا چه عده ای امروز نیز فراخوان مجمع عمومی داده اند، مهمترین مسئله اینجا همچنان این است که کارگران مطمئن شوند دولت آنرا به هم نمی زند و موج بگیر و ببند و دستگیری راه نمی اندازد. قدرت کارگری در این مجامع عمومی اش می تواند اعمال شود. اینکه آیا سندیکای شرکت واحد می تواند مجمع عمومی را فرا بخواند یا نه بحث دیگری است ولی مسٔله‌ اصلی امروز این است که جمهوری اسلامی امکان برگزاری این مجمع عمومی را نمیدهد.

نکتهٔ دیگر، به نظر می رسد تقابلی بین نوع تشکل کارگری و سندیکا و مجمع عمومی و شورا و غیره وجود دارد. این بحث گرچه بحثی است که معتبر و می شود در مورد آن حرف زد اما به مسئله مورد بحث امروز ما مربوط نیست.

کمونیستها همیشه گفته اند خواهان شوراهای کارگری هستند. این به این معنا نیست که مخالف اتحادیه هستند. چون خیلی از جاها جنبش کارگری چاره ای ندارد جز اینکه اتحادیه بزند. برای مثال کارگاه هایی که کوچک هستند و پخش و پلا هستند و امکان تشکیل شورا برایشان سخت است یا خیلی از بخشها که مجبور می شوند اتحادیه بزنند. کمونیستها مخالف اتحادیه نیستند، علیه اتحادیه نیستند. ولی خواهان برگزاری شورا، در هر کجایی که ممکن است، هستند. مجمع عمومی به عنوان پایه بوجود آوردن و به عنوان شورای پایه است. اینطور نیست که اتحادیه ها مخالف برگزاری مجمع عمومی هستند و یا آنرا برگزار نمیکنند. در خیلی از کشورها اتحادیه ها مجمع عمومی شان را برگزار می کنند و انتخابات هم می کنند. اینکه حالا چند دوره و چند سال و چه شکلی است و چه تصمیماتی می گیرند، بستگی دارد به میزان توان و هشیاری و آگاهی و فعالیت نیروی ها و بخشهای متفاوت اتحادیه و مشخصا کمونیستها در آن عرصه که می توانند تا چه حد شرایطی را به وجود بیاورند که تضمین کننده بیشترین و بهترین وجه از دخالت کارگران باشد. ما کمونیستها همیشه گفته ایم که ویژگی مجمع عمومی در این است که نمایندگان منتخب هر موقع که کارگران عزم کنند قابل عزل اند. یعنی امکان انتخاب کردن و عزل کردن جزء حیطهٔ اختیارات مجمع عمومی است. جمهوری اسلامی در مقابل این پدیده ایستاده است.

یک نکتهٔ دیگری هم که فکر می کنم اینجا مهم است که به آن اشاره کرد این است که توجه کنیم که جمهوری اسلامی این پروژه را امروز شروع نکرده است. مدتی است که شروع کرده است و مشخصا سندیکایی مثل شرکت واحد را هدف قرار داده است؛ هرچه باشد چهره این سندیکا رو به بیرون و مجامع بین المللی از بقیه شناخته شده تر است؛ حضور نمایندگان این سندیکا در سازمان جهانی کار و برسمیت شناختن آنها در برخی از مراجع بین اللملی برای جمهوری اسلامی دردسر ساز شده است. بخصوص که جمهوری اسلامی در ایندوره تلاش میکند که خود را همجهت با استاندارهای بین المللی و رعایت کردن آنها نشان دهد و تلاش میکند که خود را بعنوان نماینده کارگر در مراجع بین المللی قالب کند. امروز این تصویر شکسته است. جمهوری اسلامی از دخالت مستقل سایر بخش های طبقه کارگر ایران در مجامع بین المللی به هراس افتاده است. و به این اعتبار میخواهد در مقابل سندیکای شرکت واحد و مجمع عمومی آن سنگ اندازی کند.

به نظر من الان مشکل این نیست که فراخوان مجمع عمومی صادر شده است یا نه؛ الان مسئله بر سر فشاری است که به جمهوری اسلامی در رابطه با سر هم کردن پروژه های زرد دولتی به موازات سندیکاها و تشکلات واقعی کارگران است. هر نیرویی خواسته یا ناخواسته وارد این داستان شود، عملا آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزد. جنبش کارگری در ایران و سندیکاها و تشکل های متفاوتش، به هر شکلی رسمیت قانونی دارند یا ندارند، اجازه دارند تصمیم بگیرند که کارگران آن بخش چگونه اتحادیه یا سندیکا یا تشکل خود را پیش ببرند. همانطور که گفتم این قدرت نفوذ و عملکرد فعالین آگاه و کمونیست ها است که بتوانند به بهترین وجه و بهترین راهی که می شود دخالت گری کارگران را در مورد همه مسائل مربوط به اتحادیه، سندیکا و .... تضمین کنند. ما همیشه گفته ایم که مجمع عمومی جایی است که همهٔ کارگران می توانند با رای مساوی در آن شرکت و در همه مسائل دخالت کنند. با حضورشان در کنار هم و با قدرت همدیگر و با دیدن رهبران عملی شان می توانند ظرفیت و امکانات متفاوت را در اینکه به کدام سمت بروند و چکار کنند، ببینند. این بهترین راه برای تصمیم گیری در مورد هر مسئله ای چه پروسهٔ اعتصاب باشد یا پروسهٔ تشکل چه پروسهٔ انتخاب باشد، است.

به سندیکای شرکت واحد برگردیم همانطور که گفتم خواست برگزاری مجمع عمومی یکی از خواستهایی است که سندیکای کارگری شرکت واحد مدتها است داشته و امسال هم تقاضا کرده است. مسئلهٔ واقعی این است که تعدد و تقابل سندیکا در یک بخش آن هم در شرایطی که خواست برگزاری مجمع عمومی طرح شده نمی تواند مفید باشد و می تواند تقابلها و مشکلاتی را بوجود. این کل پروسه ای است که فکر می کنم الان دارد اتفاق می افتد.

خود سندیکای شرکت واحد فراتر از این رفته و اعلام کرده بعدا در مورد عوامل این پروژه افشاگری هایی می کند. چیزی که من سعی می کنم روی آن انگشت بگذارم این است که جمهوری اسلامی نیرویی است که در مقابل برگزاری مجمع عمومی ایستاده. جمهوری اسلامی است که مانع تجمع کارگران برای تصمیم گیری و انتخاب رهبران و نمایندگان خود است و دراین میان هیچ تشکل کارگری مقصر نیست. مشکل شرایطی است که جمهوری اسلامی فراهم کرده و در مقابل کارگران قرار داده است.

اختلافات و تقابلهایی که در میان خود جنبش کارگری وجود دارد، طبیعتا در درون خود جنبش کارگری جواب می دهد و اینجا دوباره باید دست بورژوازی و مشخصا در ایران دست جمهوری اسلامی را از این پروسه قطع کرد وبه آنها اجازه ندهیم که تصمیم بگیرند کی سندیکا است، کی سندیکا نیست. کی می تواند مجمع عمومی بگذارد کی نمی تواند. کی کجا و چه موقع می تواند سندیکا بزند.این تصمیم خود کارگران است و وظیفهٔ خود کارگرانی است که در آنجا هستند، که تصمیم بگیرند چگونه میخواهند کارشان را بکنند.

همانطور که اگر یک بخش از جنبش کارگری به یک وزارتخانه بگوید چگونه اموراتش را پیش ببرد با مخالفت دولت روبرو می شود؛ باید دخالت جمهوری اسلامی در نحوه کار و اداره سازمانهای کارگری و اختلافات در جنبش کارگری ممنوع شود. اگر این کار را نکنید شاهد راه یافتن انواع و اقسام فشارها و تزریقات متعدد در جنبش کارگری خواهیم بود.

 

۲۲ اوت ۲۰۱۸