فلسطين، از استقلال تا آزادي!
منصور حکمت
در اين شک نيست که بخش وسيعى از مردم در اسرائيل خواهان صلح و رابطه اى انسانى و عادلانه با مردم فلسطين اند. در اين شک نيست که بخش وسيعى از مردم اسرائيل عمق ظلمى که در اين نيم قرن بر مردم فلسطين رفته است را ميشناسند و به آن اذعان ميکنند. اما اين کافى نيست. اسرائيل يک راست قومى و مذهبى بسيار قوى و فعال دارد که مرحله به مرحله و در هرقدم افق يک راه حل انسانى را کور ميکند. رابين را اعراب نکشتند، اينها کشتند. اين راست بايد در يک جدال سياسى داخلى از طبقه کارگر و سوسياليسم و ترقى خواهى در اين کشور بطور قطع شکست بخورد. اين اتفاق هنوز رخ نداده است. بدون اين تعيين تکليف اميدى به صلح پايدار و يک راه حل عادلانه نيست. يک اسرائيل قومى و مذهبى نميتواند يکسوى يک صلح عادلانه در منطقه باشد. استقلال فلسطين يک گام مهم به جلوست. اين گام نه فقط ممکن است، بلکه اکنون ديگر اجتناب ناپذير شده است. استقلال فلسطين تناسب قوا و چهارچوب تحول سياسى در منطقه را بهبود ميدهد. به نفع امنيت کودک فلسطينى و عابر اسرائيلى است. اما آزادى مردم فلسطين، خلاصى مردم اسرائيل از جناياتى که بنامشان ميشود و رهايى شان از موقعيت يک ملت ستمگر، خلاصى هر دو سو از تروريسم و نفرتى که قوميگرى و مذهب در هردو سوى اين شکاف دامن ميزنند به صرف استقلال فلسطين متحقق نميشود. آزادى و رهايى در فلسطين و اسرائيل در گرو سوسياليسم و سکولاريسم در کل منطقه است. در تشکيل کشور و يا کشورهايى که در آن مردم مستقل از تعلقات و يا تصورات قومى و ملى و مذهبى خويش، بعنوان شهروندان متساوى الحقوق جامعه برسميت شناخته شوند. استقلال فلسطين کمک ميکند که نبرد طبقاتى در اسرائيل و فلسطين هردو اوج بگيرد. با استقلال فلسطين منطقه به چپ ميچرخد. اکتبر ۲۰۰۰
|