"نیاز به ویرانی، نیازی خلاقانه است"!

اگر درست نشانه گرفته شود!

 

 

ثریا شهابی

 

برخی از خبر ها را بخوایند که میگوید:

 -  اکتبر ۲۰۱۸: به نظر میرسد منگ هونگوی، رئیس چینی اینترپل، در راه و پرواز فرانسه به چین، گم شده است.

 - پانزده نفر از عربستان برای قتل روزنامهنگار سعودی، منتقد ولیعهد عربستان، به استانبول آمدند و احتمالا او را در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسانده اند!

 - بنکسی، هنرمند سرشناس بریتانیایی، در شرح ویدئو خبری که نشان میدهد چگونه یکی از مشهورترین نقاشی های او بنام "دختری با بادکنک"،  که در حراج خانه ساتبی لندن درست پس از ضربه خوردن آخرین چکش که این اثر را به قیمت ۱.۳۷ میلیون دلار فروخته بود پیش چشم حاضران رشته شد،  در حساب اینستاگرام خود نوشته است که به قول پیکاسو: "نیاز به ویرانی، نیازی خلاقانه است."

 - اویل سال میلادی ۲۰۱۸ آکسفام با انتشار گزارشی اعلام کرد که ۸۲ درصد ثروت جهان در اختیار تنها یک درصد از جمعیت کره زمین است، شکاف اقتصادی در سال ۲۰۱۷ افزایش داشته است و گزارش نشان میدهد که در سال ۲۰۱۷ هر دو روز یک نفر میلیاردر شده و ارزش افزوده دارایی آنها از سال ۲۰۱۰ هر سال ۱۳ درصد افزایش داشته است.

 دو خبر اول،"گم شدن رئیس اینترپل" در هوا و زمین بین فرانسه و چین و "گم شدن روزنامه نگار منتقد عربستان سعودی در کنسولگری این کشور در استانبولکه جزییات آنها "در حال بررسی" است، یکی از روزمره ترین خبرها، در صف بالاترین نهادهای "جهان آزاد"، است. امروز، این رویدادها، خبرهای "پیش پا افتاده" در میان اینترپل ها و کنسولگری ها و وزارتخانه ها و حکومت ها و  قدرت های دولتی، است،  وقتی "قاعده بازی" و "بالانس قدرت"، بین همه شان، از آقا تا نوکر، از دربان تا  دژبان، بهم میخورد! وقتی لمپن ترین و "سرگردنه بگیر" ترین جانیان تاریخ بشر،  به نمایندگی از آن انگل های یک درصد،  افسار گسیخته میلیاردها نفر در سراسر جهان را، با شهرها و خانه ها، از زمین و هوا، به  لبه پرتگاه  مرگ و نابودی کشانده اند.

خبر آخر، اما واقعیت زندگی جهنمی است که  حکومت شوندگان، تولید کنندگان ثروت و نعمت و رفاه، از نیویورک تا استانبول، از تهران تا  لندن و بغداد و پکن و مسکو و دهلی و  دور افتاده ترین روستا ها و  و گم نام ترین جغرافیاهای موجود روی کره خاکی را، اسیر خود کرده است جایی که در دل آن میلیاردها نفر محکوم به زندگی در فقر مطلق و گرسنگی و بی خانمانی و فقدان دسترسی به آب آشامیدنی و هوای سالم، زندگی میکنند و در دل آن هر روز و هرلحظه می میرند! این سرنوشت آنهایی است که شانس آورده و قربانی  مرگ و میر و فجایع ناشی از جنگ ها و بمباران ها و اعدام ها و قتل عام ها و نسل کشی های رایج گانگستر های خصوصی یا دولتی قومی و مذهبی و ملی و ناتو و .. نشده اند. این خبر، سیمای"رشد" و "ترقی" در جهانی مخلوق دست بشر را ترسیم میکند که در آن افسار گسیختگی سرمایه داری پسا جنگ سرد،  بیش از هرزمانی عفونت و چرک و زخم و بی عدالتی تولید میکند. هیچگاه در تاریخ بشر، "غارنشین و بدوی" یا "شهری و متمدن"، شکاف فقر و  ثروت، شکاف حجم عظیم ثروت و بارآوری کار، و در عین حال عدم دسترسی سازندگان آن به نعمات ساخته دست خودشان،  چون امروز نبوده است.

اگر سیمای جهان، نه آن اثر هنری که بنکسی تصمیم میگرد "ویران" کند تا اثر هنری جدیدی بیآفریند، که این هیولای مخوف است، چرا نباید با ویرانی آن خلاقانه دنیای بهتری ساخت، که در آن رشد و اعتلا فرد شرط رشد و اعتلا جوامع بشری باشد! دنیایی که دست قطع شده بشر از دسترسی به رفاه و زندگی انسانی مخلوق خودش را، به پیکره بشریت وصل کند! تا این نظام وارونه را٬ یک بار برای همیشه٬ از قاعده بر زمین بگذارد!

جهان هیجگاه چون امروز نیازمند مارکس و لنین برای تغییر این جهان وارونه و برای ساختن سوسیالیسم بر ویرانه های آن نبوده است.

 

۸  اکتبر  ۲۰۱۸