جنگ طلبان و سهم مردم سوریه
خالد حاج محمدي حدود هفت سال از تحميل يک جنگ جنايتکارانه به مردم سوريه ميگذرد. آن زمان دول غربي و در راس آنها آمريکا همراه دولت مرتجع و متحد خود با جمع کردن جنايتکارترين گروههاي آدمکش از گانگسترهاي نظامي تا باندهاي قومي - مذهبي و سازمان دادن همگي شان در "ارتش آزاد سوريه" تحت نام نجات مردم سوريه از دست اسد، جنگي را به مردمي که براي رهايي از استبداد به ميدان آمده بودند تحميل کردند، که هنوز خاتمه نيافته است. در اين هفت سال مردم محروم سوريه با به جا گذاشتن ٥٠٠ هزار کشته، ويران شدن کل مملکت و آوراگي نصف جمعيت و خانه خرابي و ترس تا هم اکنون تاوان پس داده اند. هنوز سه ميليون انسان در منطقه ادلب در محاصره طرفين جنگ در ميان آتش و خون بسر ميبرند و چشم به انتظار دريچه اي براي نجات جان خود و کودکانشان هستند. اين ايالت آخرين نقطه در دست جبهه النصر و ساير نيروهاي مسلح از "ارتش آزاد سوريه" و مخالفين اسد است. قطب پيروز در حال برنامه ريزي براي آخرين حملات وسيع خود به اين منطقه و تعيين تکليف نهايي آن و بيرون راندن مخالفين است. روسيه و دولت اسد به کمک ايران توپ باران و خمپاره باران اين منطقه را شروع کرده و در حال ايجاد آمادگي خود براي جنگي همه جانبه به هر قيمتي هستند. رسانه هاي رسمي ميگويند در اين چند روز ٣٠ هزار نفر از ترس جنگ و قرباني شدن از اين منطقه فرار کرده اند. در حال حاضر منطقه ادلب و همه شهروندان آن در انتظار جنگ و جنايتي ديگر به نام رهايي شان هستند. مردم محروم در ميان دو جبهه ارتجاع يعني پس مانده هاي جريانات تروريستي و باندها قومي - مذهبي از "ارتش آزاد" و دولت سوريه و روسيه و ايران به عنوان متحدين اش گير کرده اند. جنگ "آزاد سازي" اين منطقه توسط قطب پيروز اين بار نيز بايد به قيمت تباهي و تحميل آوارگي و کشتار مردم اين منطقه به سرانجام برسد. مردم محروم تا کنون براي رهايي و آزادي خود و عليه جبهه النصر و در دفاع از زندگي خود و در اعتراض به جنگ و جنايت از هر طرف به کرات اعترضات کوچک و بزرگ راه انداخته اند. و امروز انتظار جنگي جنايتکارانه را مي کشند. جنگ در سوريه را ٧ سال قبل ابتدا دول غربي و در راس آنها دولت آمريکا شروع کرد. مسلم بود آن جنگ و جنايتي که طي اين همه سال به ميليونها انسان تحميل کردند سرسوزني به مخالفت "دول متمدن غرب" با ديکتاتوري اسد و دفاع آنان از مردم سوريه ربط نداشت. اسد بهانه بود و جدال واقعي که در زير شعارهاي رياکارانه دخالت "بشر دوستانه" و دفاع از مردم سوريه پيش برده شد، اساسا جدالي بزرگتر ميان دول اصلي امپرياليستي در جهان چند قطبي و براي بازتعريف و تعيين دامنه اقتدار هر کدام در تقسيم دوباره جهان بود. امروز و بعد از ٧ سال آمريکا و متحدينش جنگ را به رقباي خود باختند. دوره اي اينها هر جنگ و جنايت و بمب باران و با خاک يکسان کردن خانه و کاشانه مردم را "آزاد سازي" سوريه و "نجات" مردم آن نام ميگذاشتند و امروز روسيه، ايران و متحدينش در ادلب پرچم "جنگ نجات بخش" مردم اين منطقه را به قيمت کشتار مردم بيگناه در دست گرفته اند. "ناجيان" جاني جايشان عوض شده اما سهم ميليونها انسان در اين جغرافياي جنگ زده کماکان کشتار، آوارگي و ويراني است. رياکاري و بي شرمي به جايي رسيده که امروز آمريکا و دول اروپايي، راه اندازان اصلي اين جنگ و ويراني، به همراه سازمان ملل شان براي کودکان و غير نظاميان و خطر کشتار آنها در اثر بمباران در ادلب، اشک تمساح ميريزند. گويي مردم سوريه و بشريت متمدن نقش مخرب و ارتجاعي آنها در دامن زدن به بحران خاورميانه و جناياتي که به نام نجات مردم راه انداختند را فراموش کرده اند. انگار مردم سوريه توحشي که ماشين جنگي اينها به نام آزادي سوريه به اين جامعه تحميل کرد را فراموش کرده اند. امروز و بعد از ٧ سال از شروع اين جنگ رسانه هاي غربي و سازمان ملل ميگويند در سوريه بيش از نيم ميليون انسان کشته و هنوز و تا امروز ١١ ميليون آواره اند. امروز آمريکا و متحدين او بعد از شکست در سوريه، پرچم "صلح خواهي" و ضرورت آتش بس و خطر موج آوارگي و جنايات بزرگ را در ادلب بلند کرده اند. امروزدر قطب پيروز (روسيه، ايران، ترکيه) نيز بحث و مذاکره و جدل براي تعين سهم هر يک و دامنه نفوذ خود در سوريه در جريان است. نشست سه جانبه اخير آنها در تهران و تلاش ترکيه براي ممانعت از حمله نظامي به ادلب با پرچم "خطر کشتار وسيع غير نظاميان" و در حقيقت براي نجات گروههاي جاني متحد خود در اين منطقه، به جايي نرسيده است. مستقل از تبليغات رياکارانه مسببين اين جنايت، حقيقت مسلم اين است که مردم سوريه در تمام اين چند سال قربانيان بي تقصير جدالي بودند که سرسوزني نه تنها به آنها مربوط نبود، بلکه و بعلاوه در آن نقشي نداشتند. ادامه امروز اين جنگ و تلاش روسيه و همراهان او براي پس گرفتن منطقه ادلب نيز، بي ترديد براي مردم محروم جز آوراگي و گشتار و فقر و جنايت، نتيجه اي نخواهد داشت. مردم سوريه در کل اين چند سال گوشت دم توپ جدال دولتهاي بزرگ جهان براي حل معضلات پايه اي تر خود بودند. در سکوت سنگيني که جهان نسبت به جنايت در سوريه کرده است بايد منتظر توحش افسار گسيخته ديگري اين بار توسط روسيه، ايران و همراهان او در ادلب بود. اگر روزي بشريت از اقتدار دولتهاي جنايتکار حاکم بر جهان نجات يابد؛ اگر روزي رسانه هاي اين دول که بخش مهمي از ابزار همه جنگها و جنايات تاکنوني بوده اند، بسته شوند و اگر پرونده توحش و بربريتي که اين دولتها به نام دفاع از مردم به جهانيان تحميل کرده اند افشا شود، براي صدها سال بشريت متمدن به ياد قربانيان خود اشک خواهد ريخت.
|