ما همه "بی حیا"ئیم!
مونا شاد
از اینجا شروع کردم تا برسم به ایران، در ایران هم شکیراهای ناشناخته ی زیادی داریم که سرشار از هنر و استعدادند با این تفاوت که محل اجرای کنسرتشان، گوشه ای از اتاق خوابشان است و تماشاچی هایشان، فالورهای دنیای مجازی است. با این وجود رژیم ارتجاعی و فسیل، تاب تحمل همین اندازه از دیدن یا شنیدن شادی انسانها را تاب نمی آورد. مائده هژبری نوجوان ١٧ ساله به جرم رقصیدن دستگیر کرده و بعنوان مجرم در تلویزیون صدای و سیمای حکومت ایران به محاکمه می کشند. بازجویی که مدعی اجرای عدالت و قانون است، در سیاهی مطلق نشسته، مائده که وحشت کرده و به گریه افتاده، به خاطر ارتکاب جرم بسیار سنگین بروز شادی مورد بازجویی قرارمی گیرد با این توهم که عبرتی باشد برای زنان و دختران دیگر تا توبه کنند و دیگر هیچ زنی هوس شادی، رقص و به نمایش گذاشتن آن حتی از دریچه کوچک دوربین خانگی شان، به سرشان نزند. مینو اصلانی، رئیس سازمان بسیج جامعه زنان ایران، روز یکشنبه (۱۷ تیر/ ۸ ژوئیه) از تشکیل ستاد مردمی عفاف و حجاب از روز سهشنبه ۱۹ تیر خبر داد و گفت: "در هجمه فرهنگی دشمن آنچه در رأس قرار دارد بحث حیازدایی است. این مساله مربوط به زمان حال هم نیست و در غرب و هالیوود بیش از صد سال است که با حجاب سر ستیز دارند". او همچنین اشاره کرد در ایران "حجاب اجبار نیست، بلکه یک قانون است"، وی افزود "ما طرفدار خشونت در امر حجاب نیستیم، اما: نیروی انتظامی مقتدر ما قانونمدار بوده و با قانونشکنان مقابله میکند". نماینده حکومتی که بی پرنسیپ ترین و بی قانون ترین و بی مسئولیت ترین رژیم در مقابل مردم کشورش است. نماینده حکومتی که در برابر سیل و زلزله و ریزگرد و فلاکت و ویرانی و بی آبی مردم و شهروندان هیچ مسئولیتی به عهده ندارد، با دیدن رقص یک نوجوان به جوش آمده و ادعای صاحبی جامعه را دارند. مگر رقص مرگ هر روزه هزار انسان درد مند و بی آب و بی حقوق و ستم دیده مردم در خیابانهایش را نمی بیند؟ حرف از قانون زدن حرافی پوچ بیش نیست. زنان و مردان آزادیخواه ترهات تکراری اصلانی را میشناسند. ترهاتی که در آن مخالفت با حجاب و تمام قوانین ضد زن و ارتجاعی و عهد عتیق اسلامی و مبارزه برای حرمت و شخصیت و آزادی زن را بلافاصله با ضد حمله "بی حیایی هالیودی" جواب می دهد و سرکوب میشود. خانم اصلانی دیر یاد اجرا قانون افتاده سران حاکمیت هر روز مشغول عقب نشینی های بیشتر و بیشتر در مقابل جنبش برابری زن و مرد، از کوتاه آمدن در مقابل حجاب اجباری، که اجبار از آزاد کردن ورود زنان به ورزشگاهها و ... است. خانم اصلانی را باید از خواب خرگوشی بیدار کرد و به او یادآوری کرد که مردم مدتها است برای به زیر کشیدن همین قانون ضد زن و ضد بشری که در آن اعدام و سنگسار و شکنجه قانونی و شرعی است، برای به زیر کشیدن نماینده و مجری این قانون، جمهوری اسلامی، به میدان آمده اند. اما طنز تلخ این است که رژیمی که ناقض تمام حرمت و قوانین انسانی است حرف از "قانون" می زند. حاکمیتی که خود سردسته ی دزدهاست، سردسته ی آدم کش هاست، سردسته جلادان است، حکومتی که با بی شرمی تمام چوبه های دار را در خیابان ها برپا می کند و در بیل بوردهای عریض مردم را به تماشای جان دادن انسان ها، بنام اجرای عدالت! تشویق می کند، از شرم و حیا حرف میزند. رژیمی که هر روز خبر از اختلاس ها و دزدی های کلان سرانش به گوش می رسد، طبق همان قانون توحش شان دست مستمندی را که برای سیرکردن شکم گرسنه ی کودکش، خانواده اش به تکه نانی دست دراز کرد قطع میکند و بساط و دستگاه مثله کردن اعضاء بدن را در مقابل دیدگان ده ها کودک و بزرگ، در خیابان ها به اجرا می گذارد. اینان دم از قانون و حیا می زنند. زمانی که دانشجو بودم استادی داشتیم که از بازماندگان زندانیان سیاسی دهه ی شصت و محبوب بچه های دانشگاه بود. همیشه رو به دانشجویان دختر، می گفت حتما خیلی از شما، در خانه اگر بخواهید ورزش کنید، بخواهید برقصید و یا بگوید من مثل برادرم حقوق یکسانی دارم یا حرفی از حق آزادی بزنید. مادرتان، پدرتان می گوید رفتی دانشگاه بی حیا شدی و تو بگو ”اری، من بی حیا شدم برای گرفتن حقم، برای بدست آوردن آزادی ام، اگر این بی حیایی است پس من بی حیا هستم". آری خانم اصلانی، اگر تعریف شما از بی حیایی این است، ما بی حیا هستیم. همه ی دختران و زنان و مردم ایران باید "بی حیا" باشند. باید با بی حیایی تمام به خیابان ها بروند، حجاب از سر بردارند و برقصند. کاری که در هر جامعه متمدنی نامش شادی است. اگر شما، ما را به سرکوب توسط "ستاد مردمی" تان، همان گله های قمه کش سپاه و بسیج، تهدید می کنید، مردم هم می توانند در هر محله ای ستاد مردمی بسازند. ستاد مردمی و محله ای تا هر محله توسط خود مردم کنترل شود تا هیچ بسیجی و سپاهی جرآت قدم گذاشتن وایجاد مزاحمت و بگیر و ببندی در آن محل را نداشته باشد. رژیم با تمام توان دارد شکنجه می کند، برای مبارزان و آزادی خواهان احکام سنگین می برند، نان کارگر را گرو گرفته است، کولبر را می کشد، جواب "آب می خواهیم، تشنه ام"، گلوله است. مردم در دفاع از حقوق انسانی شان در محله شان متشکل شوند تا دست هر مزدور شهرداری که به جان و مال دستفروشی تعرض می کند، بشکنند. باید جواب بسیجی و نیروی انتظامی را که به آزادی، شادی، بی حجابی انسانها وحشیانه حمله ور می شوند با هرچه که در توان هست مقابله کنند. باید از همه ی جوانان و مردم آزادی خواه و برابری طلبان که خواهان آزادی و شادی و حرمت انسانی شان هستند با قدرت متحد دفاع کرد و زن و مرد معترض اسیر را از چنگال بسیجی و سپاهی بیرون کشید. باید در مقابل محجبه های ارشاد و درندگان هار رها شده در خیابان که تحت نام امنیت قرار است به مردم حمله کنند و جوانان را بدرند، ایستاد. باید حرمت انسانیمان را از دست اینان نجات دهیم. باید امنیت و کنترل محله را بدست بگیریم. تنها راه پایان دادن به این وضعیت، تنها راه پیروزی بر ارتجاع حاکم و تضمین یک زندگی انسانی و سعادتمند و شایسته برای همگان، اتحاد و همبستگی، متشکل شدن و پیشبرد یک مبارزه قدرتمند است.
|