اعلامیه شماره ٦
حزب کمونیست کارگری حکمتیست(خط رسمی)
جامعه بپا خاسته مرعوب نمی شود!
کارگران! زحمتکشان! آزادیخواهان و انقلابیون! جمهوری اسلامی مثل مار زخم خورده بخود می پیچد و سراسیمه کلیه دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی و نظامی اش را بکار انداخته تا جامعه را مرعوب کند. تا بگوید توان سرکوب اعتراضات و جنبش آزادیخواهی و رفاه طلبی مردم را دارد. تا بحال ده ها تن از ما را کشته و هزاران نفر را دستگیر و به اسارت گرفته است. این تمام قدرت او است. همه دستگاه های سرکوب جمهوری اسلامی از دولت و مجلس و قوه قضاییه و گله آخوندها و امام جمعه ها تا سران سپاه و ارتش و بسیج و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی برای نجات نظام شان بکار افتاده اند. تا توانستند در خیابان ها گاز اشک آور ریختند، شلیک کردند و تعدادی از خواستاران نان، کار، آزادی را بر زمین انداختند. تمام زورشان را زدند و همه طرفداران و قمه کشانشان را به خیابان آوردند که فقط مایه شرمساری شان شد. همزمان و کورانه، فعالین صنفی و مدنی و سیاسی را از جمله اعضای شورای صنفی دانشجویی و هزاران نفر دیگر را دستگیر و به اسارت گرفته است. اما هم دوست و هم دشمن می داند که انگیزه و محرک جنبش عظیم مردم ایران نه احزاب و جریانات داخل و خارج و نه حتی فعالین سیاسی و مدنی و صنفی، بلکه فقر و گرسنگی و فلاکت و حقارت چند دهه حاکمیت رژیم سیاهی به نام جمهوری اسلامی است که در شعار نان، کار، آزادی خود نمایی کرده است. محرک و انگیزه خیزش مردم چند دهه فقر و بیکاری و گرسنگی و تحقیر زن و جوان و کار کودکان و تخریب طبیعت و تخریب و تباهی کل جامعه است که تلنبار شده و اکنون شعله های خشم مردم زبانه کشیده است. و این آتش خاموش نخواهد شد. نیروهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی فکر می کنند با دستگیری فعالین سیاسی و مدنی و صنفی دانشجویی و کارگری و در میان روشنفکران و زحمتکشان می توانند جامعه را مرعوب کنند. جمهوری اسلامی می داند و باید بداند که عقده های ترکیده و بغض های منفجر شده به وسعت جامعه ٩٠ میلیونی مردم ایران است. این جنبش، جنبش روشنفکران، یا جنبش نخبگان برای حقی نیست. این جنبشی از اعماق جامعه فقر زده و استثمار شده، تحقیر شده و سرکوب شده است. امروز تهران را بزنند فردا از تبریز سر بر می آورد. امروز کرمانشاه را بزنند فردا از اهواز و ده ها شهر و شهرستان دیگر سر بر می آورد. زمانی این جنبش و این مردم بپا خاسته ساکت می شوند که نان، کار و آزادی شان تامین شده باشد. و می بینیم دشمن مردم حرفی از نان، کار، آًزادی مردم به میان نمی آورد. این ابلهان فکر می کنند با نسبت دادن جنبش میلیونی مردم و خواست چند ده میلیونی گرسنگان به این و آن جریان و یا دول رقیب خود در منطقه، می توانند آتش خشم توده های استثمار شده را خاموش کنند. نیروهای نظامی و امنیتی رژیم چند هزار و چند ده هزار را می خواهد و می تواند دستگیر کند؟ دهها میلیون ایرانی یا بیکاراند یا با دستمزد چند برابر زیر خط فقر و با گرانی سرسام آور و گرسنگی محض زندگی می کنند. رژیم می تواند این جمعیت عظیم انسانی را دستگیر کند؟ می تواند دور مملکت سیم خاردار بکشد و همه را به اسارت بکشد؟ تلاش های مذبوحانه رژیم تنها از سر استیصال است. این تلاش های به شدت مذبوحانه و از سر استیصال را همه دیکتاتورهای تاریخ، امتحان کرده اند. این پایان خط برای جمهوری اسلامی هم هست. وای به روزی که حاکمیت بخواهد فرزندان مردم را که تنها قطره ای از دریای جمعیتی عظیم اند را در زندان نگه دارد. و وای به روزی که جمهوری اسلامی وسوسه شود جان کسی از اسرای جنبش نان، کار، آزادی دهها میلیون ایرانی را بگیرد. رژیم اگر بخواهد به سرکوب ودستگیری و یا کشتار در خیابان و یا به خطر انداختن جان دستگیر شدگان ادامه دهد، طناب دار خشم گرسنگان را برگردن خود محکم تر می کند. کارگران، زحمتکشان، جوانان، دانشجویان و زنان و مردانی که برای نان، کار، آزادی که امروز بخشا به خیابان آمده و فردا درمحل های کار و زندگی بپا خواهد خاست، مرعوب تلاش های مذبوحانه و مایوسانه جمهوری اسلامی نمی شوند. در حالیکه نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی هنوز شبانه به خانه های مردم می ریزند و دستگیر می کنند، همزمان جوانان تبریز میدان ورزشی شهر را با فریاد مرگ بر ارتجاع و غاصبان نان و کار و آزادی فتح کردند و کارگران عسلویه مبارزه خود برای مطالباتشان را از سر گرفتند و کارگران مبارز هفت تپه همین یکشنبه را روز تجمع و همبستگی با صف معترضین اعلام کده اند.
مردم! آزادیخواهان و انقلابیون! تا گرسنگی و بیکاری و فقر و گرانی هست این آتش خاموش نخواهد شد. در زندان، در خیابان، در کارخانه و مدرسه و دانشگاه و محلات و شهرها در مقابل دشمنی که تنها ابزار باقیمانده در دستانش، اسلحه و زندان است بایستیم و سر خود را بلند نگه داریم. دشمن خود فهمیده است که راه نجات ندارد. این رژیم یا باید نان، کار، آزادی ده ها میلیون انسان گرسنه را تامین کند یا برود. راه سومی نیست. رژیم اعتراف می کند که قادر به تامین رفاه و آزادی جامعه نیست. اما راه سوم که سرکوب و خفقان و ترساندن جامعه است هم نجاتش نمی دهد. برای ترساندن و مرعوب کردن جامعه دیگر دیر شده است. امروز با دهه ٦٠ تفاوت دارد. ٣٠ سال از آن زمان می گذرد و ٣٠ سال است جامعه فقر و فلاکت و تبعیض و حقارت زن وجوان را تحمل می کند. این آخر خط جمهوری اسلامی است. باید برود! ارعاب نجاتش نمی دهد و جامعه مرعوب نمی شود! ما اسرایمان را از چنگ دشمن در می آوریم و راه رفتن جمهوری اسلامی را هموار می کنیم.
زنده باد آزادی، زنده باد برابری مرگ بر جمهوری اسلامی
حزب کمونیست کارگری حکمتیست (خط رسمی) ١٥ دیماه ١٣٩٦- ٦ ژانویه ٢٠١٨
|