پیام جمع الوند

رفقای شرکت کننده در کنگرهی نهم حزب کمونیست کارگری- حکمتیست- خط رسمی!

 

 در ابتدا و قبل از هر سخنی، برگزاری کنگرهی نهم را به شما رفقای عزیز، شرکت کنندگان و دیگر دوستان حاضر در این جلسه، تبریک میگوییم؛ سلامهای گرم و پرشور ما را پذیرا باشید! در این گرد همآییِ عالیِ حزبی، برای شما از صمیم قلب آرزوی موفقیت میکنیم و امیدواریم کنگرهای با بحثهایِ پرشور سیاسی و تصمیمهای عملی داشته باشیم.

شرایط ویژهی سیاسیِ امروز در جهان و ایران، جدالها و وظایف تازهای را در برابر جامعه و حزب ما قرار داده است. مطمئنا پاسخگویی به این مسائل و بر عهده گرفتن وظیف جدید، حزب کمونیست کارگری- حکمتیست-خط رسمی را به حزبی سیاسی، اجتماعی و وسیع- به این معنا که در همهی عرصه های اجتماعی و جنبههای مبارزات طبقاتی حضور دارد و تاثیر گذار است- تبدیل خواهد کرد. در این مسیر با هم همراه هستیم و بار دیگر در این کنگره، در راهِ تصمیمگرفتنهای سیاسی و عملی، برای شما آروزی موفقیت میکنیم.
 

رفقا!

امروز در حالی کنگرهی نهم حزب را برگزار میکنیم که تحولهایِ حساس جهانی، جدالهای خونین در خاورمیانه، روند اوضاعِ سیاسی در ایران، "خیزش دیماه" و جدالهای طبقهی کارگر و مردم بیحقوق در ایران، مسائل گرهیای را پیش پای ما میگذارد. حزب و جامعهی ما در مقابل مسائل جدیدی قرار گرفتهاند. این تحولات البته نه یکباره هستند و نه غیر قابل پیشبینی! اگر بدبین باشیم، حداقل حزب ما بسیاری از جنبههای رویدادهای اخیر را تا کنون پیشبینی کرده و تلاش کردیم راهکاری اجتماعی و از پایین ارائه دهیم. افشاگری کردیم؛ بارها در مورد خطر قومی و مذهبی شدنِ جامعهی ایران، دربارهی سایهی جنگهای نیابتی بر کل کشورهای خاورمیانه و خطرِ آن بر آیندهی جامعهی ایران، در نشریات حزبی و ارگانهای داخل کشور پرداختیم و تولید ادبیات کردیم. بیش از دو سال پیش از "موج بازگشت اعتراضهای کارگری" و "شورش" گرسنگان و بیکاران و معیشتزدگان گفتیم؛ در نهایت در خیلی از مقطعهای زمانی تنها حزبی بودیم که علیه جریانهایی که برای آیندهی ایران خطر ساز بودند و علیه سیاستهای ضد کارگری و کمونیستی صفآرایی میکردند، جنگیدیم.

اما واضح است که در فاصلهی دو کنگره و در این دو سال گذشته، چه در سطوح جهانی و چه در داخل جامعهی ایران، اتفاقهای مهمی روی داده است. به تبع وضعیت جاریِ ویژه در ایران، وظایف جدیدی را باز تعریف میکند. در نتیجه روشن است که تاکید کنگره بر متنِ مصافها و شرایط جدید تعیین میشود.

 
رفقا!

در فاصلهی دو کنگره، بنا بر عقب نشینیهایی که نظام سرمایهداری و حکومتِ سیاسی مستبدش به ما و طبقهی کارگر تحمیل کرد و با توجه به تجربههای گرانی که بهدست آوردیم، مجبور شدیم خیلی از امکاناتی که قبلا داشتیم و از داست داده بودیم را دوباره مهیا کنیم و سامان دهیم. نظام سرمایه و جمهوری اسلامی به همراه پادوها و پراوکاتورهایش، توازن قوا را علیه ما و طبقهی کارگر بر هم زدند؛ کمونیستهای طبقهی کارگر و پرولتاریا مجبور به عقب نشینی شدند و ارتجاع سبز، تمام دستآوردها و پیروزیها و پیشرویهای ما را تهدید کرد! دورهای که رو به جامعه و کمونیستها، "آنچه باید آموخت" را نوشتیم؛ راه اشتباه را نشان دادیم و خطرِ تهاجم "جنبش سبز" را با تمام توان گوش زد کردیم. گفتیم که برای تاثیرگذاری، اینبار محکمتر، استوارتر و سازمان یافتهتر بر میگردیم! تاکید کردیم که گرچه دوباره از نو شروع میکنیم، اما درقامت حزبی اجتماعی، وسیع، دخالتگر و اجتماعی باز خواهیم گشت. چرا که این هم بخشی از سنت کمونیسم طبقهی کارگر، مارکس، انگلس، لنین و منصور حکمت است!

امروز دوسال از روزی که تصمیم گرفتیم با قدرت و اعتماد به نفس بر سر سیاستهای کمونیستی و کارگری تاکید کنیم، گذشته است و توانستیم دیوار ارعاب علیه حزب را بشکنیم؛ توانستیم تعداد زیادی از راههای مسدود شده را باز کنیم و دوباره سلولها و پایههای مادی حزب را در ایران بسازیم.

از کنگرهی قبلی تا کنون  نه تنها توانستیم حزبی خوشنام، با سیاستها و سنتهای کمونیستی را به رهبرانِ طبقهی کارگر، کمونیستهای این جامعه، زنان و جوانان معرفی کنیم، بلکه شاهد اقبال افراد به حزب کمونیست کارگری- حکمتیست-خط رسمی، چه در سطح سیاستهای کلان و چه در سطوح بالای تشکیلاتی هستیم.

 
رفقا!

 در همین راستا پس از گذشت دو سال، از تهران گزارش میدهیم؛ امروز ارگانها، رسانهها، جمعها و سازمانهایی داریم که در تولید ادبیاتِ مارکسیستی و سیاستهای حزب و برگزاری سمینارهای مطالعاتیِ وسیع تا رهبری و دخالتگری در سطوح مختلف فعالاند؛ البته که تا هژمونی بر مبارزات جاری در جامعه فاصله داریم، اما این امکانات را در این حد و اندازههایی که میبینیم، کم یا زیاد، قوی یا نوپا، پس از ضربهی سالهای 87-86، از نو فراهم کردیم! سعی کردیم دوباره یک حزب در داخل بسازیم. مطمئنا ضعفها و موانعی پیش پای خود داریم، اما تا کنون در جلب اعتماد چهرهها، فعالان و رهبران طبقهی کارگر، دانشجویان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب، به سیاستهای کمونیستی و کارگریمان ناکام نبودیم. سایهی سیاستها و سنتهای حزب ما و جنبش ما که توسط ارگانهای مطبوعاتی و جمعهای مطالعاتی و سازمان‌‌یابیهایِ جنبشیِ ما، بر مبارزات جاریِ جامعه در جنبههای گوناگون و متعدد، در دانشگاه و محلات، مراسمها و آکسیونها، سنگینی میکند. به اعتراف دستگاه اطلاعاتی و پلیسیِ رژیم جمهوری اسلامی، ردپای ما امسال در مراسم روز دانشجو، اعتراضهایِ دیماه و مبارزاتِ طبقهی کارگر و زحمتکشان مشهود بود! و البته فاکتهای دیگری که استبداد حاکم، مجال گفتنشان را نمیدهد!

این خلاصهای از پیشرویهایی است که در این بازهی زمانی داشتیم و گزارشی کوتاه از راههایی است که حداقل در تهران پیشِ روی ما باز شدهاست.

 
رفقا و دوستان عزیز شرکت
کننده!

یکبار دیگر اما جامعهی ایران در آستانهی تحولات عظیم و تاریخ سازی قرار گرفته است؛ دوران پر تلاطمی در پیشِ رو داریم و جدالهای جدیدی در جهان و ایران در مقابل ما قرار دارند. مطمئنا این سطح از پیش رَوی، این درجه از سازمان یابی برای پاسخ دهی به شرایط امروز، برای یک حزب لنینی کافی نیست؛ البته گفتنِ صرف این مسئله هم کافی نیست!

همانطور که رفیق کورش مدرسی میگوید، ما یکبار موفق شدیم حزبِ اجتماعی را در داخل ایران بسازیم؛ حزبی واقعی که به همت و تلاش کادرها، رهبران و سازماندهندگان در داخل ایران و در دنیای واقعی ساختیم. اجتماعی به این معنا که در آن حوزه از جامعه که حضور سازمانی داشتیم، توانستیم توازن قوا را به نفع طبقهی کارگر و جنبش کمونیستیاش تقویت کنیم. باری؛ ضربه خوردیم؛ پلیسِ جمهوری اسلامی جنگ همه جانبهای را با کمک نئوتودهایها به ما تحمیل کرد. امروز اما زمانِ آن رسیده که علیرغم عقب نشینیهایی که سرکوب نظام سرمایه و جمهوری اسلامی به ما تحمیل کرد و مجبور به "حرکت از نو" شدیم، اینبار توازن قوا را در کل جامعه و در تمام حوزههای اجتماعی به نفع طبقهی کارگر و سیاستهای کمونیستیِ آن تغییر دهیم. باید حزبی بسازیم که در شرایطِ کنونی راه پیش پای مردم میگذارد و طبقهی کارگر به سیاستها و روشهایش اتکا میکند.

 
رفقا و دوستان عزیز شرکت کننده!

هیچ کس "خیزش گرسنگان" و اعتراضهای فرودستان را در چهار گوشهی ایران در چند ماه گذشته را فراموش نخواهد کرد! و نمیتواند صفآرایی مردم بیحقوق را علیه رژیم جمهوری اسلامی نادیده بگیرد. اما علیرغم از خود گذشتگیهای کارگران و فداکاریهای کمونیستها، به دلیل عدم رهبریِ کمونیستها توسط حزبشان و رهبری کارگرانِ رادیکال به شکل سازمان یافته، جمهوری اسلامی هر بار توانسته اعتراضها و جنبشها را سرکوب کند، کارگران شلاق بزند و ترور کند، مردم آزادیخواه و برابری طلب را به بند کشد و جنبشهای اجتماعی را وادار به عقب نشینی کند. آیا زمان آن نرسیده که با توجه به تجربههای تا کنونی، برنامه ریزی کرده و با نقشه و هدفمند خود را در سطوح بالای تشکیلاتی سازمان دهیم؟

در چنین شرایطی که بورژوازی و جریانها و نیروهای سیاسیاش در تکاپو برای خلاصی از این بحران هستند، باید وضعیت جامعهی ایران و وضایفی که به عنوان کمونیستهای این جامعه بر دوش داریم، بر متن اوضاع جدید و تحولات آتی باز تعریف و برای اقدامهای عملی تعجیل کنیم. مطمئنا کارگر بیکار و خانوادههای کارگری که درگیر معیشت اسفبار هستند و روزانه از سوی سرمایهداران تحت فشاراند، یا آن جوانی که افقی برای آیندهی شغلی و معیشتیاش متصور نیست، یا زنان جامعه که هر روز با بیحقوقیهای تحمیل شده در جنگی نابرابر هزینه میدهند، تاخیر و درنگ به معنای تن دادن به مرگ تدریجی همراه با تحقیر است. برای مردمی که از جمهوری اسلامی ذله شدهاند و سایهی هراس انگیز سوریهای شدن، توانشان برای سرنگون کردنِ رژیم جمهوری اسلامی کاهش میدهد را نمیتوان با "ذره ذره آگاه کردن" و دنباله روی از جنبشهای بورژوایی به خانههایشان فرستاد. هر اتفاقی که در آینده بیافتد، کارگران کمونیست نیز همانند بورژوازی و احزاب وابستهشان که برای از سر گذراندنِ انقلاب کارگری و سرنگونی جمهوری اسلامی تلاش میکنند، باید برای پیروزی و عقب راندنِ سرمایهداران و دولت حامیاش برنامه و نقشه داشته باشند.

آیندهی جامعهی ایران به کمونیستهای این جامعه، کارگرانِ رادیکال و حزب لنینیاش بستگی دارد؛ این آینده میتواند اگر که ما شکست بخوریم، تکرار نکبت جمهوری اسلامی و یا شبیه به عراق و سوریه باشد. اما اگر پیروز شویم، اگر قدرت را بگیریم، میتوانیم شاهد برپایی آزادی، رفاه، آسایش و برابری باشیم.

 
رفقا!

تامین رهبری، ثابت قدم بودن در سرنگونی جمهوری اسلامی و تغییر اوضاع به نفع طبقهی کارگر، وسیع شدن حزب و ایجاد آلترناتیو برای جامعهی به پا خاستهی ایران، ضامن دخالت در سرنوشت جامعهی ایران اند. مطمئنا در این مسیر که زیر آتش دشمنِ طبقاتی ما است، موانع بسیاری قرار گرفتهاند. فراهم کردنِ ملزوماتِ پیروزی طبقهی کارگر به رفع این موانع بستگی دارد. یکی از این دلایل، سرکوب شدید از سوی مزدورانِ نظام سرمایه است؛ دیگری عدم سازمان یافتگی طبقهی کارگر و صنفگرایی حاکم بر آن است و مهم ترین مانع بر سر راه پیروزی مردم آزادیخواه و برابری طلب ایران، عادتها و سنتهایی است که به اسم "چپ" و کارگر به دست پای فعلاان رادیکال طبقهی کارگر، رهبران و مبارزان کمونیست این جامعه بسته شدهاست. سنتها و نرمهایی که هیچ ربطی به طبقهی کارگر و کمونیسم مارکس ندارند. به میدان آمادن برای جنگ با این مانع اصلی، به قول رفیق کورش مدرسی، "مادر همهی جنگها" است. پیروزی ما کمونیستها، حزب ما و جنبش کمونیستی ما در این جنگ، تکلیف انقلاب کمونیستی را حتی در جهان مشخص خواهد کرد.

 
رفقا!

دخالتگری در مبارزات طبقهی کارگر، اجتماعی شدن و کسب قدرت سیاسی، سنتهای ما هستند که از مارکس، انگلس، لنین و حکمت به ارث بردهایم. امیدواریم با توجه به شرایط ویژهی جهان و ایران، بتوانیم با مجموعهای از تصمیمهای سیاسی و اقدامهای عملی در این کنگره، رهبری، سازماندهی و ایجاد یک آلترناتیو را تامین کنیم. این مهم فقط از عهدهی یک حزب لنینی ساخته است و جامعهی ما امروز چشم به راه این امکان است. در آخر دست شما را به گرمی میفشاریم و در لحظه لظهی کنگره با اینکه حضور مادی نداریم، اما خود را در کنار شما میدانیم و با شما همراه و هم قسم هستیم.

به امید پیروزی
زنده با آزادی زنده باد برابری
زنده باد حزب کمونیست کارگری-حکمتیست-خط رسمی