رويدادهاي سياسي هفته
فواد عبداللهی
۱- عراق و مضحکه انتخابات مضحکه انتخابات در عراق برگزار شد. کماکان همه آن نيروهاي مرتجع قومي - مذهبي که در تمام طول اين سالها در پس حمله نظامي آمريکا به عراق ته هر لجني روييده بودند، و هر کدام گوشه اي از لحاف دولت را ميکشيدند، بار ديگر قدرت را ميان خود تقسيم کردند. ظاهرا اينبار به جاي مالکي و عبادي قرار است صحنه گردان دولت ائتلافي ”جديد“ شيعه - سني و کرد، جناب مقتدا صدر باشد. بر خلاف تصوير فکاهي ميدياي رسمي از مرتجعي چون مقتدا صدر و ”سکولار“ قلمداد کردن او، اما صحنه سياسي در عراق کماکان صحنه چيدن دولت موزاييکي از بالا و انتحار دستجات جاني آنها در پايين خواهد ماند. به طور واقعي ادامه جنگ گانگسترهاي قومي - مذهبي عليه هم است که هر کدام در جستجوي حامي از ميان دولتهاي منطقه - مشخصا جمهوري اسلامي ايران و عربستان و دولت ترکيه - بوده اند. طبيعي است که چنين ”انتخاباتي“ انتخابات اين مرتجعين باشد و بر مبناي تعلق به اين و يا آن صفبندي دولتهاي منطقه و با اتکاء به سهمي که في الحال در قدرت دارند، پيش برود. اين وضعيت، اين آرايش رقابت و صفبندي احزاب و ائتلافها در صحنه سياست عراق کاملا تابع صفبندي دولتهاي مرتجع منطقه حول آن، و تابع تحولات منطقه و جهان شده است. عراق بعد از اين ”انتخابات“ کماکان عراق باز هم ناامن تر، بي ثبات تر و درهم برهم تر از گذشته خواهد بود. اما آنچه زير خروارها تحليل آبکي ژورناليسم بورژوايي هنوز زبانه مي کشد اعلام اين واقعيت است که مردم عراق از زندگي در اين منجلاب به تنگ آمده اند؛ انتخاب مردم عراق جايگزيني آن مرتجع با اين جاني نيست. از نقطه نظر مردم عراق، پيش شرط يک انتخابات آزاد خلع سلاح همه اين دستجات قومي - مذهبي از نيروهاي مقتدا صدر تا امثال عبادي و بارزاني و اتحاديه ميهني است. رهايي و عروج آزاديخواهي در عراق در گرو لگام زدن به انواع و اقسام باندهاي ناسيوناليست، قومي و مذهبي است. آنچه واقعي است، پتانسيل اعتراض محرومين از پايين عليه مرتجعين حاکم بر عراق است. محروميني که از حاکميت سياه اين اوباش بيزارند. اين تنفر از دولت و حاکميت، چه در بعد سراسري در عراق و چه در سطح جامعه کردستان در هر مجالي خود را نشان مي دهد. اين جنبش را بايد به يک بازيگر اصلي جدال سياسي در عراق بر سر فاکتور معادله قدرت تبديل کرد. اين فراخواني مستقيم به دخالتگري و سازماندهي مردم توسط کمونيستها در عراق بر سر قدرت سياسي است؛ فابريک اجتماعي از هم گسيخته جامعه عراق را تنها يک کمونيسم اجتماعي، متحزب و راديکال ميتواند دوباره به هم ببافد. بايد از پتانسيل نهفته در خشم مردم عليه حاکمين در مسير پيشبرد مبارزه براي برچيدن بساط زشت حاکم و برپايي يک نظام غير قومي و غير مذهبي، مبتني بر حقوق برابر همه شهروندان در اداره جامعه، سود جست. اين مهمترين وظيفه فوري هر حزب و نيروي کمونيستي دخالتگر در جامعه عراق است. تنها در اينصورت، داستان زندگي در عراق، داستان تکرار تلاش براي بقاء نخواهد بود.
مايک پمپئو، وزير خارجه آمريکا، در تشريح استراتژي جديد آمريکا در قبال ايران گفت که کشورش، فشار اقتصادي بر ايران را افزايش خواهد داد و به گفته او ”سختترين تحريمهاي تاريخ" را اعمال خواهد کرد. راستي کسي جايي در تاريخ سراغ دارد که اينگونه پروپاگاندها کمکي به روند رفاه و آزادي و خوشبختي مردم يک مملکت کرده باشد؟! کسي جايي سراغ دارد که تهديد به تحريم مويي از سر حاکمين يک کشور کم کرده باشد؟! کسي سراغ دارد که تهديد به گرو گرفتن شير خشک ميليونها کودک، آذوقه و داروي ميليونها انسان محروم در يک مملکت، گامي به پيش در جهت رفاه و آسايش بوده باشد؟! کسي سراغ دارد که تهديد و تحريم اقتصادي چيزي جز ترس، هراس، ناامني و بي آيندگي در صفوف مردم محکوم به زندگي زير دست و پاي حاکمين را دامن زده باشد؟! تاثير مستقيم اين پروپاگاند رواني بر زندگي مردم، گراني و تورم بيشتر، و استفاده جمهوري اسلامي از اين فضا براي تشديد خفقان و سرکوب است. محرومين به تنگ آمده از حاکميت جمهوري اسلامي، مردم به تنگ آمده از فلاکت، بايد عليه هر نوع تحريم اقتصادي و ايجاد فضاي رواني قاطعانه سدي محکم ببندند. بايد حاميان اين سياستهاي ضد انساني از آمريکا تا اپوزيسيون بورژوايي ايران را افشاء و طرد کنند. با کنار زدن اين فضا قطعا ميدان براي مبارزه عليه اختناق و استبداد جمهوري اسلامي هموارتر مي شود. سد بستن در مقابل پرچم چرخاني لجام گسيخته امريکائي و در عين حال مبارزه براي به زير کشيدن جمهوري اسلامي در دل اين اوضاع، بدون وجود يک صف محکم و متشکل کارگري، بدون وجود يک حزب تيزبين، کمونيستي و قوي ممکن نيست. حزب حکمتيست بايد آمادگي ايفاي چنين نقشي را داشته باشد. تمام تلاش ما اينست که بخش هرچه وسيعتري از کمونيست ها را در صفوف خود متشکل کنيم تا با قدرت هرچه بيشتر، جامعه را به طرف عبور از اين اوضاع و به سمت يک آينده بهتر برد.
|