حزب حکمتیست (خط رسمی) و اتحاد عمل نیروهای چپ
مقدمه: نشریه حکمتیست سوالات مطرح شده در رابطه با سیاست حزب در مورد مسائل سیاسی مختلف را تحت عنوان "از حزب حکمتیست میپرسند" با رهبری حزب، مسئولین حزب در تشکیلات های مختلف درمیان میگذارد. در این شماره یکی از این سوالات را با آذر مدرسی، دبیر کمیته مرکزی حزب، در میان گذاشته ایم.
سوال: پس از خیزش دیماه و روی میز آمدن سرنگونی جمهوری اسلامی دوباره مسئله اتحاد نیروهای چپ تحت عناوین مختلف طرح شده و اخیرا مسئله اتحاد عمل یا همکاری های پایدار میان نیروهای چپ در کردستان بعنوان پروژه ای برای تقابل با جریانات راست طرح شده است. نظر و سیاست حزب حکمتیست در این رابطه چیست؟
آذر مدرسی: همانطور که شما هم اشاره کردید پس از خیزش مردم در دیماه جامعه در اوضاع حساسی قرار گرفته و مبرمیت سرنگونی جمهوری اسلامی به مسئله اصلی جامعه تبدیل شده است. امروز دیگر همه از نزدیک شدن جمهوری اسلامی به پایان عمر خود حرف میزنند و نیروهای سیاسی مختلف، از بورژوازی و نمایندگان آن در جمهوری اسلامی، اپوزیسیون راست و دول غربی تا طبقه کارگر و کمونیستها، خود را برای تلاطمات بعدی آماده میکنند. ما برای تقویت این خیزش و تضمین پیروزی آن و بورژوازی برای به شکست کشاندن و سرکوب آن. دوره های پر تلاطم و بحرانهای انقلابی فقط طبقه کارگر و نیروهای آنرا به تحرک در نمی آورد، بلکه بورژوازی و نیروهای راست هم در چنین دوره هایی با شدت بیشتری برای نجات نظام شان تلاش میکنند. پس از خیزش دیماه ما شاهد تقابل حاد نیروهای سیاسی راست و چپ بر سر نحوه و چگونگی سرنگونی جمهوری اسلامی، بر سر آلترناتیوهای مختلف پس از جمهوری اسلامی هستیم.
عدم آمادگی همه نیروهای سیاسی منجمله ما کمونیستها در خیزش دیماه به اضافه جان گرفتن دوباره نیروهای راست و ارتجاعی که سنتا به دخالت دول غربی و منطقه چشم امید بسته اند، خطیر بودن اوضاع را ده چندان کرده و آمادگی برای ورود به دوره متحول پیش رو را در همه ابعاد آن در دستور ما گذاشته است. تقابل با طرح هایی مانند رفراندم و انتخابات آزاد، خطر قومی و مذهبی کردن مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی و سایر مخاطرات احتمالی در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی همه و همه روی میز ما آمده است. جواب روشن به این مسائل میتواند جبهه طبقه کارگر و مردم محروم را در مقابل راست تقویت کند.
"اتحاد عمل پایدار نیروهای چپ" یا "شورای همکاری نیروهای چپ" در کردستان ظاهرا راه حل و جوابی است به این نیاز بطور ویژه در کردستان. مسئله ای که به نظر ما، مستقل از درجه امکان پذیر بودن آن، راه حل و جواب نیست و برعکس امیدی واهی را در جامعه دامن میزند که از کانال این "اتحاد عمل" چپ قوی شده و قطب چپی را در مقابل جمهوری اسلامی شکل داده است.
برای روشن شدن مسئله اجازه بدهید به چند نکته عمومی اشاره کنم و بعد از آن بطور ویژه به این تلاش اخیر بپردازم.
طبیعی است که جامعه طیف وسیعی از نیروهای سیاسی را که به نام سوسیالیست یا طرفدار کارگر یا کمونیست حرف میزنند چپ میخواند. این چپ شامل نیرویی که دوره ای خاتمی چی و طرفدار دو خرداد بود، نیرویی که طرفدار دخالت امریکا در منطقه بود، نیرویی که برای "انقلاب ناتویی" در سوریه هلهله کشید و سبز بود، نیرویی که پرونده قطوری از همکاری و تشکیل جبهه و ائتلافهای دوره ای با نیروهای ناسیونالیست کرد دارد، نیرویی که برای جنایات امریکا در موصل هلهله کشید تا ما کمونیستهایی که در مقابل همه این نیروها ایستاده ایم و بر سیاست کمونیستی خود پافشاری کردیم، میشود. شاید مردم علی العموم مجازند همه این نیروها را در طیف چپ قرار دهند اما ما بعنوان احزاب سیاسی مجاز نیستیم فاصله های سیاسی و اجتماعی عمیق خود را زیر این عنوان عمومی چپ نادیده بگیریم و چنین توهمی را دامن بزنیم که این اختلافات خرد، ناچیز اند و چشم پوشی از آنها را نشانه بلوغ و درایت سیاسی اعلام کنیم. اصرار ما بر این مسئله نه از سر مته به خشخاش گذاشتن که تلاشی است برای شفافیت سیاسی و ممانعت از اغتشاش و سردرگمی در جامعه.
ببینید تفاوت زیادی هست بین همکاری های موردی تا "اتحاد عمل" و جمع شدن زیر چتر "اتحاد پایدار چپ" یا "شورای همکاری". ما هیچوقت نه فقط با همکاری های موردی چه در خارج کشور و چه داخل ایران مخالفتی نداشته ایم که در مواردی متبکر آن بوده ایم. ما همیشه از دیالوگ رسمی و تبادل نظر میان نیروهای سیاسی استقبال کرده ایم. اما همانطور که گفتم این با همکاری پایدار و اتحاد عمل تفاوت زیادی دارد. به اضافه اینکه تجربه بیست و چند سال گذشته بی نتیجه بودن این نوع "همکاریهای پایدار" را به همه نشان داده است. ما معتقدیم تقویت صف مستقل طبقه کارگر، تقویت کمونیسم و چپ، در همان مفهوم عام آن، در مقابل راست نه از کانال نزدیکی سازمانها و احزاب سیاسی که به جنبشهای سیاسی مختلف تعلق دارند، بلکه از کانال تلاش برای متعهد کردن این نیروها به موازینی در دفاع از مدنیت جامعه در مقابل دخالت غرب در اوضاع، در مقابل قومی و مذهبی کردن مبارزه مردم، در مقابل خون پاشیدن به انقلاب مردم تحت عنوان "دخالت بشردوستانه"، برای تضمین اعمال اراده طبقه کارگر و مردم در سرنوشت خود، برای تضمین آزادیهای سیاسی، برای رفع تبعیض جنسی و قومی و مذهبی میگذرد. این یک صفبندی سیاسی و واقعی است و همزمان به بلوغ سیاسی جامعه کمک میکند. به همین دلیل ما در دوره های مختلفی که مخاطراتی جامعه را تهدید کرده تلاش کرده ایم چنین سدی را ببندیم. بطور مثال در مقابل خطر حمله امریکا به ایران و حمایت نیروهای راست از آن، در مقابل جنگ نیابتی عربستان در کردستان ایران و پس از دیماه برای مقابله با آلترناتیوهای راست برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تضمین اعمال اراده مردم در آینده جامعه، از همه نیروهای سیاسی دعوت کردیم که یا با حمایت از پلاتفرمها و منشورهای ما یا از هر طریق دیگری که مناسب میدانند در مقابل نیروهای راست و ارتجاعی بایستند و فکر میکنیم این راه تقویت واقعی چپ، کارگر و مردم محروم در جامعه است. دعوتی که متاسفانه تا امروز بیجواب مانده است. بیجوابی که برای ما و هر کمونیستی در جامعه شاخص جدی بودن این نیروها در سد بستن در مقابل راست ارتجاعی و تقویت صف مبارزه طبقه کارگر و مردم محروم است. در مورد پروژه اخیر "اتحاد عمل چپ در کردستان" یا "شورای همکاری نیروهای چپ در کردستان" فکر میکنم برخلاف ادعای سازمانهایی که این پروژه را پیش میبرند این طرح نه برای جواب دادن به نیاز مبارزه طبقاتی و پیشبرد مبارزه انقلابی طبقه کارگر و تقویت صف کمونیستها در مقابل ناسیونالیسم کرد که اساسا برای جواب دادن به نیازهای سازمانی این جریانات و بیجوابی و بی افقی است که امروز بر این چپ حاکم است. این اتحاد عمل قرار است سرپوشی باشد بر این معضلات. کومله مهمترین سازمان در شکلگیری چنین اتحاد عملی است. پس از شکست تلاشهای رهبری آن برای ورود به بلوکهای احزاب ناسیونالیست راست و همزمان بی افقی و شکافهای جدی در میان احزاب ناسیونالیسم کرد در منطقه از یکطرف و خیزش دیماه، به میدان آمدن طبقه کارگر و مردم محروم در خارج از کردستان و باز شدن افق سرنگونی از طرف دیگر تحت فشار است و باید چپ بودن خود را ثابت کند و اعتبار از دست رفته را دوباره بدست بیاورد. عطف توجه کومله به نیروهای چپ در کردستان را باید در این واقعیت دید. فراموش نکنیم که این سازمان تا دیروز از هر نوع رابطه ای با کمونیستها و نه فقط با کمونیستها با نیروهای موسوم به چپ تحت عنوان "غیر اجتماعی" بودن آنها پرهیز میکرد. یک حقیت را باید مد نظر داشت و آن اینکه که احزاب سیاسی مستقل از ادعای خودشان به جنبشهای مختلف سیاسی - اجتماعی تعلق دارند. اتحاد عمل و ائتلاف و .... میان احزاب هم جنبشی امری کاملا طبیعی است. از این زاویه ما نه نزدیکی این جریانات و احزاب، ائتلاف و اتحاد عمل آنها را رد میکنیم و نه نقدی به آن داریم. اما همیشه بر اینکه این دوری و نزدیکی ها باید شفاف و روشن باشد تاکید کرده ایم. بالاخره باید کمونیستها و جامعه بداند چه شد که این سازمان که مرتب مشغول دیپلماسی با جریانات ناسیونالیسم کرد بود امروز برای تقویت چپ در کردستان سراغ نیروهایی آمده که تا دیروز آنها را کوچک، غیر اجتماعی، بی تاثیر و .... می نامید. همینطور روشن باشد که چه اتفاقی افتاد که نیروهایی که تا دیروز کومله را بعنوان یک نیروی ناسیونالیست به رسمیت میشناختند امروز برای تقویت چپ سراغ اتحاد عمل میروند. سیاست علنی است، تغییر سیاست هم علنی است و باید شفاف و روشن دلایل این تغییر سیاست را توضیح داد. ما حداقل تلاش کرده ایم همیشه در این رابطه روشن و بدون باز گذاشتن هیچ ابهامی سیاستهایمان را اعلام کنیم.
بهرحال ما خود را بخشی و یا عضوی از این خانواده چپ نمیدانیم و همانطور که گفتم فاصله سیاسی اجتماعی زیادی با این چپ داریم. این واقعیت را هر کارگر آگاه و کمونیستی میتواند به راحتی نشخیص دهد. اجازه بدهید همینجا به نقدهایی که به این پروژه میشود اشاره ای کوتاه کنم و حداقل فاصله خود را با این نقدها روشن کنم. در بخشی از این انتقادها اساسا کومله بدلیل شرکت آن در پروژه های ناسیونالیسم کرد مورد نقد قرار میگیرد و اتحاد عمل یا همکاری پایدار میان سایر نیروها بخصوص نیروهایی که نام کمونیسم کارگری را برخود دارند بعنوان آلترناتیو مطرح میشوند. از نظر ما فاصله سیاسی و اجتماعی میان نیروهای منتسب به کمونیسم کارگری کمتر از فاصله با کومله نیست. به رسمیت نشناختن این فاصله های سیاسی و مخدوش کردن آن نه فقط به تقویت کمونیسم و چپ کمکی نمیکند که برعکس آنرا تضعیف میکند. همانطور که گفتم، در مقابل پروژه های "اتحاد عمل" و .... که اساسا برای جواب دادن به بن بستها و معضلات درونی این احزاب در جریان است، ما برای بوجود آوردن یک صف سیاسی رادیکال و کمونیستی و بستن سدی در مقابل هجوم راست، و هرچه قدرتمند تر کردن طبقه کارگر در جدالهای آتی و تضمین پیروزی آن در این پروسه سرنگونی جمهوری تمام تلاش خود را کرده و خواهیم کرد.
|