بجنبيد بدبختها!
فواد عبداللهي
ابعاد خيزشهاي ديماه در ايران براستي آموزنده است؛ جايگاه واقعي اين خيزش و خطر بلقوه و بلفعل آن را بايد از زبان دشمنان طبقاتي اش شنيد. تنها کيهان لندن مانده بود که لنگ لنگان به بهانه اين خيزش خودش را خيس کند؛ اين "هفتهنامه وزين" که تنها شايسته خدابيامرز "جامعهمدنى" خاتمى و جلايىپور و "هم سفره چلوکباب عليرضا نورى زاده" در "حافظ لندن"، است، مي فرمايد: ” بر سر ”مستضعفان“ ايران در طول چهل سال گذشته همان آمده که بر سر ”پرولتاريا“ي بلوک شرق! همگي پلکاني شدند براي به قدرت رسيدن يک گروه عقيدتي و ايدئولوژيک که کشورهاي خود را به سوي تجزيه و نابودي رهبري کردند. آنها چارهاي جز عبور از اين نظامها ندارند.“ اهميت اين نوع موعظه ها در حد همان خطبههاى نمازجمعههاى جانوران اسلامى است! اينها، با همان حدت و شدتى که ديروز از "اردوگاه شوروى" يا "آزادى فقط براى..." حمايت مىکردند و جهان را از پشت کليشهها مىديدند، امروز از دمکراسى و مرزبندى با ايدئولوژي و غيره صحبت مىکنند. تحولات شتابان اجتماعى و سياسى در ايران، شروع به تارومار کردن اين نوع تفکرات کرده است. اما چرا اينروزها از خامنه اي و روحاني و تاجزاده و عبدي و خاتمي زبان بسته تا رضا پهلوي ولو شده و کيهان لندن دخمه نشين و بي بي سي بازنشسته، همگي در مورد رويدادهاي ديماه کمابيش مثل هم موعظه ميکنند و ادبياتشان شبيه هم شده است؟! چرا همه تا اين حد از اين جنبش وحشت دارند؟! بجنبيد بدبختها! خيزش ديماه محرومان در ايران ميخي بود بر تابوت همه شما، چه در حاکميت و چه در بيرون حاکميت! چه با عمامه چه بي عمامه! کيهان لندن در اين ميان، اينبار پيه لات هاي آريايي و ناسيوناليست هاي عظمت طلب دو آتشه را در مقابل ”خطر“ کمونيسم و نقش طبقه کارگر ايران در تحولات آتي به تن ماليده است؛ اينکه جامعه ايران و ”پرولتاريا“ قرار است چه را جايگزين جمهوري اسلامي کند به کيهان ربطي ندارد؛ کيهان ميخواهد صاف و ساده "مجلس عوام" در ايران به وجود بيايد و "لردهاى اسلامى"، جاي خود را به ”لردهاي آريايي“ واگذار کنند؛ و به نظام ”آزاد“ بازار رضايت بدهيم و صبور باشيم. اجازه بدهيم مقامات امنيتى ديروز و ”تئوريسينهاى“ کيهان هدايت خردمندانه ايران آريايي را به عهده بگيرند. اسمش را هم گذاشته اند نظام غير ايدولوژيک! تاريخ گذشته و معاصر در کشورهاي اروپايي و آمريکاي لاتين آنقدر نمونه از اين نوع نظامهاي بازار آزادي و ”غير ايدولوژيک“ مد نظر کيهان دارد، که متاسفانه آدم از فرط وفور در مضيقه مي افتد: کودتاي خونين پينوشه عليه دولت آلنده و قتل عام و تبعيد صدها هزار سوسياليست در شيلي؛ هدف ”مقدس“ پينوشه اين بود که شيلي را نه به پرولتاريا بلكه به ”كارآفرينان“ بازگرداند! کودتاي خونتاي سرهنگان در يونان با کمک سازمان سيا و دولت موقت آمريکا با شعار ”غير ايدولوژيک“: ”سرزمين پدري، مذهب و خانواده“، که منجر به دستگيري، شکنجه و تبعيد هزاران هزار کمونيست و شهروند يوناني شد. کشتار نيم ميليون کمونيست توسط سوهارتو، ميزبان جادوي بازار و از مداحان فريدمن که با يک کودتاي نظامي قدرت را در دست گرفت؛ توحش دولت بريتانيا تحت حکومت تاچر نسبت به ۲۴۰ هزار کارگر معدن اعتصابي و خانواده هاي آنان را کم تر آدم غير مغرضي مي تواند فراموش کند. جولان لاتهاي آريايي از نوع کيهان از اين دست است! شايد يکي از مهمترين نتايج جنبش محرومان در ديماه امسال اين بود که خالکوبي هاي اين صف آريايي - اسلامي را کنار هم نمايان کرد: ايدولوژي بازار! پاسخ محرومين و طبقه کارگر در ايران به اين صف ضد آزادي، ضد برابري و رفاه و حرمت انسان، کاملا روشن است: زنده باد حکومت کارگري؛ محو بردگي مزدي؛ زنده باد ديکتاتوري پرولتاريا؛ زنده باد رفاه و خوشبختي؛
|