معرفی قطعنامه درباره کمونیسم و ناسیونالیسم در کردستان ایران سخنرانی در کنگره نهم حزب
مظفر محمدی
این بیانیه ای برای تبلیغ و روشنگری نیست. تمام حرف های ما و نقشه کار و وظایف
تو این جمع نشده. توش مستتره . من میخوام اجزای این وظایف و زمینه های کار را
اینجا باز کنم و بگم. I- مقدمه این بیانیه یک مقدمه دارد که با قاطعیت میگه کردستان تافته جدا بافته از ایران نیست. سرنوشت کردستان از جنبش سراسری ایران جدا نیست و تضمین هر پیشروی و پیروزی در گرو پیروزی طبقه کارگر و مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. این را هم تجریه جنبش انقلابی کردستان و هم تجارب جنبش های ناسیونالیستی کرد در منطقه نشان داده است. کردستان ایران راه جداگانه ای از جنبش های انقلابی، کارگری و اجتماعی ایران ندارد.
بخش دوم بیانیه در مورد مساله کرد در منطقه و تحولاتی است که در بیرون و درون کردستان میگذرد. ین بخش تحلیل و بررسی تحقیقی و احتمالات و غیره نیست. تحولات و وقایعی را خاطر نشان می کند که جلو چشمان همه ما اتفاق افتاده است. همه اش واقعیات و فاکتند. از جمله: ١- دولت اقلیم کردستان مدت ها ست پاشیده و تجربه حاکمیت ناسیونالیسم کرد شکست خورده. علاوه بر سیاست های شکست خورده احزاب حاکم کردستان در چهار چوب فدرالیسم قومی عراق، ناکارایی این احزاب در اداره جامعه و تامین ابتدایی ترین نیازهای مردم، اعتراضات توده ای که در چندین شهر کردستان به آتش زدن مقرات همه احزاب شرکت کننده در حاکمیت، در شکست و کوبیدن مهر عدم مشروعیت دولت اقلیم نقش جدی داشته است. این تجربه شکست خورده، افق ناسیونالیسم کرد را در توانایی تشکیل دولت و سازماندهی جامعه در کل منطقه کور کرده است. در اینجا باید خاطر نشان کنم که اقلیم کردستان یک دوره رونق سرمایه و بازار را در آغاز کار طی کرد. سیل سرمایه ها و شرکت های تجاری و ساختمانی از ایران و ترکیه به اقلیم وارد شد. میلیاردرهای زیادی عروج کردند و از قبل آن بخش متوسط جامعه هم بهره مند شد. در این بازار وفور سرمایه و پروژه های سود آور کلان برای سرمایه داران سهم کوچکی به کارگران و کارمندان و معلمان و اقشار پایین جامعه رسید. بعلاوه اقلیم کردستان کعبه آمال و مدینه فاضله روشنفکران ناسیونالیست کرد در ایران بود که گروه گروه به آنجا سرازیر شدند. این وضع اکنون تغییر کرده است. فساد و دزدی و غارت دارایی ها و قطع بودجه عراق ورق را برگردانده است و در سالهای اخیر اعتراضات توده ای و قیام در چند شهر علیه بیکاری و نپرداختن حقوق ها آغاز شد. اعتراضاتی که تا کنون ادامه دارد. بعلاوه، حکومت مرکزی هم نصف بیشتر کردستان را از حاکمیت اقلیم کنده است. قاسم سلیمانی مدام با ماشین ضد گلوله و گاردهایش صبحانه را در تهران می خورد و شام را به سلیمانیه می آورد. او بخش مسلط اتحادیه میهنی را که ثروت و اسلحه و میلیشیا را دارد با خود همراه کرده است. ٢- حاکمیت بخش دیگر ناسیونالیسم در کردستان سوریه دارد به همین سرنوشت دچار می شود. اون همه فداکاری مردم کوبانی و عفرین، اون همه ایستادگی در مقابل داعش، از جنوب تا شمال کردستان و تا رقه پایتخت داعش، اون همه شورو شوق انسانی داره زیر دست و پای جریانات و دول امپریالیستی و دول مرتجع منطقه له و لورده میشه. به دلیل آویزان شدن به امریکا و تبدیل شدن به نیروی زمینی او و چشم دوختن به حمایت روسیه... کردستان سوریه می بایست حداقل در مقاومت عفرین از اشغال کرکوک توسط ارتش عراق وحشد شعبی جمهوری اسلامی درس می گرفت. احزاب ناسیونالیست کرد فکر می کردند امریکال مانع حمله دولت عراق به کردستان میشه. اما امریکا عبادی را انتخاب کرد و از حمله اش به کردستان چشم پوشید... مقاومت عفرین هم منتظر بود امریکا حمایت کند. منتظر بود روسیه سکوت نکند. و این از پیش معلوم بود اتفاق نمیفته. در کردستان سوریه تنها مسله ی داعش نبود و نیست. اونجا جنگ دولتها است. جنگ روسیه و امریکا، عربستان و جمهوری اسلامی و ترکیه اردوغان است. کردهای سوریه گلوله ای به طرف نظامیان بشار شلیک نکرد، با حزب الله نجنگید، با لشکر فاطمیه نجنگید، با ارتش آزاد دست ساز ترکیه در جنگ رقه متحد بود. اما ارتش آزاد جلودار ارتش ترکیه به عفرین شد و لوله تفنگش را به طرف مردم کردستان برگرداند. دولت بشارهم گلوله ای به طرف ارتش ترکیه شلیک نکرد. دولتی که مدعی سوریه یک پارچه و دفاع از مرزهایش است. مردم فداکار زنان وجوانان مسلح وحامیانش که از اقصی نقاط جهان به کوبانی و عفرین رفتند قربانی این سیاست شدند. مردم کردستان سوریه در میان جنگل وجنگ دولتها و اقوام و قبایل و مذاهب دست و پا میزنند. اینجا از استقلال و ایستادن روی پای خود خبری نیست. در کردستان سوریه هم، فداکاری مردم ابزار سیاستهای امپریالیستی و دول مرتجع منطقه شده است. ٣- وضعیت حزب کارگران کردستان "پ ک ک" هم تابع این تحولات است و سرنوشت بهتر و روشنی ندارد. پ ک ک هم بین دول امپریالیستی ازجمله روسیه و جمهوری اسلامی و حتی توقع سازش از دولت اردوغان مدام در نوسان است. در انتخابات ترکیه اردوغان بیشترین رای را از مردم کردستان گرفت. در اعتراضات سراسری و توده ای علیه اردوغان در جریان سرکوب مردم ترکیه، پ ک ک و مردم کردستان ساکت بودند و شرکت نکردند. پ ک ک به کمک ایران و قاسم سلیمانی مناطقی از شنگال و اطراف را در شمال کردستان عراق کنترل کرده و کانتون اعلام کرد و حالا در مقابل حمله ارتش ترکیه تنها مانده و زیر بمباران هوایی ارتش ترکیه است. ٤- در کردستان ایران هم ناسیونالیسم کرد و بخش ها و شعبات مختلفش، ازهمان سیاست و سنت شناخته شده ناسیونالیسم کرد در منطقه پیروی می کند. از جمله: الف- در جریان اصلاحات و دوم خرداد و بعد جنبش سبز بخشی از احزاب ناسیونالیست کرد مدام به کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل در رفت و آمد بودند تا در بارگاه جمهوری اسلامی مقبول واقع شده و به ایران برگردند. با عقب نشینی و شکست اصلاحات و سبز، حزب دمکرات کردستان ایران، در راستای همین سیاستها و برای برون رفت از بحران و بن بست سیاسی، وسوسه شد و به نیابت عربستان "راسان" را اعلام و مبارزه مسلحانه را شروع کرد. اما برای مردم کردستان ایران که این سناریوها را با چشمان خود دیدند و می بینند این سیاست آبروباخته ای بود و دود شد و هوا رفت. ما در شکست این پروژه نیابتی حزب دمکرات نقش بازی کردیم و مردم کردستان را به مخاطرات آگاه کردیم. ب- بخش دیگر بورژوازی ناسیونالیست کرد هم از آخور احساسات قومی کردی و هم آخور اصلاح طلبی جمهوری اسلامی می خورند. هم گوشه چشمی به احزابشان دارند و هم در مجلس اسلامی فراکسیون اصلاح طلب کردشان را دارند. بورژوازی کرد احزاب سیاسی اش را بعنوان عامل فشار بر جمهوری اسلامی برای گرفتن امتیاز می خواهد و در عوض مردم کردستان را به آشتی با جمهوری اسلامی و شرکت در انتخاباتهایش دعوت می کند. ج – (کومه له) که نام کمونیسم را یدک می کشد و از کارگر و زحمتکش نام می برد، در کنگره ملی کرد و تجمع قوم پرستان و مذهبی های سنی چون سازمان اسلامی "خه بات"، جناح چپ ناسیونالیسم کرد را تشکیل می دهد. زمانی که تجمع قومی –مذهبی های کرد سازمان پژاک وابسته به پ ک ک را میان خود راه نمی دهند، کومه له به طرفداری از پژاک تجمع شان را تحریم می کند. مقاومت قهرمانانه مردم کوبانی و عفرین (ی پ گ" و "ی پ ژ" جناج چپ ناسیونالیسم کرد را تقویت و احیا کرد و کومه له اکنون شانس خود را در این کمپ امتحان می کند و به آن آویزان شده است... به این اعتبار و با توجه به موقعیت ناسیونالیسم چپ و راست، امروز هم مبارزه با ناسیونالیسم و قوم گرایی و سنی گری یکی از چالش های مهم کمونیسم در کردستان است. ما این چالش را در خیزش توده ای دیماه ٩٦ زحمتکشان سراسر ایران که سر آغاز تعرض عمومی کارگران و زحمتکشان علیه جمهوری اسلامی و مشقات ناشی ازبیکاری، تورم، فقر و گرانی و استبداد سیاسی بود بوضوح دیدیم. تعرضی که توازن قوا را به نفع پایین جامعه و به تضعیف رژیم تغییر داده است. ناسیونالیسم کرد با سکوت در مقابل این جنبش عظیم اجتماعی نه تنها بی ربطی خود با این همسرنوشتی سراسری و حیاتی را نشان داد، بلکه آگاهانه این تحول بزرگ اجتماعی را از آن خود ندانست. و این عمق اختلاف و جنگ سیاسی و اجتماعی ما با ناسیونالیسم کرد را نشان می دهد. این سنت جان سخت هنوز با مردم کار دارد. هنوز کمونیسم و کارگر در کردستان با این سموم دست به گریبان هستند. ناسیونالیسم کرد در منطقه در همه این سال ها تلاش کردند احساسات ناسیونالیستی و قوم پرستانه را در کردستان دامن بزنند. حتی نام کردستان کشورهای مختلف را به باشور و باکور و روژاوا و روژهلات تغییر دادند. نامی که با قاطعیت می توانم بگویم که برای اکثریت مردم کارگر و زحمتکش کردستان ایران مفهوم نیست. در کنترل فرودگاه اربیل از من می پرسند اهل کجایی میگویم ایران. مامور تعجب می کند که من کردی حرف می زنم و خودم را ایرانی معرفی می کنم. حرفم را"تصحیح" می کنم و می گویم کردستان ایران. میگه اها روژهلات منظورته. میگم بلی هر چه شما بفرمایید...
اما وضع آشفته ناسیونالیسم کرد بخاطر به گل نشستن احزاب و سیاستهایشان در
منطقه، افق ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران را به شدت مه آلود کرده است. دیگر
امید مردم به تجربه دولت کردی در همسایگی خود بعنوان حامی و سرازیر شدن پیشمرگه
و گریلا از مرزها و قندیل و آزاد کردن کردستان وجود ندارد. این یک فرجه تاریخی
برای کارگران و زحمتکشان کردستان ایران و حتی منطقه فراهم کرده است که بند
نافشان را هر چه بیشتر با این سنت ضد انسانی و ریاکارانه و فرصت طلبانه و
زبونانه ببرند.
III- وظایف ما بند سوم و آخر قطعنامه در مورد وظایف ما کمونیست ها در کردستان است. - در کردستان مبارزه ضد رژیمی از همان آغاز به کار جمهوری اسلامی وجود داشته است. مردم کردستان به فرمان خمینی و رفراندوم جمهوری اسلامی اری یا نه جواب منفی دادند. بدنبال آن یک مبارزه مسلحانه و مبارزات و اعتراضات کارگری و توده ای تعطیل ناپذیری علیه کلیت نظام در کردستان همیشه وجود داشته است. تلاش ما کمونیست ها و کارگران کردستان این بوده و هست که این مبارزات حق طلبانه و آزادیخواهانه زیر پرچم و سیاست ناسیونالیستی و کردایتی نرود و با مبارزات و اعتراضات سراسری طبقه کارگر و محرومان ایران چفت و یک کاسه شود. کمونیسم در کردستان ایران نقش بسیار مهمی در زدن افق ناسیونالیستی و نشان دادن افق آزادیخواهی و برابری طلبی و همسرنوشتی طبقاتی داشته است. همراهی مردم کردستان از خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی با یک شعار واحد این را نشان داد. ما وظیفه مان را در این رابطه انجام دادیم. این اتفاق در سکوت ننگین ناسیونالیسم کرد و بی تفاوتی شان به خیزش سراسری اتفاق افتاد. و این یک وظیفه دایمی و تعطیل ناپذیر ما است. - ما با قاطعیت تمام در مقابل فدرالیسم قومی، قوم پرستی و تقسیم جامعه بر اساس ملیت و زبان و مذهب و غیره میایستیم و همسرنوشتی مردم کردستان با طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران را به کرسی می نشانیم و تضمین می کنیم. بعلاوه از این طریق هم سیاستهای امپریالیستی و دخالتهای دولتهای مرتجع منطقه و عملکرد نیابتی احزاب ناسیونالیست کرد را مانع شده و به شکست می کشانیم. - موضوع دیگر این است که کمونیسم ما و کمونیست های واقعی کردستان، مبشر اتحاد حول منفعت مشترک طبقاتی کارگران و زحمتکشان در کردستان هستند. ما به کمونیست ها و فعالین چپ و کارگری و زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب در این سال ها آموختیم و می آموزیم که در تقسیم شدنشان به گرایشات مختلف و فرقه ای و آلوده به ناسیونالیسم چپ و راست، هیچ منفعتی ندارند. اکنون ما شاهد اتحاد کمونیست ها و همکاری و همراهی در صحنه جامعه کردستان هستیم. ما بخش قابل توجهی از کمونیست ها و فعالین کارگری و سوسیالیستی را از محافل کوه رفتن و جلسات چریکی خارج از شهرها به متن جامعه کشاندیم. به میان صدها هزار کارگر فصلی و ساختمان و بیکار، به محلات زندگی مردم، به کانون های فعالیت اجتماعی اقشار حقوق بگیر و محروم جامعه به میان زنان و دفاع از حقوق کودکان و حمایت از زلزله زدگان و همراهی با خیزش سراسری زحمتکشان ... ما به این واقعیت آگاهیم که تنها با وجود صفی آگاه و متحد و سازمانیافته از کارگران و کمونیستها و سوسیالیست ها و آزادیخواهان و برابری طلبان زن و مرد جامعه، می توان سیاستهای مخرب ناسیونالیستها و قوم پرستان و ریاکاری فرصت طلبان اصلاح طلب کرد و سیاست آشتی ملی ناسیونالیسم چپ که منافع کارگران را در پیشگاه بورژوازی کرد قربانی می کند، به شکست کشاند. - در کردستان، ظرفیت بالایی در خودسازمانیابی و دخالت مستقیم در امور سیاسی و اجتماعی و سرنوشت خود در میان مردم وجود دارد. این ظرفیت را باید در نهادها و اتحادهای پایدار کارگری و مردمی در محل های کار و محلات زندگی، از مجامع عمومی و کمیته های کارگری تا کمیته های مردمی محلات، تعاونی ها و هیاتهای نمایندگی و ابتکارات دیگر توده ای...، سازمان داد. - ما در مقابل سنت کوه، گارد مردمی دفاع از خود را می آموزیم. در تظاهرات مردم شهرهای کردستان ما در مقابل به میدان آمدن اسلحه به تظاهرات ایستادیم. اما فراموش نکردیم که اگر تظاهرات ها ادامه پیدا کند و پلیس و نظامیان رژیم به روی مردم شلیک کنند و به قتل عام دست بزنند ما دست روی دست نخواهیم گذاشت و تدارک این کار را داشته و داریم.
این ها وظایف عملی، سیاستهای شفاف و راه حل ها و راهکارهای ما است. این ها برای ما لیست آرزوها نیستند. کارهای روی میز نیستند که خاک بخورد. ابزارهای تبلیغ نیستند. پروژه های کارند. هنوز تا تبدیل شدن این ها به نقشه های کار و عرصه های مختلف در میان کارگران شاغل و فصلی و بیکار ، زنان، معلمان و در دانشگاه ها و در محلات و غیره کار می خواهد. در دل این حجم کار و وظایف، حکمتیست ها بدرستی متوجه هستند که وحدت و انسجام درون خود و سازمان یافتن شان حیاتی است و بدون آن نمی شود. ما در همه این عرصه ها دست اندر کاریم. بعضا جلو رفتیم . بعضا در آغاز کاریم و بعضا هنوز درتدارکش هستیم. *** اخرین موضوعی که میخواهم بگویم و در این بیانیه نیست در مورد وظایف ما در رابطه با تقویت کمونیسم و حمایت از مبارزات رادیکال مردم کردستان در منطقه است. از جمله: - ما از هر تلاشی برای تقویت کمونیسم و حزب کمونیست کارگری در کردستان عراق فروگذار نکردیم. همکاری و همفکری ما با این حزب خواهر اکنون قابل توجه است. - در کنار مبارزات قهرمانانه مردم کوبانی و عفرین و علیه امپریالیسم و فاشیسم ایستادیم. - از اعتراضات مردم کردستان عراق علیه احزاب میلیشیا و برای معیشت و آزادی، حمایت بیدریغ کردیم. - حزب ما در بنیانگزاری و سازماندهی جنبشی در کردستان عراق به نام "جنبش ازادی و استقلال کردستان"، ("بزوتنه وه ی ئازادی و سه ربه خویی کوردستان") مستقیما دخالت جدی داشته و برای تقویت و توده ای شدن این جنبش که صدای رادیکال و انسانی و تنها راه حل سیاسی و اجتماعی نجات کردستان از مخاطرات جدی توسط دولت مرکزی، حشد شعبی وابسته به سپاه قدس جمهوری اسلامی و احزاب میلیشیای ناسیونالیست کرد، است، تلاش می کند.
|