پیرامون بیانیه حزب حکمتیست(خط رسمی) در مورد رفراندوم مصاحبه رادیو "پیشنگ" با خالد حاج محمدی
عرفان کریم: شنوندگان عزیز به برنامه امروز رادیو "پیشنگ" خوش آمدید. مسئله برگزاری رفراندوم که در ماه گذشته از جانب حزب دمکرات کردستان(پارتی) اعلام شد، بحثهای مختلفی را دامن زده است. بخشی از احزاب و جریانات سیاسی به بهانه های مختلف به مخالفت با رفراندوم پرداخته اند و بخشی هم از آن دفاع میکنند و نحوه انجام آن، شروط و موازین خود را در این رابطه طرح کرده اند. حزب کمونیست کارگری کردستان طی بیانیه ای موضع خود مبنی بر دفاع از رفراندوم را اعلام کرده است و همزمان شروطی را برای تضمین رفراندوم مد نظر خود بیان کرده است، از جمله اینکه رفرانداوم همزمان در اقلیم کردستان و مناطق مورد مناقشه انجام گیرد، این رفراندوم باید زیر نظارت مراجع بین المللی مانند سازمان ملل باشد، نتیجه رفراندوم باید عملی شود، رفراندوم باید در فضایی آزاد و دور از هر نوع اعمال فشاری پیش برود و همزمان به همه احزاب و جریانات سیاسی فرصت برابر داده شود تا قبل از رفراندوم بتوانند مردم را با دیدگاه و نظرات خود در مورد رفراندوم آشنا کنند. کمیته رهبری حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست(خط رسمی) در ٢٤ ژوئن طی بیانیه ای حمایت خود از پروژه حزب کمونیست کارگری کردستان را اعلام کرده است. ما در مورد این بیانیه گفتگویی با رفیق خالد حاج محمدی، دبیر کمیته رهبری حزب حکمتیست، ترتیب داده ایم. رفیق خالد ضمن سلام و وقت بخیر، شما در این بیانیه حمایت خود را از سیاست حزب کمونیست کارگر کردستان اعلام کرده اید و گفته اید که در غیاب یک انقلاب کمونیستی که بتواند نقطه پایانی به هر نوع تبعیض، نابرابری و ستم قومی، مذهبی و جنسی باشد، حل متمدنانه مسئله کرد به عنوان یک معضل جدی سیاسی در خاورمیانه از کانال یک رفراندوم آزاد میتواند به سرانجام برسد". چرا فکر میکنید رفراندوم راه حل است؟ خالد حاج محمدی: همچنانکه در بیانیه حزب هم نوشته ایم، راه حل ما به عنوان کمونیست و حزبی کمونیستی، برای پایان دادن به هر نوع تبعیض و بیعدالتی از جمله ستم ملی، خاتمه و کنار گذاشتن سیستمی است که عامل این نابرابری و بی عدالتی است، لذا جواب ما به این معضلات سوسیالیسم است. اما در شرایط ویژه کنونی و با وجود معضلی به نام مسئله کرد در منطقه، همانطور تا کنون ما جریانات دیگر و مشخصا دو حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق هم گفته ایم، راه حل مسئله کرد، مراجعه به رای مستقیم مردم کردستان از طریق یک رفراندوم و رای دادن به ماندن در چهارچوب کشور مربوطه یا جدایی و تشکیل دولت مستقل است. مسئله کُرد در منطقه بدلایل تاریخی و اعمال ستمگری و فشار و کشتار و ... دولتهای مرکزی مانند ایران، عراق و ترکیه علیه مردم کُرد زبان، این مسئله را به یک معضل جدی سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده است، مردم را به نام کُرد و فارس، کُرد و عرب، کُرد و ترک و حتی شیعه و سنی در مقابل هم قرار داده اند و علیه هم برانگیخته اند. عامل اصلی این وضع دولتهای مستبد در این کشورها هستند. اما احزاب ناسیونالسیت کُرد هم تلاش کرده اند روی این ستمگری علیه مردم کردستان، سرمایه گذاری کرده و در خدمت منافع خود استفاده کنند. در نتیجه حل این مسئله به عنوان یک معضل اجتماعی که مانعی در راه اتحاد مردم، مانعی در راه اتحاد کارگران است، جز از کانال مراجعه به رای خود مردم کردستان، (و اینجا بحث ما کردستان عراق است) جز مراجعه به رای خود مردم کردستان عراق در مورد ماندن در چهارچوب عراق با حق برابر شهروندی یا جدایی و تشکیل کشوری مستقل، نیست. این تنها راه متمدنانه است! انواع راه های دیگر از خودمختاری، تا خودگردانی و یا فدرالیسم قومی که در عراق حاکم کرده اند را مردم تجربه کرده اند. راه حل هایی که به انشقاق و دشمنی بیشتر میان مردم عراق دامن زده است. با فدرالیسم قومی در عراق نه تنها مسئله کرد و خود معضل حل نشده است بلکه و بعلاوه تخاصمات قومی و مذهبی بشدت تقویت شده است. این راه حلها وجود مسئله ای به نام کُرد را نه تنها حل نمیکنند که آنرا ابدی و ماندگار میکند. در نتیجه تنها مراجعه به رای مستقیم مردم کردستان در یک رفراندوم آزاد میتواند به مسئله ای که مبنایی برای کشمکش های قومی و جنگ و جدال و نفاق و چند دستگی میان مردم هم سرنوشت شده است، خاتمه داد.
عرفان کریم: رفیق خالد اجازه بدهید به سیستم سیاسی در عراق بپردازیم، آیا شما فکر میکنید در شرایط کنونی امکان با هم زیستن مردم عراق باقی است؟ از نظر شما سیاستی که بر حکومت عرا ق حاکم است امکان میدهد که این دو "ملیت"( کُرد و عرب زبانان) در عراق زندگی مسالمت آمیزی با هم داشته باشند؟ خالد حاج محمدی: ما سالها است گفته ایم که امکان زندگی مشترک از مردم عراق سلب شده است. عامل اصلی این مسئله در مرحله اول حاکمیت دولتهای مستبد و جنایتکاری است که در عراق در قدرت بوده اند. دولت صدام حسین، دولت قومی عربی بود، وجود مردم کُرد زبان را منکر نمیشد اما به عنوان شهروند درجه دو به حساب می آمدند. به مدت چند دهه، با اعمال ستمگری ملی علیه مردم کردستان، میان مردم کُرد زبان و عرب زبان دشمنی و تفرقه ایجاد کرده اند. در مناطقی که ترکیب جمعیتی آنها عرب زبان و کُرد زبان و مردم دیگری که به زبانهای دیگری سخن میگویند، زندگی میکنند، همیشه تحریکات قومی، جنگ و نفاق و کشمکش ایجاد کرده اند. این نفاق و دشمنی کور همراه این مردم تولد نیافته است، بلکه توسط دولتهای حاکم و احزاب بورژوایی بوجود آمده است و متاسفانه اکنون امکانی برای همزیستی مردم باقی نگذاشته اند. ما طرفدار تشکیل کشورهای جدید نیستیم. ما آرزو میکردیم امکان زندگی مشترک میان مردم زحمتکش عراق، که هیچ منفعت متمایزی از هم ندارند و هم سرنوشت هستند، با هم وجود داشت. کارگران و زحمتکشان در کردستان هیچ تفاوتی و هیچ منافع متفاوتی و هیچ دشمنی با بقیه کارگران و مردم محروم در عراق ندارند. کارگران در سلیمانیه و اربیل باشند یا در بغداد، بصره و هر جای دیگر با هم یک طبقه اند و هم سرنوشت اند. اما نیروهای ارتجاعی شرایطی فراهم کرده اند و چنان نفاقی در میان آنها دامن زده اند، آنها را مقابل هم قرار داده اند، میان آنها جنگ دامن زده اند، و بر این اساس انواع احزاب و جریانات ساخته اند، از این مردم محروم نیرو گرفته اند، از آنها علیه بخش دیگری از همان مردم محروم استفاده کرده اند. اگر دولت مرکزی در راس این حرکت و این نفاق و دامن زدن به دشمنی است، احزاب ناسیونالیست کُرد هم برای تامین منافع خود و گرفتن سهمی از سود و سرمایه جامعه، با تحریکات قومی به این دشمنی کور دامن زده اند. آنها نیز به نام "ملت و قوم کُرد "، تلاش کرده اند علیه مردم عرب زبان تحریک کنند و به جنگ میان شان دامن زده اند. این شرایطی است که به ما و به کارگر و زحمتکش کردستان هم تحمیل شده است. این شرایط مطلوب و مورد انتخاب ما نیست، من و شما، کارگر و زحمتکش آن جامعه این شرایط را انتخاب نکرده ایم بلکه به ما تحمیل شده است. لذا در چنین شرایطی امکان همزیستی مسالمت آمیز را باقی نگذاشته اند. اگر چنین نبود ما راه دیگری را انتخاب میکردیم، ما استقلال طلب نیستیم، ما آرزو میکردیم مرزهای ملی که میان این ممالک، دولتهای سرمایه داری، صاحبان سرمایه و قدرت میان کشورها ایجاد کرده اند، برچیده میشد. ما فکر میکنیم این به نفع کل طبقه کارگر است و این بیان منافع عمومی آنها است و شرایط اتحاد و مبارزه آنها نه تنها در عراق بلکه در کل جهان را هموارتر میکند. اما متاسفانه امروز شرایطی ایجاد کرده اند که این ممکن نیست. علاوه بر این بعد از جنگ خلیج و بعد از حمله آمریکا و ... به عراق و در چهارچوب فدرالیسم قومی که حاکم کرده اند، یکی به اسم شیعه، یکی عرب، کرد، ترکمن، سنی و...، میلیشیای خود را ایجاد کرده است و هر کدام در گوشه ای حاکم هستند. هر کدام برای تامین پول و امکانات و قدرت خود در آن جامعه روی اینها سرمایه گذاری میکند. این تقسیمات ربطی به منافع کارگر و زحمتکش آن جامعه، به منافع مردم محرومی که مهر ملیت و مذهب به پیشانی آنها زده اند، ندارد. این وضعیت را سران عشایر، احزاب حاکم، عبادی ها، بارزانی و طالبانی ها، برای تامین منافع خود ایجاد کرده اند. شرایطی بوجود آورده اند که امکان همزیستی آزادانه و مسالمت آمیز ممکن نیست و شما مجبورید راهی میان بر انتخاب کنید که کارگر عرب زبان و یا کارگر منتسب به شیعه یا کارگر کُرد زبان متوجه شوند که نه عبادی مدافع کارگر عرب زبان و یا "شیعه" است و نه بارزانی و طالبانی مدافع کارگر کُرد زبان است. تا کارگران متوجه شوند که اینها نماینده اقلیتی بورژوا و مفت خور در آن جامعه اند و میخواهند آنها را کور و کر کنند و کارگران و محرومان را به اسم کُرد و عرب یا شیعه و سنی و... برای تامین حاکمیت خود و قدرت و سرمایه خود در مقابل هم قرار دهند و به دشمن هم و به سرباز خود تبدیل کنند. امرز و در شرایطی که جنگ موصل در حال خاتمه است، همه خود را آماده کرده اند تا سهم خود بعد از جنگ موصل را تضمین کنند و برای این جنگ آماده میشوند، و این جنگ را به نام جنگ کُرد و عرب، جنگ سنی و شیعه و... پیش میبرند. الحشد الشعبی در مورد جنگ موصل و "پیروزی علیه" داعش، بیانیه ای صادر کرده است و آمار کشته شدگان خود در "جنگ علیه داعش" را به رخ میکشد. اعلام کشته ها در جنگ علیه داعش (اگر بشود اسم آنرا جنگ علیه داعش گذاشت)، برای سهمی است که در فردای جنگ موصل طلب میکند و میخواهد فضا را برای آن آماده کند. این شرایطی است که آنها بوجود آورده اند و شما، در غیاب وجود یک جنبش قدرتمند کارگری-سوسیالیستی، راهی ندارید جز اینکه برای خاتمه به این وضع و کاهش این دشمنی و جنگ و نفرتی که دامن زده اند، برای کاهش خطر جنگ و خونریزی در کرکوک و کوچه و خیابان شهرهای عراق، میان مردمی که به کُرد ، تُرک، عرب، سنی، شیعه و.. تقسیم کرده و در مقابل هم قرار داده اند، راهی در مقابل جامعه بگذارید. ما در چنین شرایطی قرار داریم و تنها راه متمدنانه را برگزاری رفراندوم و مراجعه به رای آزادانه مردم، بدون هیچ فشاری به آنها، میدانیم. رفراندومی که طی آن مردم کردستان انتخاب کنند که یا در چهارچوب عراق با داشتن حق شهروندی برابر بمانند و یا جدا شده و کشور مستقلی تشکیل دهند. این تنها امکان با توجه به شرایط امروز عراق است و در این رفراندوم جواب ما استقلال کردستان است. این تنها امکان است که با استقلال کردستان امکانی فراهم شود که علاوه بر ممانعت از خونریزی، کارگران عراق متوجه شوند که دشمنان آنها کسانی هستند که استثمارشان میکنند، سود و سرمایه آن جامعه را به تاراج میبرند، میدزدند و جیبهای خود را پر میکنند و هر روز پولدارتر و قدرتمندتر میشوند و کارگران هم هر روز محروم تر و بی امکانات تر. امکانی فراهم میشود که کارگر کُرد زبان متوجه شود که با کارگران عراق و همه دنیا منافع مشترکی دارد و دشمنی او با بورژوازی و صاحبان قدرت در کردستان است. وجود "مسئله کُرد" مانعی در راه این خودآگاهی است و این مسئله در منطقه مانند دمل چرکینی است که باید با یک عمل جراحی آن را از بین ببرید تا به کشمکشی که بر سر آن و زیر چتر مسئله کُرد و به نام ملیت و هویت ملی در جریان است، خاتمه دهید. معلوم است که ملیت و هویت ملی پوچ است و نفاق بر اساس آن را کسانی برای منافع زمینی خود باد میزنند. کارگران و محرومان جامعه هیچ ملیتی ندارند و هیچ مذهبی آنها را از هم جدا نمیکند، علیرغم اینکه خود معتقد به مذهبی باشد یا نه. رفراندوم در شرایط کنونی تنها راهی است که میتوان با آن این دمل را از بین برد. در غیر این صورت ادامه زندگی در چهارچوب فدرالیسم قومی در عراق ماندگاری این جدال و کشمکشهایی است که سالها است در جریان است و این جامعه نه روی آشتی بخود دیده است و نه آسایشی و امنیتی را شاهد بوده و نه در آینده هم شاهد خواهد بود.
عرفان کریم: رفیق خالد شما به عنوان یک حزب کمونیستی که هدفتان برقراری یک حکومت کارگری و استقرار سوسیالیسم است، این رفراندوم چه خدمتی به پیشروی جنبش کارگر در عراق و کردستان عراق میکند. رفراندوم چه کمکی به جنبش کارگری میکند و چه موانعی را از راه پیشروی جنبش کارگری و کمونیستی در عراق و کردستان برمیدارد؟ خالد حاج محمدی: تا زمانی که مسئله کُرد در عراق و منطقه مطرح است، مانعی در راه رشد مبارزه طبقاتی هم در عراق و کردستان عراق و هم در ایران و ترکیه است. همچنانکه شما اشاره کردید ما برای انقلاب کارگری تلاش میکنیم و چنین انقلابی را راه برداشتن هر نوع تبعیض و بی حقوقی در جامعه میدانیم و این هدف ما است. اما ناسیونالیسم در منطقه تا حدی رشد کرده است که مردم را به نام عرب و کُرد ، فارس و کُرد ، تُرک و کُرد ، به دشمن هم تبدیل کرده است. این نشانه رشد و پیشروی ناسیونالیسم است. این اتفاق و این پیشروی مانعی در مقابل مبارزه طبقاتی ایجاد کرده است. به کردستان عراق نگاه کنید، قدرت بسیج احزاب ناسیونالیست کُرد از کجا می آید؟ چرا در این جامعه و بخصوص در دوره اخیر پیشمرگه ای که قبلا مردم از آنها به عنوان مفتخور اسم میبردند، در میان مردم کردستان وجهه ای پیدا کرده است؟ چون پیشمرگ را امروز به نام افتخارات احزاب ناسیونالیست کرد در جنگ با داعش به میدان میکشند. احزاب ناسیونالیست کرد در دل این ماجرا و برای تعیین تکلیف کردستان و آینده آن، برای الحاق مناطقی به اقلیم کردستان، با تبلیغات خود در مورد نقش این "قهرمانان" در "مبارزه با داعش"، فضایی ایجاد کرده اند و تحت نام کُردایتی، چشم کارگر کُرد زبان را هم از دیدن واقعیتهای زمینی کور کرده اند و هم او را وارد این میدان و فضای مهندسی شده خود کرده اند. با چنین سناریویی و با پخش سموم ناسیونالیستی، احساس همسرنوشتی کارگر در کردستان با بقیه عراق را خفه، ضعیف و از بین برده اند. وجود مسئله کُرد، زمینه و شرایط چنین دشمنی و احساس یکی نبودن و جنگ و کشمکشی را ایجاد کرده است. زمانی که این اتفاق افتاده و مسئله کُرد به یک معضل اجتماعی تبدیل شده و کشمکش سیاسی بر سر آن تا این حد در جریان است، اگر شما این مسئله را حل نکنید و این مانع را برندارید، شرایط مبارزه و اتحاد کارگران سخت میشود. اگر این مانع را برندارید اتحاد کارگران کردستان علیه سرمایه داران کرد در خود کردستان بسیار سخت خواهد شد و شرایط مبارزه شما سخت تر و پیچیده تر میشود. اگر مسئله کُرد را حل نکنید بسیج و اتحاد کارگر کُرد زبان علیه حاکمیت احزاب ناسیونالسیت ، علیه بارزانی و طالبانی و جریانات اسلامی به راحتی ممکن نیست. بحث ما و رفراندوم برای ما جواب به این معضل و و برای برداشتن این مانع و حل مسئله کرد است. اینکه گویا از فردای رفراندوم و با استقلال کردستان، وضع کارگران در کردستان بهبود پیدا میکند و رفاه و زندگی بهتری منتظرشان است، واقعی نیست. بهبود و رفاه در "کردستان مستقل"، در گرو این است که جبهه کارگر و زحمتکشان و کمونیستها در کردستان در دل رفراندم قوی باشد و قوی شوند و نهایتا بستگی به موقعیت و درجه اتحاد و نیروی آنها دارد. رفاه و آینده بهتر در کردستان به شرطی ممکن است که کمونیستها وزن سنگینی پیدا کنند و کارگر و زحمتکش جامعه همراه با کمونیستها در مقابل بارزانی و اتحادیه میهنی و بقیه وزن و جایگاه و نیروی جدی تشکیل داده باشند. استقلال کردستان تازه شروع دور جدیدی از مبارزه میان طبقه کارگر در کردستان و بورژوازی کرد بدون حائل و مستمسک ستم ملی یا هر توجیه دیگری است. رفراندوم فعلا مانعی که به نام کُرد و ستمگری دولتهای مرکزی و فشار و اجحافات آنها علیه مردم کُرد زبان در جریان بوده است را از بین می برد و کنار میگذارد و این مانع را از سر راه مبارزه طبقاتی بر میدارد. برداشتن این مانع باعث میشود که کارگر کُرد زبان متوجه شود که بهبود زندگی او در گرو این است که به جنگ بورژوازی کرد و احزاب آن، بارزانی و طالبانی و ... برود. اگر به مسئله کُرد جواب ندهید، جدال طبقاتی کارگران کردستان با بورژوازی کُرد به راحتی شکل نمیگیرد. اگر این کار را نکنید و مسئله کُرد حل نشود، به دشمنی میان کارگران و مردم عراق خاتمه نمیدهید و ناسیونالیستهای کُرد با پرچم کردستان و ملت کُرد، عبادی و بقیه نیز با پرچم عراق و مردم عرب و شیعه در میدان هستند و مانع ایجاد حس هم سرنوشتی میان کارگران عراق و مردم محروم خواهند شد. با تحریکات قومی و مذهبی همه این جریانات حس هم سرنوشتی و یکی بودن و هم منفعت بودن را در میان کارگران عرب زبان، کُرد و ترکمن زبان و... از بین میبرند و آنها را در مقابل هم قرار میدهند و به دشمنی کور در میان شان دامن میزنند، چیزی که امروز در این کشور در جریان است. آنها مانع ایجاد این حس واقعی و زمینی میشوند که کارگران و محرومان جامعه عراق مستقل از هر هویت قومی و مذهبی مهندسی شده برایشان، هم سرنوشت و هم منعت هستند و عبادی و بارزانی و بقیه نمایندگان طبقه بورژوا دشمنان طبقاتی آنها هستند و باید برای بهبود زندگی، برای رفاه و پایان بردگی علیه آنها متحد شوند. حل مسئله کُرد راه تامین چنین اتحادی و پایان به دشمنی کور در میان مردم محروم و هم سرنوشت را هموار میکند. با حل مسئله کُرد نه تنها در عراق بلکه در کل منطقه تلاش میکنیم به این دشمنی کور به نام ملت و ملیت پایان دهیم. اگر شما هویت قومی تراشیده شده که از آن صحبت کردیم را از بین نبرید و از سر راه مبارزه کارگر علیه بورژوازی برندارید، احساس یکی بودن و یک طبقه بودن کارگران در عراق در مقابل کل طبقه بورژوا در کل عراق تامین نمیشود و این آگاهی طبقاتی به درک و فهم طبقه کارگر و مردم محروم تبدیل نمیشود. جواب به مسئله کُرد به عنوان یک معضل اجتماعی در عراق برای صاف کردن راه اتحاد کارگران عراق و برای صاف کردن را مبارزه طبقاتی در این جامعه است و بدون این کار مبارزه ما و کل کارگران و محرومان سخت تر و پر مخاطره تر و مشقت بارتر خواهد بود. حل مسئله کُرد در عراق راه مبارزه برای رفاه، بهبود و زندگی انسانی و برای پایان دادن به بردگی مزدی و خلع ید بورژوازی و استقرار جامعه ای سوسیالیستی را هموار میکند و به همین دلیل ما نیز رفراندوم و استقلال کردستان را به عنوان راه حل آن طرح کرده ایم . مسئله کُرد در خاورمیانه، شبیه مسئله فلسطین است. مسئله فلسطین و اسرائیل باعث شده هم دولت فاشیست و قومی مذهبی اسرائیل و هم احزاب فلسطینی از آن سواستفاده خود را بکنند. ما خواهان حل مسئله فلسطین از طریق تشکیل دولت مستقل فلسطین و به رسمیت شناختن آن هستیم. تشکیل دولت مستقل فلسطین قدم اولی است برای اینکه بتوانید کارگر فلسطینی را از زیر دست و بال حتی احزاب فلسطینی هم بیرون بکشید و متوجه شوند که در این جامعه سهمی ندارند و بی عدالتی حاکم است و پروسه مبارزه طبقاتی آنها رشد کند. مسئله کُرد در ایران و عراق هم مانند مسئله فلسطین است که باید حل شود و این معضل که سد و مانعی در راه رشد مبارزه طبقاتی است و احزاب ناسیونالیست هم برای تامین منافع خود مانع اتحاد کارگران کردستان اند و از مسئله کُرد و نفاق ملی استفاده میکنند، برداشته شود.
عرفان کریم: بخشی از احزاب در کردستان عراق و حتی افراد و شخصیتهای در میان چپ هم میگویند از آن جهت که رفراندوم را یک حزب ناسیونالیست اعلام کرده است و خصوصا که حزب دمکرات کردستان و شخص مسعود بارزانی آنرا اعلام کرده است، نباید مردم شرکت کنند. دلیل می آورند که حزب بارزانی از رفراندوم در خدمت اهداف سیاسی خود استفاده میکند و نباید در آن شرکت کرد. نظر شما در این مورد چه است؟ خالد حاج محمدی: رفراندوم جوابی است به یک معضل اجتماعی، لذا این مسئله از اینجا نیامده است که امروز بارزانی و فردا طالبانی چه میگوید. بارزانی و طالبانی و احزابشان در طول تاریخ هیچوقت با رفراندوم توافق نکرده اند و هیچوقت هم کلمه رفراندوم از زبانشان جاری نشده است. از سال ١٩٩٥ و بعد از آن و بدنبال جنگ خلیج و حمله آمریکا به عراق، پروژه رفراندوم در کردستان، پروژه ای بوده است که آن زمان حزب کمونیست کارگری عراق و اکنون هم حزب کمونیست کارگری کردستان برایش تلاش کرده است. اینکه بارزانی هم امروز بحث رفراندوم را طرح کرده است، دلیل بر این نیست که بارزانی آنرا کشف کرده است، بالاخره او هم در شرایط معینی به هر دلیل بحث رفراندوم را به میان کشیده است. توجه کنید که ما راه حلی در مقابل جامعه قرار داده ایم و این راه حل ربطی به پایبندی احزاب دیگر به این مطالبه و به نتایج آن ندارد. ما سالها است گفته ایم این راه حلی برای حل مسئله کرد در این جامعه است و این را مقابل این جامعه گذشته ایم. من آرزو میکنم همه احزاب بورژوایی این راه حل را انتخاب و پای راه حل من بیایند، من که با این تضعیف نمی شوم و این به حل مسئله کمک میکند. اما اینکه ما شعار رفراندوم را طرح کرده ایم و فکر میکنیم استقلال کردستان جواب مسئله است، به این معنا نیست که هر چه بارزانی بگوید از آن دفاع کنیم، یا هر چه طالبانی بگوید از آن دفاع کنیم. حزب کمونیست کارگری کردستان هم تا جایی که در بیانیه آنها اشاره کرده اند، میگوید شرایط من برای رفراندوم این است. برای ما این پرنسیب است که شرایطی فراهم شود تا مردم آزادانه رای بدهند. علاوه بر این شرط و شروط های دیگری در بیانیه حزب کمونیست کارگری کردستان و در مجموعه ای از بیانیه ها، نوشته ها، صحبت حزب ما و رفقای ما هم طرح شده است. ما تاریخا و از زمانی که جریان ما بحث رفراندوم را طرح کرده است تاکید کرده ایم که رفراندوم باید این شروط را در نظر داشته باشد و این شرایطی متضمن رای آزادانه مردم کردستان است. شما نمیتوانید بر اساس اینکه بارزانی چه میگوید، اتخاذ تاکتیک کنید. تصور کنید فردا اگر بارزانی بگوید رفراندوم نمیخواهم، شما میگوئید حالا که او دست برداشته است من خواهان رفراندوم هستم! یا اگر بارزانی گفت رفراندوم، بگویید وقت رفراندوم نیست یا من خواهان رفراندوم نیستم!!! اتفاقا این بازی کردن در چهارچوب سیاست بارزانی است و دنباله روی کردن از بارزانی و اتخاذ سیاست و تاکتیک بر اساس سیاست و تاکتیک بارزانی و بقیه احزاب ناسیونالیست است. به این ترتیب شما بر مبنای اینکه بارزانی و بقیه چه سیاستی اتخاذ میکنند، تعیین سیاست میکنید و تغییر سیاست میدهید. رفراندوم سیاست و راه حل ما برای حل مسئله کُرد است و نه خودمختاری و فدرالیسم که باعث تشدید کشمکش قومی در عراق بوده است. این سیاست ما است مستقل از اینکه بارزانی و طالبانی چه میگویند! جریان ما از سال ١٩٩٥ بحث رفراندوم و استقلال کردستان را طرح کرده است و از سال ٢٠٠٣ به بعد مسئله رفراندوم و خواست استقلال کردستان عراق توسط حزب کمونیست کارگری عراق و بعدا حزب کمونیست کارگری کردستان طرح و برایش تلاش شده است. امروز اینکه چون بارزانی هم به هر دلیل این سیاست را اتخاذ کرده است دلیلی نمیشود که ما باید از سیاست و راه حل خودمان دست بکشیم. بارزانی که برای من سیاست تعیین نمیکند و من بر اساس سیاست او تعیین سیاست نمیکنم. من بر اساس وجود یک معضل اجتماعی و در جواب به آن تعیین تاکتیک میکنم و تلاش میکنم در این پروسه خود بارزانی را هم از میدان بدر و حاشیه ای کنم. این در گرو تلاشی جدی است و اگر این تلاش بشود و اگر هر انسان شرافتمند و آزادیخواهی راه حل ما و حزب کمونیست کارگری کردستان را انتخاب کنند و با آن حزب همراه شوند و رفراندوم را آنطور که ما گفته ایم انجام دهند، در این پروسه آزادیخواهی تقویت میشود. ما که چک سفید به بارزانی نداده ایم و هیچ جایی نگفته ایم از راه حل بارزانی دفاع میکنیم. بارزانی ممکن است فردا در توافق با ترکیه، ایران و یا عبادی و با گرفتن سهمی، از رفراندوم دست بکشد و آنرا کنار بگذارد و کاری دیگر بکند. مبنای ما رای مردم کردستان است و بر اجرای رای آزادانه آنها و نتیجه آن تاکید میکنیم. اگر در این پروسه بارزانی و هر کس دیگری هر راه دیگری انتخاب کنند و هر معامله ای با کارت رفراندوم بکنند، کاری که همیشه کرده اند، راه حل این است که مردم و نیرویی که برای رفراندوم و این راه حل انسانی جمع کرده اید را در مقابل بارزانی قرار بدهید. این راه حاشیه ای کردن بارزانی است. در این صورت است که می توانید مردم کردستان را هم متوجه کنید که بارزانی از رفراندم به عنوان کارتی برای بازی در سیاست و معامله استفاده میکند. حل مسئله کُرد معضل بارزانی و ناسیونالسیت های کُرد نیست، آنها دنبال منافع خودشان هستند. شما نمیتوانید هر وقت طرف مقابل، شعار رفراندوم را بلند کرد، شما هم بگوئید حال که او این را میگوید من عقب میشینم. هر مسئله اجتماعی را در نظر بگیرید چنین است. ما خواهان برابری زن و مردم هستیم، برابری زن و مردم در بسیار از جوامع پیشرفته بورژوایی هم جواب گرفته است و اگر حزبی بورژوایی آمد و گفت من هم برابری زن و مرد را قبول دارم، من که نمیگویم من دیگر قبول ندارم. میروم قوانین آنرا می آورم و میگویم برابری زن و مرد یعنی چه و اینکه از نظر من یعنی این و قوانین و مفاد آنرا میاورم و میگویم، بفرما زیرش را امضا کن. من میخواهم این معضل اجتماعی حل شود، و شرایط مبارزه ام را آسان کنم. اگر بارزانی گفت من هم قبول دارم، چرا باید بگویم نه!؟ اگر طالبانی گفت من هم رفراندوم میخواهم چرا باید بگویم نه؟ میگویم اگر واقعا راست میگوئید، بفرمائید این شرایط رفراندوم و این مفاد و موادی که باید برای تضمین رأی آزادانه مردم در نظر گرفته و اجرا شود، بفرمائید و زیرش را امضا کنید و به آن متعهد شوید. میگویم لطفا قبول کنید رفراندوم زیر نظر سازمان ملل باشد، لطفا نیروی مسلح و ملیشیای خود را از محل کار و زندگی مردم خارج کنید، لطفا امکان بدهید که همه احزاب و جریانات سیاسی آزادانه در مورد رفراندوم تبلیغات کنند، لطفا اجازه بدهید که مردم بدور از هر فشاری رأی بدهند و لطفا نتیجه رأی مردم هر چه بود، آنرا به رسمیت بشناسید و به آن احترام بگذارید. اینکه این حق مردم کردستان است، نه ایران و نه ترکیه و نه هیچ دولت و جریانی حق دخالت در آن را ندارد. اگر بارزانی و طالبانی و هر کس و جریان دیگری اینها را قبول کند که چه بهتر و اگر اینها را قبول نمیکند و به آن احترام نمیگذارد، به مردم کردستان و دنیا اعلام میکنم که اینها چنین میگویند و در مقابل آنها خواهم ایستاد. در این صورت مردمی که جمع کرده ام را در مقابل آنها قرار میدهم و دخالتی که کرده ام و فشاری که آورده ام را بیشتر میکنم تا اینها را حاشیه ای کنم. اعلام میکنم بارزانی و بقیه طرفدار رفراندوم نیستند و این حق مردم کردستان را به رسمیت نمیشناسند و علیه آنها بسیج میکنم. در غیر این صورت و بر اساس دیدگاهی که شما اشاره کردید، در دنیای واقعی سیاست من به عنوان تابعی از سیاست بارزانی تعریف می شوم و هیچ استقلال سیاسی و نظری به عنوان یک جریان مسئول را نخواهم داشت. این سیاست و برخورد که اگر امروز بارزانی بگوید رفراندوم، من میگویم امروز وقت آن نیست، فردا بگوید مخالف رفراندوم هستم، من میگویم حالا چون بارزانی چنین میگوید، من خواهان رفراندوم هستم، برخوردی دنباله روانه است، سیاسی نیست، اجتماعی نیست و هیچ حزب جدی سیاسی و اجتماعی مستقل از اینکه چپ است یا راست، نمیتواند با این متد فعالیت کند و نتیجه آن شکست و حاشیه ای شدن است. اگر فکر میکنیم رفراندوم مورد نظر بارزانی رفراندوم نیست، آزاد نیست و شرایط مورد نظر من را تامین نمیکند و شرایطی را ایجاد نمیکند که مردم کردستان آزادانه و دور از هر فشاری رای بدهند، خوب علیه راه حل و شرایط او می ایستم و جنگ سیاسی خود را با او میکنم. من که تعهدی به بارزانی نداده ام، من از راه حل خودم برای حل مسئله دفاع میکنم. بارزانی قهرمان این میدان نیست. بارزانی در شرایط معینی شعار رفراندوم را بدست گرفته است، اگر چهار چوب و شرایطی که ما، جریان ما و حزب کمونیست کارگری کردستان گفته ایم، را پیش نبرد و به آن پایبند نباشد، به مقابله با او میپردازم. این یک میدان مبارزه سیاسی است و در این کشمکش سیاسی شرکت میکنم و وارد آن میشوم، خصوصا جریان ما که صاحب این راه حل و این پرچم است. راهی غیر از این عملا خلع سلاح شدن چپ و هر جریان متمدن و آزادیخواهی در مقابل بارزانی و بقیه است و بازی کردن و سیاست کردن در میدان و دایره ای است که بارزانی تعیین میکند و دنباله روی بر اساس تعیین سیاست و تاکتیک بارزانی است و سیاست درستی نیست. نفرت از بارزانی را درک میکنم، کلاه برداری و حقه بازی بارزانی و همه احزاب بورژوایی با سرنوشت مردم و نفرت از آنها قابل فهم است، اما راه مقابله این نیست که به هر سیاستی که من قبلا طرح کرده ام و امروز بارزانی هم به آن آری گفت، مخالفت کنم. این راه درستی نیست و اعلام سیاست مستقل و کلا استقلال سیاسی را از شما سلب میکند و شما را به دنباله رو آنها تبدیل میکند. ما گفته ایم راه حل رفراندوم و استقلال کردستان عراق است، هر حزب و جریانی مجاز است این سیاست را انتخاب کند.
عرفان کریم: رفیق خالد به انتهای برنامه رسیده ایم، اگر پیامی در مورد این موضوع دارید، می توانید آن را کوتاه بیان کنید. خالد حاج محمدی: خیلی تشکر میکنم از وقتی که به من دادید. حزب ما در این ماجرا از حزب کمونیست کارگری کردستان به عنوان حزبی که مستقیما با این مسئله در عراق و کردستان عراق درگیر است حمایت کرده است. ما از سیاست، روش و شرایطی دفاع و حمایت کرده ایم که آن حزب برای رفراندوم اعلام کرده است. فکر میکنیم، هر کس که نگران معامله و بازی بارزانی و احزاب ناسیونالیست با کارت رفراندوم است، هر کس نگران آینده جامعه کردستان است، هر کس اعتمادی به احزاب ناسیونالسیت کُرد نداشته و یا اعتمادی برایش نمانده است، لازم است با حزب کمونیست کارگری کردستان همراه شود و این تلاش را تقویت کند. لازم است ما و هر کارگر و زحمتکشی، هر انسان سکولار و شرافتمندی در جامعه کردستان، برای ممانعت و مقابله با معامله بارزانی و طالبانی و احزاب ناسیونالیست کرد و جریانات اسلامی با عبادی و دولت مرکزی و دولتهای مرتجع منطقه، حول سیاستی که حزب کمونیست کارگری کردستان اعلام کرده است، جمع شویم، از این سیاست دفاع کنیم و این تلاش را تقویت کنیم. راه مقابله با کلاهبرداری بارزانی، تقویت این جهت گیری است و اگر بتوانیم با هم این کار را بکنیم، میتوانیم در مقابل بازانی و بقیه هم سد ببندیم و این راه حل انسانی خود را پیش ببریم. بیشک این نوع دخالتگری متحدانه ما کمک میکند صفی متحد شکل دهیم و در فردای استقلال کردستان هم وزنه ای خواهیم بود و جنگ و جدالی که بطور جدی تر و مستقیم تر در مقابل بارزانی و بورژوازی کُرد شروع میشود موقعیت بهتری خواهیم داشت. باید از امروز صف خود را در مقابل آنها شکل دهیم و تقویت کنیم تا فردا هم در مقابل آنها وزنه ای جدی باشیم. در نتیجه خواست و توصیه من به هر کارگر و زحمتکشی در جامعه کردستان، هر زن و مرد و جوان آزادیخواهی، تقویت تلاش حزب کمونیست کارگری کردستان عراق است.
٧ ژوئیه ٢٠١٧
· این مصاحبه در اساس به زبان کردی است و اینجا پیاده شده آن را به زبان فارسی ملاحظه کردید.
|