حزب کمونیست کارگری-حکمتیست (خط رسمی)

 

ایران بعد از "انتخابات"

 

 "انتخابات" ریاست جمهوری ایران پایان یافت و روحانی در میان چهار مهره اصلی و بعد از تصفیه صدها کاندید مدافع و سینه چاک کن جمهوری اسلامی، برای چهار سال دیگر در راس ماشین اجرایی حاکمیت باقی ماند. برنده ای که بر پرچم خود نه وعده های دهان پرکن بهبود و رفاه و گشایش و مشکل گشایی، که ترس از قدرتگیری "بیت امامی ها"، "تندروها" و ترس از بدتر شدن اوضاع را حک کرده بود.

  در دل تبلیغات انتخاباتی  و جدال سران حاکمیت برای گرفتن صندلی قدرت، مردم از زبان خود آنها، شنیدند، که چگونه ثروت آن مملکت و دسترنج دهها میلیون کارکن و صاحبان جامعه، به شیوه های مختلف در خدمت مشتی انگل و سرمایه دار حاکم قرار میگیرد.  کاندیداهای ریاست جمهوری این دوره و در افشاگری هایشان از یکدیگر، برای فریب مردم ایران و خصوصا برای فریب طبقه کارگر و بخش محروم جامعه و کشاندن آنها پای صندوق رای، با انگشت گذاشتن بر گوشه ای کوچک از درد و مشکلات جامعه، از بیکاری و فقر و گرانی، نبود بهداشت و درمان و خدمات عمومی، تا دزدی و تاراج اموال مملکت و تا بند و بست های بالائی ها، از زبان خود آنها، پرده از چهره شنیع حاکمین برداشت.

"انتخابات" پایان یافت و روحانی با اکثریت بالایی از همپالگی های خود برنده شد. اما بخش بزرگی از همین اکثریت، و اکثریت آنهایی که به رئیسی رای  دادند، میدانند که رئیسی و روحانی و همه جناح هایشان، نماینده آنها نیستند. نتیجه این کارنوال و این مراسم از پیش معلوم بود!  معلوم بود که برنده و بازنده، دو روی یک سکه باخت اکثریت محروم جامعه ایران است.

 تا جایی که به مردم آزادیخواه ایران، به طبقه کارگر و زنان و جوانان این جامعه برمیگردد، جدال مردم آزادیخواه ایران با حاکمیت برای رفاه و آزادی و امنیت، جدال طبقه کارگر ایران و محرومان جامعه برای بهبود زندگی و کاهش فقر و بردگی، نه تنها جای خود باقی است، که تشدید خواهد شد.  

 "انتخابات" در جمهوری اسلامی در هیچ زمان و در هیچ مقطعی ابزاری برای دخالت مردم ایران در سرنوشت جامعه نبوده است.  این مراسم همیشه تشریفات جابجایی اصلی ترین مهره های ضدمردمی بوده است.  مراسمی که تنها و تنها متکی به اختناق کامل سیاسی، برمتن ممنوعیت همه احزاب بورژوایی و پرولتری و در دل فقدان کمترین آزادی های سیاسی مرسوم در دمکراسی های پارلمانی است.

 اینکه حاکمین و اقلیت مفت خور تلاش میکنند، چنین ذهنیتی را دامن زنند، که گویا اکثریت مردم ایران، که جامعه  ایران، روحانی را "انتخاب" کرده است، امروز حتی نزد سربه زیر ترین طرفداران جمهوری اسلامی هم پشیزی ارزش ندارد.

 امروز و با پایان "انتخابات" و تعیین تکلیف جدال بالایی ها، مردم ایران، زنان و جوانان آزادیخواه و طبقه کارگر ایران، با حاکمیتی طرف خواهند بود که بدون هیچ وعده و افق رشد و گشایشی،  لخت و عریان در مقابل آنها قرار گرفته است. قرار است نه خبری از کاهش بیکاری باشد و نه افزایش حقوق ها و رفع هیچ محرومیت و ممنوعیتی، و نه بهودی در مطلقا هیچ عرصه ای!

 مردمی که ترس و رعب سرکوب حاکمان، در ذهن آنها فرو ریخته است.  حاکمیتی که رئیس دولت قدیم و جدید،  و وزیر کارش را کارگران معدن آزاد شهر، با اردنگی روانه کردند. مردمی که در مقابل صف دوربینها از زبان معترضین، و به نام کاندیداتوری،  شنیدند و دیدند که نامزد انتخابات اعلام کرد که میخواهد رئیس مملکت شود تا جیبهایش را پر کند، ساکت نخواهند شد!  مردمی که طی کمپین های انتخابات هزاران بار روسای مملکت را مشتی دروغگو، قاتل، دزد و ضد تمدن و دشمن رفاه عمومی و آزادی و امنیت نام گذاشتند و خط قرمز های جمهوری اسلامی را زیر پا گذاشتند، به این مضحکه رضایت نخواهند داد!  مردمی که مقام "معظم "خامنه ای، در ذهنیت و در کلام اش، در خفا و در ملا عام، سردسته شیادان و دزدان و مفسدین است، پایان این مراسم برایش تازه آغاز کار است!  این صف با انتخاب روحانی به خانه ها بر نخواهند گشت.

 آقای روحانی در این نبرد برهمپالگی های خود در حاکمیت پیروز شد، اما دولت او و کل حاکمیت جمهوری اسلامی در مقابل دهها میلیون کارگر و زن و جوان و اقشار محروم جامعه قرار دارند که حامل دریایی نفرت از طبقه حاکمه و دولتش، خواهان رفاه و آزادی و امنیت و خواهان پایان دزدی و چپاول و بی حقوقی هستند.

 همان مردمی که اکثرا از سر احساس کاذب ناچاری و از ترس کاذب از جناحی دیگر،  به روحانی رای دادند، فردای انتخابات برای گرفتن مطالبات واقعی آزادیخواهانه و برابری طلبانه شان، برای آزادی و رفاه و امنیت، یقه روحانی و دولت اش، و یقه کل دستگاه حاکمیت را خواهد گرفت!

 امروز بیش از پیش دیوار و سپر دفاعی جمهوری اسلامی، با همه جناحهای آن،  در مقابل اکثریت محروم جامعه ایران، ترک برداشته است. مگر نه اینکه خودشان،  در کمپین های انتخاباتی شان،  ذره ای از لجن و چرک نظام و  شخصیت های خودشان را به نمایش گذاشتند! بازی آنها با کارت  "روکردن" گوشه هایی از فساد مالی و دزدی هایشان، بلند کردن صدا علیه فقر و محرومیت مردم، اشاره به کشتارهای تاریخی شان، که تماما محصول فشار از پائین بود، فردای انتخابات، برسرشان خراب میشود. این میدان محرومین است! میدانی که حاکمیت برای بقا خود، در آن قدمی گذاشت! در این میدان  قلم پایشان توسط محرومین و محکومین خواهد شکست!

 پایان "انتخابات" شروع اعلام توقع مردم ایران از زندگی انسانی، در مقابل دولت روحانی است. عربده کشی پیروزی روحانی بر رئیسی از جانب هوادرانش، مستی و هورا کشیدن نان خورهای جمهوری اسلامی و دنبالچه های همیشه مرید و نوکر آنها در میان احزاب مختلف در پوزیسیون و "اپوزیسیون"، برای صف آزادیخواهی در آن جامعه و برای هر انسان حق طلب و انسان دوستی، تکرار مکرر مجیزگویی مشتی دلال سیاسی و مشتی کاسبکار است که از این طریق ارتزاق میکنند.

ما به عنوان کمونیستها و آزادیخواهان، ما به عنوان زنان و جوانان متمدن،  و ما به عنوان طبقه کارگر ایران و صاحبان واقعی آن جامعه، کسانی که برای آزادی و رفاه و امنیت هرگز"دل در گرو" این نمایشات مضحک نبسته اند، پایان جدال دشمنانمان برای تعیین تکلیف قدرت در بالا، تازه شروع جدال ما با کل این صف برای بهبود زندگی است.

 ما تاریخ حاکمیت کل این صف، تاریخ جنایت و توحش همه آنها ، و تاریخ جدال بی رحمانه کل این نیرو، نیرویی که نماینده اقلیتی مفت خور در مقابل طبقه کارگر و دهها میلیون انسان حق طلب در  ایران  است،  را نزدیک به چهار دهه است تجربه میکنیم.

 روحانی یا رئیسی، اصلاح طلب و اصول گرا، میانه رو یا سبز یا سیاه و بنفش، همراه با حواریون همیشه در صحنه آنها، حامیان شان در حکومت یا به نام "اپوزیسيون"،  برای ما سران و احزاب یک صف دشمن، یک صف سرمایه در مقابل توقعات انسانی مردم محروم ایران اند!

  جدال ما علیه این حاکمیت و تلاش ما برای بستن صفی محکم و متحد، جهت پایان دادن به بردگی و برای تامین رفاه و آزادی و امنیت، برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و استقرار جامعه ای سوسیالیستی، یک لحظه تعطیل بردار نیست.

 حزب حکمتیست(خط رسمی) در کنار همه کمونیستهای جامعه ایران، در کنار و همراه با همه آزادیخواهان، همه زنان و جوانان برابری طلب و همراه با طبقه کارگر ایران، برای پایان دادن به کل این حاکمیت و برای استقرار جامعه ای آزاد و برابر میکوشد.

 ما مردم آزادیخواه ایران را به مبارزه ای بی امان برای کنار زدن جمهوری اسلامی به عنوان شرط اولیه هر نوع رفاه و آزادی و امنیت، فرامیخوانیم.

 

زنده باد آزادی و برابری

زنده باد حکومت کارگری

 حزب کمونیست کارگری-حکمتیست  (خط رسمی)

اول خرداد ١٣٩٦(٢٢ مه ٢٠١٧)