بیانیه حزب کمونیست کارگرى حکمتیست (خط رسمی)

 

 

رفراندم و سرنگونى جمهورى اسلامى ایران

و

منشور سرنگونى جمهورى اسلامى

 

 خیزش دیماه تهیدستان و محرومان، یکبار دیگر سرنگونى جمهورى اسلامى را به مسئله محورى جامعه ایران تبدیل کرد. این خیزش، همانطور که ما اعلام کرده بودیم، نشان داد جنبش اصلاح رژیم، بسته شدن پرونده تغییر گام به گام، "آرام"، از درون، شکست کامل و تمام عیاری خورده است. این شکست  پایه عروج این جنبش علیه کل حاکمیت، با همه جناحها و نهادها و شخصیت هایش، و برای سرنگونی جمهوری اسلامی بود. تهدیستان و اکثریت محروم جامعه به مهر باطل زدن بر جنبش  اصلاح و اعتدال حکومت اسلامى، اعلام کردند به چیزی جز سرنگونى فوری و بی قید و شرط جمهوری اسلامی رضایت نمیدهند.

 

آرایش نیروهای سیاسی

امروز سرنگونی جمهوری اسلامی به مسئله محوری جامعه تبدیل شده است. اما این جنبش هنوز صاحب پرچم و رهبری واحدی نیست. چپ و راست جامعه تلاش میکنند مهر خود را بر این جنبش زده و مردم را حول افق و پرچم خود متحد کرده و به میدان آورند. راست یکبار دیگر فرجه ای پیدا کرده تا بر متن ناروشنی مردم در معنای پیروزی جنبش سرنگونی با قربانی کردن بخشی از رژیم، ولی فقیه و اصولگرایان، حفظ کل دستگاه حاکمیت و ماشین سرکوب آن را بعنوان پیروزی در مقابل جامعه قرار دهد. 

پایه اجتماعی و گستردگی خیزش دیماه، حضور گسترده و منحصر به فرد مردم محروم، تهیدستان و کارگران در این خیزش توده ای زنگ خطری نه فقط برای حاکمیت که برای کل بورژوازی و نیروهای سیاسی آن بود. خیزش دیماه ظرفیت رادیکال، کارگری و چپ اعتراض به فقر، خفقان، آپارتاید و .... را نشان داد. همین رادیکالیسم، راست جامعه را به مقابله با این جنبش، با تلاش برای "خاتمه دادن" به آن و فرستادن مردم به خانه ها به میدان آورد.

نیروهای راست و محافظه کار در اپوزیسیون مانند ناسیونالیستهای پرو غرب مانند سلطنت طلبان، جمهوریخواهان و لیبرالها و توده واکثریت، در کنار بخشی از حاکمیت، از احمدی نژاد و روحانی تا اصلاح طلبان سرخورده "رادیکال" و "سرنگونی طلب" شده، امروز در مقابل جامعه و مردمی که برای به زیر کشیدن کل حاکمیت به صحنه آمده اند صف کشیده اند. نیروهایی که وجه مشترکشان مقابله با دخالت مستقیم مردم در سیاست و در پروسه به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و تعیین آینده جامعه است. نیروهایی که هراس شان از طبقه کارگر و محرومان جامعه بیش از جمهوری اسلامی است.

پرچم راست در این تقابل "مقابله با خشونت از طریق رفراندم" است. رفراندمی با تفاسیر متفاوت اما در هاله ای از تقدس "کم هزینه"، "مدنی"، "مسالمت آمیز"، "بهم نخوردن جامعه" و ..... را در مقابل مردم قرار میگیرد.

حزب حکمتیست (خط رسمی) کماکان بر سیاست خود در قبال رفراندم و سرنگونی جمهوری اسلامی که از سال ٢٠٠٥ اتخاذ کرده است، پای میفشارد:

 

رفراندم

آنچه که تحت عنوان رفراندم یا همه پرسى از مردم در مورد نظام حکومتى آینده ایران از جانب اپوزیسیون راست مطرح میشود به هیچ عنوان تضمین کننده حق مردم در تعیین نظام آتى حکومت در ایران نیست. طرح رفراندم به عکس آنچه که ادعا میکند منشور سازش با جمهوری اسلامى یا بخشى از آن است.

طرح رفراندم  پرچم مشترک اپوزیسیون راست است. طرحیست براى شکل دادن به وسیعترین اتحاد در اپوزیسیون راست. رفراندم امروز نه تنها سازمانها و روشنفکران و دو خردادى هاى تازه جمهورى خواه شده  را با خود دارد، بلکه قرار است، با "تفسیر خاصى"، بخش هائى از دوخرداد سابق درون رژیم را هم "پاى میز مذاکره" و توافق بکشد و به آنها اهرم مقاومت بدهد. رفراندم بعلاوه طرح "مردم دست نگهدارید تا ما رژیم را به رفراندم بکشیم"، طرح "مردم شلوغ کردن لازم نیست ما داریم توافق میکنیم" است. طرح دور کردن مردم از دخالت مستقیم در سیاست و نالازم اعلام کردن سرنگونى جمهورى اسلامى توسط مردم است. این طرح چه در قالب رفراندم با وجود جمهورى اسلامى و چه در قالب رفراندم بعد از جمهورى اسلامى در هر دو حالت طرحى براى بیرون کردن مردم از میدان مبارزه انقلابى، سازش با بخش هائى از جمهورى اسلامى و مصون نگاه داشتن دستگاه سرکوبگر دولت و نهادهاى مذهبى از تعرض مردم است. رفراندم در هردو حالت  منجر به در میدان ماندن جریانات اسلام سیاسى در موضعى قوى و گسیختگى کامل زندگى مدنى در ایران و تعمیم خشونت، قساوت و وحشیگرى قومى، مذهبى و عشیره اى بر همه جوانب زندگى مردم میشود. 

 

 رفراندم با وجود جمهورى اسلامى

یک "تفسیر" از طرح رفراندم، برگزارى رفراندم با وجود جمهورى اسلامى زیر فشار بین المللى، فشار مردم و یا ترکیبى از هردو است. تصور اینکه جمهورى اسلامى، و اسلام سیاسى، که هر روز از این تا آن سر دنیا افرادش به خود بمب میبندند، آدمها را جلو دوربین تلویزیون سر میبرند و ایدئولوگ هایشان علنا در همین جمهورى اسلامى به این کارها مباهات میکنند، حاضر میشود خود رفراندمى را برگزار کند که میداند در آن سرنگون میشود، اگر شیادانه نباشد، ابلهانه است. این "تفسیر" دوخردادى هاى درون رژیم است و پرده دوم نمایش دو خرداد است. دادن این تصور به مردم که رژیمى که دارد جلو چشم همه شلاق میزند، سر میبرد، سنگسار میکند، اورانیوم غنى میکند و پلوتونیوم میسازد و تازه در مضحکه انتخاباتى در عراق جنوب آنرا رسما تحویلش داده اند، براى سرنگونى خود رفراندم برگزار میکند؛ آزادى تبلیغات میدهد، شمارش آرا را درست انجام میدهد و با اعلام شکست در انتخابات آخوندها در مراسم "تحلیف" رئیس جمهور یا شاه بعدى شرکت میکنند و بعد از این مراسم براى شکار پروانه و مطالعه در زنجیره حیات، عازم "حوزه هاى علمیه" میشوند کلاهبردارى سیاسى است. کسانى که به مردم میگویند سپاه پاسدارن، گله حزب الله و انصارالله و آدمکشان و شکنجه گران وزارت اطلاعات همگى، بعد از "راى نیاوردن" در رفراندم کنار میروند، ریششان را میتراشند، ادکلن میزنند و فلسفه درس میدهند یا مدرسه مطالعات استراتژیک تاسیس میکنند شارلاتان هستند. اگر مردم جمهورى اسلامى را به قبول رفراندم کشیده باشند، قبل از آن باید آن را سرنگون کرده باشند. این نسخه از رفراندم براى باز گذاشتن امکان "سر در آوردن" جمهورى اسلامى یا جناحى از آن از صندوق "رفراندم" است. نسخه به سازش کشیدن دستگاه دولتى جمهورى اسلامى بر علیه بخش کوچکى از رهبران رژیم براى مصون نگاه داشتن دستگاه دولت جمهورى اسلامى است. این طرح، در صورت اجرا، بخش اعظم امکانات مالى، انسانى، تسلیحاتى و سیاسى را همچنان در اختیار دارودسته هاى اسلامى باقى میگذارد و امکان میدهد که بنیادهاى زندگى مدنى دائما گروگان باجگیرى این دارودسته هاى اسلامى باشد و کل جامعه همواره در معرض دست اندازى  آنها قرار بگیرند. ابعاد جنایات و وحشیگرى هاى دارودسته هاى اسلامى در چنان حالتى در حدى خواهد بود که حتى امروز مقتضیات حکومتى شان در ایران آنرا برایشان نامقدور کرده است. این رفراندم نسخه معطل کردن مردم براى رسیدن اپوزیسیون راست به سازش با جمهورى اسلامى علیه خود مردم است.

 

رفراندم بدون جمهورى اسلامى

برداشت "رادیکال" تر از طرح رفراندم، موکول کردن رفراندم به بعد از سقوط جمهورى اسلامى است. این تفسیر براى مقابله با نقد چپ از رفراندم و جذابیت شعار سرنگونى طلبانه "آزادى، برابرى" و "مرگ بر جمهورى اسلامى" و بالاخره خنثى کردن نارضایتى بخشى از اپوزیسیون میلیتانت راست از طرح رفراندم است. در این "قرائت" گرچه شرمگینانه، سرنگونى مقدم بر رفراندم نمایانده میشود اما در این "استراتژى"، هدفِ فورى، سرنگونى اعلام نمیشود، رفراندم اعلام میشود! این وارونگى اتفاقى یا سهوى نیست. تقدم رفراندم بر سرنگونى، در این سطح، براى اپوزیسیون راست دو خاصیت مهم دارد. اولا با راندن مساله سرنگونى جمهورى اسلامى، بعنوان هدف فورى، به پسِ پرده، آن را به موضوع جانبى، قابل تفسیر، قابل مذاکره، و قابل بحث اعلام میکند. ثانیا به همین دلیل امید دارد که بخش هائى از دستگاه دولت جمهورى اسلامى را بخود جلب کند. اگر دوخرداد میخواست اسم و دستگاه دولت جمهورى اسلامى را هردو با هم نگاه دارد، این سیاست دست از اسم شسته میخواهد راه نجات دیگرى را در مقابل دستگاه قتل عام مذهبی- سیاسى فاسد جمهورى اسلامى قرار دهد. هدف این سیاست باز گذاشتن امکان کناره گیرى تعدادى از رهبران جمهورى اسلامى براى نجات دستگاه دولت در شرایطى که خطر قیام مردم دستگاه دولت جمهورى اسلامى را تهدید کند است.

طرح رفراندم مطرح شده از جانب اپوزیسیون راست  در هر دو حالت خود علاوه بر اینکه حق انتخاب آزاد و آگاه نظام حکومتى آینده ایران را از مردم دریغ میدارد، با دادن مجال ادامه زندگى، تجدید قوا و فعالیت به اسلام سیاسى و دارودسته هاى تروریست جنایتکار جز سیطره آدم کشى، بمب گذارى و ناامنى بر تمام گوشه و زوایاى این جامعه و پاشاندن بنیادهاى زندگى مدنى حاصلى نخواهد داشت.  رفراندم در هر دو حالت آن، طرح دست نخورده نگاه داشتن بخشى از دستگاه جمهورى اسلامى است و بانى سیه روزى آتى مردم است.

طرح رفراندم به عکس تصویر "غیر خشونت آمیزى” که از خود میدهند منشاء بدترین نوع خشونت در جامعه و باعث حاکمیت سیاه ترین و جنايتکارترین نیروهاى موجود بر زندگى و هستى مردم میشوند. رفراندم نسخه نگاه داشتن اسلام سیاسى در صحنه و تباهى جامعه است. 

 

سیاست حزب کمونیست کارگرى حکمتیست(خط رسمی)

 

نزدیک ترین، مطمئن ترین و کم دردترین راه سرنگونى جمهورى اسلامى و تضمین منشور پیروزى جنبش سرنگونى قیام مردم علیه جمهورى اسلامى است. حزب کمونیست کارگرى - حکمتیست (خط رسمی) براى سرنگونى رژیم ارتجاعى و جنایتکار اسلامى توسط قیام طبقه کارگر و توده وسیع مردم آزادیخواه ایران و تصرف قدرت سیاسى تلاش میکند. حزب ما به استقبال مبارزات رو به رشد کارگرى و اعتراضات مردمى علیه کلیه ابعاد موجودیت رژیم اسلامى میرود و با متحد کردن، سازمان دادن طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در قالب شبکه ها و انواع مختلف سازمان هاى توده اى و بویژه با اتکا بر جنبش مجمع عمومى دامنه قدرت و اقتدار مردم در مقابل جمهورى اسلامى را گسترش میدهد. گسترش مبارزات و اعتراضات نیروى واقعى سرنگونى رژیم و تحقق آزادى در ایران است.

آلترناتیو فورى و بلاواسطه حزب کمونیست کارگرى حکمتیست (خط رسمی) حکومت سوسیالیستى است. اما حزب ما بر این واقعیت واقف است که موقعیت ابژکتیو کنونى، سرنگونى جمهورى اسلامى را به موضوع انقلاب در حال شکل گیرى در ایران تبدیل کرده است. درست بر همین متن است که اپوزیسیون راست امکان قرار دادن آلترناتیو سیاسى خود در مقابل جامعه را یافته است. بلوغ پرولتاریا و بورژوزاى ایران در انقلاب ۵۷ و در میدان بودن جریانات اسلامى، قومى و فاشیست تصور هرگونه "همه با هم"ى در تحولات ایران را به پدیده اى ناممکن تبدیل کرده است. هر طبقه، هر جنبش اجتماعى و هر حزب سیاسى تلاش دارد تا خود را براى دوره بعد از جمهورى اسلامى آماده کند. سیاست امروز همه احزاب ناشى از مقتضیات فرداى آنهاست.سرنگونى جمهورى اسلامى، در تمایز از انقلاب ۵۷ ایران، تازه نقطه شروع انقلاب واقعى است. جامعه بعد از سرنگونى جمهورى اسلامى دستخوش عمیقترین کشمکش هاى تاریخ سیاسى ایران براى تعیین نظام حکومتى آینده ایران میشود. این اجتناب ناپذیر است. تمام  تلاش ما معطوف به آن است که این دوره با ضمانت وسیعترین آزادى ها، با تضمین دخالت مستقیم مردم در سیاست، با تبدیل منشور سرنگونى جمهورى اسلامى به خواست همه مردم آزادیخواه در ایران، امن ترین، آزادترین، کم خشونت ترین و کم دردترین راه را براى تضمین حق مردم در تعیین نظام آتى حکومت در ایران متحقق شود. حزب ما در تلاش است تا یک حزب سیاسى قوى، توده اى و مقتدر ایجاد کند و بتواند با اتکا به نیروى مردم آزادى و امنیت در جامعه را تضمین کند. تضمین کند که انقلابى که جمهورى اسلامى را سرنگون میکند، طبقه کارگر و مردم را در بهترین شرایط براى تعیین نظام آتى حکومت قرار دهد.  

انقلاب ما انقلاب سوسیالیستى طبقه کارگر است. انقلاب سوسیالیستى مربوط به امروز جامعه است. سیاست ما تلاش براى ادامه بدون انقطاع هر انقلابى به انقلاب سوسیالیستى است. پیروزى جنبش سرنگونى براى ما تنها پیش درآمد بلاواسطه انقلاب سوسیالیستى طبقه کارگر است. این وظیفه ماست که تا هنگامى که حاکمیت سرمایه بر زندگى مردم و جامعه خاتمه نیافته است و تا وقتى که بیانیه حقوق جهانشمول انسان بعنوان پرچم پیروزى ارزش هاى انسانى به اهتزاز در نیامده و به قانون تخطى ناپذیر جامعه تبدیل نشده است، با شرکت در هر جنبش انقلابى، پیروزى آن را از زاویه منفعت جنبش کمونیستى کارگرى و بشریت آزادیخواه و برابرى طلب تعریف کنیم، به پرچمدار "نه" مردم به جمهورى اسلامى تبدیل شویم، این جنبش را به ابزار قدرتمند کردن حزب و تخته پرش آن به قدرت سیاسى تبدیل کنیم.  

در همان حال، حزب ما تضمین میکند که با به قدرت رسیدن خود نه تنها منشور پیروزى جنبش سرنگونى را بعنوان قانون اعلام خواهد کرد، بلکه بیانیه حقوق جهانشمول انسان را بعنوان مبناى کلیه قوانین و مقررات کشور اعلام  و خود را به ملتزم به اجراى آن میداند. حزب کمونیست کارگرى حکمتیست (خط رسمی) بعلاوه خود را ملتزم به اجراى کلیه مطالبات برنامه خود، "یک دنیاى بهتر" میداند و به همه مردم ایران امکان انتخاب آزاد و آگاه نظام آینده حکومتى ایران را خواهد داد.

 

حزب کمونیست کارگرى حکمتیست (خط رسمی)

فوریه ۲۰۱۸-  بهمن ۱۳۹۶

  

 

منشور سرنگونی جمهوری اسلامی ایران

 


ضمیمه بیانیه حزب کمونیست کارگری حکمتیست(خط رسمی)

سرنگونی بی قید و شرط و کامل جمهوری اسلامی، باز داشتن عوامل آن از امکان مقاومت در مقابل مردم و پاشاندن بنیادهای زندگی مدنی و همچنین تضمین حق مردم در انتخاب آزاد و آگاه نظام حکومتی آینده کشور، اساس منشور سرنگونی جمهوری اسلامی است. سرنگونی جمهوری اسلامی پیش شرط تضمین حق مردم در تعیین نظام آتی ایران است.

معنی پیروزی جنبش سرنگونی، جایگزین شدن جمهوری اسلامی با یک دولت موقت با وظیفه اعلام فوری مطالبات انقلابی زیر به عنوان قانون و اجرای بی قید و شرط آنها است.

۱ - اعلام سرنگونی و انحلال جمهوری اسلامی

۲ - انحلال و خلع سلاح سپاه پاسداران، ارتش و کلیه دارودسته های نظامی و شبه نظامی وابسته به جمهوری اسلامی، تحت کنترل گرفتن کامل کلیه امکانات تسلیحاتی، تدارکاتی و اموال و دارائی های این ارگانها و نهادها .

۳ - انحلال کامل وزارت اطلاعات.

۴ - قابل دسترس کردن کلیه آرشیوها، بایگانی ها و پرونده های دولت از جمله سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات برای مردم.

۵ - مصادره کلیه موقوفات و اموال و دارائی های نهادهای سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک اسلامی، اموال سران جمهوری اسلامی، "حوزه های علمیه" و نهادها و مدارس اسلامی و استفاده از آنها برای رفع نیازهای مادی، معنوی، تفریحی، سیاسی و اجتماعی مردم.

۶ - انحلال کلیه "حوزه های علمیه"

۷ - دستگیری سران جمهوری اسلامی

۸ - مسلح کردن مردم در میلیس های توده ای برای دفاع از آزادی، برای سرکوب مقاومت بازماندگان جمهوری اسلامی و تعرض هر نیروئی به آزادی ها و حقوق مردم.

۹ - اعلام جدائی کامل مذهب از دولت و آموزش و پرورش.

۱۰ - لغو کلیه قوانین و مقرراتی که منشاء مذهبی دارند. اعلام آزادی مذهب و بی مذهبی.

۱۱- اعلام آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، مطبوعات، اجتماعات، تشکل، تحزب و اعتصاب.

۱۲ – اعلام برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد در حقوق مدنی و فردی. لغو کلیه قوانین و مقرراتی که ناقض این اصل است.

۱۳- اعلام برابری کامل حقوق همه شهروندان، صرفنظر از جنسیت، مذهب، ملیت، نژاد و تابعیت.

۱۴ - آزادی کلیه زندانیان سیاسی.

۱۵ - لغو مجازات اعدام.

۱۶ - دسترسی همگانی بویژه تشکلهای توده ای مردم و احزاب سیاسی به رسانه های جمعی دولتی.

۱۷- لغو تمام پیمان های ضد مردمی، نظامی،  سلطه طلبانه و سرکوبگرانه 

۱۸- ـ لغو تمام کمکهای مالی و نظامی به دسته های قومی و مذهبی   

۱۹- لغو دیپلماسی سری

۲۰ – تضمین بیمه بیکاری مکفی برای همه افراد آماده بکار بالای ۱۶ سال. پرداخت بیمه بیکاری مکفی و سایر هزینه های ضروری به کلیه کسانی که به علل جسمی یا روانی توان اشتغال به کار ندارند.

۲۱ – ارجاع مساله تعیین نظام حکومتی آینده ایران و تهیه قانون اساسی به مجمع نمایندگان مستقیم مردم حداکثر ظرف ۶ ماه.

۲۲ - برگزاری رفراندم در مناطق کرد نشین غرب ایران، زیر نظارت مراجع رسمی بین المللی، برای دادن حق انتخاب آزاد و آگاه به مردم این مناطق برای ماندن در ایران بعنوان اتباع متساوی الحقوق با دیگران و یا جدائی از ایران و تشکیل دولت مستقل. این رفراندم باید با خروج نیروهای نظامی دولت مرکزی و تضمین یک دوره فعالیت آزادانه کلیه احزاب سیاسی در کردستان، به منظور آشنا کردن توده مردم با برنامه و سیاست و نظرشان در این همه پرسی، انجام شود.

حزب کمونیست کارگری – حکمتیست (خط رسمی) همه مردم آزادیخواه، احزاب سیاسی، تشکل های توده ای و فعالین سیاسی را فرا میخواند که برای دفاع از جامعه ایران در مقابل هر نوع سازش با جمهوری اسلامی و برای حفاظت از جامعه در مقابل استیلای دارودسته های ارتجاعی و باند سیاهی اسلامی، قومی و عشیره ای و کانگسترهای سیاسی این منشور را مورد حمایت قرار دهند.

 

حزب کمونیست کارگری حکمتیست(خط رسمی)

فوریه ۲۰۱۸-  بهمن ۱۳۹۶